1399/8/18 ۱۶:۱۹
سید فرید قاسمی در کتاب «خاطرههای فلکالافلاک» مینویسد: پیشینه این دژ به عهد ساسانیان بازمیگردد و تاریخ پرفراز و نشیبی دارد. اما نام قلعه در نیمه نخست سده چهاردهم خورشیدی، اول بار پس از ۲۸ امرداد ۱۳۳۲ بیش از هر زمانهای بر سر زبانها افتاد. چرا که حبسگاه شماری از مشاهیر شد.
قلعهای ساسانی که دیرزمانی اردوگاه اسیرهای رومی و بازداشتگاه تبعیدیها بود
میانه شهر خرمآباد بر فراز تپهای آهکی، بزرگ و سنگی مشرف به رودخانهای که از شرق و جنوب تپه میگذرد، قلعه فلکالافلاک قرار دارد. ساختمانی با مصالح سنگ، آجر، خشت و ملات گچ و آهنک با دیوارهای محکم و بلند و برج دیدهبانی با پایههایی که بر روی تیغههای سنگی و بنای قلوهسنگی استحام دارد. بنای نخستین آن به پیش از اسلام بازمیگردد. گویا در سده سوم میلادی، شاید حدود سال 259 میلادی/363 قبل از هجرت به دستور شاپور اول ساسانی (241-272 م)ساخته / بازسازی شده است.
کتاب «خاطرههای فلکالافلاک» (خاطرات زندانیان سیاسی قلعه فلکالافلاک در شهر خرمآباد) نوشته سید فرید قاسمی که بهتازگی توسط انتشارات جهان کتاب منتشر و راهی بازار نشر شده است، با این پاراگراف آغاز میشود. اینکتاب دهمین عنوان از مجموعه «برگی از تاریخ» و در واقع ویراست سوم کتاب «خاطرات زندانیان فلکالافلاک» است که قاسمی پیشتر ویراست نخست آن را با همین عنوان در سال ۷۵ از سوی انتشارات پیغام در خرمآباد منتشر کرد. اینکتاب ۸ سال بعد یعنی سال ۱۳۸۳ با افزودههایی توسط نشر آبی در قالب «مجموعه خاطرات روزنامهنگاران زندانی» چاپ شد. ویراست اول کتاب چندماه پس از چاپ کمیاب شد و ویراست دومش هم طی یکسال، سه مرتبه بازچاپ شد.
قاسمی در معرفی این کتاب میگوید: «در وسط شهر خرمآباد، بر فراز تپهای آهکی، بزرگ و سنگی، قلعه فلکالافلاک قرار دارد. ساختمانی با مصالح سنگ، آجر، خشت و ملات گچ و آهک با دیوارهای محکم و بلند و برج دیدهبانی با پایههایی که بر روی تیغههای سنگی و بنای قلوهسنگی استحکام دارد. پیشینه این دژ به عهد ساسانیان بازمیگردد و تاریخ پرفراز و نشیبی دارد. اما نام قلعه در نیمه نخست سده چهاردهم خورشیدی، اول بار پس از ۲۸ امرداد ۱۳۳۲ بیش از هر زمانهای بر سر زبانها افتاد. چرا که حبسگاه شماری از مشاهیر شد.»
وی ادامه میدهد: «پس از انتشار اثر، بارها مفتخر به میزبانی کسانی شدم که سال 132 دربند دژ سپه / قلعه فلکافلاک بودند و هر یک حکایتهایی را از روزگار یاد شده روایت میکردند. از سوی دیگر آگاهیهایی تازه در اینجا و آنجا منتشر شد که راه را بر ویرایش سوم برای نویافتهافزایی و حشوزدایی هموار میساخت. آنچه در این دفتر میخوانید با با وجود پارهای مشترک، با دو کتاب پیشین تفاوت دارد...»
«درآمد»، «قلعه فلکالافلاک»، «زندان دژ سپه» و «راویت» فصلهای اصلی این کتاب هستند که فصل «روایت» خاطرات این زندانیانِ فلکالافلاک (احمد عاشورپور (۱۲۹۶ ـ ۱۳۸۶ ش)، مرتضی قاسمی (۱۲۸۶ ـ ۱۳۶۵ ش)، حبیباللّه کاکاوند (۱۳۱۴ ـ ۱۳۹۱ ش)، غلامحسین گلسرخی (۱۳۰۷ ـ ۱۳۹۶ ش)، خلیل ملکی (۱۲۸۰ ـ ۱۳۴۸ ش)، احمد ناظرزاده کرمانی (۱۲۹۲ ـ ۱۳۵۵ ش) و ایرج نبوی (۱۳۱۲ ـ ۱۳۷۵ ش) را در برمیگیرد.
از نامهای اولیه این بنا در متون کهن فارسی خبری نیست و دژ شاپورخواست قدیمترین نامی است که در برجایماندههای ایرانی از قلعه یاد شده دیدهایم. این قلعه بعدها که شهر جدید خرمآباد در شمال شاپورخواست رونق گرفت به نام قلعه خرمآباد مشهور شد و از دوره قاجار و بنابر روایتی از روزگار افشاریه به دنبال تغییرهایی که انجام دادند قلعه فلکالافلاک نام گرفت. روایت نامگزینی قجری به عهد فتحعلیشاه قاجار و زمانه حکمرانی محمدعلی میرزا دولتشاه در لرستان بازمیگردد.
پس از ورود نظامیها در سال 1302 خورشیدی، نام قلعه سپه / دژ سپه بر این قلعه گذاردند که پذیرش عامه نیافت. عدهای از خرمآبادیهای کهنسال به این بنا (قلا» و «فلک افلا» میگویند اما گروهی از بدنه جامعه آن حدود را به سبب حصار پیشین «دوازده بُرجی» مینامند. در هر عصری با هدف بازسازی تغییرهایی در ساختمان قلعه و دامنهاش دادهاند. بیرونی اولیه قلعه و برجهای بلندش با وجود استحکام دژ و بارویش بر اثر گذر زمان و حادثههای گوناگون از میان رفتهاند و حصار و برجهای پیرامونش ویران شدهاند. اما به سبب جایگاه بیمانند، ویژگیهای ساختمان، کنگرهها و دریچهها، چاه و چشمه پُرآب در دامنهاش، همواره از اهمیت خاص برخوردار بوده است.
این قلعه دیرزمانی اردوگاه اسیرهای رومی، روزگاری خزانه جواهر و ثروت بدربن حسنویه، زمانی دژ امن، مستحکم و تا حدودی تسخیرناپذیر نظامی، چندین سده کاخ اتابکان لُر کوچک، سالها مقر والیها و حکام لرستان و دهه پایانی سده سیزدهم خورشیدی متروکه بود. در حاکمیت پهلوی نیز به ترتیب انبار ابزارهای جنگ، بازداشتگاه تبعیدیها و زندانیهای سیاسی، مرکز ضبط و پخش رادیو لشکر لرستان و بایگانی ارتش شد. قلعه فلکافلاک دهم مهرماه 1348 با شماره 883 در فهرست آثار ملی به ثبت رسید و از سال 1349 پس یک دوره بازسازی طولانی، به عنوان محل برگزاری نمایشگاه بعدها موزه و به طور کلی در 50 سال اخیر با افتوخیز به مجموعهای فرهنگی، هنری و گردشگری تبدیل شد.
در قسمتی از اینکتاب میخوانیم: «سکوت اولیه و تاثر و بهت و نگرانی و بیم و دلهره بهزودی و با خاتمه آواز مرموز جای خود را به عصیان و امید و شور و شوق و نشاط و پایکوبی و رقص و حرکت داد. در آن شب من به مناسبت سکوت مطلق ناگهانی که حکمفرما گردید، مانند اغلب شبها کنار پنجره اتاق خود آمدم و به صحنه هنری دژ دوم فلکالافلاک خیره شدم. در آن شب کذایی مثل این که شاهد رقص اموات و اشباح بودم.
داستان و تم دانس ماکابریا، رقص اموات، همواره در من تاثیر عمیق داشت، اما در آن شب این داستان از دنیای خیال به واقعیت قدم گذارده بود. آیا زندهبهگورهایی نبودند که برای فراموش نکردن زندگی به رقص و حرکت درآمده بودند؟ و میخواستند زندگی آینده خود را اقلا در رویایی زنده و مجسم سازند؟
در هرحال، نظری که فرمانفرمایان از زندهبهگور کردن آن جوان با قریحه داشتند، به هدف اصابت نکرده بود. آن جوان نهتنها از جمع و آن صحنه هنری دور نشده بود، بلکه در آن شب نیرومند کذایی از همهوقت به همه نزدیکتر شده بود، و این جدایی ظاهری باعث وحدت بیشتر و نیرومندی بالاتر گردیده بود.»
کتاب «خاطرههای فلکالافلاک» نوشته سید فرید قاسمی در 152 صفحه، با شمارگان 500 نسخه و به قیمت 25 هزار تومان از سوی انتشارات جهان کتاب منتشر شده است.
منبع: ایبنا
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید