1394/5/18 ۰۹:۴۱
«زندگی مردان بزرگ به ما یادآور می شود که ما نیز میتوانیم به زندگی خویش اعتلا بخشیم و پس از رحیل پشت سر خود اثر پایان را به شنهای زمان بر جا مینهیم»
(لانگ فلو)
زندهیاد استاد محمدتقی دانشپژوه فرزند میرزااحمد لاریـجانی، به سال۱۲۹۰ شمسی در آمل متولد شد. مقدمات علوم ادبی را در زادگاه خود، در مـدرسة حـاجعلی کوچک، نزد میرزاعلی بارفروش فرا گرفت. جامعالمقدمات و البهجهالمرضیة سیوطی و حاشیة ملاعبدالله یزدی بر تهذیبالمنطق و شرح رســالة شمسیة قــطب رازی را نزد پدر آموخت. و از محضر استادانی چون شیخ ابوالحسن آهی واعظ و آقـامیرزا عزیزالله طبرسی بهره برد. در همین اوان نزد آقامیرزا جلال اعــتضادی ـ خــوشنویس آملی ـ تعلیم خط گرفت.
هجده ساله بود که پدر را از دست داد و راهی تهران و قم شـد. در قــم از محضر استادانی چون میرزا ابوالفضل گلپایگانی، آخوند ملاعلی همدانی و آیتالله مــرعشی کسب فیض کرد.
در سال ۱۳۱۶ راهی تهران شد. دو سال در مدرسة مروی اقامت گــزید و در مدرسة سپهسالار قدیم در محضر درس میرزامهدی آشتیانی حـضور یــافت. سپس به دانشکدة علوم معقول و منقول تهران و دانشسرای عالی وارد شد. در این دوره بود که روش فهرست کردن نسخههای خطی را از استاد سیدمحمد مشکوه فرا گرفت و به فهرست کردن کتابهای خطی پرداخت.
در سال ۱۳۱۹ در کتابخانة دانشکدة حقوق به سمت کـتابدار مـشغول به کار شد. در سال ۱۳۲۰ موفق به دریافت مدرک لیسانس از دانشکدة معقول و منقول گردید. در سال ۱۳۲۲ ریاست بخش نسخ خطی دانشگاه تـهران را به عهده گرفت و در سال ۱۳۳۴ به ریاست کتابخانة مرکزی آن دانشگاه منصوب و در سال ۱۳۴۲ مشاور فنی کـتابخانة مــرکزی و در سال ۱۳۴۶ عضو کمیتة علمی آن شد. در سال ۱۳۴۸ به مقام دانشیاری نیمهوقت دانشکده الهیات و در سال ۱۳۴۹ به مقام دانشیاری تماموقت دانشکدة ادبیات دانشگاه تهران ارتقا یافت.
اسـتاد بـرای کسب اطـلاعات کتابشناسی و نسخهشناسی به کشورهای عراق، عربستان، شوروی، ترکیه، انگلستان، فرانسه و آمـریکا سفر کرد. و در کــنگرههای عـلمی در سطح ملی و بینالمللی فعالانه شرکت جست و نتایج تحقیقات علمی خود را به اهل علم عرضه داشت و سرانجام در سال ۱۳۳۵ بازنشسته شد.
در سال ۱۳۶۹ با تأسیس «فرهنگستان زبان و ادب فارسی» بـه عــضویت آن درآمد.
وی علاوه بر فعالیتهای علمی و فرهنگی، سالها در مقام استادی، در دورههای کارشناسی و کارشناسی ارشد و دکتری، به تدریس پرداخت. حاصل یک عـمر تلاش مستمر و خستگیناپذیر او حدود ۳۴۰ مقاله و تألیف مـحققانه است. وی سرانــجام پس از ۸۳ سال زندگی پربار در روز ۲۷ آذر ۱۳۷۵ دیده از جهان فروبست. بیشک از استاد در عرصة فرهنگ ایران اسلامی همواره به عنوان پژوهشگری سختکوش و کتابشناسی توانمند یاد خواهد شد.
در سالهایی که استاد در فرهنگستان زبان و ادب فارسی بود، بیش از پیش با ایشان همدم و همجوش شدم. عنایت و بزرگمنشی استاد مرا بر آن داشت که شخصاً مصاحبهای با ایشان انجام دهم. استاد در آن مصاحبه که در مـنزل قبلیاش واقع در خیابان خالد اسلامبولی جنب پارک ساعی صورت گرفت، از زندگی خصوصی و از فعالیتهای علمی و دیدگاههای خود دربارة فرهنگ و ادب ایران و بهتر بگویم از هر آنچه مورد علاقهاش بود، سخن راند که در فرصت مناسب آن مـصاحبه را چـاپ خواهم کرد؛ اما بهراستی شوق و شوری که استاد در اعتلای فرهنگ ایران و تعصب و حمیّتی که همواره در این زمینه از خود نشان میداد، ستودنی بـود.
در هر جلسة فرهنگستان که شرکت میکرد، دربارة مطالب مورد علاقة خود سخن میراند و انصافاً باید اضافه کنم که اگر در برخی موارد دیدگاههای وی موافق جمع حاضر در جلسه نبود، به احترام استاد، سکوت میکردند. دیــدگاههای او در زمـینههای کتابشناسی، واژهگزینی، فرهنگنویسی و… جالب و شنیدنی بود. آنچه در ذیل از نظر خوانندگان محترم میگذرد، تلخیصی است از گفتههای استاد که در جلسات فـرهنگستان بین سالهای ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۴ اظهار نموده است.
الف) کتابشناسی
استاد در مورد کتابشناسی و تهیة فهرست نسخههای خطی، اصرار عجیبی داشت. جلسهای نبود که دربارة کتابشناسی و فواید و اهمیت آن سخن نـراند و تذکراتی ندهد. میگفت ما از اروپاییان و یا اعراب چه کم داریم؟ اکنون در عربستان نـهضت کتابشناسی راه افتاده است و بودجة کلانی در این بخش هزینه میشود. میفرمود تــمدن اسلامی چهار زبان دارد نه یک زبان و آن هم زبان عربی. زبان فارسی، اردو، ترکی و عربی برای شناخت تمدن اسلامی ضروری است.
عقیده داشت کتابشناسیهای موجود در زبانهای عربی، اردو و ترکی باید بررسی و به فارسی ترجمه شود تا از محتویات آن باخبر شویم. برای آثار فؤاد سزگین و بروکلمان اهمیت خاصی قائل بود. آثار ایـن دو مـحقق را بـرای دانشمندان ایرانی بسیار ضــروری میدانست.
در مورد تربیت کارشناس متخصص در امور کتاب، خاصه برای کتابهای خطی و سنگی همواره اصرار میورزید و این را از وظایف فـرهنگستان مــیدانست و عـقیده داشت که فرهنگستان باید همت کند و کتابهای سنگی و خطی را که در گوشه و کنار مملکت پراکنده است، شناسایی و فهرستنویسی نماید و لازمة این کار را در تربیت فهرستنگاران متخصص میدانست.
میگفت: اول باید بدانیم که در مملکت چه داریم و بعد برویم بر سر تحقیق، والّا به هر موضوعی که بپردازیم، مدرک نداریم. مدرکها را نمیدانیم کجاست. باید شناسایی کنیم. اگر فرهنگستان این بخش را تقویت کند، کار کارستان کرده است. بنده هم اگر حالی داشته باشم، میآیم و کمک میکنم.
اگر من درد فهرستنویسی دارم، برای این است که میخواهم جوانان ما بدانند که بر ما چه گذشته و چه ذخایر علمی داشتهایم و در چه درجة علمی بودهایم؛ زیرا منابع علمی مملکت پراکنده است. خیلی چیزهاست که ما دنبالش هستیم، ولی نمیدانیم کجاست. در شیراز، در اصفهان، در یزد، در تبریز… برای مثال نسخهای خطی در باب منطق در کتابخانه اصفهان موجود است که ظاهراً قـدیمترین [کتاب] منطق فارسی است که از زبان اروپایی و به دستور ظلالسلطان به فارسی ترجـمه شده است. همچنین در مسجد هاشمی آمـل تعدادی کتب خطی است که باید فــهرست شود.
در کتابخانه مجلس بیاغراق بیست هزار نسخة خطی است که هـنوز فـهرستنویسی نشده است. کتابخانه سلطنتی سابق هم نسخههای خطی مربوط به طبیعیات قدیم و ریاضیات دارد که هنوز تعدادی از آنها فهرستنویسی نشده است. تمام فهرستهای کتابخانههای شرقی دنیا را باید جمع کرد و بررسی نمود تا بدانیم چه داریم و چـه نداریم و برای این کار ایجاد بخشی تحت عنوان «فهرستخانه» را ضروری میدانست.
زمانی که صحبت از اسناد و مدارک میشد، با شوق و شور فراوان میگفت: «آقا باید در این بخش کار کرد، باید اسناد را جمعآوری نمود. در گرجستان، در ترکیه، در هند و در استانهای ایران اسناد فارسی زیاد است، باید شناسایی کرد؛ زیرا برای نگارش تاریخ ایران بسیار مفید است.»
ب) واژهگزینی
استاد معتقد بود که زبان فارسی را باید از لغات بیگانه پاک نمود. توصیه میکرد که کلمات عربی به مرور از زبان فارسی بیرون رود. میگـفت «تفسیر ابوالفتوح رازی را دست کم نگیرید، این امر خدمت بزرگی به زبان فارسی کرده است. وقتی معادلی برای لغتی انتخاب میکنید، فراموش نکنید که به تفسیر ابوالفتوح رازی هم مـراجعه کـنید و بـبینید که او چگونه معادلها را برگزیده است.» تأکید بر روی متون کهن داشت که باید مورد توجه قرار گیرد و میگفت: «این آقایان که میخواهند واژهگزینی کنند، باید متون را بخوانند، دانشنامهها را بررسی کنند. این امر در بخش شیمی، صنعت، نجاری، بنایی ، کاغذسازی، رنگرزی و… مفید خواهد بود.»
استاد با به کار بردن واژههای خارجی بسیار مخالف بود. میگفت چه لاتین باشد و چه عربی فرقی نمیکند، هیچ وقت به زور نمیشود مردم را واداشت که کلمات خارجی را به کار نبرند. با قانون هم نمیشود. باید مردم را راهنمایی کنیم تا به علما و فضلا و اهل فن مراجعه کنند.
میفرمود: آقای خرمشاهی کتابی نوشته و اسم آن را قرآنپژوهی گذاشته است. کلمة دوم، فارسی و گوشنواز است. پانزده یا بیست سـال پــیش بود، میگفتند: «التفحص فی القرآن» یا یک عنوان دیگر. به مــرور زمان، لغات بسیاری از زبانهای خارجی به زبان فارسی وارد شده است. باید تلاش کرد تا زبان فارسی را صیقل داد و گوشنواز کرد. آری پیشترها میگفتند: بلدیه، مدرسه متوسطه، اکنون میگویند دبیرستان، شهرداری. حتی من شنیدهام در اوایل عدهای با استعمال کلمة «دانشگاه» هم مخالفت میکردند؛ دلشان میخواست بگویند «جامعه»!
مجلس باید از دانشمندان و اندیشمندان تقاضا کند که حدالامکان در نوشتههایشان واژههای فارسی به کار برند. این گونه است که زبان فارسی صیقلزده میشود، نه اینکه بخواهیم قانون وضع کنیم. قـانون در اینجا زمینه ندارد. مردم هم از این قانون تبعیت نمیکنند. باید استادان، دبیران و ادبا را تشویق کرد و توصیه کرد که در قبال کلمات خارجی، واژه فارسی به کـار بـرند. وقـتی واژهها جا افتاد، مردم خودشان به کار میبرند. امروزه همه میگویند دبیرستان؛ هیچ کس نمیگوید متوسطه. به نظر من، قانون نقض غرض است و فایدهای هم ندارد.
استاد میگفت: ما از یک ذخیرة عظیم زبان فارسی که نیاکان ما برای نسلهای آینده به یادگار گذاشتهاند، غفلت میکنیم. اول باید دانشنامههایی را که به فارسی نوشته شده است و به واقع گنجینهای از لغات فارسی است، شناسایی کنیم. اگر لغات موجود این دانشنامهها مشکل ما را در واژهگزینی حل کرد، دیگـر دنـبال وضع لغت نرویم؛ چون وضع لغت شده است. دانشنامهها باید به وسیلة پـژوهشگران آگاه بررسی شود و لغات آن استخراج گردد و در دسترس متخصصان قرار گیرد. اگر نیازمند بودیم، به آن گنجینه مراجعه کنیم؛ اگر جواب نداد، آن وقت لغت وضع کنیم؛ اما ما این کار را نکردیم. دور هم جمع میشویم، جلسه پشت جلسه میگذاریم، در حالی که آگاهی از گذشته خود نداریم.
عقیده داشت دانشنامهها پر از اصطلاحات عـلمی است. اصـرار عجیبی داشت قبل از آنکه بودجه سرسامآور بر سر وضع لغات هزینه شود، بهتر است متون کهن بررسی شود. میگفت: آخر چه عیب دارد که به جای «حسابگر» بگوییم «شمارهگر» و یا به جای «علیرغم»، بگوییم «برکامه» که هم فارسی است و هم گوشنواز٫
ج) فرهنگنویسی
عقیده داشت باید فرهنگی نوشته شود که در آن لغات مورد نیاز جـامعه دیــده شود. باید واژههایی جمع کرد که برای زندگی مفید باشد؛ یعنی ما با کدام واژه سروکار داریم. تعدادی واژه است که ما در زندگی اجتماعی با آن روبرو هستیم. ما هیچ گونه نکوشیدیم لغات فلسفی را جمع کنیم، رسایلی مثل «اخـوانالـصفا» را نخواندیم و لغات آن را استخراج نکردیم. ما برای این گونه لغات آمـاری نداریم که چقدر لغات داریم و چقدر مورد نیاز جامعه است و نکتة دیگر اینکه در کتابهای عربی؛ کلمات فارسی زیاد است. باید این گونه لغات را استخراج نمود.
میگفت فرهنگستان نباید اکتفا کند به فرهنگ لغتی که یک دبیر هم میتواند تألیف کند. یا به یک دانشگاه ابلاغ شود که شما از طرف دولت مأمور هستید که یک فرهنگ تألیف کنید. کار فرهنگستان کار دیگری است. آری، میدانم کاری است بس دشوار. اگر فرهنگستان میخواهد در این زمینه حـرکتی کند، باید طبق برنامه باشد. باید معیاری گذاشت و براساس آن حرکت کرد.
معتقد بود که فرهنگ اصطلاحات فلسفی و منطق باید یکجا نگاشته شود. از پنجاه و چهار دانشنامه که خود ایشان فهرست کردهاند، صحبت میکرد کـه بـاید بررسی شوند؛ زیرا این کتابها در هندوستان و ایران بزرگ تألیف شده است، درست نیست که ما از این کتابها بیخبر باشیم، بعد بگوییم که فلان لغت عربی است و ما معادل فارسی برای آن نداریم.
باید بگردیم، تحقیق کنیم و پیدا کنیم، اگر موفق نشدیم بعد بگوییم که لغت فارسی نداریم. نباید یک مشت لغت عربی تحویل مردم دهیم. اینجا قاهره، لبنان، بغداد، جده و یا مکه نیست، اینجا ایران است. بـاید واژههـای فارسی را شناسایی کنیم.
استاد وقتی موضوع را مطرح میکرد، به دنبال آن راهحلها را هـم نـشان مـیداد. وقتی صحبت از جمعآوری مصطلحات بود، میگفت بروید کتاب شمسالدین کیشی را در منطق و فلسفه که متعلق به قرن هفتم و هشتم است، بخوانید، لغاتش را استخراج کنید. بروید «نزهتنامه علایی» را بخوانید. کتب پهلوی را بخوانید، لغاتش را درآورید. اگر لغات سنگین است، سبکش کنید (به شوخی میگفت: کاری ندارد یک قدری تراش دهید، سبک میشود)، جمع کردن چهار تا از اسفار ملاصدرا را نمیتوان گفت فـرهنگ مصطلحات. باید کار کرد، به هر حال کار شاقی است؛ امـا بــاید پـذیرفت که این کـارها دستمــایه میخواهد.
میفرمود من یک مقایسهای کردهام و دریافتهام که مصطلحات مــوجود در زبـان فارسی از عربی بیشتر است؛ یعنی اسامی گیاهها، سبزیها، نباتات و گلهایی که ما در زبان فارسی داریم، عربها ندارند؛ یعنی خودش را ندارند تا اسمش را داشــته بــاشند؛ بنابراین، این مزیتی است که زبان فارسی بر زبان عربی دارد، یعنی همه اسامی چوبها، درختان، نباتات و گلها… را شما میتوانید به فارسی بیاورید، ولی کلمة عربی برای آن متصور نیست. باید کوشش شود تا این موضوع روشن شود. چون الفاظی کـه دربارة گیاهان و نباتات و درختان که در زبان عربی است، بیشتر الفاظ یونانی است یا فارسی که معرّب شده است. و آخر سخنش این بود که: «افسوس ما با فضیلت خودمان آشنا نیستیم»!
فضایل اخلاقی
استاد به فرهنگ سرزمین نیاکان خود عشق میورزید، دردآشنا بود، هرچه میگفت، از سر اشتیاق به وطن و فرهنگ اسلامی و از سر سوز و ایمان بود. شوق طلبگی داشت. همواره میخواست بیاموزد و اندوخته علمی خود را به دیگران منتقل کند.
استاد با فکر نقادانه خود در هر محفلی که بود، گرمی خاصی به آن محفل میبخشید. آزادی، آزادگی پیشه وی بود و رسیدن به فضیلتهای انسانی آرمان غاییاش.
استاد خارج از حوزه تحقیق در فضیلت اخلاقی، منش انسانی، عزت نفس و استغنای طبع، الگوی بیبدیل برای دوستان و اطرافیان خود بود. استاد در اواخر عمر گرفتار مریضی جانکاه شد و خود میدانست که زمان وداع رسیده است و باید از این جهان فانی رخت بربست. روزی که به محضرشان رسیدم، در بستر بود و زندهیاد ایرج افشار هم بر بالینش و استاد چون مرا دید، با دیدگان پر از مهر جویای حالم شد و گویی در درون خود این شعر حافظ را ترنم میکرد که:
ما آزمودهایم در این شهر بخت خویش
بیرون کشید باید از این ورطه رخت خویش
انسان خوشبختی بود که توانست در طول عمر پربارش آثار ماندگاری از خود به یادگار گذارد.
خوشا کسی که تواند به نام نیک و هنر
بر این فراخ جهان عمر جاودان کردن
انجمن آثار و مفاخر فرهنگی ضمن ارج نهادن به مقام علمی و فضایل انسانی استاد، آرزومند است شیوه و روش علمی و وطنپرستی وی سرمشقی برای جوانان کهن سرزمین ایران اسلامی باشد.
روزنامه اطلاعات
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید