1395/4/20 ۰۸:۰۳
عمل سیاسی به همان اندازه که تنزیه و تعالی یافته، تعابیر «دوستان» و «دشمنان» نیز مفاهیمی انتزاعی و کلی یافته است. در نظریه اشمیت معیار تقابل دوستی و دشمنی، مستقل از معاییر دیگر و از آن متمایز است. این معیارها اساساً باید تعریفی از هستیشناسی داشته باشد و بنابر این دوستی و دشمنی بر معنای خیر و شر و همچنین معنای زیبایی و زشتی غلبه دارد؛ زیرا از این معیارها نیرومندتر است. «تعریف امر سیاسی تنها با کشف و تعریف مقولات خصوصاً سیاسی ممکن است. در تقابل با قلمروهای متنوع و نسبتاً مستقل اندیشه و عمل بشری، خصوصاً اخلاق، زیباییشناسی و اقتصاد، امر سیاسی هم معیارهای خاص خودش را دارد که خودشان را به شیوهای ویژه بیان میکنند.
معیار تقابل دوستی و دشمنی
عمل سیاسی به همان اندازه که تنزیه و تعالی یافته، تعابیر «دوستان» و «دشمنان» نیز مفاهیمی انتزاعی و کلی یافته است. در نظریه اشمیت معیار تقابل دوستی و دشمنی، مستقل از معاییر دیگر و از آن متمایز است. این معیارها اساساً باید تعریفی از هستیشناسی داشته باشد و بنابر این دوستی و دشمنی بر معنای خیر و شر و همچنین معنای زیبایی و زشتی غلبه دارد؛ زیرا از این معیارها نیرومندتر است. «تعریف امر سیاسی تنها با کشف و تعریف مقولات خصوصاً سیاسی ممکن است. در تقابل با قلمروهای متنوع و نسبتاً مستقل اندیشه و عمل بشری، خصوصاً اخلاق، زیباییشناسی و اقتصاد، امر سیاسی هم معیارهای خاص خودش را دارد که خودشان را به شیوهای ویژه بیان میکنند. از همین رو امر سیاسی باید به تمایزات نهایی خودش تکیه کند. تمام اعمالی که دارای معنای سیاسی هستند، از این تمایزات نشأت میگیرند.»
از همین جا میتوان دریافت که چرا هنجارهای سیاسی بهرغم پوشیدگی، بر هنجارهای اخلاقی و زیباییشناسی جامعه حکمرانی میکند و آنها را به این سو و آن سو میراند. فیلسوفان یونان کهن ناچار به اعتراف بودند که قابلیت امر سیاسی بر دیگر هنجارهای زیباییشناسی و اخلاقی و از این قبیل غلبه دارد و برای مثال آنها شر را دشمن خیر و نور را دشمن تاریکی و زیبایی را دشمن زشتی معرفی میکردند؛ اما برای امر سیاسی نه خیر و نه شر و نه زیبایی و نه زشتی خود به خود راهنما نیست و اصطلاحات اخلاقی و زیباییشناختی نمیتواند ماهیت امر سیاسی را به ما بنمایاند.
در عمل سیاسی، دشمن همچنان دشمن است. از منظر قرآن مجید که مرجع همه مراجع و کتاب اول مسلمین است، مقاتله با دشمن امری ضروری است و به آن دعوت شده است. در امر سیاسی که مؤمنان و غیرمؤمنان اطراف آنند، دشمنی و دوستی به آخرین حد خویش ظاهر خواهد شد: «والله اشدُّ بأساً و اشد تنکیلا». همچنان که دوستیها به احسن وجه آشکار خواهد شد: «اذا حُییتم بتحیه فحیّوا بأحسن منها»؛ اما برای مسیحیان که تابع انجیل هستند و دعوت به مِهر نسبت به دشمن شدهاند (متی، ۵: ۴۴)، مقاتله و کارزار با دشمن ـ هر که باشد ـ اولاً و بالذات ممنوع و مطرود است. با این همه چنانچه تاریخ اروپا و تاریخ معاصر نشان میدهد، کشورهای مسیحی آغازگر و مبدع جنگها، کارزارهای فراوان منطقهای و جهانی بودهاند و این بیش از هر چیز دیگر، نشانه تمرد و فاصله مسیحیان از اصول وحیانی دین عیسی(ع) و انجیل است. هرگونه تفسیر دیگر درباره توجیه ورود ملل مسیحی به جنگ، ناشی از نادیده انگاشتن و تمییز ندادن در ویژگیهای بنیادی تعیینشده در ملتهای گوناگون از ادیان ابراهیمی است. عمل سیاسی مسیحی باید مسیحی بماند و عمل سیاسی مسلمان باید اسلامی باشد.
چنانچه عمل سیاسی ملل درهم آمیخته باشد و عمل سیاسی مسلمانان، اسلامی نباشد و عمل سیاسی مسیحیان، عیسوی نباشد، بدون آنکه به دعوت وحدت دین حنیف تمایل یابد (قل انما اعظکم بواحده)، نشانه دوری ملتها از فرامین و قوانین خداوندی است: «و انزلنا الیک الکتاب بالحق مصدقا لما بین یدیه من الکتاب و مهیمناً علیه فاحکم بینهم بما انزل الله و لاتتبع اهواءهم عما جاءک من الحق. لکل جعلنا منکم شرعه و منهاجا. ولو شاءالله لجعلکم امه واحده، ولکن لیبلوکم فی ما آتیکم فاستبقوا الخیرات. الی الله مرجعکم جمیعا فینبئکم بما کنتم فیه تختلفون: ما این کتاب [= قرآن] را بهحق به سوى تو فرو فرستادیم، در حالى که تصدیقکننده کتابهاى پیشین و حاکم بر آنهاست. پس میان آنان بر وفق آنچه خدا نازل کرده حکم کن، و از هواهایشان [با دور شدن] از حقى که به سوى تو آمده، پیروى مکن. براى هر یک از شما [امتها] شریعت و راه روشنى قرار دادهایم. و اگر خدا مىخواست، شما را یک امت قرار مىداد؛ ولى [خواست] تا شما را در آنچه به شما داده است، بیازماید. پس در کارهاى نیک بر یکدیگر سبقت گیرید. بازگشت [همه] شما به سوى خداست؛ آنگاه در باره آنچه در آن اختلاف مىکردید، آگاهتان خواهد کرد.» (مائده، ۴۸). «و لو شاء الله لجعلهم اُمّه واحده ولکن یدخل من یشاء فی رحمته و الظالمون ما لهم من ولی و لا نصیر: اگر خدا مىخواست، قطعاً آنان را امتى یگانه مىگردانید، لیکن هر که را بخواهد، به رحمت خویش درمىآورد و ستمگران نه یارى دارند و نه یاورى.» (شوری، ۸)
اشمیت از درک این هرمنوتیک عبارت انجیل لوقا غافل است که دشمن مؤمن مسیحی، یک فرد خاص نیست؛ زیرا دشمنی بین آحاد یک امت اصالتاً و بالذات مطرود است؛ همچنان که در اسلام نیز آیه «اشدّاء علی الکفار رحماء بینهم: سختگیر بر کافران، مهربان با همدیگر» (فتح، ۲۹) در وصف اهل ایمان و پیروان حضرت ختمی مرتبت(ص) آمده است. طبیعی است حکم انجیل لوقا، بهرغم نظر اشمیت بهشرط لای از دشمن کلی نیست و از مصداقیت سیاسی تهی نمیباشد.
تمایز عمل سیاسی؛ تمایز دوست و دشمن
به رغم اهمیت بیشائبه دوست و دشمن در ماهیت متمایز عمل سیاسی که اشمیت بر آن پافشاری میکند، دشوار است که بپذیریم تمایز عمل سیاسی از غیر آن در مبنا و اساس به دوست و دشمن بازمیگردد. شاید بهتر باشد برای توجیه منظر اشمیت در مفاهیم دوست و دشمن، توسعه به وجود آوریم و آن را از دوست و دشمن به مثابه افراد انسانی تجرید کنیم.
آیا میتوان گفت: در امر سیاسی دوستی آن است که جلبش ضرورتاً حیاتی است و دشمنی آن است که دفعش ضرورتاً حیاتی است؟ میتوان دریافت که با این پیشفرض، فرض مفهوم دوستی و دشمنی در عمل سیاسی، به امری حیاتی ـ اعم از حیوانی و غیرحیوانی ـ تقلیل یافته است. روح مبارزهجویی در یک جریان سیاسی نیاز به تجسم دشمن و دوست دارد. پس اطراف این جریان را کسانی در بر میگیرد تا کار دوستی و دشمنی را از قوه به فعل متحول کنند.
عمل سیاسی تا آنجا ساخته و پرورده میشود که نیروی منفی تنش درونی بین یکدیگر از نیروی صیانتکننده عمل سیاسی ضعیفتر باشد. چنانچه تنش سیاسی به حد اشباع برسد، احتمال فروپاشی و فساد عمل سیاسی افزایش خواهد یافت و در نهایت امر فاصله گروههای داخل عمل سیاسی تا رویارویی برای حذف حریف به شیوه خشنتر تا سرحد حذف فیزیکی پیش خواهد رفت. قوه صیانتکننده عمل سیاسی از سوی دیگر چنان عمل میکند که شوق و میل اطراف به جای حس انعزال، مفارقت و انتقامجویی و سرانجام جنگ و نزاع فیزیکی همچنان زنده بماند و انسان خوشبین باشد و مجدانه عمل سیاسی را پیگیری کند.
دشمن رقیب سرسخت در عمل سیاسی، آن است که همه کوشش او در منفیساختن کوشش ما و مطرودنمودن حضور سیاسی ماست. یک رقیب میخواهد بر عمل سیاسی فائق و مسلط باشد، اما به هر حال وی خواهان حفظ کلیت عمل سیاسی است که مخالف نیز در آن حضور دارد؛ در حالی که دشمن چنان به تسلط یکجانبه در امر سیاسی میاندیشد که این امکان هست که با حضورش امر سیاسی به نحو مطلق از میان برود، به شیوهای که حریف مقابل در این میدان دیگر هیچ سهمی نداشته باشد.
بنابر این بهتر است به جای تحویل تمایز امر سیاسی به تمایز دوست و دشمن، این تمایز را به اطراف متجانب امر سیاسی بازگرداند. روابط این اطراف متجانب محدود به رابطه اثنینی دوست و دشمن نیست، بلکه دوستان و دشمنان گوناگونی در امر سیاسی وجود دارند؛ برای مثال در امر سیاسی گفتگوهای صلح فعلی بین مخالفان و دولت سوریه (مارس ۲۰۱۶)، چه کسی میتواند بگوید رابطه باثبات و همیشگی بین یک دوست و یک دشمن در کدام زمان رخ میدهد؟ یادداشتهای دیمیستورا این راز پرده برمیدارد که تمایز امر سیاسی دمکراتیک به اطراف متجانب عدیدهای است و نمیتوان دشمنی و یا دوستی یکجانبه و دوجانبه به نحو همیشگی پایداری را تصور نمود. متجانبها امر سیاسی را از هر سو به جانب خود میرانند، به نحوی که ماجرا به هر حال با دستان آنها ساخته شود و ثمرات کوششهای هدفمند در دستان آنها قرار گیرد. هیچ کس از متجانبهای فردی یا جمعی تصویر تمامعیار و درستی از سرنوشت امر سیاسی تا بدانجا که به دیگران مربوط میشود، ندارد. هر کسی جز طرف خود را در امر سیاسی نمیخواهد و ملاحظه و اعتنای یک طرف، طرف دیگری را بیطرفانه و بدون مبادله نفع و سود نیست. بنابر این میتوان گفت هر کسی عمل سیاسی، این گوی مبهم فتاده در میدان را به طرف خود میچرخاند؛ اما سرنوشت: تا یار که را خواهد و میلش به که افتد!
فلذا تشخیص دوست و دشمن در عمل سیاسی را نباید با «دشمنتراشی» افراطی یا «دوستپنداری» تفریطی یکی دانست. بدیهی است که دشمنان در عمل سیاسی جای بیشائبهای را اشغال میکنند که شناخت این حیازت و دخالت دشمنان مهم است. کسی که دشمن را نادیده تلقی میکند، هنوز خویشتن و دوست خویشتن را نیافته و امر سیاسی برایش گشوده نیست. چنین کسی هرچند از جهاتی محکوم امر سیاسی است، اما ادعایش بر شناخت این امر بدون به رسمیتشناسی دشمن، تهی و بیحاصل است و مانند کسی است که برای شناخت زمان در شب، به روز و در روز به شب میگریزد؛ زیرا روز یا شب را زمان نمیشناسد!
اشمیت میگوید: «این دشمن، یک دیگری است، یک غریبه است؛ و برای تعریف طبیعت این دشمن کافی است که او به لحاظ وجودی و به گونهای شدید چیزی متفاوت و بیگانه باشد، به گونهای که در وضع نهایی، تعارض با او ممکن باشد.» ملاحظه میکنیم که این تعریف از دشمن تعریف مشمول به شامل و تعریف دو امر متضایف به یکدیگر است. شاید هم این تعریف بدیهی باشد، چنانچه دشمن را موجود متعارض بالقوه و یا بالامکان بدانیم. تعریف بدیهی از دشمن مفهوم امر سیاسی را بدیهیتر خواهد ساخت.
بهرغم آنچه درباره دشمن در یک عمل سیاسی گفتیم، باید بدانیم که اینگونه نیست که اطراف یک امر سیاسی در پی نفی مطلق زندگی دیگری و شیوه زیست او باشند. بسیار اتفاق میافتد که در عمل سیاسی اطراف ـ یا به عبارت امروز مشارکتکنندگان ـ همه به نیروی دفعی یکدیگر متکی هستند و حیات سیاسی آنها مرهون یکدیگر است. اخیراً شاهد بودیم جریانهای رقیب «المستقبل» و «حزبالله لبنان» در امر سیاسی تروریست خواندن حزبالله توسط شورای همکاری خلیج (فارس)، کنار یکدیگر قرار گرفتند، در حالی که آنها اطراف مختلف در پدیده سیاسی مربوطند.
تشدید تمایزهای اطراف گوناگون گاهی خود به ماندگاری امر سیاسی مدد میرساند و مانع از کاهش و استحاله آن میشود. میتوان گفت آنچه در امر سیاسی از مفهوم دوست و یا مفهوم دشمن رخ میدهد، مفاهیم حقیقیتر و انضمامیتر از دوست و دشمن است، غیر از آنچه در امر اقتصادی یا فرهنگی رخ میدهد که مفاهیم غیرسیاسی از دوست و دشمن را همچون رقابت اقتصادی یا ناهمگونیهای فرهنگی در بر دارد. بدیهی است این دشمنی و دوستی در آغاز به این ساحت انسان بازمیگردد که او یک حیوان اجتماعی است.
انضمامی بودن امرسیاسی
بگذارید انضمامی بودن امر سیاسی را معنا کنیم. بهروشنی قابل درک است که انضمامی بودن امر سیاسی، غیر از انضمامی بودن شعور خودآگاه تاریخی است و از آن انضمامیتر و واقعیتر و محسوستر است. «انضمامی بودن» در اینجا به معنی زنده بودن عمل سیاسی و دایره این عمل است. اطراف یک عمل سیاسی بر سر سفرهای هستند که اینک آماده و برپاست. چنانچه یک عمل سیاسی جای خود را به عمل و فرایند سیاسی دیگری بسپرد، به این معناست که زمان آن در آستانه تهی شدن و به سر آمدن است.
در این هنگام عمل سیاسی میتواند چنانچه در حد مؤثر تاریخی نمایان شده باشد، به عنوان رخدادی در شعور سیاسی ملی بماند و در غیر این صورت، آرام آرام از اذهان عمومی پاک خواهد شد. بنا بر این رخداد سیاسی هرچه اصیلتر باشد، دامنهدارتر و زندهتر است و اطراف در عمل سیاسی ناخودآگاه بر آن تمایل دارند تا در ذیل زنده بودن آن. تجربه پیروزی خود را گسترده ساخته و تا آنجا که میتوانند، از شکست احتراز کنند.
تنها امر سیاسی نیست که در پی انطباق بالضمیمه است. امر اقتصادی نیز پیشاپیش به دلیل گره خوردن با عرضه و نیز تقاضا و بازار و نرخ با ضمیمه مخصوص خود شناخته میشود. امر حقوقی نیز با ضمیمه شناخته شده آن تعریف میشود؛ زیرا خانه هر کسی با دیوار خانه همسایه محدود و با این حدود که متعلق به حقوق دیگران است، شناخته میشود. پس نمیتوان ماهیت امر سیاسی را صرفاً در انضمامی بودن آن جستجو کرد. شما در خواب باشی یا در بیداری، حق مالکیت شما از شما سلب نمیگردد و نیاز به اراده خاصی برای تحقق این حق نیست، کما اینکه بدیهی است چنانچه کسی از خواب بیدار گردد و احساس گرسنگی کند برای رفع آن باید به بازار برود و خوراک مورد نیازش را بخرد.
ترجیحات و اولویتها
مسلم است که امر سیاسی خود دائرمدار خود است. در یک فرایند سیاسی، آنچه متحقق میشود مهمتر از هر چیز دیگر از برای طرفین است. بنابر این هر طرف از اطراف امر سیاسی که محدود به اثنین نیز نیست، میکوشد امر سیاسی بر محور او شاکله یابد و این بازی با شیوه و ترتیب خاص منظور او اداره شود.
ترجیحات و اولویتهای عملی اطراف متجانب امر سیاسی، به لحاظ نظری در ایدهها و نظرها و مفاهیم گوناگون جلوه میکند. ممکن است در نظر شهرداری شهر بزرگی همچون تهران، تصمیم به تسریع سامانههای حمل و نقل در درازمدت به تثبیت و افزایش جمعیت منجر شود و بنابر این چند طرح گوناگون متخالف و متعارض درباره توسعه فیزیکی و شهری و توسعه انسانی و افزایش جمعیت، میتواند در یک امر یگانه سیاسی که توسعه حمل و نقل پایتخت است، محلی برای جلوهنمایی پیدا کند. لازم نیست این طرحها و مفاهیم به اصل و مفهوم دشمنان سیاسی خاصی گره بخورد.
کدام طرف از شرکای یک عمل سیاسی بیش از دیگران واقعبین است؟ هر طرف واقعبینی را به خود نسبت میدهد و حریف را به انحراف از واقعبینی و عدم تشخیص صحیح منتسب میسازد؛ اما شکی نیست که مقصود از واقعبینی هرچه باشد، اگر ضعف و یا نقص در واقعبینی نقص دیدگاه مقابل باشد، هیچ حریفی میل ندارد ضعف و نقص دشمن را به گونهای یادآور شود که دشمن بهراستی متنبه و هشیار شود. بنابر این اصطلاح «واقعبینی» چیزی جز یک ابزار جدلی برای تحقیر و تضعیف دیگری نیست. از منظر عمل سیاسی صرف، میتوان گفت واقعبینی به هر حال تحقق مییابد، در حالیکه هر طرف تصمیم دارد تا از پیروزی خویش در آن بهرهمند باشد و آنچه بهراستی برایش مهم است، نه ممانعت از نیل به حقایق انکارناپذیر علمی برای طرف دوم، بلکه طرح موانعی در راه حریف است تا او را از سودمندشدن از نتیجه فرآیند کوششهای پیچیده متقابل بازدارد.
منبع: روزنامه اطلاعات
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید