1404/2/3 ۰۸:۵۳
در روزگاران پیشین، آشنایی عمیقتری با زبان فارسی وجود داشت، اما امروزه جهان از آن فاصله گرفته است. این امر بهویژه از آنروست که چهره زبان فارسی با مسائل سیاسی آمیخته شده و متأسفانه وجههای نامطلوب به خود گرفته است.
هرچه از گذشته دورتر میشویم، وضعیت زبان فارسی رو به وخامت میرود
مرضیه نگهبان مروی: محمدجعفر یاحقی، متولد سال ۱۳۲۶ در فردوس خراسان جنوبی، از برجستهترین ادیبان، نویسندگان و منتقدان ادبی معاصر ایران است. او مدرک دکتری خود را در رشته ادبیات فارسی از دانشگاه تهران در سال ۱۳۶۰ دریافت کرد و هماکنون استاد تمام دانشگاه فردوسی مشهد است. یاحقی همچنین رئیس مرکز تعالی پژوهشهای فردوسی و ادبیات خراسان بوده و نقش مهمی در ترویج و پژوهش ادبیات پارسی ایفا کرده است. یاحقی عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی و از فعالان حفظ میراث فرهنگی توس است. از آثار او در زمینه زبان و ادبیات فارسی میتوان به کتابهای «فرهنگ اساطیر و داستانوارهها در ادبیات فارسی» و «از پاژ تا دروازه رزان: جستارهایی در زندگی و اندیشه فردوسی» اشاره کرد.
با او گفتوگویی درباره چالشهای زبان فارسی و دغدغههایش در این باره داشتهایم که شرح آن را میخوانید:
به نظر شما، وضعیت کنونی آموزش و گسترش زبان فارسی در مقایسه با چند سال گذشته ارتقا یافته یا خیر؟
متأسفانه به نظر میرسد هرچه از گذشته دورتر میشویم، وضعیت زبان فارسی رو به وخامت میرود. در روزگاران پیشین، آشنایی عمیقتری با این زبان وجود داشت، اما امروزه جهان از آن فاصله گرفته است. این امر بهویژه از آنروست که چهره زبان فارسی با مسائل سیاسی آمیخته شده و متأسفانه وجههای نامطلوب به خود گرفته است. از اینرو، به نظر من، پیشرفت چندانی در این حوزه مشاهده نمیشود.
در گذشته، استادان برجستهای در زمینه آموزش زبان فارسی به غیرفارسیزبانان فعالیت داشتند. حال که این استادان بازنشسته شدهاند، آیا جانشینان شایستهای جایگزین آنها شدهاند؟ به عبارت دیگر، آیا فرایند جانشینپروری بهدرستی انجام گرفته یا برعکس، با چالشهایی مواجه شده است؟
امروزه امکانات، فناوری و تکنیکهای آموزش زبان فارسی بیش از گذشته فراهم است. در روزگار قدیم، آموزش زبان بهصورت سنتی انجام میشد که فرایندی کند و محدود بود. هرچند در آن زمان افرادی بزرگ، دانشمند و توانمند در این حوزه حضور داشتند، اما آموزش زبان صرفاً به توانایی شخصی وابسته نبود؛ بلکه نیازمند آگاهی علمی و اصولی بود.اکنون ابزارهای آموزشی پیشرفتهتری در دسترس است و اگر فرصتی فراهم شود، میتوان از این امکانات بهره برد. افراد مستعد و شایستهای نیز وجود دارند که به نظر من میتوانند همگام با زمان پیش روند و به موفقیت دست یابند. اما متأسفانه موانعی وجود دارد که مانع از میداندادن به متخصصان و آگاهان مسائل فنی آموزش زبان میشود.
این مشکلات چیست و چگونه میتوان آنها را برطرف کرد؟
در درجه نخست، این افراد حمایت کافی دریافت نمیکنند و فضایی برای فعالیت آنها فراهم نیست. علاقهای در سطوح بالا برای گسترش پهنه زبان فارسی و آموزش آن در مقیاس بینالمللی دیده نمیشود. حتی اگر چنین علاقهای وجود داشته باشد، اغلب رویکردی سیاسی، سطحی، موقت و روزمره دارد و از عمق و بنیان لازم برخوردار نیست.
به باور من، دامنه زبان فارسی امروز از محدوده اطراف ما فراتر نمیرود، حالآنکه در گذشته افق آن بسیار گستردهتر بود و در سراسر جهان میتوانست مطرح شود. آثار ادبی و فرهنگی گذشته ما، بهویژه چهره درخشان ادبیات فارسی، در روزگاران پیشین برای جهانیان شناختهشدهتر بود. اما امروز، بیشتر مسائل سیاسی و زودگذر در کانون توجه قرار دارد و اگر عنایتی به زبان فارسی میشود، عمدتاً از این منظر است، نه برای گسترش فرهنگ و ظرفیتهای والای فرهنگی و زبانی آن.
با این اوصاف، آیا هیچ برنامهای برای گسترش زبان فارسی در حوزههای مختلف جهان وجود ندارد؟
امروزه در بسیاری از دانشگاهها و نهادهایی نظیر بنیاد سعدی، بخشهایی برای آموزش زبان خارجی و ترویج زبان فارسی در سطح جهانی فعال است. اما به نظر میرسد دستاوردهای چندانی از این تلاشها حاصل نمیشود، زیرا مسیر هموار نیست. مسائل سیاسی و وجهه نامناسب سیاسی منطقه، اجازه فعالیتهای فرهنگی شایسته را نمیدهد. شاید انگیزه کافی نیز برای این کار وجود نداشته باشد، چرا که مسائل سیاسی بر مسائل فرهنگی اولویت یافتهاند. در نتیجه، تلاشها برای آموزش و گسترش زبان فارسی، حتی اگر انجام شود، اغلب ناکام میماند و موفقیت چشمگیری به همراه ندارد. هرچند ابزارهای لازم در دسترس است، فضای سیاسی و ارتباطی محدود مانع از پیشبرد این هدف میشود.
زبان فارسی، زبانی ملایم، نرم و پر از لطافت است؛ زبانی برای تفاهم، هنر، عشق و دلدادگی. اما وقتی زمینهای برای عشق و دلدادگی فراهم نباشد، این زبان نمیتواند تأثیر شایسته خود را بر جای گذارد. متأسفانه دشمنیها و سرسختیهای کنونی اجازه نمیدهد این لطافت بهخوبی نمایان شود. اگر بتوانیم از تنشهای سیاسی و بینالمللی فاصله بگیریم و چهره مهربان و لطیف فرهنگ و زبان فارسی را به جهانیان نشان دهیم، بیگمان تأثیرات مثبتی به دنبال خواهد داشت. اما موانع بسیاری بر سر راه این هدف وجود دارد؛ زبانی که امروز بیشتر به دشمنی، جنگ و ناخشنودی گره خورده، تا لطافت و همدلی.
برای مثال، آقای رجب طیب اردوغان نوروز را بخشی از میراث خود دانسته و تبریز را در جغرافیای معنوی ترکیه جای داده است. در چنین شرایطی ما چه میتوانیم بکنیم؟ فرهنگدوستان چه وظیفهای دارند؟ سیاستمداران چه باید بکنند؟
وقتی ما به ارزشهای خود توجه کافی نشان نمیدهیم و اهمیتی برای آنها قائل نیستیم، طبیعی است که دیگران آنها را به خود نسبت دهند. نوروز و دیگر ارزشهای فرهنگی ما چنان دلپذیرند که جهان غرب نیز میتواند از آنها بهرهمند شود. آنها منتظرند تا این میراث را به خود منتسب کنند. البته، نوروز آنقدر بزرگ است که همه را در بر میگیرد. ما نمیگوییم ترکیه نباید زیر چتر نوروز باشد، بلکه معتقدیم انتساب اصلی باید حفظ شود. اما وقتی ما برای مولوی، نوروز و دیگر ارزشهای فرهنگی خود اهمیت قائل نمیشویم، دیگران این خلأ را پر میکنند.
چتر زبان فارسی و فرهنگ ایرانی هرگز نوروز را رها نمیکند و جهانیان نیز نمیپذیرند که این میراث به جای دیگری منتسب شود. ما بر این باوریم که همه ملتهای همفرهنگ میتوانند زیر چتر نوروز و زبان فارسی قرار گیرند و خود را با آن یکپارچه و همدل ببینند. اما این همدلی نیازمند فراهمسازی زمینه از سوی ماست.
نکته دیگری که مطرح است، عملکرد فرهنگستان زبان و ادب فارسی است. گاهی پس از جاافتادن یک واژه در میان مردم، فرهنگستان معادلهایی پیشنهاد میکند که چندان پذیرفته نمیشود. چگونه میتوان این واژهها را در زبان مردم نهادینه کرد؟
به نظر میرسد کار خاصی نمیتوان کرد. برخی شایعات درباره عملکرد فرهنگستان بیپایه است و واقعیت را منعکس نمیکند. واژههایی چون «رایانه»، «پیامک» و «یارانه» که توسط فرهنگستان پیشنهاد شدهاند، بهخوبی در زبان مردم جا افتادهاند. در گذشته نیز واژههایی چون «شهرداری» و «شهربانی» جایگزین اصطلاحات پیچیده عربی شدند و مقبولیت یافتند. اگر واژهها متناسب با لطافت فرهنگی ایران و بهموقع پیشنهاد شوند، خودبهخود جا باز میکنند. البته امروزه رسانهها و فضای مجازی نقش مهمی در این فرایند دارند. متأسفانه فرهنگستان در فضای مجازی حضور پررنگی ندارد و امکانات محدودی در اختیار دارد. با این حال، اگر واژهها بهدرستی انتخاب شوند، راه خود را باز خواهند کرد.
در پایان، آیا کتاب جدیدی در دست تألیف دارید؟
بله، چند سال پیش کار بر روی «دانشنامه شاهنامه فردوسی» را آغاز کردم که اکنون در مراحل نهایی بازبینی است و بهزودی توسط انتشارات فرهنگ معاصر منتشر خواهد شد. همچنین کتاب دیگری با عنوان روایتی نقالی از شاهنامه، به گویش فرارودی و برگرفته از شهرهای آسیای مرکزی چون بخارا، در بنیاد موقوفات افشار زیر چاپ است. علاوه بر این، جلد سوم خاطراتم نیز در دست تدوین است که دو جلد پیشین آن منتشر شده و امیدوارم با عمری که باقی است، این کار نیز به سرانجام برسد.
منبع: ایبنا
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید