حج در اسلام در گفتوگو با محمد مهدی جعفری، قرآنپژوه و مورخ اسلام
1397/5/30 ۱۰:۳۴
«حج كن! و حج، نشانهای از این رجعت به سوی او، او كه ابدیت مطلق است، او كه لایتناهی است، او كه نهایت ندارد، حد ندارد، تا ندارد و بازگشت به سوی او، یعنی حركت به سوی كمال مطلق، خیر مطلق، زیبایی مطلق، قدرت، علم، ارزش و حقیقت مطلق، یعنی حركت به سوی مطلق، حركت مطلق به سوی كمال مطلق، یعنی حركتی ابدی» این بخشی از درك و دریافت علی شریعتی از حج است.
محسن آزموده: «حج كن! و حج، نشانهای از این رجعت به سوی او، او كه ابدیت مطلق است، او كه لایتناهی است، او كه نهایت ندارد، حد ندارد، تا ندارد و بازگشت به سوی او، یعنی حركت به سوی كمال مطلق، خیر مطلق، زیبایی مطلق، قدرت، علم، ارزش و حقیقت مطلق، یعنی حركت به سوی مطلق، حركت مطلق به سوی كمال مطلق، یعنی حركتی ابدی» این بخشی از درك و دریافت علی شریعتی از حج است. صد البته حج، فراسوی این فهم عرفانی، جنبههای اجتماعی و سیاسی گسترده و غیرقابل انكاری دارد و از قضا همه ساله بر این جنبهها نیز افزوه میشود. اما حج از كجا آغاز شد و در آغاز به چه شكل بود؟ این آیین نزد پدر ایمان، ابراهیم چه معنایی داشت و در طول قرون چه تحولاتی را از سرگذراند؟ این پرسشها را با سید محمد مهدی جعفری، قرآن پژوه و پژوهشگر نهج البلاغه و استاد برجسته تاریخ اسلام در میان گذاشتیم و از او درباره تجربه شخصیاش از حاجی شدن نیز پرسیدیم:
******
نخست درباره سابقه آیین حج پیش از ظهور اسلام بفرمایید؟
به تصریح قرآن كریم، خانه كعبه را ابراهیم نبی (ع) به دستور خداوند بنا كرد. این خانه نمادی از توحید بود؛ به این معنا كه مومنان نباید مجسمهای از خدا میساختند، زیرا این كار بتپرستی تلقی میشد. بر این اساس خداوند به ابراهیم (ع) دستور داد كه خانهای برای خدا بسازد كه این خانه محل زیارت عموم باشد. از این جهت در سوره حج، آیه ٢٧ خداوند به ابراهیم (ع) امر میكند: «وأذِّنْ فِیالناسِ بِالْحجِّ یأْتُوك رِجالًا و على كُلِّ ضامِرٍ یأْتِین مِنْ كُلِّ فجٍّ عمِیقٍ» یعنی «و مردم را به حج فرا خوان تا پیاده یا سوار بر شتران تكیده از راههای دور نزد تو بیایند» (ترجمه آیتی). از این جهت این خانه در اصل اساسی برای توحید بوده است كه ابراهیم ساخت. بعد از او، اسماعیل متولی این خانه شد و به حاجیها و كسانی كه به زیارت میآمدند، خدمت میكرد. چند نسل از زمان ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب (علیهمالسلام جمیعا) گذشت و متاسفانه این خانه به بتكده بدل شد، یعنی دوباره بت پرستان آن را گرفتند. تا اینكه قبل از ظهور اسلام، قبیله قریش متولی این خانه شدند كه در واقع متولی بتكده بودند و همه قبایل عرب حدود ٣٦٠ بت در این خانه بنا كرده بودند كه همهساله برای پرستش بتهایشان در كعبه به مكه میآمدند. البته در میان بتپرستان، مومنان حقیقی نیز به كعبه میآمدند و خدای احد و واحد را زیارت میكردند؛ با این تفاوت كه زیارت مومنان با پرستش بتپرستان تفاوت داشت.
با ظهور اسلام چه اتفاقی افتاد؟
وقتی پیامبر اكرم (ص) در ٢٧ رجب عامالفیل (مطابق با ٦١٠ میلادی) در چهل سالگی به رسالت مبعوث شد، ١٣ سال در مكه بود و در این مدت زیارت خانه كعبه را به جا میآورد، اما نه به شكل مشركین و بتپرستان و نه به قصد زیارت بتها، بلكه در آنجا عبادت خاص مسلمانان برای خداوند احد و واحد را به جا میآورد. تا اینكه پیامبر(ص) در سال ١٣ بعثت، از مكه به مدینه هجرت كرد. ٦ ماه بعد دستور نماز رسید. البته پیش از آن هم نماز بود، اما نه به این شكلی كه الان مسلمانان به جا میآورند. در ابتدا پیامبر(ص) رو به بیتالمقدس نماز میخواند، به این مناسبت كه بیتالمقدس مسجدی بود كه توحید در آنجا برقرار بود و مثل كعبه آلوده به شرك نشده بود. اما بعد از ٦ ماه خداوند به پیامبر (ص) آیهای نازل كرد و امر كرد كه شما باید رو به مكه نماز بخوانید. مدینه در شمال مكه است و بیتالمقدس نیز در شمال مدینه است. دستور تغییر قبله نیز در میانه نماز به پیامبر (ص) نازل شد. از این جهت پیامبر (ص) در میانه نماز درست از شمال رو به جنوب بازگشت. آیه ١٤٢ سوره بقره، اشارهای به همین موضوع دارد كه میفرماید: «سیقُولُ السُّفهاءُ مِن الناسِ ما و لا هُمْ عنْ قِبْلتِهِمُ التِی كانُوا علیها قُلْ لِلهِ الْمشْرِقُ والْمغْرِبُ یهْدِی منْ یشاءُ إِلى صِراطٍ مُسْتقِیمٍ» یعنی «از مردم، آنان كه كم خردند، خواهند گفت: چه چیز آنها را از قبلهای كه رو به روی آن میایستادند برگردانید؟ بگو: مشرق و مغرب از آن خداست و خدا هر كس را كه بخواهد به راه راست هدایت میكند.» (ترجمه آیتی). یعنی اشاره دارد كه این برای امتحان مومنین است. زیرا اتفاق مهمی رخ داد و از مومنان به توحید خواسته شده بود كه به سمت كعبهای كه بتخانه شده، نماز بگزارند، آن هم برای خداوند. به هر حال با این فرمان، بار دیگر كعبه به خانه توحید بدل شد. تا اینكه در سال ٦ هجری، پیامبر (ص) با عدهای از مسلمانان به قصد زیارت خانه خدا به سمت مكه عزم سفر كرد. مشركین كه از قصد پیامبر (ص) و مسلمانان آگاه شدند، سعی كردند جلوی آنها را بگیرند و مسلمانان در محلی به نام حدیبیه توقف كردند. پیامبر(ص) پیكی را به سوی سران قریش فرستاد تا به آنها بگوید ما قصد زیارت داریم. آنها در ابتدا قبول نكردند تا بعد از مذاكرات، قرار شد قراردادی با مسلمانان بسته شود. قرار شد مسلمانان آن سال به مكه نروند و از سال بعد، هر سال به مدت ٣ روز برای انجام حج به مكه بروند. پیامبر (ص) پذیرفت و سال بعد (سال ٧ هجری) مسلمانان به مكه رفتند كه آن حج، به عمره القضاء مشهور شد، زیرا در آن قضای حج سال گذشته را نیز به جا آوردند. در ٣ روزی كه مسلمانان برای حج به مكه رفتند، اهالی مكه از شهر بیرون رفتند. بعد از ٣ روز مسلمانان به مدینه بازگشتند. تا اینكه قریش قرارداد حدیبیه را نقض كردند. در قرارداد حدیبیه ذكر شده بود كه قریش حق ندارد به كسانی كه مورد حمایت مسلمانان هستند، تعرض كنند و مسلمانان نیز همینطور، نباید به كسانی كه مورد حمایت قریش هستند، خسارتی وارد كنند. اما قریش این تعهد را نقض كرد و بنابراین پیامبر اكرم (ص) در رمضان سال ٨ هجری با جمعیت عظیمی از مسلمانان به قصد فتح مكه از مدینه عزیمت كردند و ابوسفیان نیز ناگزیر به اسلام در آمد. بنا شد هر كس در خانه خودش است یا در خانه ابوسفیان در امان باشد. پیامبر(ص) و یارانش به سوی خانه خدا رفتند و بتها را از خانه بیرون كردند. از سال دهم هجری نیز آیین حج تقریبا به شكلی كه امروز میشناسیم، رایج شد.
آیا حج از سال هشتم، به صورت امروزین خود بود؟
ببینید در سال ٩ هجری پیامبر اكرم (ص) گروهی از مسلمانان را به همراه ابوبكر به عنوان امیرالحاج به مكه فرستاد. بعد از عزیمت ابوبكر و مسلمانان آیات اولیه سوره توبه نازل شد كه میفرماید: «براءةٌ مِنالله و رسُولِهِ إِلى الذِین عاهدْتُمْ مِن الْمُشْرِكِین» یعنی «این اعلام بیزاری خدا و رسول اوست به مشركانی كه شما مسلمین با آنان عهد بستهاید (و آنان عهد شكستند) .» (ترجمه آیتی) . با این این آیات كه بیان اظهار بیزاری خدا و پیامبر (ص) از مشركین (عهد شكن) است، مشخص شد كه دیگر مشركین حق ندارند كه خانه خدا را زیارت كنند. پیامبر مفاد این سوره را به علی (ع) داد كه به مكه برود و آن را به مردم مشرك مكه اعلام كند. علی (ع) بین راه به گروه ابوبكر رسید و خبر را به او داد. او از علی (ع) پرسید كه آیا امیری یا مامور؟ علی (ع) گفت مامور و باید این سوره را خودم یا كسی از خانواده پیامبر(ع) برای مردم مكه بخواند. خلاصه علی(ع) با آن قافله به مكه ر رفت و این آیات را برای مردم مكه قرائت كرد. در سال دهم هجری نیز پیامبر(ص) خود به حج رفت و علی (ع) در این زمان به یمن رفته بود تا به رفع اختلاف برخی قبایل آنجا بپردازد. پیامبر (ص) فرستادهای به یمن فرستاد تا به علی(ع) بگوید كه قرار است امسال حج به صورت كامل برگزار شود و خودش را به مكه برساند. بنابراین حج در سال دهم هجری به شكل كاملی كه امروز میشناسیم، برگزار شد. البته ممكن است در جزییات تفاوتهایی باشد، اما اصل مراسم كه شامل محرم شدن در لباس احرام و ٧ بار طواف كردن است، از همان زمان برقرار شد. البته خود پیامبر (ص) در سال هفتم هجری، به این صورت طواف كرد كه ٣ بار اول دور خانه دویدند و چهار بار هم قدم زدند. اما به هر حال اصل طواف همین ٧ بار چرخیدن دور خانه خداست كه از حجرالاسود كه در دست چپ است، شروع میشود و بین مقام ابراهیم صورت میگیرد. همچنین حاجیان باید نماز طواف را به جا آورند. پیامبر (ص) خود طواف نسا را نیز انجام میداد كه عمر در زمان خلافت خود آن را نسخ كرد و از این حیث بین شیعه و سنی اختلاف است، یعنی طواف نسا نزد سنیها واجب نیست و برای شیعه واجب است. از دیگر مناسك حج سعی میان صفا و مروه است، یعنی ٧ بار باید میان این دو راه بروند. شب نهم نیز به عرفان میروند و از عرفات به مشعر. در مشعر بعد از نماز، ریگ برای رمی جمرات و شیطانها جمع میكنند. این آداب در سنت پیامبر (ص) است و با این جزییات در قرآن نیامده است.
آیا قربانی كردن نیز جزو احكام حج است؟
بله، از همان ابتدا به لحاظ فقهی اصل بوده است. البته مشركین نیز قربانی میكردند، اما قربانی آنها به قصد بتها بوده اما مسلمانان برای خدای واحد قربانی میكردند. در نظر داشته باشید كه بسیاری از احكام حج امضایی است، یعنی اختراع و ابتكار پیامبر (ص) نیست و از زمان ابراهیم (ع) برقرار بوده و بعدا مشركین آن را تحریف كردند و پیامبر(ص) آن را تصحیح كردند. بنابراین رمی جمرات و تراشیدن موی سر و كوتاه كردن ناخن قربانی میكنند و بعد از قربانی باز به رمی جمرات میپردازند و به ٣ نماد شیطان رمی میكنند. این اصل حج است. بنابراین احرام، طواف نماز، طواف نساء (نزد شیعه)، سعی بین صفا و مروه، رفتن به عرفات، برگشتن به مشعر، برگزاری نماز صبح و جمع كردن ریگ، آمدن به منا و رمی جمرات، حلق و تقصیر (كوتاه كردن موی سر و ناخنها) و قربانی از واجبات حج تمتع است. قربانی نیز میتواند گوسفند یا شتر باشد. هر كس به استطاعت خود قربانی میكند. الان هم به علت ازدحام برخی فقها میگویند كه میتوان بعد از حج در وطن خود قربانی كرد یا همزمان با حج، افرادی به نیابت از حاجی در وطن او قربانی كنند.
تفاوت حج تمتع با حج عمره در چیست؟
حج تمتع در ماه ذیحجه از سوم این ماه شروع میشود و برای مسلمانان مستطیع (دارای تمكن مالی لازم) واجب است. اما حج عمره در ماههای دیگر انجام میشود و رفتن به عرفات و مشعر و منا و قربانی كردن ندارد و فقط شامل احرام كردن و طواف كردن و نماز و سعی بین صفا و مروه و تقصیر است. البته یك عمره تمتع نیز داریم كه برخی به جا میآورند.
اهمیت آیین حج در میان مسلمانان در چیست؟
شاید زیباترین و شیواترین بیان در فلسفه حج را دكتر شریعتی در كتاب «حج» بیان كردهاند. این كتاب بسیار زیباست و ضمن بیان فلسفه حج و مسائل مربوط به آن، به واقعیتهای تاریخی نیز اشاره میكند. اما به صورت عمیق این آیتالله سیدمحمود طالقانی است كه در تفسیر سوره بقره ذیل داستان ابراهیم(ع) آوردهاند. خلاصه آن این است كه ابراهیم (ع) ابوالانبیاء (پدر پیامبران) است، زیرا از نوح نبی(ع) كتابی نمانده و سخنان او فراموش شده است. ابراهیم (ع) در شرایطی به نبوت مبعوث شد كه تمام زمین را شرك فرار گرفته بود و در سرزمین او بابل كه الان جزیی از عراق است، مردم بتپرستی میكردند و نمرود خود را خدای خدایان میخواند. مردم دیگر نیز بتهایی را به صورت مجسمه میپرستیدند یا ستاره پرستی و خورشید پرستی میكردند. ابراهیم (ع) نخستین پیامبر مشخص تاریخی است كه مساله توحید را اعلام كرد و نكته این است كه اگر به این مقدار بسنده میكرد، فراموش میشد، از این جهت ابراهیم (ع) از سوی خدا مامور شد خانهای برای خدا بسازد و به نام خدا و برای مردم (لناس) این خانه را بنا كند. مردمی كه خدای واحد را میجستند به این خانه به عنوان مظهری و نمادی از خدای واحد مینگریستند. بنابراین اهمیت حج در توحید است و مومنان به خدای واحد با حج توحید را اعلام و از شرك برائت میجویند. اگرچه بعد از ابراهیم (ع) به شرحی كه بیان شد، باز مشركین بر كعبه غلبه كردند، اما به هر حال این مظهر توحید تا زمان اسلام باقی ماند و اسلام نیز برای اینكه این آموزه اساسی برقرار بماند، مراسم حج را در مقابل هر نوع بت پرستی و شخص پرستی و هواپرستی برقرار ساخت و تاكید كرد كه خدا را بسیار به یاد آورید و فقط او را بپرستید.
آیا در حج جنبه اجتماعی و سیاسی هم مهم است؟
خیر، حج از همان زمان پیامبر(ص) برای مسلمان اهمیت سیاسی و اجتماعی وسیعی داشت. مسلمانانی كه توانایی سفر حج را داشتند، به نمایندگی از منطقه و محلی كه در آن زندگی میكردند، از سراسر جهان اسلام برای برگزاری این آیین به مكه میآمدند و از حال و روز دیگر مسلمانان مطلع میشدند و در بازگشت پیامها و اخبار را برای مردم منطقه خودشان بازگو میكردند. البته در آن زمان مثل امروز رسانهها به این شكل گسترده نبود و حج گذشته از جنبه آیینی و دینی، نقش رسانه را ایفا میكرد. امروز البته مسلمانان به مدد رسانهها از اخبار یكدیگر خبر دارند، اما كماكان حج نقش سیاسی و اجتماعی خود را به عنوان آیینی برای نشان دادن وحدت و اتحاد مسلمین ایفا میكند.
جلال آلاحمد، در سفرنامه مشهورش «خسی در میقات» كه قریب به ٥٠ سال پیش نوشته شده است، ضمن انتقاد از مدیریت عربستان در برگزاری حج، پیشنهاد میكند كه بهتر است مدیریت برگزاری حج نه به صورت انحصاری بلكه به شكل مشترك و با همكاری شورایی از كشورها و جوامع مسلمان برگزار شود. نظر شما در این مورد چیست؟
به نظر من این نگاه صددرصد درست است. به خصوص امروز كه عربستان و البته امریكا و انگلیس كه در بنا كردن كشور عربستان از اول نقش داشته، در این امر دخالت میكنند، اهمیت این دیدگاه بیشتر خودش را نشان میدهد و باید شورایی مستقل از كشورهای مسلمان در قالب هیاتی این وظیفه را انجام میدادند. یعنی باید شورایی از عموم مسلمانان از مذاهب مختلف اسلامی این امر را به عهده بگیرند.
در پایان دوست داشتم درباره تجربه خودتان از حج بفرمایید. چند بار به زیارت خانه خدا مشرف شدهاید و چه تجربهای در این زمینه داشتید؟
من دو بار به زیارت خانه خدا رفتهام، یك بار به عنوان تمتع در سال ١٣٦٢ و بار دیگر در سال ١٣٨٣ به عنوان حج عمره كه هر دو بار نیز بسیار خوب بود. در بار نخست با گروهی شامل ٣٢ نفر از نمایندگان مجلس شورای اسلامی به حج رفتیم كه در میان ایشان چندین نفر از دوستانم نیز حضور داشتند. آنجا علاوه بر به جا آوردن زیارت، به مطالعه در اوضاع و احوال سایر جوامع و ملل اسلامی نیز پرداختیم و از نزدیك با مسلمانان سایر كشورهای مسلمان آشنا شدیم. نكته جالب توجه آن بود كه حاجیان بیشتر كشورهای سنتی مثل تركیه و مصر، سن بالایی داشتند، اما از كشورهای انقلابی مثل ایران و لیبی آن زمان و فلسطین و عراق و الجزایر جوانها به حج آمده بودند و آن را نه فقط یك وظیفه مذهبی بلكه یك آیین سیاسی و اجتماعی نیز میدیدند. در سال ١٣٨٣ نیز به خاطر كتاب پرتوی از نهجالبلاغه با گروهی از نهجالبلاغهپژوهان از سوی وزارت ارشاد اسلامی به حج عمره رفتم. آن سال، آخرین سال مسوولیت آقای مسجدجامعی به عنوان وزیر ارشاد بود و ما مهمان رسمی دولت سعودی بودیم و به همین خاطر توانستیم نهتنها به مكه و مدینه، بلكه به طائف كه منطقهای بالنسبه خوش آبوهواتر است، نیز برویم و از قبر حضرت ابراهیم (ع) و آرامگاه ابن عباس در مسجد ابراهیم زیارت كنیم. در آنجا شاهد ویلاهایی بودیم كه متعلق به سران سعودی بود. میدانید كه پیامبر در سال دهم بعثت بعد از وفات عموی بزرگوارشان ابوطالب (ع) و همسر گرامیشان خدیجه (س) مجبور شد از مكه بیرون برود و به طائف رفت و در آنجا از سوی سران قریش كه آنجا باغهای بزرگی داشتند، با سنگپراكنی آزار دید. امروز نیز ویلاهای سران سعودی در همین منطقه محلی برای خوشگذرانی زمامداران است. به هر حال نكته مهم این است كه خاندان سعودی با وجود ثروتی كه در اختیار دارند، در خدمت رسانی شایسته به حجاج و زایران خانه خدا به خوبی عمل نمیكنند و مسائل آیینی و الهی حج را با مسائل سیاسی مربوط به خودشان خلط كردهاند.
منبع: روزنامه ایران
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.