1403/5/1 ۱۴:۳۵
معرفی کتاب کتابخانهها و گنجینههای اهدایی به مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی (۱۳۶۳-۱۴۰۱ش)
کتابخانهها و گنجینههای اهدایی به مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی (۱۳۶۳-۱۴۰۱ش)
تألیف: فرشته مجیدی
زیر نظر: سیدعلی آلداود
تهران، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی (مرکز پژوهشهای ایرانی و اسلامی)، ۱۱۶۸صفحه، ۲جلد، وزیری (جلد سخت)، ۱۴۰۲ش.
در سال ۳۵۵ هجری قمری گروهی از مردم جنگجوی خراسان به ری هجوم آوردند، به خانۀ ابوالفضل بن عمید وزیر رکنالدوله ریخته، خزائن و اثاث او را غارت کردند. در جریان این یورش، تنها خزانۀ کتب او که در دست ابوعلی مسکویه رازی بود، از تعرض مصون ماند. شبهنگام که وزیر به خانه بازگشت، حتی فرشی نیافت که بر آن نشیند یا کوزهای که از آن آب بیاشامد. ابوعلی گوید: وزیر چون مرا دید، از حال کتابهای خود پرسید. گفتم: آنها بهحال خود باقی، و از دستبرد مصون ماندهاند. پس شاد شد و گفت شهادت میدهم که تو نیک نگاهدارندهای هستی، سایر اموال و ذخایر یافت میشود، اما این گنجینه عوضی ندارد.
تاریخ پر از داستانهایی چنین از عشق و علاقه به کتاب است، داستانهای خرید، گردآوری، نگهداری و از دست دادن کتاب، که هریک شیرینی و تلخیهای خود را دارند. جمعآوری کتاب برای اهل علم ضرورتی است که آهستهآهسته به بخش مهم و اعتیادآور زندگیشان تبدیل میشود. بهقول آلبرتو مانگل «کتاب صرفاً جای خود را در جانمان باز نمیکند، بلکه برای کتابهای بیشتر راه میگشاید و بالمآل آتش اشتیاق کتابهای دیگر را در جان ما شعلهور میسازد». اهالی قلم در طول عمر خود از بسیاری لذتهای مادی دست شسته، تا لذت معنوی گردآوری کتاب را که عمق جان آنها را به شعف میآورد، بارها و بارها تکرار کنند.
کار جمعآوری کتاب در بسیاری از مواقع رنجی است قرینِ ازجانگذشتگی، و نگهداری آن و بهکولکشیدنش در طول عمر و از قفسهای به قفسه دیگر گذاشتن و از اتاقی به اتاق دیگر جابهجا کردن و از خانهای به خانهای دیگر کشیدن و از این شهر به آن شهر و حتی از کشوری به کشوری دیگر بردن، نوعی رنجِ البته توأم با لذت است. اما هموارکردن این رنج بر صاحبان این کتابخانهها غالباً برای دیگران چندان خوشایند نیست، و همسر، فرزندان و اطرافیان را عاصی کرده و حتی دوستان و آشنایان را نیز به تحقیر و تهکّم و اعتراض بر آنان وامیدارد. نمیدانم چه شد که ابوسعید ابوالخیر این شعر را سرود:
در رفعِ حُجُب کوش نه در جمع کُتُب کز جمعِ کُتُب نمیشود رفعِ حُجُب
و یا بر پروین اعتصامی چه گذشت که گفت:
خواندن نتوانیش چون، چه حاصل در خانه هزارت اگر کتابست
بر اهل کتاب پوشیده نیست که لذت و منافع جمعآوری کتاب، کمتر از خواندن یا استفادهکردن از آن نیست، و این لذت گاه به جنون کتاب بدل میگردد. داستان کتابخریدن سعید نفیسی و دعوای همسرش با او، و حتی کتابفروش دورهگردی که بعدها نقل مجالس شده و علیاصغر حکمت آن را در محفلی از دوستان که نفیسی هم بود، تعریف میکند، از همین نوع ناملایمات است که اهل کتاب با آن دستبهگریبان بوده و هستند.
در این میان، خرید هر کتاب داستان و خاطرهای است که برخی از اهل علم با ذوقی سرشار، خود را ملزم به مستندنگاری آن کرده و چهبسا گوشههایی از این خاطرات را در صفحات آستربدرقه و یا اول و آخر کتابها و یا در روزنوشتهای خود ثبت کردهاند. در کتاب حاضر تصاویری از برخی از این نمونهها آمده، و ای کاش بیشتر میآمد (سلطانعلی سلطانی،۲۰؛ علینقی منزوی، ۲۸، ۲۹؛ ایرج افشار، ۱۰۲، ۱۰۳، ۱۰۴).
ارنست یونگر میگوید «کتابها و گلولهها سرنوشت خود را دارند». این گفته که به ضربالمثل تبدیل شده، واقعیتی عجیب، دردناک و تلخ است. قدما رسم داشتند که بعد از خرید کتاب و در یادداشت تملکی که در پشت جلد نسخه و یا صفحات اول و آخر آن مینوشتند، از عباراتی چون «چند روزی به عاریت با ماست» و یا « یا رب لک الحمد و لک المن و لک الملک، قد کان لغیری و سیکون کما کان» و این عبارت مشهور «کیف أقول هذا ملکی و الملک لله الواحد القهار» استفاده کنند، که همگی حاکی از باور صاحبان این کتابها بر مالک مطلق بودن خداوند و ارادۀ او بر سرنوشت و عاقبت همهچیز حتی این کتابهاست. علیخان دولوی قاجار ملقب به ظهیرالدوله (۱۲۸۱-۱۳۴۲ق) کتابخانۀ ارزشمندی از آثار خطی و چاپی داشت که زبانزد و آرزوی بسیاری از بزرگان روزگار او بود. معالاسف در جریان وقایع مشروطه و بهتوپبستن مجلس، خانۀ او نیز به توپ بسته شد و اموال او از جمله همین کتابخانۀ ارزشمند، بهغارت رفت. چندی پیش حین مرور نسخۀ خطی منشآت عاشقانه که در کتابخانۀ ملی نگهداری میشود، به این یادداشت با خط ظهیرالدوله که در برگ ۱۴۲ کتابت شده برخورد کردم:
«بهتاریخ شهر صفر المظفر سال ۱۳۰۶ این نسخۀ شریف و کتاب مستطاب، ابتیاع و جزء کتابخانه نمود. چند روزی بهعاریت با ماست صفاعلی قاجار»
در انتهای همین برگ یادداشت دیگری بهخط فردی با نام میرعلی ظهیر کتابت شده است:
«در موقع غارت کتابخانۀ آقای ظهیرالدوله از دست عابری ابتیاع گردید. میرعلی ظهیر»
این کتاب و کتابهای دیگر که به باور صوفیانۀ ظهیرالدوله عاریهای بیش نزد او نبود، بهفاصلۀ کمتر از دو دهه از خرید آنها توسط افراد لااُبالی چپاول و فروخته شدند و در این میان میرعلی ظهیر این کتاب را خریده و خدا عالم است که این نسخه چند دست چرخیده و چرخیده، و به کجاها رفته تا امروز سر از کتابخانۀ ملی درآورده و در مخزن نسخههای خطی آن «قرار» گرفته است. اما از سرنوشت بقیۀ کتابهای ظهیرالدوله چه خبر؟ نمیدانیم!
در کتابخانۀ بسیاری از ما کتابهایی وارد شده و یا میشود که روزگاری در تملک افرادی بوده که هیچگاه فکر نمیکردند که روزی کتابهایشان در کتابخانۀ دیگری خوش بنشینند. اصلاً زمانی که کتاب را میخری و بر پیشانیاش یادداشت تملک مینویسی که من این کتاب را در فلان تاریخ و فلانجا از فلانی خریدم، بهذهنت هم خطور نمیکند که نه صرفاً پس از مرگت، بلکه چهبسا در زمان حیاتت این کتاب از تملکت خارج شود و سر از کتابخانهها و یا جاهای دیگر درآورد. پس باید این واقعیت تلخ را پذیرفت که کتابها سرنوشت خود را دارند، سرنوشتی که الزاماً با سرنوشت صاحبان آنها گره نخورده است. از همین رو است که برای هر اهل کتابی صرفنظر از نگاهداری و مراقبت از کتابخانهاش، یکی از مهمترین دغدغهها سرنوشت کتابها است؛ گنجینهای که ذرهذره و با خون دل جمعآوری کرده، اما نمیداند چه سرنوشتی در انتظار آن خواهد بود.
برخی از بزرگانِ اهالی کتاب همچون مرحوم حاج حسین ملک، بنیانگذار و واقف کتابخانه و موزۀ ملک، در زمان حیات خود تکلیف کتابها و کتابخانهشان را روشن کردند. اما کم نیستند بزرگانی که به وضعیت این ماترک ارزشمند پس از درگذشت خود نپرداخته، و پس از وفات آنها کتابخانههایشان به عاقبتی نامعلوم و چهبسا شوم دچار شدهاند. از این نمونه میتوان به کتابخانۀ شخصی محمدعلی تربیت (۱۲۵۶-۱۳۱۸) که سرآمد کتابشناسان و کتاببازان معاصر بود، اشاره کرد، که با وجود تأکید بزرگانی چون ابراهیم پورداود، سعید نفیسی و احمد بهمنیار برای خرید این کتابخانه توسط وزارت وقت فرهنگ، این مجموعه از چشمان اهالی علم و قلم در ایران پنهان ماند و سرنوشتی نامعلوم پیدا کرد. مرحوم استاد ایرج افشار که عمری سروکارش با کتاب بود، دهها و بلکه صدها کتابخانه را سراغ داشت که عاقبتی نامعلوم داشته و امروزه دست اهل علم از آنها کوتاه است. او همین موضوع را طی اقرارنامهای که برای اهدای گنجینۀ خود به کتابخانۀ مرکز دائرةالمعارف نگاشته، اشاره کرده است:
«... با توجه به مندرجات این اقرارنامه بهمنظور برکنارماندن از پراکندگی (که خود ناظر پراکندهشدن بسیاری از کتابخانههای ارزشمند بودهام) به بنیاد مذکور سپرده میشود.»
یافتن ملجأ و مأوایی برای این کتابها و سپردن آنها به دست فرد قدرشناسی که فهم و ادراکی درست از این آثار و ارزش آنها داشته، و همچون صاحب کتابها از آنها نگهداری و استفاده کرده، و دست آخر در نهایت امانتداری این کتابها را به منزل بعد و نسل آینده بسپرد، کاری است که حاجت بهتدبیر بسیار دارد. برای مثال، همین کتابخانۀ ابنعمید که ذکرش گذشت، با همۀ ارزشی که برای او داشت بعد از درگذشتش بهسال ۳۶۰ق به تملک فرزندش ابوالفتح علی بن محمد ذوالکفالتین درآمد. صاحب بن عَبَّاد پس از درگذشت پسر استاد و مرادش ابنعمید بهسال ۳۶۶ق، کتابها را تصاحب و به کتابخانۀ خود منتقل و وقف عام کرد. این کتابخانه سالیان متمادی مرجع محققان و دانشپژوهان بود تا اینکه در سال ۴۷۹ق سلطان محمود غزنوی بر ری و عراق دست یافت و چون پادشاهی قشریمذهب و متعصب بود، به تحریک برخی از علما به بهانۀ اینکه کتابخانۀ عمومی شهر ری مخزن کتابهای فلسفی، کلامی و علمی شیعی و معتزلی رافضی است، بسیاری از کتابهای این مجموعه را از آن بیرون کشیده و سوزاند.
تاریخ پر از داستانهایی تراژیک، ترسناک و دلهرهآور پیرامون کتابها و کتابخانههای مختلف است، که شاید معروفترین و دردناکترینِ آنها حمله مغولان به ایران و آتشزدن کتابخانههای بزرگ و کوچک در جایجای این سرزمین است. با همۀ این اوصاف، بسیاری از اهل علم تلاش کردهاند که با دوراندیشی خاص خویش کتابخانۀ شخصی خود را بهشکلی درست به آیندگان بسپارند. سنت وقف که از دیرباز در جهان اسلام و ایران شناخته شده، یکی از کارآمدترین شیوههای حفظ این گنجینهها است. چنانکه در طول تاریخ کتابها و کتابخانههای زیادی به اشکال مختلف، بر مدار همین سنت وقف تا امروز حفظ شدهاند. کتابخانۀ آستان قدس رضوی را باید قدیمیترین کتابخانۀ وقفی ایران دانست که طی قریب به هزارسال بزرگان و دانشمندان فراوانی کتاب و یا کتابها و کتابخانۀ خود را وقف این آستان مقدس نمودهاند. مرحوم رمضانعلی شاکری در کتاب واقفین عمدۀ کتاب به کتابخانههای آستان قدس رضوی که در سال ۱۳۸۰ توسط بنیاد پژوهشهای آستان قدس رضوی بهچاپ رسیده، بهنحوی موجز از ۲۴۸ واقفی که تا سال ۱۳۷۵ کتابها و کتابخانههای خود را بر این آستان مقدس وقف کردهاند، نام برده است.
کتاب کتابخانهها و گنجینههای اهدایی به مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی داستان آرام و قرارگرفتن کتاب است، سرنوشت مبارک کتابها و کتابخانههایی که پس از عمری همجواری با صاحبان کتابدوستشان این موهبت را پیدا کردهاند که باز هم گلستان و بوستانی برای دیگر اهالی قلم باشند و مورد مهر و نوازش کتابدوستان فراوان دیگر قرار گیرند. این کتاب، سندی تاریخی برای در امان نگاهداشتن این کتابخانهها و گنجینهها و جلوگیری از دستاندازی، چپاول و آسیبرساندن و چندپارهکردن آنها، و در واقع ضمانتنامهای برای ماندگاری این کتابخانهها و گنجینهها است. شاید برخی گمان کنند که این کتاب فهرست و یا منبعی تاریخی بیش نیست، اما برعکس اثری بسیار خواندنی و آموزنده، و چون رمانی پربرگ و طولانی آکنده از روایت آرزوها، تلاشها، مرارتها و خون دل خوردنهای اهالی کتاب است؛ دنیایی از شادمانی و غم توأمان و قصۀ هزارتوی رنجبردن و گنج جمعکردن است. نامهها و دستنوشتههای منتشرشده در این کتاب مشحون از آرزوها، امیدها و احساساتی است که خواندنش آدمی را به فکر فرو برده و در لحظاتی دچار بغض، و در نهایت شادمان میکند از اینکه یاد و نام بزرگان این سرزمین اینگونه بر تارک تاریخ برجای مانده است.
دلایل اهدای کتابخانههای شخصی به مرکز دائرةالمعارف
وقف و اهدا سنت دیرینهای است که اساس شکلگیری بسیاری از کتابخانهها بر آن گذاشته شده است. تا چند دهه پیش از این، کتابخانۀ آستان قدس رضوی بهجهت همجواری بارگاه با امام هشتم شیعیان و موقعیت تاریخی آن، و نیز کتابخانۀ ملی و مجلس بهجهت جایگاه ملی و ارزش اجتماعیشان محل توجه عموم مردم و خواص و اهل علم برای اهدا و وقف کتاب بودند. اما از دهۀ شصت به بعد و بهویژه طی دو دهۀ، اخیر بدون شک هیچ کتابخانهای مانند کتابخانۀ مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی تا این اندازه مورد توجه اهالی علم برای اهدای کتابخانهها و مجموعههای شخصی قرار نگرفته است. اقبال و توجه اهل علم دلایل متعددی دارد که قطعاً برای اشاره و تبیین آن مجالی مبسوط لازم است. اما با این وجود اجمالاً میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
جایگاه علمی مرکز دائرةالمعارف
هدف بزرگ و متعالی این مرکز، یعنی تألیف دائرهالمعارف بزرگ اسلامی (دبا)، که فلسفۀ وجودی آن نیز بهشمار میرود، شاید خود بهتنهایی دلیل و محرکی بزرگ برای حمایت و توجه اهل علم به این مرکز و کتابخانهاش است. استاد فقید جواد حدیدی (۱۳۱۱-۱۳۸۱) مترجم، نویسنده و استاد برجستۀ زبان و ادبیات فارسی، با توجه به این مهم گنجینه ارزشمند خود را در دامان کتابخانۀ این مرکز گذاشته، و با اشاره به این موضوع چنین نگاشته است:
«... شما در مدتی کوتاه بنیادی را پی افکندید که در تاریخ کشور ما بیسابقه بود. سپس توانستید با کوششهای پیگیر خود و با صرف هزینههایی بیدریغ، کتابخانهای برای آن فراهم آورید که امروز بیگمان یکی از معتبرترین مراکز تحقیقاتی ایران و خاورمیانه است، خدایتان در راهی که برای خدمت به فرهنگ این کشور میپیمایید بیش از پیش موفق بدارد.»
دکتر سیدجعفر سجادی، استاد فلسفه و علوم عقلی دانشگاه تهران، با اشاره به جایگاه علمی و ارزشمند این مرکز، آن هم از پس ربع قرن فعالیت، کتابخانۀ خود را به این مجموعه اهدا کرد:
«... نظر به آنکه جنابعالی مؤسسهای پژوهشی بنیاد نهادهاید که اکنون پس از قریب به ربع قرن فعالیت به بزرگترین مرکز تحقیقات ایرانی و اسلامی تبدیل شده و آوازهای جهانی یافته است؛ و با سعۀ صدر و همت بیمانند خود جمعی از بهترین و تواناترین محققان را در آن گرد آوردهاید و محیطی مساعد با کتابخانهای کممانند ایجاد کردهاید، تا آثاری زیر نظر شما پدید آورند که بیتردید از افتخارات سرزمین بزرگ ما، ایران عزیز و پاینده بهشمار میرود. سزاوار دیدم کتابخانۀ خود را گرچه مختصر و تنکمایه مینماید، بهرسم هدیه به کتابخانۀ گرانبهای مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی واگذار کنیم تا از افتخار حضور در آن مجموعه بزرگ، خاصه در کنار کتابخانههایی که دیگر استادان بزرگ و دانشمند به آن مرکز اهدا کردهاند، بینصیب نماند ...»
حسن اخلاق و گشادهرویی ریاست مرکز دائرةالمعارف
آقای سیدکاظم موسوی بجنوردی - که سایهشان مستدام باد- بعد از تأسیس مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی با آغوشی باز و چهرهای گشاده این مرکز را به پناهگاهی برای بسیاری از اهالی علم که از قضا پس از انقلاب مورد بیمهری دانشگاهها و دیگر مراکز علمی قرار گرفته بودند، تبدیل کرد. این امر همواره یکی از مهمترین دلایل اقبال و توجه اهل علم به این مرکز بوده و هست. آقای بجنوردی آدابدان، مصاحب اهل ادب و علم و متواضع است. او بهخوبی میداند که با اهل علم و کتاب چگونه برخورد کند. همین موضوع سبب شده که دائرةالمعارف بزرگ اسلامی محل تجمع و توجه بسیاری از بزرگان و اهالی علم قرار گیرد. این بزرگان نیز یکی از بزرگترین داشتههایشان یعنی گنجینههای پژوهشی خود را با طیب خاطر و خیالی آسوده به ایشان و کتابخانۀ مرکز دائرةالمعارف سپردهاند. مرحوم دکتر محمدحسن گنجی (۱۲۹۱-۱۳۹۱) که از بزرگان دانش ایران در علم جغرافی است، در نامهای که خطاب به ریاست مرکز دائرةالمعارف نگاشته، به زیبایی به این موضوع اشاره کرده است:
«... صمیمانه اعتراف میکنم که در عمرم به هیچ کتابخانهای مانند کتابخانۀ مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی دلبستگی نداشتهام و این دلبستگی بهخاطر غنای کتابخانه که بهعقیدۀ من یکی از بزرگترینها در نوع خود است، بهخصوص در منابع پژوهش، آمادهبودن در ودیعهدادن کتاب و بالاخره برخورد دوستانۀ رئیس و کارمندان آن است ...»
سیستم استاندارد کتابخانهای
وجود فضای استاندارد کتابخانهای و آرشیوی، همواره یکی از مهمترین دغدغههای اهل کتاب بوده است. گنجایش کم مخازن کتابخانهها، وضعیت نامناسب تهویه، قفسههای غیراستاندارد و غیره از جمله مشکلاتی هستند که بسیاری از کتابخانههای کشور با آنها دستبهگریباناند. اما خوشبختانه کتابخانۀ مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی از این حیث به شکلی مناسب و استاندارد طراحی شده است. ساختمان اصلی مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی به مساحت ۲۱۰۰۰ متر مربع است که طبقۀ همکف و اول آن شامل مخازن کتابخانه با گنجایش سه میلیون جلد کتاب است. این دو طبقه از چهار مخزن مجزای کتاب تشکیل شده است. تفکیک کتابخانهها و گنجینهها - البته بنابر ضرورت و ابعاد آن- یکی از مهمترین ویژگیهای این کتابخانه در استقبال از مجموعههای اهدایی است، که همین امر در بسیاری از موارد کار اهداکنندگان را برای اهدای مجموعههای خود و مراجعههای مکرر به کتابخانهشان را تسهیل نموده است. وضعیت مناسبت مخازن این کتابخانه و سیستم مناسب تهویه و نگهداری کتابها موجب شده که بسیاری از اهداکنندگان با خاطری آسوده مجموعۀ خود را به این کتابخانه بسپارند و امیدوار باشند که گنجینهشان در مکانی مطمئن و بهشکلی مناسب نگاهداری خواهد شد.
امانتداری و کارآزمودگی پرسنل کتابخانه
استاد عنایتالله مجیدی که از پیشکسوتان و کتابداران کارآزموده و دارای سوابقی مشعشع در این حوزه است، بدون شک یکی از بهترین انتخابهای ریاست مرکز دائرةالمعارف از بدو تأسیس آن بهشمار میرود که با دانش بالای خود و از طرفی با اخلاق امانتداری، طی این سالها توانستهاند به شایستگی این کتابخانه را با همکارانی دانشی و دلسوز به بهترین شکل اداره کنند. امانتداری و حفاظت از منابع کتابخانهای از مهمترین ویژگیهای این کتابخانه است.
ارتباط علمی با افراد و جوامع علمی گوناگون
کتابخانۀ مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی ملجأ و مرجعی مطمئن برای بسیاری از اهالی علم از سراسر ایران و بلکه دنیاست و سیستم فهرستنویسی، دیجیتالسازی و سرویسدهی این کتابخانه چه برای آن دسته از اهالی علم که بهواسطۀ مدخلنویسی با این مرکز ارتباط دارند و چه با طیف وسیعی از اهالی علم و پژوهش که بهدلیل نیازهای شخصی به این مرکز مراجعه میکنند، موجب شده که کتابخانۀ حاضر بهعنوان یکی از نخستین گزینههای مراجعۀ اهل علم قرار گیرد و همین امر در ترغیب بسیاری از بزرگان برای در دسترس قراردادن کتابخانه و گنجینههای خود برای استفادۀ هرچه بهتر و بیشتر پژوهشگران مؤثر بوده است. جایگاه علمی مرکز دائرةالمعارف و ارتباط علمی با اهالی قلم، از جمله دلایلی هستند که بسیاری از بزرگان و دانشمندان طی نامههایی که برای اهدای مجموعۀ خود به این کتابخانه نگاشتهاند بدان تصریح و تأکید کردهاند. دکتر عبدالحسین زرینکوب (۱۳۰۱-۱۳۷۸) طی وصیت خود کتابخانهاش را که حاصل عمر هفتادوششساله خود میداند به ملت ایران تقدیم، و به مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی هدیه میکند:
« ... حاصل عمر هفتادوششسالۀ من درین ملک، یک کتابخانۀ شخصی است، با همین مجموعۀ پنجاه شصت جلد تألیف. این را هم به ملت ایران تقدیم میکنم، کتابخانه را به دائرةالمعارف بزرگ اسلامی ... هدیه میکنم. چیز ارزندۀ دیگری که قابل تقدیم به ایران و فرهنگ ایران باشد، ندارم و امیدوارم این هدیۀ ناقابل را از من بپذیرند. کتابخانهام بعد از من به دائرةالمعارف بزرگ اسلامی هدیه میشود تا پژوهندگان و دانشوران کشور بدون هیچگونه رنج و مؤونتی به آنها دسترسی یابند. عبدالحسین زرینکوب»
همچنین همسر و فرزندان سلطانعلی سلطانی (شیخالاسلامی بهبهانی) با تعبیری زیبا طی نامهای مجموعۀ کتابخانه شخصی ایشان را به دائرةالمعارف بزرگ اسلامی سپردهاند. این یادداشت گواهی صادق بر اهمیت حفظ و نگهداری کتابخانههای دانشمندان و بزرگان ایرانزمین و مسئولیت بزرگی است که بر دوش یکایک بازماندگان قرار دارد. بازماندگان نیز با امانتداری کامل و با اهدای این مجموعه به کتابخانۀ دائرهالمعارف بزرگ اسلامی، آن را به بهترین شکل در معرض استفاده مردم فرهنگدوست ایران قرار دادهاند:
«فرزانه پدر، ما را امانتی سپرد که نمودار فرهنگ اسلامی ایران بود. پدر از میان ما رفت، ولی در کتابخانهاش زیست. یادگار پدر را نگاه داشتیم، مادر، کتابخانه را بهدست خود رُفت. کالایی نبود که بهدست دیگری بسپرد و متاعی نبود که جایگزینی داشته باشد. سالیان سپری شد، تاریخ ایران دگرگون گشت، دشمن، ایران را بهآتش گرفت. در تمام این دوران دو زن، مادر و خواهر، نگهبان کتابخانۀ پدر بودند. ما این نگهبانی را به مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی میسپاریم»
استاد منوچهر ستوده (۱۲۹۲-۱۳۹۵)، از بزرگان حوزۀ تاریخ، جغرافیا و ادبیات، با هدف استفادۀ پژوهشگران کتابخانۀ خود را به این کتابخانه سپرده است. مرحوم استاد ایرج افشار (۱۳۰۴-۱۳۸۹) هم هدف خود را از اهدای مجموعۀ ارزشمند خود در دسترس قراردادن آن برای دانشمندان ایرانشناس عنوان میکند. این موضوع، بسیار مهم و تقریباً مورد تأکید جملۀ افرادی است که کتابخانهها و گنجینههای خود را به این مرکز سپردهاند.
ساختار کتاب حاضر
کتاب با یک یادداشت از ریاست مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، آقای بجنوردی، و یک مقدمه از استاد سیدعلی آلداود که ناظر این طرح بوده، شروع میشود. بعد از آن آئیننامۀ اهدای کتاب به کتابخانۀ دائرةالمعارف بزرگ اسلامی که مشتمل بر ۷ بند است، آورده شده و بخش اصلی کتاب که شامل معرفی جداگانۀ کتابخانهها و گنجینههای اهدایی به مرکز دائرهالمعارف از سال ۱۳۶۳ تا سال ۱۴۰۱ است، ادامه پیدا میکند.
مؤلف محترم بهشیوهای واحد بهصورت مسلسل، کتابخانهها و گنجینهها را یکبهیک بر اساس نام اهداکننده، تاریخ اهدا و تعداد کتابهای اهدایی ذکر، و بعد از درج عکسی از آنان شرح حال مختصری از آنها ارائه کرده است. سپس ضمن تشریح کتابخانه و گنجینۀ اهدایی از جهت تنوع موضوعی، به نوع منابع اشاره کرده، و در ادامه گاه اسناد و مدارکی از اهداکننده نیز ارائه کرده است. مجموعاً ۱۷۳ اهداکنندۀ کلان، در دو جلد بههمین تفصیل معرفی، و در انتهای جلد دوم در پیوستی اسامی ۸۹ فرد یا نهادی که کمتر از صد مجلد کتاب یا مجلۀ اهدایی به کتابخانۀ مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی اهدا کردهاند، ذکر شده است. در بخشهای پایانی مجلد دوم نیز فهرست الفبایی اهداکنندگان (ص ۱۰۶۹) و آمار (ص ۱۰۷۵) و تصاویر برخی از اهداکنندگان مجموعهها و گنجینهها (ص ۱۰۸۷) آمده است.
تردیدی وجود ندارد که از حیث ارزش مادی و معنوی، نمیتوان برای هیچکدام از این گنجینهها قدر و قیمتی تعیین کرد و هر اهل کتابی ارزش کتابخانههای مشاهیر اهل علم را میداند. با وجود این، بد نیست که نگاهی آماری به مجموعههای اهدایی به این کتابخانه نیز بیندازیم. یکی از مهمترین نکات قابل توجهی که با نگاه آماری به این کتاب میتوان بدان اشاره کرد آن است که از مجموع ۱۷۳ کتابخانه و گنجینۀ اهدایی به کتابخانۀ مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی ۷۱ کتابخانه و گنجینه پس از وفات بزرگان و دانشمندان توسط بازماندگان آنها (همسر، فرزندان، خاندان و یا دوستان)، و ۱۰۲ کتابخانه و گنجینه نیز توسط صاحبان آنها در زمان حیاتشان به کتابخانۀ مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی اهدا شده است. مقایسۀ این دو عدد با یکدیگر و اینکه بیش از نیمی از کتابخانهها و گنجینههای اهدایی اهالی علم و کتاب در زمان حیات و توسط خود آنها انجام گرفته است، حکایت از جایگاه بالای این کتابخانه در میان اهل علم و دانش دارد، و نشان میدهد که آنان با طیب خاطر و قلبی مطمئن در زمان حیات خودشان اقدام به واگذاری کتابخانهها و گنجینههای ارزشمند خود به کتابخانۀ این مرکز کردهاند.
بزرگترین کتابخانه و گنجینۀ اهداشده (شامل ۲۴۲۶۷ جلد کتاب) به مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی متعلق به مرحوم استاد ایرج افشار است. استاد افشار در نامهای مورَّخ ۱۲ آبان ۱۳۷۸ این مهم را به استظهار ریاست مرکز دائرةالمعارف رسانده است (جدول شمارۀ ۱). همچنین از جهت منابع خطی و عکسی، کتابخانۀ زینالعابدین ابراهیمی با بیشترین تعداد نسخههای عکسی که میراث گرانبهای مشایخ سلسلۀ شیخیه است، در ردیف اول قرار میگیرد (جدول شمارۀ ۲). از شاخصترین مجموعهها از نظر تعداد سند و عکس میتوان به گنجینۀ دکتر اسماعیل شمس با ۶۵۰۰۰ برگ سند، و نیز مجموعۀ ۱۰۱۰ قطعه اسلاید از بناهای تاریخی جهان اسلام که توسط دکتر علیرضا شاپور شهبازی به این کتابخانه اهدا شده و یا مجموعۀ ارباب جمشید جمشیدیان با ۲۰۱۹ سند و نامه اشاره کرد.
جدول شمارۀ ۱
۱۰ کتابخانه و گنجینۀ بزرگ اهدایی به این کتابخانه
شماره نام اهداکننده تعداد کتابها به جلد
۱ ایرج افشار ۲۴۲۶۷
۲ غلامعلی و غلامرضا توسطی ۲۳۸۸۶
۳ محمد بستهنگار ۱۱۹۹۱
۴ عارف (علی) پاینده ۱۱۶۸۸
۵ محمدرضا شفیعی کدکنی ۱۱۲۹۳
۶ جمیله کدیور ۹۷۷۹
۷ صادق کیا ۸۳۹۶
۸ مهیار خلیلی ۸۲۱۵
۹ کاظم موسوی بجنوردی ۷۹۷۱
۱۰ نصرتالله آشتی ۶۲۱۷
جدول شمارۀ ۲
۵ کتابخانه و گنجینۀ نسخههای خطی و عکسی اهدایی به این کتابخانه
شماره نام اهداکننده تعداد نسخههای خطی به جلد
۱ زینالعابدین ابراهیمی ۸۳۶ (عکسی)
۲ میرزا احمدخان سعیدی ۵۸۰ (خطی، سنگی، سربی)
۳ سلطانعلی سلطانی (شیخالاسلامی بهبهانی) ۵۳۷ (خطی)
۴ ایرج افشار ۲۲۰ (عکسی)
۵ صادق کیا ۱۱۶ (خطی)
۶ ماهیار نوایی ۱۱۶ (میکروفیلم)
منبع: مجلّۀ جهان کتاب (شمارۀ ۴۰۵، خرداد و تیر ۱۴۰۳، صفحات ۲۰ تا ۲۴)
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید