1403/12/19 ۱۱:۲۳
پیمان طالبی، با بیان اینکه در کتاب «آشنایی با صادق هدایت» نوشته م. فرزانه، نویسنده به فراخور به تشریح خاطراتی از صادق هدایت پرداخته است، گفت: در جایی از کتاب آورده، روزی با هدایت در مسیری پیاده میرفتند که اتفاقی نفیسی را میبینند و هدایت در برابر وی کرنش میکند. برای فرزانه جالب بوده که هدایت مغروری که در یادداشتهایش به خیلیها میتوپد این گونه در برابر نفیسی کرنش میکند.
صادق هدایت مغرور در برابر نفیسی کرنش میکرد!
سعید نفیسی، ادیب، نویسنده، منتقد و مترجم بزرگ ایرانی از مفاخر ادبی بزرگ کشورمان به شمار میرود و بزرگترین خدمت استاد به زبان و ادب و فرهنگ فارسی، تصحیح و تنقیح متون قدیمی است که از گوشههای کتابخانههای جهان بیرون کشیده و روی آنها با جدیت تمام کار کرده و به صورت کتاب عرضه داشتهاست. یکی از افتخارات این استاد بزرگ، احیا و بنیانگذاری شیوه داستاننویسی تاریخ است که در آنها روح وطنپرستی و سلحشوری و قهرمانی را تقویت کرده، جوانان ایران زمین را به حب وطن و حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشور فرا میخواند. نفیسی را معمار نثر جدید معاصر ایران نامیدهاند و این تبحر و چیرگی، ناشی از احاطه کامل وی به زبانهای یونانی، لاتین، فرانسه، روسی، اردو، پشتو، عربی و فارسی است و ترجمههای کمنظیر استاد از زبانهای بیگانه شهرت بسیار دارد. از این نویسنده بزرگ آثار بسیاری بر جای مانده که از جمله آنها میتوان به «آخرین یادگار نادرشاه»، «فرنگیس»، «ستارگان سیاه»، «ماه نخشب»، «آتشهای نهفته»، «نیمه راه بهشت»، «تاریخ معاصر ایرانی»، تصحیح «رباعیات حکیم عمر خیام،»، تصحیح «تاریخ مسعودی»، «سخنان منظوم ابوسعید»، «سرچشمه تصوف»، «آثار گمشده ابوالفضل بیهقی» و «در پیرامون احوال و اشعار حافظ» اشاره کرد. با اینکه سعید نفیسی نسبت به سایر ادبا و محققان همعصرش خدمات فرهنگی بیشتری داشته هنوز چنان که شایسته است برای معرفی وی به نسل امروز تلاش لازم انجام نشده و هر اندازه در این زمینه اقدام شود هنوز جای کار باقی است.
«سعید نفیسی به هشت روایت» عنوان کتاب تازه انتشارات ققنوس است که در آن، زندگی سعید نفیسی، نسخهشناس، ادیب، نویسنده و مورخ سرشناس ایرانی در قالب هشت جستار مورد بررسی قرار گرفته است. کمتر دیده شده که از زندگی و زیست شخصی او و حالات مختلف روحی این استاد برجسته در منابع سخنی به میان بیاید و از این نظر کتاب پیمان طالبی یک کنکاش بدیع در زندگی و آثار سعید نفیسی به شمار میرود. در ادامه گفت وگوی ما را با این نویسنده درباره کتابش میخوانید:
سعید نفیسی، نام آشنایی در فضای کتاب و ادبیات است و بسیاری او را، کتاببازترین فرد در تاریخ روشنفکری ایران میدانند. چه شد که «سعید نفیسی به هشت روایت» را نوشتید؟
من چندین سال پیش یک کتاب را به نام «پنج پرتره» شامل جستارهایی درباره ایرج افشار، بیژن الهی، علی دشتی، فهیمه اکبر و لیلی امیرارجمند نوشتم که نشر علم آن را عرضه کرد. زمانی که در مرحله پژوهش برای نگارش «پنج پرتره» بودم متوجه شدم شخصیت دیگری هم هست که خیلی دوست دارم دربارهاش بنویسم و آن شخصیت سعید نفیسی بود. اطلاعات موجود درباره سعید نفیسی از سایر شخصیتهای ادبی بیشتر بود چراکه حجم کارهایش بسیار و به نوعی جامعالاطراف در حوزههای گوناگون بوده است. متوجه شدم در یک جستار ۳۰ یا ۴۰ صفحهای نمیتوانم حق مطلب را درباره نفیسی ادا کنم به همین دلیل تصمیم گرفتم در یک کتاب مجزا به او بپردازم. زمانی یکی از ناشران از من خواست که به انتخاب خودم پرترهای درباره یک شخصیت بنویسم. من بعد از شنیدن این پیشنهاد، به یاد ایدهام درباره نفیسی افتادم و کار را شروع کردم، که حاصلش همین کتاب است. البته در نهایت با آن ناشر به توافق نرسیدم و کتاب را به انتشارات ققنوس دادم.
در رسانهها مطرح شده که شما از ۳۰۰ منبع در نگارش این اثر استفاده کردهاید. آیا حقیقت دارد؟ درباره شیوه استفاده از منابع موجود توضیح دهید.
بله، منابعی که برای نوشتن زندگینامه یک شخصیت وجود دارند شامل دو دسته هستند؛ یکی کتابها و دیگری آثاری که به طور مستقیم مرتبط با وی هستند. به عنوان نمونه درباره نفیسی کتاب «مجموعه مقالات سعید نفیسی» در سه جلد موجود است که نشر سخن با همکاری بنیاد موقوفات دکتر افشار عرضه کرده و نیز میتوان به منابع دیگر از جمله پروندهای که توسط علی دهباشی در مجله بخارا تهیه شد اشاره کرد که اطلاعات مفیدی را درباره نفیسی دربردارد. در عین حال برخی منابع، مربوط به خود آن شخصیت نیستند ولی با خواندن آنها میتوانیم ردپایی از او را پیدا کنیم. این دسته از منابع، در نوشتن این کتاب، برای من بسیار مهم بودند حتی به دوستان کتابخوان خود سفارش کرده بودم در هر کتاب که با ردپایی از نفیسی مواجه شدند به من اطلاع دهند. از جمله این کتابها، کتابی به نام «آشنایی با صادق هدایت» نوشته مرحوم م. فرزانه بوده که نویسنده به فراخور در کنار نقل زندگی صادق هدایت به تشریح خاطراتی از وی پرداخته است. فرزانه در جایی از کتاب آورده، روزی با هدایت در مسیری پیاده میرفتند که اتفاقی نفیسی را میبینند و هدایت در برابر وی کرنش میکند. برای فرزانه جالب بوده که هدایت مغروری که در یادداشتهایش به خیلیها میتوپد این گونه در برابر نفیسی کرنش میکند. همین خرده روایت از یک کتاب نامربوط به سوژه اصلی کار من و ردپاهایی این چنینی، از منابع من در نگارش کتابم بودهاند البته در کتاب از روایات و اطلاعاتی استفاده کردهام که کارساز باشند و گرهی را از روایتها باز کنند. اکنون اطلاعات بسیارزیادی از نفیسی دارم که در کتاب نیامدهاند چرا که ارتباطی به موضوع جستارها نداشتند.
نفیسی را فردی جامع الاطراف می دانند ولی کدام وجه از خدمات یا شخصیت نفیسی برایتان جالبتر است؟
پاسخ به این پرسش دشوار است چراکه نفیسی انسانی جامعالاطراف و جامعالابعاد بوده و شاید بتوان در هریک از وجوه زندگی و خدماتش نکتهای دریافت. یکی از مهمترین ویژگیهای او که بسیاری به آن اشاره میکنند، کتابباز و کتابدوست بودنش بوده. کسی که شمارگان آثار کتابخانه شخصیاش، از اغلب معاصرانش بیشتر بوده است؛ اما نکتهای که در این ویژگی نفیسی برای من از سایر ابعاد جالبتر بوده، این درس بزرگ است که در زندگی برای رسیدن به یک هدف خاص، باید برخی از امور را نادیده انگاشت یا حتی قربانی کرد. جملهای است از پریمرز فرزاد، همسر استاد که از قول نفیسی میگوید «بسیاری چیزهای خوب و زیبا در دنیا وجود دارند که به درد من نمیخورند!» این حرف برای من یعنی نمیتوانیم زیباترین و بهروزترین لباسها را بپوشیم و گرانترین ماشینها را داشته باشیم، دایم در سفر و مشغول انواع رفاهها باشیم و در عین حال، نویسنده، کتابخوان و کتابباز هم باشیم! اگر کسی هر دو وجه را در کنار هم داشته باشد، باید شک کرد که شاید وجه فرهنگدوست بودن او قدری ساختگی باشد. سعید نفیسی آسایش و آرامش و بسیاری از امکانات رفاهی را کنار گذاشت تا امروز با گذشت ۶۰ سال از درگذشتش یک جوان درباره زندگیاش کتابی بنویسد و با وجود نوشتن این اثر، اذعان کند که کتاب او دارای ظرفیت کافی برای بیان تمام ابعاد خدمات و شخصیت نفیسی به طور کامل نیست!
به عنوان کسی که در آثار و زندگی استاد نفیسی تحقیق کردهاید، کدام یک از کتابهای وی را بیشتر دوست دارید؟
کتابهای خواندنی نفیسی بسیار است؛ برای مثال اثر ماندگار و کمنظیر «در پیرامون تاریخ بیهقی» که مانندش را کمتر در تاریخ نشر فارسی دیدهام؛ اما در آن برهه زمانی که برای نگارش «سعید نفیسی به هشت روایت» تحقیق میکردم، کتابی با عنوان «به روایت سعید نفیسی» با گردآوری علیرضا اعتصام خیلی به من کمک کرد. این اثر در حقیقت بازنشری از خاطرات سعید نفیسی است که زمانی آنها را در نشریههای تهران از جمله مجله «سیاه و سفید» مینوشت و چاپ میکرد. بخشهایی از این خاطرات، بعدها در قالب کتابی با عنوان «خاطرات ادبی یک استاد» منتشر شد، اما اعتصام آن خاطرات را به همراه مابقی یادداشتهای پراکنده گردآوری و منتشر کرد. زمانی که من مشغول نگارش کتاب «سعید نفیسی به هشت روایت» بودم چاپ کتاب اعتصام تمام شده بود و با سختی بسیار آن را پیدا کردم اما اخیراً متوجه شدم که نشر «مرکز» این اثر را پس از ۲۲ سال چاپ کرده است. افراد بسیاری بعد از انتشار مجدد، به من گفتند که کتاب من در استقبال از آن و تجدید چاپش تاثیر داشته است. اگر اینگونه باشد، واقعاً خوشحال و راضیام.
درباره وضعیت زندگینامه نویسی کشورمان چه نظری دارید و کتاب شما چه خلایی را در زندگینامه نویسی مفاخر پر کرده است؟
هیچ خلایی را پر نکرده! من هنوز در آغاز راه هستم و چنین ادعایی برای من بزرگ است. امروز دیگر با گسترش امکانات و ابزار مهمی چون اینترنت، اگر کسی علاقهمند باشد، میتواند با رهگیری نام نفیسی به اطلاعات درست و کاملی درباره او برسد اما اگر قرار باشد به کاری که در این کتاب انجام دادهام اشاره کنم، باید بگویم که فضای زندگینامهنویسی در ادبیات فارسی، بیشتر در قالب اثری تاریخی و علمی موضوعیت داشته و نویسندگان زندگینامه بیشتر جزییات زندگی مفاخر را در قالب یک روایت خطی بیان میکردند ولی در سالهای اخیر زندگینامهنویسی دچار پوستاندازی شده و از قالب زندگینامه به قالبی دیگر تغییر حالت داده که جستار زندگینامهای یا زندگینگاره نام دارد. جستار زندگینامهای قالبی ادبی است و صرفنظر از موضوع، ارزش ادبی دارد؛ از جمله این کتابها، میتوان به کتاب «عشقی، سیمای نجیب یک آنارشیست» اثر محمد قائد درباره میرزاده عشقی اشاره کرد که برای من کلاس آموزشی زندگینگارهنویسی بود و نویسنده در آن با نگاهی متجدد و پرسشگر به زندگی میرزاده عشقی پرداخته است. من هم در کتابم تنها تلاش کردم تا اثر را از حالت کلاسیک خارج کنم. شخصیتهایی مانند بهار، نفیسی، قزوینی، فروزانفر، تقیزاده و فروغی برای ما در قالب کتابهای حجیم و اتوکشیده معرفی شدهاند و اگر میخواهیم مخاطب با آنها ارتباط برقرار کند باید روایتهایی ساده را در کتابهای کمحجمتر بگنجانیم. امیدوارم توانسته باشم با نگارش این اثر قدمی در نزدیک کردن مخاطبان به سعید نفیسی بردارم.
منبع: ایبنا
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید