سیطره كمیت بر آموزش عالی ما در گفتوگو با مقصود فراستخواه
1395/9/28 ۰۸:۵۰
درباره وضع نگرانكننده تحقیقات و مقالات دانشجویی این روزها حرف و حدیث كم نیست، بازار پایان نامهنویسی داغ است و اسفبار آنكه گاه روی در و دیوار یك دانشكده با تبلیغات پایان نامهنویسی و تحقیق نویسی مواجه میشویم، گویا دانشجویان نه حال و حوصله تحقیق دارند و نه اساسا اصول آن را میدانند با آن آشنایی ندارند. طنز تلخ ماجرا آنجاست كه تقریبا در همه رشتههای دانشگاهی در ایران در سطوح كارشناسی و كارشناسی ارشد درسی با عنوان «روش تحقیق» یا با این موضوع برنامهریزی شده و همه دانشجویان ناگزیرند در دو یا چند واحد آن را بگذرانند، بازار كتابهای روش تحقیق، تالیف و ترجمه نیز پر رونق است و آثار فراوانی با این نام یا موضوع در كتابفروشیها موجود است.
دانشگاهها به دانشجویان یك مشت آچار و متد و تكنیك میدهند
محسن آزموده: درباره وضع نگرانكننده تحقیقات و مقالات دانشجویی این روزها حرف و حدیث كم نیست، بازار پایان نامهنویسی داغ است و اسفبار آنكه گاه روی در و دیوار یك دانشكده با تبلیغات پایان نامهنویسی و تحقیق نویسی مواجه میشویم، گویا دانشجویان نه حال و حوصله تحقیق دارند و نه اساسا اصول آن را میدانند با آن آشنایی ندارند. طنز تلخ ماجرا آنجاست كه تقریبا در همه رشتههای دانشگاهی در ایران در سطوح كارشناسی و كارشناسی ارشد درسی با عنوان «روش تحقیق» یا با این موضوع برنامهریزی شده و همه دانشجویان ناگزیرند در دو یا چند واحد آن را بگذرانند، بازار كتابهای روش تحقیق، تالیف و ترجمه نیز پر رونق است و آثار فراوانی با این نام یا موضوع در كتابفروشیها موجود است. اما چرا كمیت دانشجویان ما با وجود این همه كتاب و برنامهریزی درسی لنگ است؟ مقصود فراستخواه از معدود اساتید دانشگاهی ایران است كه خود دانشگاه و دانشجویان یكی از دغدغههای اصلیاش است و در این زمینه آثار و كتابهایی نیز نگاشته است. او به تازگی نیز كتاب روش تحقیق آمیخته (به هم پیوستن نظریه با عمل) نوشته شارلن نگی هسه بایبر را به همراه زینب تركمان ترجمه كرده كه به همت موسسه پژوهش آموزش عالی و انتشارات آگاه منتشر شده است. به همین مناسبت با ایشان گفتوگویی صورت دادیم كه از نظر میگذرد:
نفس انتشار كتابی با عنوان و موضوع روش تحقیق در وهله نخست پرسش برانگیز است، از این حیث كه آثار زیادی (ترجمه و تالیف) با این عنوان یا موضوع در فارسی موجود است و اكنون انتشار اثری تازه با این عنوان و موضوع، آن هم از سوی پژوهشگر و مدرسی كه سالهاست در این حوزه تدریس و تحقیق میكند، این سوال را به وجود میآورد كه چرا دكتر فراستخواه این كتاب را برای ترجمه انتخاب كرده است و مگر این كتاب چه ویژگیهای متمایزی از آثار پیشین دارد؟
حداقل سه تمایز در كتاب دیدم. یكی داشتن پایه فلسفی برای مباحث فنی روش شناختی است، دومی ارزش كاربردی آن است و دیگری مشرب انتقادی كتاب كه به او ارزش اخلاقی و اجتماعی و انسانی میدهد. تمایز نخست برجسته در كتاب این است كه «روششناسی» (Methodology) را به «روش مركزی» (methods-centric) فرونمی كاهد. متاسفانه برخی همكارانم را میبینم كه در كلاس روش تحقیق، با حال وهوای بازاری (كه متاسفانه بدجوری دانشگاههای ما را كرخت كرده است) درس میدهند. اینان در بهترین حالت، بهفرض موفق شوند، تازه خواهند توانست دانشجویان ارشد و دكتری را در حد «تكنیسین روش» و یك «فن ورز » !به بار بیاورند. مهارت از نظر من هم خوب و لازم است به شرط اینكه با دانش عمیق و روح اكتشاف و خلاقیت و درك پیچیدگی و با تفكر انتقادی و تحمل ابهام همراه باشد. وگرنه مثل اینكه به هریك از دانشجویان هر بار چند عدد میوه بدهی تا سد جوع بكنند به جای اینكه برای شان از زیستبوم بگویی، دانش كشت و زرع و باغبانی و پرورش گل وگیاه و میوه بیاموزی. از ظرفیتهای نهفته زمین وآسمان بگویی، نبض بذر و خاك دستشان بیاید، با منطق بادها و زبان آب و هوا آشنا شوند. من به قدر استطاعت اندكم در كلاسهای روش تحقیقم میكوشم رویكرد فلسفی و تفكری و روششناسی را با مهارتهای فنی دركاربرد انواع روشها همراه كنم و برای همین هم هست كه این كتاب را در ترمهای قبل به دانشجویان درس روش تحقیقم (البته فقط به عنوان یكی از منابع) معرفی میكردم ولی متاسفانه میدیدم برخی فرصت خواندن منابع انگلیسی نمیكنند. سر كلاس كه سوالی از بچهها میپرسیدم متوجه میشدم كتاب را نخواندهاند و شرمم بود رو بكنم. در نتیجه به یكی از بهترین دانشجویانم (خانم زینب تركمان) كه از خارج و ادامه تحصیل برگشته بود و در پی كاری میگشت عرض كردم اگر مایلی بیا با هم این كتاب را ترجمه كنیم و كردیم. هرچند شخصا وقت من كلی گرفته شد ولی به هرحال تصمیمی بود وعهدی كه با خود بسته بودم قبل از ماه مهر تمام كنم و به لطف حق در پایش ایستادم. این كتاب كوششی است برای ربط وثیق میان نظریه و تحقیق.
تمایز دوم، مثالهای ملموس و مطالعات موردی بسیار مفیدی است كه نویسنده در بخشهای مختلف مباحث خود آورده است. این البته علاوه بر مرور تاریخچه تحقیقات آمیخته و عقب بردن آن تا اوایل قرن بیستم و مكتب شیكاگو و قوم نگاریهای شهری در امریكا و ذكر كارهای محققان است ونیز افزون بر این است كه مولف جای جای كتاب معمولا هرچه گفته است سعی كرده است مثالهایی از تحقیقات «واقعا انجام شده» با نام ونشان برای وضوح بخشیدن به مطلب خود بیاورد. در این كتاب كمتر میبینیم نویسنده چشم ببندد و مفاهیم و تئوریها را در خلأ بگوید بلكه از تحقیقات موجود مثال میآورد. اما فراسوی این، در آخر فصول متعدد، مطالعاتی موردی به تفصیل معرفی كرده است تا به تفهیم مباحث آن فصل كمك كند. فكر میكنم شش مطالعه موردی را در فصل چهارم به عنوان مثالهایی از رویكرد تفسیرگرا به پژوهش روشهای آمیخته میبینیم. مثلا فهم تجربه نوجوان بودن، خشونت علیه زنان، سوءاستفاده جنسی از كودكان، تحولات نسلی در تجربههای شغلی و بقیه. همینطور در فصل پنج و بررسی روشهای تحقیق زنانه نگر نیز محقق (كه دست برقضا خود نیز خانم است)، مطالعات موردی متعددی را شرح میدهد؛ همچون هویت نژادی و جنسیتی دختران دانشجوی آفریقایی-امریكایی، افسردگی پس از زایمان و مشاغل زنان. نیز در فصل ششم كه به رویكردهای پسا مدرن در طرح تحقیق آمیخته اختصاص دارد مثالهای جالبی میبینیم از این نوع تحقیقات مثل «تحلیل گفتمان افكار عمومی ونخبگان در روسیه» تا «خلق هویتهای اجتماعی در اینترنت» و نهایتا اینكه «چگونه یك بیماری مثل سندروم توده سمی به صورت اجتماعی ساخته میشود». اینها مطالعات موردی متنوعی هستند كه دست خواننده را میگیرد وپا به پای محققان جدی در اروپا یا امریكا و آفریقا و آسیا و جاهای دیگر نشان میدهد آنها چگونه یك روش تحقیق آمیخته را به كار بستند. چون علم یك عمل جهانی است و همه جا قواعد ومسائل مشابه دارد.
تمایز سوم و مهمتر كتاب، مشرب انتقادی و پسا استعماری در آن است. دانش وتكنیك متاسفانه ممكن است در قبضه ساختارهای قدرت وثروت و منزلت، یعنی در چنگ شهروندان درجه اول وخودیها و ایدئولوژیهای مردانه یا فرق و مذاهب و نژادهای خاص، طبقات بالا و مسلط جامعه یا فرهنگهای مسلط جهان بیفتد. در یك چنین وضعیتی، روششناسی انتقادی میتواند این قدرت وخلاقیت و جسارت ودلیری را به محققان و متتبعان بدهد تا مسائل اجتماعی و تربیتی وفرهنگی واقتصادی وسیاسی را بهطور سیستماتیك ومعتبر و با وجاهتهای لازم علمی از منظر گروههای قومی و حاشیهای و طرد شده و شهروندان درجه دوم و ملتهای كنار نهاده شده و فرهنگهای غایب جهان نیز پی جویی و متون، نمادها و تصاویر مسلط را شالودهزدایی بكنند.
علاوه بر این سه تمایز، در كتاب خصیصههای دیگری نیز هست مثلا رویكرد میان رشتهای و همزبانیهایی است كه نویسنده به قدر استطاعت كوشیده است میان فلسفه، علوم اجتماعی، فرهنگ، روانشناسی، پزشكی، مدیریت، علوم كامپیوتر، تغذیه، علوم سلامت، علوم طبیعی و رفتاری و دیگر علوم به راه اندازد. همچنین بیان كتاب تاحدی خیالانگیز است، به جای اینكه پیش پا افتاده باشد. ابتكار خوب دیگر این است كه در پایان هرفصل، خانم هسه مفاهیم اصلی را تعریف میكند، سوالاتی برای بحث میآورد و وبسایتها و پایگاههای دادهای را معرفی میكند، بالاتر از اینها برخی نكات ظریف در اخلاقیات روش تحقیق دارد مثلا اینكه آیا محقق را میسزد كه از اطلاعات شخصی پرسشنامههای بخش كمی، در بخش كیفی استفاده بكند چه بسا پاسخگویان فقط با این حساب كه اطلاعاتشان ناشناخته است آنها را علامت زدهاند و حاضر نبودند در مصاحبههای شناخته شده، آن اطلاعات را بدهند یا اینكه آیا محقق اخلاقا مجاز است كه از اطلاعات شخصی افراد كه در حوزه عمومی مثلا فیس بوك موجود است در تحقیق خود بدون اجازه گرفتن از آنها بهره بگیرد و دیگر خصایص كه برای رعایت اختصار میگذرم.
عنوان كتاب هم روش تحقیق آمیخته (mixed) است. منظور از آمیخته چیست؟ آیا آمیختگی نظر و عمل مد نظر است یا آمیختگی روشهای تحقیق كیفی و كمی؟ در این زمینه توضیح بفرمایید.
این دو معنایی كه فرمودید در كتاب دو موضوع جدای از همند. یكی پیوند میان نظر و عمل است كه نویسنده در «زیر عنوان» كتاب آورده و مدعی است هم مباحث جدی نظری وهم مثالهای عملی دارد. تا حدی نیز در این دعوی خود صادق و نسبتا موفق است. اما مراد اصلی از آمیخته معنای دومی است كه فرمودید یعنی آمیختن روش كمی وكیفی. روش تحقیق تركیبی یا آمیخته غیر از كاربرد روشهای مختلف برای سوالات مختلف به صورت كشكولی است بلكه وقتی است كه طرحی یكپارچه وموجه داشته باشید تا مطابق آن به صورت قاعده مند و با تركیبی درست ومناسب از روشهای كمی و كیفی به سروقت سوال یا سوالات خاصی بروید. در حقیقت این یعنی فراتر رفتن از شیوههای سنتی خلق دانش، یعنی قدرت خلاقهای كه محققان دست به طراحی راهبردهای پژوهشی قویتری برای پی جویی مسائل بشری میزنند. دلایل زیادی هست كه لازم میشود روش تحقیق آمیخته به كار ببریم. اینها در كتاب توضیح داده شده است مثلا یكی سه سویهسازی است. یعنی یك سوال را با تركیبی از روشها بررسی بكنی و از همگرایی نتایج بتوانی دست به «اعتباریابی متقاطع» یافتههای تحقیق بزنی. دومی متممسازی است كه مثلا با كیفی نتایجی میگیری و با كمی به آن وضوح وكمال میبخشی. سومی توسعه وتعمیق است. مثلا نتایج كمی پرسشنامه را با روشی كیفی ژرفا میدهیم. یكی از نمونههای متعدد كه در كتاب آمده، این است كه در پیمایش از پرستاران متوجه رفتار كلیشهای نسبت به جمعیت سالمندان میشویم، به همین خاطر پژوهشی كیفی مثلا گراندد تئوری به كار میگیریم تا ببینیم عمق قضیه چیست اتفاقا میتوانیم چارچوب نمونه كیفی را هم از میان نمونه كمی قبلا تهیه شده خود انتخاب كنیم تا قدرت توضیحی موثقتری به كار كیفی بدهیم. چهارمی پرسش افكنی و ابتكارات تحقیقی است به این صورت كه اصلا شما از قبل، طرح آمیخته در نظرت نبود مثلا پیمایش وسیعی كردهای ولی به نتایجی یا ابهاماتی رسیدهای كه لازم میبینی در گوشه كوچكی از جامعه، با روش كیفی مثلا مطالعه موردی یا پدیدارشناسی بررسی بیشتر بكنی. پنجمی برعكس، گسترش است یعنی در یك محدوده كوچك كار كیفی عمیقی انجام دادهای واكنون میخواهی با مدل اكتشافی به دست آمده بروی به سوی جامعه بزرگ و دست به پیمایش بزنی. نمونههای متعددش را در این كتاب میبینیم مثلا پژوهشگری، به روش كیفی، ابعاد موضوعی را میفهمد و چارچوبی درست میكند و فرضیههایی به دست میآورد و بعد با آن پرسشنامه میسازد و در سطح كل كشور میآزماید. طرح تحقیق آمیخته میتواند همزمان یا متوالی باشد. در همزمان نتایج دو مسیر مقارن هم پیش میرود و با هم یكپارچهسازی میشوند مثلا در پرسشنامه پیمایش كه عمدتا سوالهای كمی دارد، سوالهایی كیفی هم میگنجانید و همزمان با آزمونهای آماری روی بخش كمی، پاسخهای كیفی را نیز تحلیل محتوا و تحلیل تم میكنید یا با تعدادی از پاسخگویان به سوالهای كیفی مصاحبه عمیق نیز انجام میدهید و سپس یافتههای نهایی خود را از تلفیق دو بخش كمی (ناظر به سطح كلان) وكیفی (متمركز به سطح خرد) فراهم میآورید.
اما در تحقیق آمیخته متوالی، یكی از دو بخش تحقیق بر اساس نتایج بخش دیگر، سامان داده میشود. این خود ممكن است توضیحی یا تبیینی باشد. در توضیحی ابتدا با روش كیفی نظریهای (یا فرضیاتی) خلق میشود و پرسشنامهای بر این اساس ساخته میشود و سپس در بخش كمی، این فرضیات آزموده میشوند. تا اینجا آنچه عرض كردم تحقیق آمیخته متوالی توضیحی بود اما در تحقیق آمیخته متوالی تبیینی، ابتدا تحقیق كمی میكنید و بر اساس نتایج آن، یك تحقیق كیفی نیز انجام میدهید. مثلا نمونه نمایای آماری شما در كمی به علاوه یافتهها و نتایج پژوهش كمی تان به شما كمك میكند چارچوب نمونه هدفمند بخش كیفی را از آن فراهم بیاورید و در بخش كیفی از آن استفاده بكنید این كار به نتایج عمیق بخش كیفی شما، اعتبار و تاحدی قابلیت تعمیم میدهد. در حقیقت هرچند خود تحقیق كیفی بیشتر خواهان تعمیق است و درصدد تعمیم نیست ولی تحقیق كیفی در طرح آمیخته، به تعمیم هم كمك میكند و این از مزایای روش آمیخته است.
میدانید كه تقریبا در همه رشتههای كارشناسی و همه رشتههای كارشناسی ارشد، درس روش تحقیق تدریس میشود. با این همه كمیت ما در زمینه تحقیق سخت میلنگد و با وجود این همه انرژیای كه در این زمینه صرف میشود، باز دانشجویان در روش تحقیق مشكل دارند و سر درگم هستند. علت یا علل، از نظر شما چیست؟
به گمانم یك علت همین است كه به دانشجویان صرفا فهرستی از روشهای تحقیق و مراحل كار آن را میگوییم نه اینكه در دل آنها غوغای پرسشگری و نقد واكتشاف با ذكر مثالهای ملموس برپا كنیم. به جای آنكه به تفكرشان درباره جهان اجتماعی دامن بزینم دست شان یك مشت آچار و متد و تكنیك میدهیم. در حالی كه درونمایه تحقیق، تفكر است نه تكنیك. تكنیك لازم است به شرط اینكه سرشار از تفكر باشد. دانشجو كنجكاو بشود كه افراد چگونه به دنیای اجتماعیشان معنا میدهند و جهان اجتماعی چطور از تعاملات افراد وگروهها ساخته میشود. در این صورت لبریز از شوق میشود و خود میداند كه چگونه تجربهها و روایتهای مردم را تحلیل تم بكند. وقتی دانشجو دریابد كه جامعه و مناسبات و فرهنگ ما تحت تاثیرگفتمانهای قدرت و ثروت و منزلت شكل میگیرد، برانگیخته میشود كه برود به سر وقت گفتمانها و آنها را تحلیل بكند. تفكر انتقادی است كه به دانشجو میگوید سراغ چه مسائلی برود و اصلا چگونه مشكلات را به مسائل پژوهشی تبدیل كند و چه نوع پرسشهای اصیلی بیفكند و چطور دست به ابتكارات روشی بزند و به دادهها معنا ببخشد و تفسیر و تحلیلهای افق گشا داشته باشد.
سوال بنیادیتری كه شاید بهتر بود در اول بحث مطرح میشد، این است كه اساسا روش تحقیق یعنی چه و چرای روش اهمیت دارد؟ زیرا در بسیاری موارد دیدهایم به این درس به عنوان یك درس فرمالیته و صوری نگریسته میشود كه برای خالی نبودن عریضه به دانشجویان ارایه میشود؟
روش تحقیق، سلوك منظم فكری و كوشش قاعدهمند معرفتی وعلمی است برای تبیین یا توضیح مسائل مگوی این جهان، برای فهم و پی جویی مصایب انسانی با هدف تقلیل مرارتهای بشری. مشكل ما این است كه نمیتوانیم به دانشجویانمان یادآوری كنیم نگریستن به تحقیق را از این جهت كه راه رهایی است و نه صرفا ابزار نان آوری. روششناسی پژوهش با این دید كه علم را طرحی برای رهایی گروههای اجتماعی و برای عدالت اجتماعی و تغییر اجتماعی ببینی. علم جزوی از طرح توسعه ملی ما و بخشی از پروژه آزادی و عدالت و پیشرفت و تعالی و شكوفایی این مردم است. این طرز نگاه به روش تحقیق است كه به او جوهرهای فراتر از معنای ابزاری و بازاری میدهد. پژوهش كردن صرفا یك عمل فنی نیست بلكه فحوایی اخلاقی دارد. چون میخواهی مسائل اجتماعی و انسانی را بررسی بكنی اما نه صرفا در چارچوب گفتمان مسلط یا از منظر عادی و طبق رسم زمانه و به اقتضای جریانهای رسمی دانش. بلكه از روزنهای متفاوت و از نگاه غایبان صحنه و محذوفان اجتماعی نیز میخواهی ببینی و در عین حال همچنان متعهدی كه به روش و به اصول علمی و به اعتباریابی و روایی استدلالها و درستی شواهد و به «صدق»، وفادار بمانی. در رویكرد كیفی به تحقیق سعی میكنیم مسائل و پرسشهای تحقیق ما نه فقط از سوی ذینفعان نیرومند اقتصادی و سیاسی و سازمانی و منزلتی بلكه با مشاركت طیفهای مختلف ذی نفعان اجتماعی و صداهای نحیف و ناشنیده مانده نیز شكل بگیرد. چیزی كه «هسه» از او به عنوان «دانش منكوب شده گروههای حاشیهای و تحت ستم» تعبیر كرده است. این كار، كوششی اخلاقی است.
تحقیقات دانشجویی در دانشگاههای ما به سطح كپی كاری (اگر نگوییم سرقت ادبی و plagiarism) و چسباندن مطالب پراكنده و بیربط از این طرف و آن طرف با چسب و سریشم بدل شدهاند. به نظر شما سهم سردرگمی روش شناختی در این زمینه تا كجاست؟به خصوص كه بسیاری از دانشجویانی كه با وجود موارد مذكور، به راستی سعی میكنند تحقیقی ارایه دهند، ناخودآگاه و به دلیل ناآشنایی با تحقیق راستین، دست به گردآوری مطالب كتابخانهای یا میدانی میزنند و مطالبی تكراری و پراكنده را گرد هم میآورند كه ربط منطقی شان به هم مشخص نیست. یكی دیگر از آسیبهای روش شناختی تحقیقات ما، بهرهگیری از نظریههای غربی است كه منتقدان همواره به دیده تردید به آنها نگاه میكنند، به نظر شما چرا در اكثر این موارد مباحث روش شناختی (كه معمولا در فصلهای نخستین تحقیق ارایه میشود) با موضوع مورد بحث «لایتچسبك» و منفصل و گسسته ارایه میشوند؟
به قول پروین؛ جرم راه رفتن نیست، ره هموار نیست. سیطره كمیت بر آموزش عالی ما سبب شده كه بچهها چون راهی دیگر پیش روی خود نمیبینند به دانشگاه سرازیر میشوند. ساختارهای متمركز و ناكارآمد ما است كه دانشگاه را به گیشه بلیت برای ورود به بازار كار، بدل كرده است؛ بازاری پر فیس و افاده كه حقیقتا بازار نیست چون در قبضه دولت است و سرسنگین است از سرگردانی متقاضیان كار در وانفسای بیكاری. فرزندان ما به ناگزیر برای افزایش شانس كار دنبال اخذ مدركاند، میآیند و واحدهایی را باری به هر جهت میگذرانند، از جمله همین درس روش تحقیق! چارهای هم ندارند به هر صورت شده پایان نامهای بگذرانند و بیچاره استاد هم كه همین ساختارها برایش هزار جور مشكل ایجاد كرده، بناگزیر در همه این همراهی صوری میكند، صوری درس میدهد و صوری راهنمایی پایان نامه میكند. كماند دوستانی كه حاضر میشوند مقاومت بكنند و در كلاس یا پایان نامه برای بچهها تنش ایجاد كنند. گاهی واقعا سخت میشود. این است كه میبینید در این تحقیقات صوری نیز، هرچه مد زمانه بود با آن پیش میرویم. یك روز اگر رسم زمانه رگرسیون و تحلیل مسیر و تی تست بود با عدد و رقم بازی میكنیم و روزی هم ممكن است مد زمان، روشهای كیفی یا آمیخته بشود میرویم به جای اعداد با كلمات و جملهها و مقولهها بازی میكنیم! متاسفانه بخشی از این مشكل به ایران هم اختصاص ندارد. نویسنده امریكایی كتاب نیز از فضای عامیانهای میترسد كه اینبار روشهای كیفی و آمیخته مد شود بدون محتوای اكتشافی. هسه آن را «پیوستن به كارناوال تحقیق آمیخته» تعبیر میكند. اما كم نیز نیستند محققان راستین كه در پس پشت این ظواهر، گمنام، در كار علمی جدی هستند. گویا همواره رسم چنین بود كه شركتكنندگان در آیینها زیادند ولی تجربههای عمیق و نافذ ایمان، اندك است. مناسك ظاهری علم مثل پایاننامه و مقاله و پروژه تحقیق و رساله و مدرك و ارتقا و تظاهر به علم فراوان است اما تجربههای اصیل نقد و اكتشاف و یافتم یافتمها اندك. تكاپوهای معرفتی زیر پوست قضایا همچنان جاری است.
راهحلی كه شما و كتاب حاضر برای زدودن دستكم بخشی از مصایب كه به روششناسی مربوط میشود، چیست؟
گذر از علم ابزاری به علم رهایی. در این صورت مطمئنا تحقیق به ماجراهای ذهنی دانشجویان مان و خودمان و تنشهای وجودی و اجتماعی و انسانی مان تبدیل میشود و روش تحقیق از حالت مبتذل وظیفه اداری یا تكلیف درسی بیرون میآید و به اگزیستانس و به درد فهمیدن تحول مییابد و تقلاهای معنی داری در دل و جان بچههای مان غوغا برپا میكند. لازم هم نیست برای این كار تظاهر به ادا و اطوار پست مدرن به معنای نیهیلیستی منفی آن بكنیم. اتفاقا در این كتاب دو روایت از پست مدرن به نقل از «روزنو» مقایسه شده است. روایت مفرط شكاكانه كه جهان و معرفت را تكه تكه و ازهم پاشیده و مبهم یا حتی تهی از معنا میبیند و روایتی تاییدپذیر كه به نسبتی از امكان اعتباریابی در معرفت و عمل انسانی قایل است و در پی حقیقتی و معنایی است. به هر حال انسان است كه با علم و با عمل باید شرایط زیست خود را قدری ارتقا ببخشد و روش تحقیق برای همین خاطر اهمیت رهایی بخش پیدا میكند. روش تحقیق یعنی امید معرفتی در طرح مسائل و پی جویی مسائل و دویدن در پی حقیقت. تحقیق یعنی امید اجتماعی برای بهبود بخشیدن به زندگی و به سرنوشت این سیاره.
منبع: اعتماد
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.