گفت‌وگو با دکتر میرجلال‌الدین کزازی درباره شعر و اندیشه حکیم نظامی

1403/12/22 ۱۳:۴۲

گفت‌وگو با دکتر میرجلال‌الدین کزازی درباره شعر و اندیشه حکیم نظامی

نظامی یکی از سه سخنور ستیغینه در پهنه سخن پارسی است، در بخشی ازاین سخن شگرف و شیوا که آن را ادب داستانی می‌نامیم، دو سخنور بزرگ و بنام دیگر که بر ستیغ سخن ایستاده‌اند، یکی فردوسی است که خداوندگار رزم‌نامه است و دو دیگر، مولاناست که خداوندگار رازنامه است. سه دیگر، نظامی است که خداوندگار بزم‌نامه است.

هیچ سروده‌ای در"پنج گنج" نظامی یا در دیوان او جز زبان پارسی نیست

آزاده صالحی: دکتر میرجلال الدین کزازی به یقین، یکی از چهره‌های نامدار و شناخته‌شده حوزه ادبیات کهن و ادبیات معاصر ایران به شمارمی‌رود. چندان که در کارنامه پربار این پژوهشگر و مولف، تاکنون آثار بسیاری به رشته تحریرآمده‌اند. او هم‌چنین یکی از پژوهشگران بنام شاهنامه نیز هست و دراین زمینه به ارائه آثار متعددی پرداخته است. شاخصه‌های آثار نظامی و جایگاه منظومه‌های این شاعر کهن دستمایه گفت‌وگوی ما دراین مقال بوده است.

******

آیا شما هم با این مسئله موافق هستید که ظرفیت گسترده منظومه‌های نظامی به نسبت سال‌های گذشته، بیشتر منبع الهام هنرمندان وادیبان قرارگرفته است؟

نظامی یکی از سه سخنور ستیغینه در پهنه سخن پارسی است، در بخشی ازاین سخن شگرف و شیوا که آن را ادب داستانی می‌نامیم، دو سخنور بزرگ و بنام دیگر که بر ستیغ سخن ایستاده‌اند، یکی فردوسی است که خداوندگار رزم‌نامه است و دو دیگر، مولاناست که خداوندگار رازنامه است. سه دیگر، نظامی است که خداوندگار بزم‌نامه است. این سه قلمرو، گسترده‌ترین و مایه‌ورترین قلمروها در سخن پارسی است. هرکدام ازاین سه، در قلمرو خویش نه‌تنها درایمان، به راستی بی‌هیچ گمان و گزافه، بی‌همتایند. پرسش بنیادین است که چرا دراین سالیان؛ هیچ به فردوسی و به مولانا پرداخته‌اند؟ می‌توان گفت، نظامی در سایه مانده است. پاسخی که بدین پرسش می‌توان داد، یکی شاید این است که ایرانیان دراین سالیان بیش، با رزم و راز پیوند داشته‌اند، به بزم چندان نمی‌گراییده‌اند. از سویی دیگر، بخشی بنیادین از رزم‌نامه را بزم‌نامه می‌سازد. بزم؛ پاره‌ای ناگزیر از رزم است، رزم ناگتفه پیداست که سرنوشت پهلوانان است و بخشی از زندگانی پهلوان در بزم می‌گذرد. بزم‌نامه‌های شاهنامه از کهن‌ترین و زیباترین بزم‌نامه های پارسی است. دیگر، شاید این است که به شیوه‌ای نادرست،ناپذیرفتی و فریبکارانه در این دهه‌های سپسین، نظامی، سخنوری شمرده شده است که گویا بیرون از جغرافیای ایران است.

درحالی‌که چنین ادعاهایی از اساس نادرست هستند.

بله، پیداست که این دروغی است بزرگ و دلشکن. درست است که نظامی سالیانی از زندگانی خود را در گنجه گذرانیده است، اما هر زمان از گنجه سخنی در میان می‌آورد، این شهر را می‌نکوهد و خوار می‌داند. پرشور،دریغ می‌برد که از شهرهای دیگر ایران که آنها را بسیار ارج می‌نهد به دور افتاده است. برپایه بیت‌هایی، شهرهایی در بخش میانین ایران بزرگ که آن را به شیوه تازیان، عراق عجم می‌نامند، زادگاه و پروردگاه نظامی بوده است. من نمی‌خواهم به این زمینه بپذیرم زیرا سخن به درازا می‌کشد، اما به یک نمونه از پیوند نظامی با گنجه بسنده می‌کنم. در بیت‌هایی از "خسرو وشیرین"، نظامی از گنجه به تلخی و به اندوه یاد کرده است. درآن بخش ازاین بزم‌نامه برین و بهین که برترین شاهکار بزم‌نامه‌ای است، در ادب جهانی است، که درآن از دوستی سخن درمیان آورده است که او را به سرودن این داستان دلکش برمی انگیخته است. آن بیت‌ها این است:

چرا گشتی دراین بی غوله پا بست

چنین نقد عراقی بر کف دست

رکاب از شهربند گنجه بگشای

عنان شیر داری پنجه بگشای

فرس بیرون فکن میدان فراخ است

تو سرسبزی و دولت سبز شاخست

زمانه نغز گفتاری ندارد

واگر دارد چو تو باری ندارد

همائی کن برافکن سایه بر کار

ولایت را به جغدی چند مسپار

دراین بیت‌ها دل‌خستگی بزم‌نامه سرای بزرگ از گنجه آشکار است و آن را بیغوله نامیده است، جای ویرانی و به دوراز خرمی، سرسبزی و آبادانی. سخن خویش را به عراقی گفته است، درعراقی ایهامی نغز نهفته است، هم درکاربرد جغرافیایی و هم درکاربرد زبانی و ادبی. عراقی به سروده بسیار دلپذیر و آهنگین گفته می‌شود،به سروده‌ای که من آن را رامش‌سرود می‌نامم. خواجه شیراز هم در بیتی از صوت عراقی سخن گفته است؛ به شکل آوای رامشی و خنیاورانه:

بساز ای مطرب خوشخوان خوشگو

به شعر فارسی صوت عراقی

بااین اوصاف توصیف، شما درجایگاه یک پژوهشگر و ادیب پیشکسوت از چهره‌ای چون نظامی چیست؟

آنچه هیچ‌گمانی درآن نیست در فرجام سخن، این است که نظامی یکی از بزرگ‌ترین، نامورترین، شگفتی‌انگیزترین و شگرف‌ترین سخنواران ایرانی است. حتی اگر هم کسی بپذیرد که نظامی در گنجه زاده شده و گنجه‌ای است که نمی‌توان دراین‌باره دل‌آسوده بود. زیرا به شما گفتم درسروده‌های نظامی بیت‌هایی هست که آشکار می‌کند که او دریکی ازشهرهای عراق دیده به دیدار جهان گشوده است؛ اما بااین همه، حتی اگر بپذیریم که او در گنجه زاده شده است،گنجه درروزگار زاده شدن او بخشی از ایران بوده است و چند دهه پیش از جغرافیای فرمانروایی ایران گسسته است. هیچ سروده‌ای در "پنج گنج" نظامی یا دردیوان او جز زبان پارسی نیست. مایه شادی است که چندسال است که ایرانیان اندک اندک به شکوه و والایی نظامی درسخن پارسی پی می‌برند و همایش‌هایی چندرا دراین سالیان، در بزرگداشت و شناسانیدن این بزم‌آفرین برترین سامان داده شده است.

منبع: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: