از سعدی تا سپهری / علی‌اصغر محمدخانی - بخش دوم

1394/1/18 ۰۹:۰۵

از سعدی تا سپهری / علی‌اصغر محمدخانی - بخش دوم

فرم و ساختار در فرم و ساختار هم برخی از نویسندگان معاصر به ویژه در خلق داستانک (‏Flash Fiction‏) رد پای حکایات گلستان سعدی، «فرج بعد از شدت»، متون عرفانی فارسی را می‌بینیم که در حقیقت این گونه ادبی ادامه نوع ادبی کلاسیک است.

 

فرم و ساختار

در فرم و ساختار هم برخی از نویسندگان معاصر به ویژه در خلق داستانک (‏Flash Fiction‏) رد پای حکایات گلستان سعدی، «فرج بعد از شدت»، متون عرفانی فارسی را می‌بینیم که در حقیقت این گونه ادبی ادامه نوع ادبی کلاسیک است.

یکی دیگر از ارتباط ‌آثار ادبی معاصر فارسی با ادبیات کلاسیک، رابطه بینامتنی است که بسیاری از نویسندگان با ارجاع به متون گذشته به صورت مضمونی یا حتی آوردن بخشی از یک متن، از آنها استفاده می‌‌کنند. بازنویسی بسیاری از متون کلاسیک فارسی به قلم نویسندگان معاصر نیز این پیوستار را محکم‌تر کرده است و در دهه اخیر بسیاری از آثار کلاسیک فارسی به قلم شاعران و نویسندگان معاصر یا بازنویسی شده یا به صورت صوتی و تصویری بازخوانی شده است. بهره‌مندی از تکنیک‌ها و شگردهایی که در متون گذشته فارسی به کار رفته، از جمله مواردی است نویسندگان معاصر از متون گذشته بهره‌ برده‌‌‌اند.

 

قصه در قصه

استفاده از تکنیک قصه در قصه که در مثنوی مولانا یا کتاب هزار و یک‌شب دیده می‌شود، در میان آثار نویسندگان معاصر به خوبی به کار برده می‌شود. ادبیات داستانی معاصر فارسی از جهت درون‌مایه همچنان در بسیاری از موارد ادامه ادبیات کلاسیک است و در این آثار نیز سعی می‌شود انسان ایرانی و یا خصلت‌های دیرپای او به نگارش درآید. در شعر معاصر فارسی، اگرچه تأثیر شعر اروپایی را می‌بینیم، ولی در بسیاری از آثار شاعران معاصر می‌توان مضامین اندیشگی مشترک با شاعران کلاسیک را بازیافت که به گونه‌ای شاخص سبکی آثار آنان نیز به شمار می‌رود. با بررسی و مقایسه اشعار سپهری با سعدی، اخوان ثالث با فردوسی، هوشنگ ابتهاج با حافظ، شاملو با بیهقی، حسن حسینی با صائب، علی معلم با بیدل و… می‌توان اشتراک اندیشگی را در میان این شاعران در مقوله‌های بسیاری بررسی و تحلیل کرد.

 

عرصه طنز

در عرصه طنز معاصر فارسی نیز این پیوست را با طنز کلاسیک فارسی می‌بینیم که فریدون توللی ستون معروف «التفاصیل» را که شهرتش مدیون نگارش آن است، تحت تأثیر «مرزبان‌نامه» نوشت و کیومرث صابری معروف به گل‌آقا در آثاری که در قالب کلاسیک نوشته است از متون ادبی کلاسیک چون گلستان و مثنوی بهره برده و به نظیره‌نویسی در این آثار دست زده است.

نبوی در آفرینش یکی از قالبهای معروف خودش با عنوان «فرهنگ لغات» ادامه‌دهنده فرهنگ طنزنویسی فارسی به ویژه رساله تعریفات عبید زاکانی است و منوچهر احترامی در ستون «پیر ما گفت» که در ماهنامه گل‌آقا منتشر می‌شد و ستون «جوامع‌الحکایات» از متون تذکره‌های عرفانی قرن پنجم و ششم بهره برده است. ابوالفضل زرویی نصرآباد با لقب ملانصرالدین که شهرتش را مدیون «تذکره‌المقامات» است، این اثر را بر اساس «تذکره‌الاولیاء» عطار نوشته است و یوسفعلی میرشکاک در ستون معروف «دیپلمات نامه» که از آثار محکم و خوب طنز چند دهه اخیر است، تحت‌تأثیر «سیاست‌نامه» خواجه نظام‌الملک طوسی نوشته است و به نوعی برخی از آثار طنز معاصر در اصل پیوستار آثار کلاسیک فارسی است.

 

سعدی و سپهری

در اینجا به طور مختصر به نمودهای عرفانی، طبیعت‌گرایی و اجتماعی در شعر سعدی و سپهری اشاره می‌شود که برخی از این اشتراک اندیشگی در شعر کلاسیک و معاصر فارسی ترسیم شود.

 

۱- نمودهای عرفانی

عرفان در تعریفی جامع و جهان‌شمول، به مفهوم شناختی «رازگونه و نهانی» برای یافتن و پیوستن به «حال» و «تجربه درونی» و «شهود» است که در عقاید مختلف به چشم می‌خورد. مصداق حقیقت در عرفان الهی وجود خداست و با «عشق» و «ذوق» و «اشراق» همراه است که از طریق شناخت قلبی حاصل می‌شود. در آثار سعدی و سپهری نمود این امر به وضوح هویداست.

سعدی که کلامش از شیرینی و حلاوت خاصی برخوردار است و به گفته خود «قیامت می‌کند سعدی بدین شیرین سخن گفتن»، معتقد است که همه موجودات، خدا را تسبیح می‌کنند و یاد و نامش را از خاطر نمی‌برند. در نظر سعدی مردان خدا چون در سایه لطف خداوندی به سر می‌برند و در طریقت جز حضرت حق جلّ و اعلی را تمنا نمی‌کنند و پیوسته از منبع نور الهی وجودشان مستفیض می‌شود، تاریکی برایشان معنا و مفهومی ندارد؛ زیرا اینان منور به نور الهی هستند.

شب مردان خدا روز جهان‌افروز است

روشنان را به حقیقت شب ظلمانی نیست

رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند

بنگر که تا چه حد است طیران آدمیت

سعدی در بوستان، گلستان و رساله‌های خویش در بسیاری از موارد توانسته خوشه‌های عرفان و خرد را در گفته‌هایش بپرورد و با گریز از تکرارهای ملال‌آور، شیوه‌های نو و جذابی را برای رسیدن به عالم ملکوت، ارائه دهد. از نظر سعدی، همه جا سرشار از خداست و سفر انسان، آغاز و انجامش به سوی روشنایی است.

شعر سپهری، در کمال خود، یکسره بیان شاعرانه زیبایی نظام همگن اندیشه‌های اوست. سپهری نه تنها صاحب سبک خاصی در شعر است که صاحب مکتب فکری خاصی نیز هست. یکی از ویژگیهای سپهری توجه خاص او به سرچشمه‌ جوشان معنویت است. در اشعار او نوعی خاص از عرفان با عنوان «عرفان طبیعی» یا «عرفان شرقی» وجود دارد؛ عرفانی که انسان را به شناخت معبود و معشوق حقیقی و درک مقام پروردگار از همه هستی، از راه طبیعت و کشف اسرار وجودی مخلوقات زمینی فرامی‌خواند. نگاه سپهری به جهان خلقت، سراسر زیبا و تأمل‌برانگیز است. خداوندگار و تجلیاتش در تمام ذات هستی برای او ساری و جاری است:

و خدایی که در این نزدیکی است

لای این شب‌بوها، پای آن کاج بلند

در میان تمامی آثار سپهری، قرآن مجید در «سوره‌تماشا» بیش از همه جلوه می‌یابد. نام شعر با توجه به نام سوره‌های قرآن مجید است و مشاهده می‌شود که تماشا در اندیشه سپهری از چه اهمیتی برخوردار است که به آن قسم یاد می‌کند.

به تماشا سوگند و به آغاز کلام و به پرواز کبوتر از ذهن  واژه‌ای در قفس است

اشعار او مملو از مضامین دقیق و ظریف عرفانی است و جوهرة شعرش عشق به هستی است. این دیدگاه در نگاه زاهدانه خشک وجود ندارد، ولی سهراب این پنجره را به روی بشر باز می‌کند. منظر سهراب مایه گرفته از نگاه عارفانه مذهبی است. از همین روست که می‌سراید:

تو اگر در تپش باغ خدا را دیدی

همت کن و بگو،

ماهی‌ها حوضشان بی‌آب است

عرفان سپهری، عرفان تأمل و آرامش است و در تمامی اجزا و عناصر شعرش نفوذ دارد. عرفان جاری در آثار او، تلفیقی از عرفان اسلامی و عرفان شرقی است. او در جای‌جای «هشت کتاب» معتقدات عرفانی و وحدت‌وجودی خود را بیان کرده است. او می‌خواهد با زبان خیالی و انعطاف‌پذیر شعر، حالات روحی و عرفانی پیچیده خود را تبیین کند.

 

۲- نمودهای طبیعت‌گرایی

بی‌تردید در تمام ادوار شعر و ادب فارسی چه در عرصه ادبیات کهن و کلاسیک و چه در عرصه ادبیات مدرن، شاعران احساسی‌ترین و لطیف‌ترین پیوندها را با تجلیات طبیعت داشته‌اند. سعدی و سپهری نیز در آثار خود بدین امر پرداخته‌اند. توجه شاعران به تشبیه و استعاره گل‌ها در زبان، علاوه بر نام خاص و عطر و رنگ ویژه، نامی و حیاتی ایهامی و استعاری دارد که شکل ظاهر و پنهانی در بیان آنان پیدا شده است. توجه خاص سعدی و سپهری به طبیعت و عناصر آن، به آب، به خورشید، به گل‌ها، به درختان، به پرندگان، به فصل‌ها به ویژه بهار، بسامد بالایی دارد و سعدی از واژه گل و ترکیبات وابسته به آن، چه به صورت اسم مرکب و چه به صورت اضافی و وصفی بسیار بهره جسته و گل را در ترکیبات گل‌آکند، گل‌اندام، گل‌افشان، گل‌بیز، گل‌آمیز و… به کار برده است.

برخیز که باد نوروز در باغچه می‌کند گل‌افشان

ای بلبل اگر نالی، من با تو هماوازم

تو عشق گلی داری، من عشق گل‌اندامی

و صدها مثال دیگر در بوستان و گلستان می‌توان یافت.

روزنامه اطلاعات

 

 

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: