1392/4/9 ۱۰:۲۹
شک نیست که بزرگترین عامل پیشرفت تولید است. هر ملتی که تولید کند هم ثروتمند است، هم با ثبات و هم قدرتمند، طبیعی است که چنین ملتی از فرهنگ بالنده برخوردار خواهد بود. تولید فقط پدیدآورندۀ ثروت و قدرت نمیباشد بلکه اعتماد به نفس ملی به وجود میآورد و در هر زمینه سازنده و در هر عرصهای بالنده است.
شک نیست که بزرگترین عامل پیشرفت تولید است. هر ملتی که تولید کند هم ثروتمند است، هم با ثبات و هم قدرتمند، طبیعی است که چنین ملتی از فرهنگ بالنده برخوردار خواهد بود. تولید فقط پدیدآورندۀ ثروت و قدرت نمیباشد بلکه اعتماد به نفس ملی به وجود میآورد و در هر زمینه سازنده و در هر عرصهای بالنده است. از دانش جهانی بهره میبرد و بر دانش جهانی میافزاید. هم میگیرد و هم میدهد. دارای فرهنگ فعال و تأثیرگذار است. فرهنگ تولید قانونمدار است، تولید خواهان نظم و ثبات است. جامعه تولیدی برخلاف جامعه سوداگران از استحکام شخصیتی برخوردار است. جامعهای است که به خود متکی است و اعتماد به نفس دارد و خلاق و سازنده است. زایش مداوم جامعه تولیدی باعث میشود که فرهنگ ابتکار و تفکر و تعمق گسترش یابد و بطور کلی میتوان جوامع را به دو گونه متفاوت تقسیم نمود: 1. جامعه تولیدمدار. 2. جامعه سودامدار. جامعه تولیدمدار دارای چهار خصلت: قانونمند شدن، اتکای به نفس ملی، خلاقیت ملی و بالا رفتن توان ملی که در همه ابعاد است: توان در سازندگی و حل مشکلات و تاب آوردن در برابر شدائد. در جامعه تولیدمدار، افراد جامعه نیرومندند و برخوردار از زیرساخت تفکر علمی و علاقمند به حل مشکلات و همزمان دارای اخلاق مستحکم که با نوازش قدرتمندان برخلاف اصول خم نمیگردد و در برابر خشونت به سادگی تسلیم نمیشود.
جامعه سودامدار دارای سه خصلت عمده است: نرمش در رفتار، برخوردار از تفکر اقتصادی غیر وطنی و اخلاق کالائی. سوداگران پیوسته در دادوستد هستند. جهانبینی کالائی دارند، یعنی همه چیز را در دستگاه خرید و فروش کالا مشاهده میکنند و چشم به خارج، به کالاهای متنوع و پر زرق و برق خارجی دارند و فقط به سود میاندیشند و از اینرو اخلاقشان قابل خرید و فروش است. پایبندی کمتری به اصول دارند. برخی از مواهب بشری مانند وفاداری و گذشت و ایثار و فداکاری و عشق و عزت نفس در سوداگران کمرنگ میشود و ظاهراً در آن سودی نمییابند. اما تولیدکنندگان در ذات زحمتکش خود از همه این مواهب برخوردار هستند و هر چه بیشتر تولید میکنند خلاقیت بیشتری در رفتارشان ظاهر میشود و مردانه مقاومت میکنند و با سازندگی خود ثروت به وجود میآورند و در پس آن هنر و ادبیات تولیدی شکوفا میشود که متضمن بالندگی در اندیشه و رفتار است. دو نمونه آلمان و یونان را در نظر بگیرید: در آلمان جامعه تولیدمدار بوده و میباشد که پس از ویرانی جنگ جهانی مردم آلمان با اتکای به نفس ملی کشور خود را میسازند و قویترین اقتصاد اروپا را پدید میآورند. اما در یونان جنگ زده که جامعهای سودامدار بود چنین قدرتی وجود نداشت و تا به امروز گرفتار فتور در همه ارکان خود میباشد. برای ساختن ایران راهی جز تولید، سازندگی و پدید آوردن فرهنگ تولید وجود ندارد. ایران تولیدمدار چنان قدرتمند خواهد شد که نه فقط در بین کشورهای منطقه سرامد خواهد بود که در مقیاس جهانی میتواند بعنوان کشوری پیشرفته در ردیف کشورهای راقیه قرار بگیرد. در دولت نهم و دهم زیرساخت تولیدی کشور ویران شد و همزمان با بالارفتن هزینه تولید و افزون بر نقدینگی چنان واردات را افزایش دادند که هیچ کارگاه و کارخانهای قادر به ادامه تولید نشد و نتیجه آن گسترش بیکاری و پدید آمدن فاجعه نزول ارزش پول ملی بود و در پی آن تبدیل ایران به جامعهای سودامدار که برخلاف تاریخ درخشان ایران کهن و ایران اسلامی بود که همیشه ایرانیان مردمی زحمتکش بودند و تمدن ایرانی همراه با ابتکار و تولید و خودکفائی بوده است. طبیعی است که حتی در جامعه تولیدمدار نیز نیاز به تجارت و دادوستد وجود دارد ولی چون جامعه در مجموع از فرهنگ تولیدی برخوردار است، خصلتهای سوداگری در فرهنگ جامعه برجسته نخواهد شد و جایگاه طبیعی و محدود خود را که در واقع به نحوی مشارکت در خدمت به تولید ملی است خواهد داشت. وظیفه دولت و مجلس است که قوانین بانکی را با نگاه به تولید مورد تجدید نظر قرار دهند و کل سیستم بگونهای باشد که در همه سطوح مُشوّق تولید باشد و روند کالاهای تولید شده به نسبت ارزبری کمتر تشویق و مورد حمایت بیشتر قرار گیرد.
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید