1394/3/12 ۰۸:۵۹
امام علی(ع) در قضاوتهای خود با دیگران مهربان و نرمخو بود، خود را با آنان برابر میدانست، یاریگر ناتوانان بود؛ اما در همین وقت نسبت به خود و خاندان و اطرافیان و فرماندارانش، سختگیر بود. این از مهمترین شاخصههای عدالت قضایی است. از طرفی میفرمایند: «قوی در نزد من ضعیف است تا وقتی که حق مظلوم را از او بازستانم و ضعیف نزد من قوی است تا وقتی که حق او را به وی بازگردانم»، از طرفی دیگر، با خودش و کاتبش رفتاری سختگیرانه دارد.
11ـ اخلاق قضایی
علی بن ابی رافع میگوید: از طرف علی بن ابیطالب، خزانهدار بیتالمال و کاتب او بودم، در بیتالمال گردنبند مرواریدی بود که از جنگ به دست آمده بود. دختر امیرالمؤمنین(ع) نزد من فرستاد که: «شنیدهام در بیتالمال گردنبند مرواریدی هست که در اختیار توست، میخواهم برای عید قربان آن را عاریه بگیرم.» من پیام فرستادم: «آیا آن را به عنوان عاریة مضمونه میخواهی بازگردانی؟» گفت: «آری، عاریه مضمونه که پس از سه روز بازگردانم.» گردنبند را به او دادم. امیرالمؤمنین(ع) گردنبند را نزد دخترش دید و آن را شناخت، پرسید: «این را از کجا آوردهای؟» دختر گفت: «برای آرایش در روز عید، آن را از علی بن ابی رافع عاریه گرفتم، سپس بازش میگردانم.»
امیرالمؤمنین مرا خواست. نزدش رفتم، گفت: «آیا به مسلمانان خیانت میکنی؟!» گفتم: «پناه بر خدا از خیانت به مسلمانان!» گفت: «چگونه گردنبندی که جزو بیتالمال مسلمانان است، بدون اذن من و رضایت آنان به دخترم عاریه دادی؟» گفتم: «یا امیرالمؤمنین دختر تو بود و آن را از من عاریه خواست، من نیز آن را به عنوان عاریة مضمونه به او دادم که بازگرداند. من ضامن آن هستم و بر من است که آن را سالم به جای خود برگردانم.» فرمود: «آن را همین امروز به جای خود برگردان و اگر مثل این کار را تکرار کنی، مجازاتت خواهم کرد.» سپس فرمود: «اگر دخترم این گردنبند را به صورت عاریه مضمونه نگرفته بود، به خدا سوگند نخستین هاشمیی بود که دستش را به جرم سرقت قطع میکردم!» این سخن امام که به دخترش رسید، عرض کرد: «من دخترت و پارهای از وجود تو هستم، چه کسی از من به بستن این گردنبند سزاوارتر است؟» فرمود: «ای دختر علیبن ابیطالب، خود را از حق دور مکن، آیا همه زنان مهاجران در این عید، با چنین گردنبندی آرایش کرده بودند؟» ابن ابی رافع میگوید: «گردنبند را از دختر امیرالمؤمنین گرفتم و به جای خود بازگرداندم.» (شیخ طوسی ۱۴۰۷، ج۱۰: ۱۵۲ـ۱۵۱؛ مجلسی ۱۴۰۶ج۱۰: ۲۳۴؛ فیض کاشانی ۱۴۰۶ج۱۵: ۵۵۴ ـ۵۵۳)
۱۲ـ نظارت بر قضاوت قاضیان
امام علی(ع) در عهدنامه مالک اشتر فرمان میدهد که بر قضاوت قاضیان نظارت شود: «از قضات خود و نحوه کارشان بسیار خبر گیر، و بررسی و تحقیق کن مبادا که در رفتار و عمل و نحوه قضاوت از حدود الهی و اخلاق اسلامی خارج شوند.» در تاریخ نمونههایی از تنبیه متخلف ذکر شده است که نشان از حساسیت امام علی(ع) نسبت به تخلف آنها دارد.
ابن اخوه از محدثان قرن ۶ هجری نقل میکند: امیرالمؤمنین(ع) ابوالاسود دوئلی را در همان نخستین روز که به منصب قضا گمارده بود، عزل کرد؛ ابوالاسود چون فرمان عزلش را دریافت کرد، سراسیمه نزد امیرالمؤمنین(ع) شتافت و گفت: «علت عزل من چیست؟ در صورتی که به خدا قسم نه خیانت کردهام و نه متهم به خیانت شدهام.» فرمود: «تو در ادعای خود صادقی و در انجام وظیفه شرط امانت را رعایت کردهای، لکن به من اطلاع دادهاند که چون طرفین دعوا برای محاکمه نزدت میآیند، تو بلندتر از ایشان سخن میگویی.»(مصدق ۱۳۸۰: ۱۶)
۱۳ـ دعوت به صلح و سازش
تشویق به صلح و آشتی قبل از قضاوت را امام علی(ع) در موارد متعددی به عنوان اصلی از اصول قضایی، مورد تأکید قرار دادند. ایشان پس از نقل یکی از قضاوتهای پیامبر(ص) فرمود: «پیامبر طرفین را به صلح دعوت میکرد و آنقدر ادامه میداد تا آشتی میکردند.»
این اصل امروزه به عنوان قضازدایی یا غیر قضایی کردن و حل و فصل شمار زیادی از دعاوی از طریق مراجع غیر قضایی نظیر «شورای حل اختلاف» از وظایف دستگاه قضایی است (صادقی ۱۳۸۴: ۱۴۸)؛ زیرا به راستی چه ضرورتی وجود دارد که تمامی جرایم و دعاوی و تخلفات در چهارچوب تشکیلات قضایی رسیدگی صورت بگیرد؟ مقوله قضازدایی به معنی نفی قاعده عام و رسمی بودن دادگستری به عنوان مرجع تظلمات نیست، بلکه به این معناست که اشخاص مکلف باشند قبل از مراجعه به دادگستری، به مرجع دیگری که بسا در احقاق حق سریعتر، آسانتر، ارزانتر و در نتیجه عادلانهتر عمل نماید، مراجعه کنند و سپس در صورت عدم توفیق آن مرجع (در فصل و ختم کامل آن موضوع) به حکم ضرورت و با عنایت به مرجع عام و رسمی بودن دادگستری، به محاکم قضایی تظلمخواهی نمایند. در این معنا قضازدایی به معنای مطلق آن متصور نیست، بلکه معنای نسبی آن مدّ نظر است (محمودی ۱۳۸۵: ۱۰۸).
۱۴ـ فلسفه مجازات از دیدگاه امیرالمؤمنین(ع)
فلسفه مجازات نزد امام(ع) کیفر به معنای آزاررسانی به مجرم یا تحقیر او نیست، بلکه به معنای تهذیب و اصلاح مجرم است. همچنین در تجربه قضایی امام علی(ع) فلسفه و هدف دیگری برای مجازات وجود دارد و آن اصلاح جامعه و بازداشتن دیگران از ارتکاب جرم است. این هدف، اقتضا دارد برخی از حدود و مجازاتها، علنی اجرا شود. از فروع این اصل، مسأله سقوط مجازات به واسطه توبه و اصلاح مجرم قبل از دستیابی به اوست؛ لذا نقش اساسی «توبه» را در نظام قضایی اسلام چه قبل از ورود به محکمه و چه پس از اثبات جرم نباید نادیده گرفت.
نقش مهم توبه در نفی مجازات قبل از ورود به محکمه از آن جهت است که شریعت، هدایت و اصلاح را فی حد ذاته اراده کرده است، نه از طریق مجازات کردن. معصومین(ع) نیز توجه ویژهای به توبه و اصلاح مجرمان داشتهاند. حضرت علی(ع) از مقر به زنا پرسید: «چرا چنین اقرار میکنی؟» گفت: «برای اینکه پاک شوم.» فرمود: «چه پاکی برتر از توبه؟» سپس فرمود: «آیا کسی از شما که مرتکب گناه میشود، نمیتواند گناهانش را پنهان بدارد چنان که خداوند آنها را پنهان داشته است؟!» (شیخ صدوق ۱۴۱۳ج ۴: ۳۱). از ایشان نقل شده است: «اگر زن مرتد گردد، زندانی میشود تا توبه کند (مسلمان شود) یا بمیرد؛ اما کشته نمیشو.د» (تمیمی مغربی ۱۳۸۵ج۲: ۴۸۰) گاه امام(ع) میبیند زندانی اصلاح شده و توبه کرده و در او تغییر ایجاد شده است؛ لذا صلاح را در این میبیند که آزادش کند (شیخ صدوق ۱۴۱۵: ۸۲). بر این اساس فقها حتی پس از اثبات جرم و محکومیت نیز عفو و آزادی زندانی را در صورت ظهور توبه و در نظر گرفتن مصلحت وی و جامعه اسلامی جایز دانستهاند. (نجفی بیتا ج۴۱: ۲۹۴)
۱۵ـ اصل کرامت انسانی در برخورد با مجرمان و متهمان
اصل کرامت انسانی در برخورد با مجرمان و متهمان از اهمیت ویژهای در قضاوتهای حضرت برخوردار است. در سیره و روش قضای امیر مؤمنان(ع) بر اساس قضاوتهای متعددی که از ایشان در تاریخ دادرسی اسلام به ثبت رسیده، هرگز از اعمال اذیت و آزار جسمی (مانند تنبیه بدنی و سایر انواع شکنجه مانند گرسنگی دادن) و آزار روانی (مانند دشنام دادن، ترساندن، اجبار و هرگونه رفتار غیر انسانی) استفاده نمیکرد. در روایتی نقل شده است که بر مردی حدّ الهی را اقامه و جاری فرمود. مردم آن مرد را دشنام میدادند و لعنت میکردند. امام در مقام نهی آنان فرمود: «او نسبت به این گناهش مورد بازخواست قرار نمیگیرد.» (محمدی ری شهری بیتا ج۱: ۵۸۸)
روش امیرالمؤمنین(ع) در برخورد با مجرمان و متهمان به گونهای بود که نه تنها آنها را به اعتراف و اقرار وادار نمیکرد، بلکه آنان را از اعتراف و اقرار به جرم بر حذر میداشت و از شنیدن اقرار و اعترافات آنان خودداری میکرد تا جرم و گناه بر ایشان ثابت نشود و مجازات متوجهشان نگردد و رنج و زندان نبینند؛ یعنی درواقع در ثبوت جرم و مجازات برای مردم، تسامح به خرج میداد و از اعتراف و ثبوت جرم و تحمل مجازات جلوگیری مینمود؛ ولی آنجا که حد و تعذیر ثابت میشد، در اجرای آن کوچکترین اغماض و تسامح را روا نمیداشت.
حضرت در برابر مردی که اقرار به زنا میکرد، میفرمود: «آیا شما عاجزید از اینکه یکی از شما اگر مرتکب عمل ناشایستهای شد، بر خود بپوشاند، همچنان که خداوند از دیگران آن را مستور داشته؟!» (شیخ صدوق ۱۴۱۳ ج۴: ۳۱)
انساندوستی، دلسوزی و مهر امام علی(ع) به اندازهای بود که با افرادی که از طریق داوری عادلانه محکوم به زندانی شده بودند، خوشرفتاری میکرد. امام نخستین کسی بود که خوراک و پوشاک تابستانی و زمستانی زندانیان را تأمین میکرد و اگر کسی نداشت، مخارجش را از بیتالمال میپرداخت و بالاتر از این، در ساعات معینی به زندانیان اجازه خروج از محبس میداد تا کسی از آنان بیست وچهار ساعته در زندان محبوس نماند(بیاتی۱۳۸۰: ۱۳).
روزنامه اطلاعات
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید