از سعدی تا سپهری/ علی‌اصغر محمدخانی - بخش سوم و پایانی

1394/1/19 ۱۰:۰۲

از سعدی تا سپهری/ علی‌اصغر محمدخانی - بخش سوم و پایانی

سپهری نیز نگاه عمیق و زیبایی به طبیعت دارد. سپهری شاعر طبیعت است و جهانش آن چنان زیبا و شفاف است که هیچ پرسشی را برنمی‌تابد. جهانی است که بر بال لطافت نیلوفر و با پر پروانه ساخته شده. در نقاشی و اشعار وی طبیعت و مظاهر طبیعت نمودهای بالایی دارد و در ترکیبات طبیعت‌گرایانه و واژگان و ترکیباتی چون: شبنم ستارگان، دریچه خدا، چشم تماشا، باغ زمان، آب تجلی، باغ فنا، نیایش بی‌رنگ، سبزه مرگ، گل سرخ و…

 

سپهری نیز نگاه عمیق و زیبایی به طبیعت دارد. سپهری شاعر طبیعت است و جهانش آن چنان زیبا و شفاف است که هیچ پرسشی را برنمی‌تابد. جهانی است که بر بال لطافت نیلوفر و با پر پروانه ساخته شده. در نقاشی و اشعار وی طبیعت و مظاهر طبیعت نمودهای بالایی دارد و در ترکیبات طبیعت‌گرایانه و واژگان و ترکیباتی چون: شبنم ستارگان، دریچه خدا، چشم تماشا، باغ زمان، آب تجلی، باغ فنا، نیایش بی‌رنگ، سبزه مرگ، گل سرخ و…

طبیعت برای او شاخصه‌ای مقدس است. سپهری در همه اشیای به ظاهر بی‌جان نیز «شور خواستن» و «شوق رفتن» و «وزن بودن» می‌دید: ریگی از روی زمین برداریم وزن بودن را احساس کنیم.

‏ و نیز: خدایی که در این نزدیکی استر لای این شب‌بوها، پای آن کاج بلندر روی آگاهی آب، روی قانون گیاهر باغ ما در طرف سایه دانایی بودر باغ ما جای گره خوردن احساس و گیاه ر من صدای نفس باغچه را می‌شنومر من صدای وزش ماه را می‌شنوم  من به آغاز زمین نزدیکم  نبض گلها را می‌گیرم  آشنا هستم با سرنوشت ‌تر آبر عادت سبز درخت…

سپهری به نوعی قانون معنوی و اخلاقی در هستی قائل است و از همگان می‌خواهد که روی قانون چمن پا نگذارند. او زبان وزش نسیم، ریزش آب، خزیدن مارمولک، رویش گل، پرواز پرنده و سکوت سنگ را می‌فهمد و می‌تواند برای ما حکایت کند. مظاهر طبیعی و نمادهای برگرفته شده از طبیعت مانند چشمه، رود، گل، بلبل، کوه، جنگل، درخت، باران، سیب، کبوتر و مانند آن زیاد به چشم می‌خورد.

در صدای پای آب، مسلمانی خود را هماهنگ و همنوا با طبیعت چنین توصیف می‌کند: من مسلمانمر قبله‌ام یک گل سرخر جانمازم چشمه، مُهرم نورر دشت سجادة منر من وضو با تپش پنجره‌ها می‌گیرم …‏

طبیعت‌گرایی از شاخصهای شعر و اندیشه سپهری است. او در آ‌ثارش میان آرزوها و آرمانها و واقعیات جامعه درگیر است. یکی از ویژگیهای آن بازگشت به طبیعت است و احساس دلسردی و انزجار از تمدن جدید. طبیعت به نظر او زنده است و اجزای به هم پیوسته و منظمی دارد. سهراب در «حجم سبز» بیش از دیگر آثارش به طبیعت پرداخته است.

 

۳٫ نمودهای اجتماعی

سعدی در تمام ایران و در سراسر قلمرو زبان فارسی از شهرت و مقبولیت خوبی بهره‌مند شده و این به خاطر توانمندیی است که تقریباً در تمام فنون و انواع شعر و نثر فارسی دارد. شهرت جهانی هم دارد. او معلم اخلاقی است که منادی انسانیت و مبشر عدالت اجتماعی است. او مفهوم دقیق آدمیت را یافته است و از همین روست که بر آن است:

 

بنی‌آدم اعضای یکدیگرند که در آفرینش ز یک گوهرند

سعدی روزگار خود را گمراه و محتاج هدایت و تربیت می‌دانست و می‌پنداشت تا وقتی نیازش به رفع ظلم و تبعیض و توّهم باقی است، حکمت راستین جز به آنچه تعلق به تربیت و اخلاق دارد، به کار دیگری نباید بپردازد. عشق هم که جانمایه شعر اوست، اگر وسیله‌ای برای تربیت و اخلاق تلقی نشود، متضمن کمالی نخواهد بود. از این روست که عشق در کلام او به عشق به انسانیت می‌رسد و به تمام کاینات سریان پیدا می‌کند و سرانجام به عشق الهی منجر می‌شود.

حکمت سعدی که حاصل تأمل شخصی او در اخلاق و تربیت است، در مواعظ و حکایات و تمثیلات او پراکنده است. سعدی در «گلستان» دنیا را چنان‌که هست تصویر می‌کند، با زشتی‌ها و زیباییها‌یش و با تضادها و ناهمواری‌هایی که در آن هست. در «بوستان» و همچنین در قصاید و بعضی رسالات تعلیمی، دنیا را بدان گونه که باید باشد به تصویر می‌کشد. فرصت نیست که نمونه‌هایی از آثار او را بیاورم؛ ولی در تمام گلستان و بوستان و بیشتر رسایل او، می‌توان نمونه‌های فراوانی از حکمت و اخلاق و نمودهای اجتماعی و تربیتی یافت.

سپهری هم در آثارش در پی برقرار کردن رابطه صمیمانه میان انسان و جهان است. در تمامی آثار سهراب، محبت و دلسوزی موج می‌زند و به این دلیل است که خواننده شعرش با شعر همزاد‌پنداری می‌کند. او نیازهای عاطفی انسان امروز را که سرخورده، افسرده و ملول است، با زلال آب برمی‌آورد. سپهری در اشعارش به طور کلی و در بُعدی وسیع نگران انسان و سرنوشت اوست. اما سپهری مانند سعدی به ریزترین مسائل اجتماعی و اخلاقی و وظیفه انسانها و حاکمان اشاره نمی‌کند و به طور کلی به انسان و حیات معنوی او در شعرش می‌پردازد. او در بیشتر آثارش به تحریک احساسات انسانی می‌پردازد و کمتر به استدلال به معنای منطقی، فلسفی آن توجه دارد.

شعر «پیامی در راه» سهراب یکی از انسانی‌ترین و لطیف‌ترین اشعار اوست که هم خاستگاه انسانی دارد و هم طبیعت در آن تبلور خاصی یافته است. او در این شعر در نقش یک مصلح اجتماعی، یک انسان برتر، ظاهر می‌شود و وعده‌هایی متعالی را بر زبان جاری می‌کند:

 

روزی

خواهم آمد و پیامی خواهم آورد

در رگها نور خواهم ریخت

و صدا خواهم در داد:

ای سبدهاتان پر خواب!

‏… خواهم آمد

گل یاسی به گدا خواهم داد

زن زیبای جذامی را گوشواره خواهم بخشید

کور را خواهم گفت: چه تماشا دارد باغ

هنر ویژة سپهری این است که انسان و طبیعت را با هم درآمیزد. معصومی‌‌ همدانی در «پیامی در راه» می‌نویسد: «او انسان بی‌دردی نیست و اگر شعر سپهری را خالی از درد و رنج می‌بینیم، دلیلش آن نیست که او خود مرد رنج و اهل درد نیست. برعکس هر شعر او حاصل غلبه بر رنجی است که برده است و این غلبه از راه پی بردن به این است که رنج زادة ناهماهنگی است. ادبیات کلاسیک فارسی، این میراث عظیم بشری، با همه جلالتش نیاز به آن دارد که از نو نگریسته شود، درباره‌اش تدقیق شود، ظرایف و لطایفش بررسی گردد و تداوم آن در ادبیات معاصر فارسی بازبینی شود. ادبیات معاصر فارسی هم ادامة ادبیات کلاسیک فارسی است و در برخی از جاها بر اساس شرایط جدید جهانی و انسانی، نوآوری دارد و به زندگی انسان امروز می‌پردازد که با ادبیات گذشته تفاوتهایی دارد. بدین خاطر که در قرن حاضر، زندگی بشر بنیادی دیگر گرفته است و همه اشکال و مفاهیم صبغه‌ای و معنایی تازه یافته است و به تبع آن هنر و ادب نیز از پذیرش شکل و محتوای جدید ناگزیر است.

اما به قول محمد حقوقی ـ منتقد و شاعر معاصر که داوریهای منصفانه و دقیق در نقد شعر و نثر معاصر داشته است، پذیرش این ناگزیری برای شرقیان که بیشتر متأثر بودند تا مؤثر و به ویژه بر سنتهای دیرینه‌ خود تکیه داشتند، بسیار سخت‌تر بود، تا غربیان که بیشتر مؤثر بودند تا متأثر؛ زیرا در جبر امتزاج و اختلاط تمدنهای شرق و غرب، آنچه برای مشرق‌زمین نهایت اهمیت را داشت، این بود که چگونه می‌تواند اصالت خود را در این برخورد اجباری محفوظ نگه دارد.‏

 

منابع:

۱٫ حقوقی، محمد: «ادبیات معاصر»، نثر، انتشارات قطره، ۱۳۷۲

‏۲٫ حسینی، صالح: «نیلوفر خاموش، نظری به شعر سهراب سپهری»، انتشارات نیلوفر، ۱۳۷۹‏

‏۳٫ پیامی در راه؛ «نظری به شعر و نقاشی سهراب سپهری»، کتابخانه‌طهوری، ۱۳۶۶

۴٫ باغ تنهایی؛ یادنامه سهراب سپهری، به کوشش حمید سیاهپوش، انتشارات نگاه، ۱۳۸۲

‏۵٫ هنوز در سفرم؛ شعرها و یادداشت‌های منتشر نشده از سهراب سپهری، به کوشش پریدخت سپهری، ۱۳۸۲‏

‏۶٫ خزائی‌فر، علی، سهراب سپهری و ویلیام وردزورث؛ دو شاعر وحدت وجودی، نامه فرهنگستان، ۸ر۲

۷٫ فرزاد اقبال، «من مسلمانم، گرایشات دینی در اشعار سهراب سپهری»: کیهان فرهنگی، شماره ۲۵۹، اردیبهشت ۱۳۸۷‏

‏۸٫ سپهری، سهراب (۱۳۶۸)، هشت کتاب، چاپ هشتم، کتابخانه‌ طهوری

۹٫ معصومی همدانی، حسین (۱۳۷۱)، پیامی در راه، چاپ چهارم، کتابخانه ‌طهوری

۱۰٫ سعدی، گلستان سعدی، تصحیح و توضیح غلامحسین یوسفی، انتشارات خوارزمی، تهران، ۱۳۶۸‏

‏۱۱٫ سعدی، دیوان غزلیات سعدی، تصحیح حبیب یغمایی، انتشارات موسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، تهران، ۱۳۶۱‏

‏۱۲٫ سعدی، بوستان سعدی،تصحیح و توضیح غلامحسین یوسفی، انتشارات خوارزمی، تهران، ۱۳۶۳٫ ‏

روزنامه اطلاعات

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: