1403/12/22 ۱۳:۳۴
جایگاه خمسه به طورکلی بعد از شاهنامه، خوب دیده شده است و حتی بعد از "شاهنامه"، به "خمسه" توجه بیشتری صورت گرفته است. برای نمونه، آثار نگارگری که تا امروز باموضوع خمسه توسط هنرمندان مختلف صورت گرفته است. همانطور که ما شاهنامه شاهطهماسب را داریم، خمسه شاه طهماسب هم موجود است و هردوی اینها دراین قرنها دوشادوش یکدیگر حرکت کرده و تا روزگار معاصر ما پیش آمدهاند.
پنج گنج و شاهنامه؛ هویت ساز و هویت بخشاند
آزاده صالحی: بهمن نامورمطلق، پژوهشگری پرکار در عرصههای فرهنگی و هنری و همچنین مدرس دانشگاه شهید بهشتی است. او که عضو پیوسته فرهنگستان هنر نیز هست، دراین سالها سمتهای اجرایی مختلفی چون دبیر پژوهشی فرهنگستان هنر، معاون پژوهشی خانه هنرمندان ایران، معاون صنایعدستی سازمان میراث فرهنگی و... را نیز دارا بوده و تألیفات متعددی در حوزه اسطورهشناسی و نشانهشناسی ارائه کرده است. با او درباره مولفههای آثار نظامی به گفتوگو نشستهایم.
*****
شما یکی از پژوهشگرانی هستید که دراین سالها از منظرهای گوناگون به تحقیق و تألیف کتاب درباره زوایای ادبیات و هنر کهن ایران پرداختهاید، با این اوصاف، جایگاه نظامی را در روزگار معاصر ما در چه درجهای میبینید؟
دراین زمینه میتوان گفت، جایگاه خمسه به طورکلی بعد از شاهنامه، خوب دیده شده است و حتی بعد از "شاهنامه"، به "خمسه" توجه بیشتری صورت گرفته است. برای نمونه، آثار نگارگری که تا امروز باموضوع خمسه توسط هنرمندان مختلف صورت گرفته است. همانطور که ما شاهنامه شاهطهماسب را داریم، خمسه شاه طهماسب هم موجود است و هردوی اینها دراین قرنها دوشادوش یکدیگر حرکت کرده و تا روزگار معاصر ما پیش آمدهاند.
البته تصورمیکنم از آنجایی که "خمسه" حال و هوای تغزلی دارد، شاید دردهههای اخیر کمتر به آن توجه شده است.
همین طوراست، ضمن اینکه به نظرمن، آنطورکه بایسته بوده به اثری چون شاهنامه هم توجه نکردهایم. اصولاً یکی از علتهایی که جوانان ما دچار گمگشتگی هویتی شدهاند دراین نکته است که با آثار فاخر فرهنگی ایران زمین بیگانهاند و این چهرهها را نمیشناسند. نکته دیگر این که، "گلستان"، "مثنوی معنوی" و "دیوان حافظ" اگرچه در زمره مهمترین آثار ادبیات کهن ما به شمارمیروند، اما هویت ملی را همانند شاهنامه و خمسه مطرح نمیکنند و بیشتر بر هویت ادبی - هنری تاکید دارند. گرچه همانطور که اشاره کردم آثاری پراهمیت هستند که باید از آنها به نیکی یاد شود. درحالیکه کارکرد "شاهنامه" و "خمسه" فراتر از وجه ادبیاند. من همیشه از "شاهنامه" بهعنوان آنیموس" یاد میکنم، چون جنبههای حماسی ما را پوشش میدهد و اگر چنین اثری پدید نمیآمد، بدون تردید، هویت ما دچار آسیب و تزلزل میشد. ازآن سو، اگر "خمسه" نظامی نبود، ما در مناسبات عاطفیمان دچار اختلال میشدیم. بنابراین، "شاهنامه" آنیموس و "خمسه" آنیمای فرهنگ ما هستند و هردویشان هم درجهت تکمیل هویت ما به یک اندازه سهم دارند. نقشی که شاهنامه درهویتسازی جامعه ایران ایفا میکند انکارناپذیراست و مقام اول را دارد، بعدازآن، خمسه نظامی بهخصوص "خسرو و شیرین"و "هفت پیکر" قراردارد که با فرهنگ ایرانی مرتبط است. ازاینها گذشته، فراموش نکنیم که فردوسی و نظامی هردو لقب "حکیم" دارند، این هم یکی دیگر از شباهتهای این دو شخصیت به شمارمیرود. البته سایر آثار نظامی ویژگیهای فراوان دیگری هم دارم که من دراین گفتوگو فقط به شکل کلی به بیان برخی ازاین نکات پرداختهام.
به نظرمیرسد از منظر تصحیح هم، درقیاس با کارهایی که دراین زمینه از سوی پژوهشگران برروی متونی چون شاهنامه یا دیوان حافظ صورت گرفته، آثار نظامی بهره کمتری برده است، دلیل این مسئله چیست؟
یک دلیلش این است که نسخ شاهنامه، نسخههای قابلتاملیتری بوده که دراین سالها ضرورت تصحیح این متون احساس میشده است. ولی "خمسه" دو قرن بعداز شاهنامه شکل گرفت و طبعاً نسخههایش نیاز کمتری به تصحیح داشته است. اما بهطورکلی، آنچه اشاره میکنید درست است و امروز جای پژوهشگران بیشتری که درحوزه آثار نظامی کارکنند خالی است. اما واقعیت این است که نهتنها درباره نظامی که درباره سایر مفاخر کشورمان مثل مولانا هم کارهای چندانی انجام ندادهایم و یا اگر قدمهایی دراین زمینه برداشتهایم، درچارچوب رویداهای مناسبتی بوده است. بهعنوان مثال، درمدارس زنگ "شاهنامهخوانی" یا "نظامیخوانی" وجود ندارد، درنتیجه کودکان و نوجوانان با این آثار آشنا نمیشوند. ازاینرو، معتقدم نهادهای رسمی باید حمایت و توجه بیشتری به این سمتوسو داشته باشند. خاطرم هست، درسالهای اخیر وقتی میخواستیم با همکاری یونسکو، بهمناسبت سال مولانا، بزرگداشتی برگزار کنیم، با هزاران اما و اگر درباره بودجه تخصیص داده شده به این مراسم مواجه بودیم. سوال من این است که اگر امروز درباره آثاری چون شاهنامه، خمسه، مثنوی و... هزینه نکنیم، چه زمانی دین خود را به این چهرهها ادا خواهیم کرد؟! این حق شاهنامه است که از سرمایههای این سرزمین سهمی داشته باشد. درحالیکه کمتر به متون هویتساز خود توجه داشتهایم. مثلا بخش "معراج نامه" در خمسه نظامی بهندرت موردبحث قرارگرفته و چندان که باید کاری دراین زمینه نشده است. این درحالی است که اگر کشورهای دیگر، مفاخر ما را دراختیار داشتند درباره آثار هریک ازاینها، به ساخت قطعات موسیقی، خلق اثر درزمینه هنرهای تجسمی، تئاتر یا فیلم میپرداختند، درحالی که تولیدات ما دراین شاخهها به تعداد انگشتان یک دست هم نمیرسد.
مهمترین دستاورد برگزاری کنگرههایی بامحور بزرگداشت حکیم نظامی را چطور ارزیابی میکنید؟
مسلماً برگزاری کنگرههایی در جهت بزرگداشت چهرهای چون نظامی خوب است ولی کافی نیست، چون کاری که خوب است باید تداوم داشته باشد و مورد حمایت بیشتری قراربگیرد. درعینحال، ضرورت دارد درکنار برگزاری رویدادهای مناسبتی، برروی پژوهش درباره آثار ادبیات کهن هم متمرکز شویم و این آثار را دستمایه اقتباس درقالبهای هنری مختلف قراردهیم.
اگرممکن است درباره وجه وطندوستی نظامی هم توضیح دهید.
نظامی به زیبایی میگوید:
همه عالم تن است و ایران دل
او به قدری به ایران علاقهمند بوده که آن را مرکز عالم قرارداده است. طبعاً ما به فردوسی و نظامی بدهکاریم و باید بدهی خود را با پاسداشت چنین چهرهها و شناساندن آنها به نسل جوان بپردازیم. متاسفانه، امروز اغلب جوانان ما نمیدانند منظور از "هفت پیکر" چه کسانی هستند و این اثر به روایت چه موضوعی اختصاص دارد. ما در "هفت پیکر" با دو وجه ظاهری و باطنی مواجه هستیم، بخش ظاهری آن، داستان روایی تغزلی از بهرام است و جنبه باطنی آن، حکایتی سرشار از حکمت و پندهای عبرتآموز. این وظیفه و رسالت ما است که بیش از پیش به میراث کهن و ملی خودمان توجه داشته باشیم و این میراث را برای نسلهای آینده به یادگار بگذاریم.
منبع: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید