آناهید و جشن آبانگان / علی نیكویی

1403/8/9 ۱۱:۴۳

آناهید و جشن آبانگان / علی نیكویی

در اسطوره‌های ایرانی طبیعت و عناصر طبیعی نقش اساسی دارند، در هیچ اسطوره‌ای نیست كه باد و آب‌ و خاك و آتش بی‌تاثیر باشد. در كنار اساطیر ما، طبیعت در ادبیات ما هم نقش دارد؛ بیت معروف «ابر و باد و مه و خورشید و فلك در كارند | تا تو نانی به كف آری و به غفلت نخوری»، تنها معنای معیشت ندارد! حتما یك امری مافوق آن عناصر است.

پیرامون تقدس آب و ایزد بانوی آب‌ها در ایران باستان

این مقاله پیشكش می‌شود به روان بلند دكتر آهنگ كوثر پدر دانش نوین آبخوان‌داری ایران كه از منتقدان سدسازی افراطی در ایران بود و در اول آبان ۱۴۰۳ از این خاكدان به سرای جاودان پركشید.

تمام تعلقات، مفاخر و بودهای ما در بستری به نام جامعه ایران رخ‌ داده كه راه زیست اكثریت باشندگان این جغرافیا از دوردست تاریخ تا پیش از كشف نفت در این فلات [نهایتا ۱۰۰ سال پیش] كشاورزی بود. هستی و حیات كشاورز و جامعه دهقانی در مهربانی عناصر طبیعت خلاصه می‌شود و این یك حقیقت است كه نیازها و آمال‌های یك جامعه در طول گذرِ هزاره‌های تاریخی مبدل به عناصر مقدس در آن جامعه می‌شود و در اكناف عناصر مقدس آدمی خردورزی می‌كند.

در اسطوره‌های ایرانی طبیعت و عناصر طبیعی نقش اساسی دارند، در هیچ اسطوره‌ای نیست كه باد و آب‌ و خاك و آتش بی‌تاثیر باشد. در كنار اساطیر ما، طبیعت در ادبیات ما هم نقش دارد؛ بیت معروف «ابر و باد و مه و خورشید و فلك در كارند | تا تو نانی به كف آری و به غفلت نخوری»، تنها معنای معیشت ندارد! حتما یك امری مافوق آن عناصر است. این یك جنبه اسطوره‌ای به آنها می‌دهد. شاید اشاره به آن دارد كه تصمیم در مورد زندگانی مختص دراختیار من انسان نیست و شاید عناصر مقدس طبیعی چون خورشید در این مهم تصمیم‌گیر باشند! در ابیات شاعران ما مثل منوچهری و فردوسی فراوان می‌بینید كه عناصر طبیعی از این نوع موارد كه یا جنبه زندگی‌بخش دارد یا مفهوم مرگ‌آفرین. در اساطیر ایران طبیعت و همه موجودات، از انسان گرفته تا هر حیوان دیگری، خرد و شعور و اراده دارند. روزگاری كه علم امروزین به معنای امروز در كار نبود این چهار عنصر را به عنوان سازنده حیات و قوام زندگی می‌شناختند و به همین چهار تا بسنده می‌كردند. اینها را مخلوق یك موجود مافوق بشر كه چه اساطیر باشد و چه خداوند باشد، می‌دیدند و به همان علت یك نوع تقدس برای آنها قائل بودند؛ در بسیاری از اسطوره‌ها و قصه‌ها یك نوع ستایش از چهار عنصر مقدس طبیعی مطرح است. یعنی آب، باد، خاك و آتش را می‌استایند. یگانگی انسان و جهان در باورها و نمادهای باستانی ایران تا بدانجا بوده است كه گیتی را با پدیده‌های گوناگونش با انسان و اندام‌های وی سنجیده‌اند و هر كدام از پدیده‌ها را با یكی از اندام‌های انسان برابر دانسته‌اند؛ آسمان با پوست، كوه‌ها با استخوان، زمین با تن، رودها با رگ‌ها و آب روان در آنها با خون و جنگل‌ها با مو سنجیده شده‌اند. (۱)

فراموش نكنیم ایران سرزمینی است كه در اقلیم خشك و فراخشك قرار دارد؛ ایران ۱.۲ درصد از خشكی‌های كره خاكی و ۳.۰۸ درصد مناطق بیابانی زمین را در خود جای‌ داده است (۲) و باشندگان ایران از اعصار بسیار دور در این جغرافیای كم‌بهره از آب و مراتع كشاورزی و دشوار در دامپروری راه خرد باستانی خود را پیش گرفته‌اند و زیسته‌اند، نه‌تنها زیست اولیه را گذرانده‌اند؛ بلكه حكومت‌های معظمی را تشكیل داده‌اند [بسان هخامنشیان و اشكانیان و ساسانی] كه بر بخش بزرگی از جهان با اقتدار حكمرانی كرده است؛ اما این خرد باستانی كه باعث شد ملتی بر تارك جهان بدرخشد، چیست؟! بی‌شك یگانهِ‌اندیشی انسانِ ایرانی با طبیعتی كه در آن زیست می‌كرد؛ یعنی عنصر ایرانی خود را به شكل كویر دید و اندیشید برای [نه‌تنها] بودن، بلكه سروری بر جهانی بزرگ چگونه تهدیدها را مبدل به فرصت كند!

انسانِ ایرانی به اهمیت آب این عنصر كمیاب در فلاتش پی برد؛ زیرا بودنش به بودن آب گره‌ خورده بود. اهمیت حفاظت از محیط‌زیست و به‌ خصوص عنصر آب و پیشگیری از خشكسالی از زمان شاهنشاهی داریوش كبیر هخامنشی [چیزی در حدود ۲۵۴۰ سال پیش] گویا بخش جدایی‌ناپذیر از امنیت ملی محسوب می‌شد؛ نشانه قوی‌اش كتیبه داریوش كبیر در تخت‌ جمشید است كه دعا و آرزو او است به عنوان شاهنشاه ایران؛ با این مضمون كه از اهورامزدا خواسته: «[ایران را] از سپاه دشمن، دروغ و خشكسالی حفظ كند.»

پیش از همه‌گیری دیانت زرتشتی ایرانیان مجموعه خدایگان‌های خوب را ستایش می‌كردند و ایشان را ایزد می‌نامیدند. نمونه این خدایگان‌های خوب یا این ایزدان، ارباب عناصر سودرسان برای ایشان بود مثل ایزد آب‌ها آناهیت/ناهید یا ایزد نور و گرما كه متجلی در خورشید شده بود به نام ایزد مهر و در مقابلش از خدایگان‌های عناصر زیان‌رسان دوری می‌جستند و به آنها دیو می‌گفتند مثل دیو دروغ، دیو اندوه و غم، دیو خشكسالی، دیو تاریكی و اصولا دیو به معنی خدای ناراستی و گژی است و جهان هستی را میدان رزم ایزدان و دیوان می‌دانستند و احساس می‌كردند با اعمالی مثل شاد بودن یا كشاورزی‌ كردن یا راست گفتن به یاری ایزدان می‌پردازند و در شكست دیوان می‌كوشند و اگر عمل بدی مثل بریدن درختان و آلوده‌ كردن آب و... انجام بدهند به دیوان یاری رسانده‌اند و اسباب شكست ایزدان شدند!

البته با ظهور زرتشت دو نوآوری فكری در اندیشه ایرانی رخ داد؛ اول كه تمام این خدایان سودرسان از مقام خدایی به مقام پایین‌تر نزول كردند [چیزی شبیه فرشته] و تجلی صفات سرور خردمند [اهورامزدا] و تمام دیوان یاوران موجود شریری به نام اهریمن شدند و جهان میدان نبرد اهورامزدا و اهریمن شد با این تفاوت كه فرجام كار روشن بود كه این سرور خردمند است كه پیروز نهایی این جنگ است، پس انسان خردمند باید در صف سربازان و یاری‌دهندگان اهورامزدا باشد و این یاری تنها به واسطه راستی كردن رخ می‌داد؛ كارهایی چون راستگویی، كشاورزی، شادی‌ كردن.

در باور زرتشتی ایرانیان باستان موكل آب، ایزدی است به نام «اردوی سورا آناهیتا» به معنی مرطوبِ نیرومندِ بی‌گناه (۳) او الهه و مظهر آب‌ها بود كه پیوسته نزد ایرانیان مقدس می‌نمود؛ همچنان‌كه ایزد باروری نیز بود و نطفه همه نرها را پاك و زهدان مادگان را تطهیر می‌كرد و شیر را در پستان مادران پاك می‌ساخت. (۴) در یشت‌های اوستا این فرشته را با این صفات وصف می‌كند: وی نیرومند، سپید، زیبا و خوش‌اندام است با كفش‌های زرین و كمربندی بر میان و جبه‌ای پُربها، پرچین و زرین در بر، (۵) او برسم (۶) در دست، گوشواره زرین بر گوش و تاجی با یك‌صد گوهر بر سر دارد (۷) او در میان ستارگان به سر می‌برد و گردونه او را چهار اسب نر (۹) می‌برند كه باد، باران، ابر و تگرگ‌اند؛ (۱۰) برای پیروزی بر دیوان و دشمنان باید از او یاری خواست (۱۱) او صورتی زیبا و بازوان سپید به ستبری شانه اسب و سینه‌ای برآمده دارد و در حالی كه كمربندی تنگ به كمربسته، بر گردونه خویش سوار است و چهار اسب هم رنگ و هم قد او را حركت می‌دهند. (۱۲) امروزه بسیاری از مكان‌های مقدس كه در كوه‌ها و در نزدیكی چشمه‌سارها قرار دارند و «دختر» یا «بی‌بی» خوانده می‌شوند، روزگاری وقف ایزد آناهید بوده‌اند. برای آناهیت به عنوان ایزد مقدس قربانی‌هایی تقدیم می‌شده، همچنان‌كه در اوستا (۱۳) توصیف شده است. برای مثال در معبد بانوی پارس در شریف‌آباد یزد، گاو قربانی می‌شده و این احتمالا به اردوی سورا آناهیتا كه الهه آب در جامعه زردشتیان شریف‌آباد بود، تقدیم می‌شده است (۱۴) یا مردم مسلمان در نیاسر كاشان [كه باورهای دینی پیش از اسلام در آیین‌های اسلامی ایشان دگردیسی كرده است] هر ساله در روز عید قربان، كنار چشمه‌ای كه در جوارِ درخت چنار مقابل چهارتاقی قرار دارد و نزد مردم بسیار محترم و مقدس است، گاوی را قربانی می‌كنند. (۱۵) ایزدبانو آناهیتا با تمام اقشار جامعه پیوند داشت، شاهان و حاكمان برای آناهیتا معابد زیبا و باشكوه می‌ساختند [مانند معبد آناهیتا در بیشاپور كه نیایشگاه سلطنتی بوده و به دستور شاه ساسانی ساخته شده است] مردم عادی نیز برای خود اماكن یا بناهای مقدسی داشتند كه آناهیتا را می‌استودند و به او متوسل می‌شدند؛ اتاقك‌هایی با سقف و ستون چوبی و گاه با مصالح دیگر كه در كنار مزارع بوده و مردم برای طلب باران و فراوانی محصول در آنجا به نذر و نیاز می‌پرداختند و بدین‌گونه اقشار مختلف الهه باروری را ستایش می‌كردند. (۱۶) در باب اهمیت و تقدس این ایزدبانو می‌توان به نام‌ بردن و یاری‌ جستن از وی در كنار دیگر قدیسان ایران باستان یعنی میترا [مهر] و اهورامزدا در كتیبه‌ها و یادمان‌های ۳۵۹ شاهنشاهان ایران باستان نام برد برای مثال: شاهنشاه اردشیر دوم هخامنشی (-پ.م) نام این ایزدبانو را به ‌روشنی در كتیبه خود می‌آورد با این مضمون كه «اردشیر بزرگ، شاه شاهان، شاه مردمان، شاه روی این زمین، پسر داریوش شاه، داریوش پسر اردشیر شاه، اردشیر پسر خشایارشا شاه، خشایارشا شاه پسر داریوش شاه، داریوش پسر وشتاسپ هخامنشی؛ او اعلام می‌دارد كه به خواست اهورامزدا و آناهید و میترا، من كاخ آپادانا را ساختم. اهورامزدا و ناهید و میترا مرا از تمام بدی‌ها بپایند؛ آنچه من ساختم از میان نبرند و به آن آسیبی نرسد.» (۱۷)

در دوره اشكانیان عنصر آب و ایزدش «اردوی سورا آناهیتا» بسیار محترم بودند، (۱۸) آنان آب و رودخانه‌ها را می‌استودند و از مسافرت‌های دریایی به ‌شدت پرهیز می‌كردند؛ زیرا بیم آن داشتند كه آب را آلوده كرده و ایزد آناهیتا را آزرده‌ خاطر كنند. (۱۹) اهمیت آب و ایزد آناهیتا در دوره ساسانی نیز همچون دوره هخامنشی و اشكانیان رونق بسیار داشت و در بناهای معابد [یعنی آنجایی كه آتش مقدس را نگاه می‌داشتند] نام ایزد آب‌ها را می‌نهادند (۲۰) برای نمونه نیای اردشیر بابكان موسس سلسله ساسانی نگهبان و پرستار آتش معبد آناهیتا در شهر استخر بود (۲۱) یا شاهپور اول ساسانی آتشكده‌ای در بیشاپور ساخت كه به سبب ویژگی منحصر‌به‌فردش آن را آتشكده‌ای از آن آناهید دانست. (۲۲)

در تاق بستان كرمانشاه، خسروپرویز ( ۶۲۸-۵۹۱ م) آخرین نقش‌ برجسته ساسانی از صحنه اعطای منصب را ساخته، وی در حال دریافت حلقه سلطنت از اهورامزداست درحالی كه ایزدبانوی آب‌های روان و باروری و بركت كه پشتیبان این سلسله است؛ آب را به صورتی نمادین از كوزه‌ای می‌ریزد. (۲۳) [نقاشی مندرج در این مقاله مرتبط با این مراسم است از كتاب بازآفرینی رنگین سنگ‌نگاره‌های ساسانی تالیف دكتر شهره جوادی و فریدون آورزمانی با نقاشی‌های رسول كاشی]

این تقدس قائل ‌شدن ایرانیان باستان برای آب و ایزد آب‌ها تنها جنبه آیینی و آسمانی نداشت از جایی كه باید بین معنویت ایرانی و دشواری‌های زیستن در فلاتی خشك ارتباطی پویا به وجود می‌آمد ایشان دست به ابداعی زدند به نام كاریز؛ كاریز واژه‌ای فارسی است و در اصل كهریز بوده است، واژه قنات عربی شده كنات فارسی است كه از ریشه فعل كندن گرفته شده است.

نخستین قنات‌ها و طولانی‌ترین قنات دنیا در ایران واقع شده است؛ با این ابداع كه در نوع خود در جهان بی‌نظیر بود، ایرانیان باستان می‌توانستند مقدار قابل‌ توجهی از آب‌های زیرزمینی را جمع‌آوری كرده و به سطح زمین رسانند كه همانند چشمه‌های طبیعی، آب آن در تمام طول سال بدون هیچ ابزار كمكی از درون زمین به سطح زمین جاری شود. این ابداع به همراه خود ساعت آبی و آسیاب آبی را نیز به همراه آورد.

فناوری ساخت قنات در حدود سه هزار سال پیش در مناطق خشك كوهستانی ایران گسترش پیدا كرد و به كشاورزان این مناطق اجازه داد تا بتوانند در دوره‌های طولانی خشكی كه آب سطحی پیدا نمی‌شود به كشاورزی بپردازند. شواهد و شكل حفر میله‌ها [چاه] می‌توان قنات خویدك (در دهستان فهرج بخش مركزی استان یزد) را اولین قنات جهان یا حداقل یكی از اولین‌ها و كهن‌ترین قنوات دنیا دانست، این سازه باستانی كه گویی سه هزار سال قدمت دارد و تا پنجاه سال پیش اراضی وسیع روستای خویدك را سیراب می‌كرد. در باور دینی ایرانیان زرتشتی در دوران باستان، كاریز مكانی بسیار مقدس بود؛ زیرا اسباب كشاورزی روی زمین‌ها را فراهم می‌آورد و به گفته اوستا [كتاب مقدس زردشت] جایی كه زمین شادمان‌ترین است، آنجاست كه كسانی از خداپرستان بیشترین غله را كشت كنند و بیشترین گیاه و میوه را بكارند. (۲۴)

منابع و مآخذ:

۱- آورزمانی، فریدون؛ ۱۳۹۳. هنر ساسانی. تهران. موسسه فرهنگی انتشاراتی پازینه.

۲- بویس، مری. ۱۳۸۶. زردشتیان باورها و آداب دینی آنها. ترجمه عسگر بهرامی. تهران: انتشارات ققنوس.

۳- جوادی، شهره و نیكویی، علی؛ ۱۳۹۶. اسطوره آناهیتا در ایران و ارمنستان باستان. مجله هنر و تمدن شرق. سال ۵. شماره ۱۷. ص ۵۱-۶۰

۴- خدادادیان، اردشیر؛ ۱۳۷۵. تاریخ و كیش زردشت. ترجمه صنعتی‌زاده. تهران. انتشارات توس.

۵- دوشن‌گیمن، ژاك؛ ۱۳۸۱. دین ایرانیان باستان. ترجمه رویا منجم، ج ۱. تهران. انتشارات علم.

۶- شارپ، رلف نارمن؛ ۱۳۴۳.فرمانهای شاهنشاهان هخامنشی. شیراز انتشارات دانشگاه پهلوی شیراز.

۷- گریشمن، رمان؛ ۱۳۴۹. ایران از آغاز تا اسلام. ترجمه محمد معین. تهران. بنگاه ترجمه و نشر كتاب.

۸- مبلغی آبادی، عبدالله؛ ۱۳۷۰. تاریخ ادیان و مذاهب جهان، ج ۱. تهران. انتشارات حر.

۹- نیكویی، علی؛ ۱۳۹۹. باور به یگانگی انسان و جهان. روزنامه اعتماد. شماره ۴۷۳۸. ص ۷.

۱۰- یزدانی، كرامت؛ ۱۳۹۳. راهنمای كتیبه‌های ساسانی. شیراز. نشر تخت‌جمشید.

۱۱- جوادی، شهره؛ ۱۳۸۶. اماكن مقدس در ارتباط با طبیعت- آب، درخت و كوه . مجله باغ نظر، ش ۸. ص۱۲-۲۲

۱۲- Russell, James. 1987. Zoroastrianism in Armenia. Harvard University.

پاورقی

۱- نیكویی، ۱۳۹۹: ۷

۲- نگاه كنید به: تارنمای خبر آنلاین، ۵ فروردین ۱۳۹۷. كد خبر ۷۶۵۰۸۵

۳- دوشن گیمن، ۱۳۸۱: ۲۳۶

۴- نیكویی، ۱۳۹۶: ۵۱

۵- نگاه كنید به: پورداوود، یشت‌ها ۱۳۷۷، یشت۷: ۲۳۷و یشت ۶۴: ۲۵۹ و یشت ۱۲۶: ۲۹۵

۶- برسم یا برِسمن عبارت از شاخه‌های بریده درختی كه هر یك از آنها را در زبان پهلوی تاك و به پارسی تای گویند. گاهی در مراسم برسم‌های فلزی از برنج و نقره به ‌جای گیاه به كار می‌برند. هر یك از تای‌های فلزی به بلندی نه بند انگشت و به قطر یك‌هشتم بند انگشت است. در اوستا شماره برسم‌ها از ۳ تا ۳۵ ذكر شده است.

۷- همان، یشت۱۲۷و۱۲۸: ۲۹۷

۸- همان، یشت ۸۸: ۲۷۳

۹- همان، یشت ۱۳: ۲۳۳

۱۰- همان، یشت ۱۲۰: ۲۹۳

۱۱- همان، یشت ۴۶: ۲۵۳

۱۲- همان، یشت۱۱و۱۳: ۲۳۹

۱۳- نگاه كنید به: یشت۲۱: ۲۴۳

۱۴- Russell,1987: ۲۱۵

۱۵- جوادی، ۱۳۸۶: ۱۲-۲۲

۱۶- برای اطلاع بیشتر نگاه كنید به: جوادی، شهره. (۱۳۸۶) اماكن مقدس در ارتباط با طبیعت- آب، درخت و كوه- ‌ مجله باغ نظر، شماره ۸، پاییز و زمستان۱۳۸۶: ۱۲-۲۲

۱۷- شارپ، ۱۳۸۴: ۱۳۹

۱۸- گریشمن، ۱۳۴۹: ۳۲۱

۱۹- خدادادیان، ۱۳۷۹: ۲۵۶

۲۰- بویس، ۱۳۸۶: ۱۳۶-۱۳۷

۲۱- آورزمانی، ۱۳۹۳: ۳۷

۲۲- یزدانی، ۱۳۹۳: ۶۷

۲۳- یزدانی، ۱۳۹۳: ۱۱۵

۲۴- مبلغی آبادی، ۱۳۷۰: ۱۶۴

منبع: روزنامه اعتماد

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: