1403/12/8 ۱۳:۲۶
با توجه به جایگاه والای علمی خواجه نصیر، در بخش نخست دیدگاه درباره حکومت که بخشی از اخلاق عمومی به شمار می آید، مطرح شد و سخن به گروه بندی های سیاسی رسید و اینکه جامعه جهانی متکی است به «حکمت مدنی» یا «صناعت والا» که بر همه دیگر صناعات ناظر باشد.
با توجه به جایگاه والای علمی خواجه نصیر، در بخش نخست دیدگاه درباره حکومت که بخشی از اخلاق عمومی به شمار می آید، مطرح شد و سخن به گروه بندی های سیاسی رسید و اینکه جامعه جهانی متکی است به «حکمت مدنی» یا «صناعت والا» که بر همه دیگر صناعات ناظر باشد. اینک ادامه مطلب.
نظام شهرها به مُلک و نظام مُلک به سیاست و نظام سیاست به عقل متکی است. وقتی عقل حاکم شود و ناموس حق۱۱ در پی میآید، نظام حاصل میگردد، همان طور که توجه به کمال موجودات محقق میگردد؛ اما اگر عقل برود، ناموس۱۲ آسیب میبیند، و وقتی ناموس تضعیف شود، ستایش مُلک از میان میرود و فتنه۱۳ ظهور مییابد.
هدف علم سیاست۱۴ مانند طب، اعتدال است؛ سائس۱۵ خبره «طبیب دنیا»ست. آنگاه با عبارتی حیرتآور روبرو میشویم: «همه کس مضطر بود به تعلم این علم تا بر اقتنای فضیلت قادر تواند بود». این نمونه شگفتانگیزی از احساس برابریگرایانه است و معنای آن احتمالاً این است که هدف سیاست فضیلت است و اینکه هر کس باید برای خود یاد بگیرد که چگونه آن را کسب نماید.
قانونگذار واقعی۱۶ تنها گهگاه مورد نیاز است؛ اما حاکم برای حفظ نظام حقوقی، همیشه مورد نیاز است. برخی با استفاده از اصطلاحات اسماعیلیه، به این دو نوع حاکم با عناوین «سخنگو» و «بنیاد» اشاره میکنند. «باید مقرر بود که مراد از مَلِک در این موضع نه آن است که او را خیل و حشمی یا مملکتی باشد، بلکه مراد آن است که مستحق مُلک بوَد در حقیقت و اگرچه به صورت هیچکس بدو التفات نکند.» بار دیگر، تا حدودی مانندفارابی، به جامعه آرمانی بازگشتهایم. در حقیقت طوسی اجتماع جهانی تحت هدایت امام را «مدینه فاضله» نامید. روشن است که او در بخش سیاسی گفتمان خود تا حدودزیادی از فارابی الگو گرفته است. به نظر میرسد منظور طوسی از مدینه فاضله نیز جامعه شیعی است. مدینه فاضله به عنوان گروهی از مردمی که در افکار و اعمال متفقاند یا جامعهای روحانی با بافت فشرده توصیف شده است. «اگرچه مردم مدینهفاضله در اقصای عالم متفاوتند، اما در واقع موافقند... در محبت، آنان همچون یکفردند.»
انواع «مُدُن غیرفاضله» نیز «به حسب بساطت» با اقتباس از فارابی تعریف شدهاست: «اجتماع ضروری، اجتماع نذالت، اجتماع خست، اجتماع کرامت، اجتماع تغلبی و اجتماع حرّیت». آنها نیز بر جهانبینی مشترکی استوارند. احتمالاً حسب تصور او، این انواع در جهان واقعی با مدینه فاضله در همزیستیاند و این در تجربه شیعی معنی مییابد.
گروه های اجتماعی
در مدینه فاضله، مردم بر اساس توانایی فکری و روحانیشان درجهبندی شدهاند. بدین ترتیب: (الف) «افاضل حکما»۱۷ که تنها آنان از معرفت راستین برخوردارند و «ایشان به عدد در غایت قلت توانند بود». (ب) «اهل ایمان»، که به آنچه خردمندان میگویند، اعتماد میکنند. به نظر میرسد این عبارت اشارهای بهعلما و قضات دینی باشد؛ نیز ممکن است کل جامعه شیعی منظور نظر باشد. (پ) اهل تسلیم، که در علم، «برصور خیالی قناعت نمایند». (ت) صورت پرستان. طوسی طبقهبندی دیگری از پنج گروه اجتماعی دارد: (۱) افاضل؛ (۲) ذوی الالسنه «جماعتی که عوام و فروتران را به مراتب کمال اضافی میرساند، با انتقال علوم کلام و فقه و بلاغت و شعر و کتابت؛ (۳) مقدران، جماعتی که قوانین عدالت در میان اهل مدینه نگاه میدارند... و بر تساوی و تکافی تحریض میدهند، و علوم حساب و استیفا و هندسه و طب و نجوم صناعت ایشان بود. (۴) مجاهدان. (۵) مالیان که اقوات و ارزاق ایشان ترتیب میسازند... وجبایات خراج». نخستین طبقهبندی بر معیارهای دینی، به خصوص مطابق تعبیر فارابیو ابنسینا، و دومین بر تقسیم کار در جامعه و مشخصاً بر طبقات پنجگانه فارابی مبتنی است.
تفاوت و نابرابری ذهنی ناشی از تبار و عرف است؛ آنها نتیجه خلقت و «سبب نظماند». قانونگذار «متکفل هدایت ایشان شده» و او به استناد «نُکلم الناس علی قدر عقولهم»۱۸ با مردم سخن گوید. به علاوه ممکن است به نظر برسد اعضای مدینه فاضله «که در امتداد مسیر کمال مرتکب اشتباه میشوند»، «در جامعه و اعتقاد تفاوت دارند»؛ اما این اختلافات تنها ناشی از «تأثیرات تخیلات و امثال آنهاست، اما همه در جستجوی یک هدفند». آنها «با اختلاف در غذا و لباس قابل قیاساند.» آیا این دیدگاه حاکی از آن است که همانطور که در نظریات اسماعیلیه درباره اخوان الصفا آمده، جوامع دینی مختلف، از جمله یکتاپرستان غیرمسلمان، نتیجه علل تصادفی هستند و بنابراین باید تحمل شوند؟
طوسی نیز بار دیگر طرح طبقهبندی معمول ایرانی اسلامی گروه های اجتماعی را مطرح نمود که عبارتند از: (۱) «اهل قلم»، که خبرگان در علم، یعنی فقها، قضات، دبیران، مستوفیان، مسّاحان، منجمان، اطبا و شاعران را شامل است «که نظام دنیا و آخرت بر وجود آنان متکی است.» این طبقه، سه طبقه اول را در طبقهبندی سابق مدینه فاضله شامل است. در دنبال آن (۲) «اهل شمشیر»؛ (۳) «اهل تجارت»، بازرگانان، صنعتگران و تحصیلداران مالیات؛ (۴) کشاورزان. همچنین مردم را، مطابق طبیعت اخلاقیشان، به پنج طبقه تقسیم نمود.
سپس طوسی با تمسک به سنت نصیحۀالملوک، به بحث پیرامون حکومت دولت واقعی تحت ریاست «فرمانروا» میپردازد. در اینجا او همان زبانی را به کار برد که از آن برای مدینه فاضله استفاده کرده بود؛ اما برای بیان نکتهای تا حدودی متفاوت که اگر ممالک بخواهند با موفقیت عمل کنند، باید وحدت روحانی داشته باشند؛ زیرا در کل، دولت ها بر «توافق نظرات جماعت عمل میکنند که از نظر همکاری و کمک متقابل، مانند اعضای متعلق به یک فردند.» قدرت آنها بستگی به آن دارد که افراد بسیار «در ترکیب، مانند یک فرد بشوند» و این تنها وقتی رخ میدهد که اعضای آنها نظر واحدی داشته باشند. میزان یکچنین وحدت روحانی پیدایش و سقوط دولت ها را تعیین میکند. مسلماً این نظر، تحمل را القا نمیکند.
در دولت های فعلی، وظیفه حاکم «بررسی وضعیت رعایا و وقف خود به حفظ قانون و عدالت است؛ زیرا نظام مملکت در عدالت قرار دارد.» این نظر، قبل از هر چیز به معنی حفظ اعتدال میان گروه های اجتماعی است. حاکم باید از تسلط یک گروه اجتماعی بر گروه دیگر ممانعت نماید؛ او باید «جایگاه هر یک را درخور استعدادش تعیین کند» و «برابری میان گروه های اجتماعی را در تقسیم کالاهای مشترک حفظ نماید»؛ بنابراین ضمن آنکه گروه ها از نظر فکری نابرابرند، نباید در ثروت نابرابر باشند.۱۹ پس طوسی طبقه را کانون توجه حکومت سیاسی قرار داد. گروه های اجتماعی و شغلی از آنچنان اهمیتی برخوردار میشود که در میان متفکران پیش از دوره معاصر و در حقیقت هر متفکر دیگری قبل از دورکهایم، بیسابقه است.
اخلاق ناصری نوشته خواجه نصیر در سطح وسیعی، به خصوص در ایران و عثمانی، خوانده و از آن تقلید میشد. این کتاب حلقهای اساسی یا تقریباً تنها حلقه ارتباط میان فرهنگ پیش از مغول اوراسیا و فرهنگ درباری دیوانسالاری دولت های اولیه مدرن بود. او عنصری از فلسفه سیاسی کلاسیک اسلامی را به جهان مدرن منتقل کرد.
پینوشت ها:
۱۱. به معنی قانون راستین
۱۲. به معنی قانون
۱۳. به معنی بینظمی
۱۴. یا حکمت مدنی
۱۵. به معنی سیاستمدار
۱۶. منظور علم و دین است.
۱۷. بازگشتی است به آنچه در باب انواع حکومت گفت.
۱۸. به معنی بافضیلتترین فلاسفه
۱۹. با مردم به تناسب میزان عقلشان سخن میگوییم.
منبع: روزنامه اطلاعات
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید