1395/3/18 ۰۷:۳۴
رضا کوهکن، پژوهشگر حوزه فلسفه، عضو هیاتعلمی موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران و مترجم آثار هانری کربن که پیش از این دو جلد از کتاب چهارجلدی «اسلامِ در سرزمین ایران» را ترجمه و از سوی انتشارات موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه روانه بازار کتاب شده، خبر از انتشار جلد سوم این کتاب داده است. به این بهانه و به خاطر اهمیت این اثر کربن به سراغ کوهکن رفتیم تا از ویژگیها و اهمیت این اثر و همچنین نکات مهم لحاظ شده در ترجمه آن بپرسیم.
زهرا سلیمانیاقدم: رضا کوهکن، پژوهشگر حوزه فلسفه، عضو هیاتعلمی موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران و مترجم آثار هانری کربن که پیش از این دو جلد از کتاب چهارجلدی «اسلامِ در سرزمین ایران» را ترجمه و از سوی انتشارات موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه روانه بازار کتاب شده، خبر از انتشار جلد سوم این کتاب داده است. به این بهانه و به خاطر اهمیت این اثر کربن به سراغ کوهکن رفتیم تا از ویژگیها و اهمیت این اثر و همچنین نکات مهم لحاظ شده در ترجمه آن بپرسیم. کربن، اسلامشناس فرانسوی است که در دفتر سوم از مجلد سوم این اثر به «مکتب عشق» پرداخته و به واکاوی این امر نزد «روزبهان بقلی شیرازی» همت گمارده است. در دفتر چهارم نیز کربن به موضوع «تشیع و تصوف» پرداخته است، در این دفتر تصوف و تشیع نزد سیدحیدر آملی، علاالدوله سمنانی و ابنترکه اصفهانی بررسی میشود.
شما ترجمه اثر چهار جلدی «اسلام در سرزمین ایران» را از هانری کربن در دست دارید که تاکنون دو جلد آن منتشر شده است. از ویژگیهای این اثر کربن بگویید و اهمیتی که این اثر نزد ما دارد. این اثر چهار جلدی در هفت دفتر چکیدهای از تحقیقاتی است که هانری کربن درباره تشیع 12 امامی انجام داده است. مثلا تحقیقاتی که ایشان درباره اسماعیلیه داشته در این دفتر گنجانده نشده است. اهمیت این اثر از نوع نگاه خاص کربن و شخصیت خاص او برمیآید وگرنه ما اسلامشناسان یا پژوهشگران مطرح در حوزه فلسفه و عرفان اسلامی زیاد داریم. نگاههای مختلفی به دین وجود دارد. عدهای دین را پدیداری میدانند که به امور اجتماعی وابسته است و ادیان مختلف را براساس یک نوع نگاه اجتماعی، سیاسی و اقتصادی تحلیل میکند. بعضی هم آن را با دیدگاه تاریخی تحلیل میکنند. منتها کربن دین را پدیدار متاخری که وابسته به دیگر رخدادهای اجتماعی و سیاسی باشد، نمیبیند. او معتقد است دین پدیدار اصلی است که پرده از حقیقت برمیدارد و از حقیقت خبر میدهد. بر همین اساس نوع نگاه و تحلیلهایی که ایشان در این اثر دارد درخور توجه است. برای همین است که شما میبینید بحث حقیقت دین و معنایی ماورای طبیعی که دین (در اینجا بهطور خاص اسلام) برای اشخاص در نظر دارد، در محوریت آثارش قرار دارد. از این رو ایشان بیشتر به متون حکمی و عرفانی توجه کرده تا متونی که بیشتر به بحثهای فقهی و کلامی پرداختهاند.
آن بخش از اهمیت و جذابیتی که گفتید، برآمده از شخصیت کربن است کدام ویژگیهای شخصیتی کربن را شامل میشود؟ کربن در درجه اول یک فیلسوف است. او در فلسفه صاحبنظر و با مکاتب مختلف فلسفه آشنا بود. از این حیث نمیتوان گفت فقط یک شرقشناسی بوده که کتابی را از متون فارسی و عربی ترجمه کرده است. او فیلسوفی است که با فلسفه جدید و فلسفه غرب آشنا و در عین حال خودش در این حیطه صاحبنظر بوده است، از این رو برخی نواقص مد نظرش است و راهحلهایی را برای نسبت با عالم و فلسفه جدید مد نظر دارد. او راهحلها را در عرفان و فلسفه اسلامی میبیند و میگوید فلسفه جدید نواقصی دارد که فلسفه و عرفان اسلامی از آن تهی است و میتواند این نقص را با فلسفه و عرفان اسلامی پر کرد. او این بحث را در بستر و جاهای مختلف دنبال میکند؛ از جمله در عالم و بستر تشیع و امام زمان یا همان امام غایب نزد شیعه 12 امامی. ترجمه این اثر هم از همین راستا دارای اهمیت است.
گفتید کربن از نگاه تاریخی و سیاسی و اجتماعیمحور بودن از دین فاصله میگیرد. با توجه به فیلسوف بودن او، ارائه و تفسیر کربن از تشیع چه تفاوتی با دیگر اسلامشناسان دارد؟ این اثر چهار جلدی کربن از منظر شناخت تشیع از ویژگیهای خاصی برخوردار است؛ چون دیگر دیدگاههایی که به مطالعه تشیع و اسلام پرداخته بیشتر از جنبه و زاویه تاریخی مسائل را شکافته و بررسی و اسلام را منوط به این امور کرده است، اما کربن از زاویه حقیقت دین سراغ آن میرود. عموما در دپارتمانهای عرفان و اسلامشناسی در ایران به تبع آن چیزی که در کشورهای غربی است، وقتی دین مورد بررسی قرار میگیرد درنهایت اگر بخواهند تنوع و تفاوتی در نگاه خود قائل باشند دین را در دیدگاه روانشناختی یا روانکاوانه مورد بررسی قرار میدهند. این دیدگاه اگرچه دربرآورده کردن برخی نیازهای روانی انسان مفید است اما حداکثر فراروی از محدوده تاریخینگری به دین، این دیدگاه است. اما کربن دین را با حقیقت انسان درآمیخته و مورد مطالعه قرار داده است. انسان بهعنوان موجود رونده یا سالک در نظر گرفته میشود که عرفان و اسلام برای این موجود رونده و سالک بازگشت به سرمنشأ را در نظر گرفته است. او به این اصل میپردازد که عرفان و اسلام برای این موجود با این مشخصات چه برنامه و چه شیوههای زندگیای را در نظر گرفته است.
سوالی که درباره ترجمه این اثر پیش میآید این است که با توجه به اینکه متن و آثار کربن خاستگاهی شرقی، اسلامی و ایرانی داشتهاند میتوان بر این اساس گفت ترجمه آثارش به لحاظ آشنایی مترجم با این خاستگاه مشکلات دیگر متون خارجی مانند معادلسازی، مفهومیابی یا انتقال معنا را نداشته است؟ نه اصلا چنین نیست، چون کربن ابتدا یک فیلسوف است و وقتی حتی از حکمای اسلامی سخن میگوید، همچنان مجموعه واژگان فلسفه جدید در گفتارش حاضر است. درست است که بستر تحقیقات ایشان فارسی و عربی است و در ظاهر نوعی سادگی را از این حیث که متون این دو زبان برای ما در دسترس هستند، متظاهر میکند، اما ترجمه و تحقیق درباره این متون خود کار سادهای نیست؛ چون نیاز است این متون ترجمه و به زبان و واژگان امروز تبدیل شوند. از سویی دیگر باید با واژگان فلسفه جدید و کلاسیک و پدیدارشناسی و زبان تحلیلی آشنا بود. در نتیجه مسالهای که این وسط وجود دارد این است که هیچ بخش از مطالب ایشان حتی آن بخشی که به صورت ترجمه آیات قرآن آمده است را نمیتوان بدون توجه به زبان فلسفی ایشان بازگرداند. ترجمه آیات قرآنی که کربن عرضه میکند، ترجمههای خود اوست و اینطور نیست که ترجمههای آیات را از این قرآن فرانسوی یا آن قرآن ترجمه شده اخذ کرده و عین همان را در مطالبش استفاده کرده باشد، چون کربن تسلط کاملی به زبان عربی داشت خود دست به ترجمه آیات میزد. از این گذشته آیات قرآن را با فهم خاص و با سبک خاصی که خودش داشت، لحاظ میکرد. او روایات را نیز خودش ترجمه میکرد. مثلا ما از قرآن ترجمههای مختلفی داریم، ولی باز هم میتوان آنها را قیاس کرد و مورد بررسی قرار داد و گفت این ترجمه فارسی در این نکته قوت بیشتری در نسبت با این ترجمه دارد. اما در این مورد مثلا نمیشود رفت سراغ ترجمه فولادوند و گفت این بخش را میشود از ترجمه فولادوند برداشت و جایگزین کرد. در این موارد در اولین قدم باید دید که کربن آن آیه را چگونه فهمیده است، بعد با چه مضامین و مفاهیمی به فرانسه برگردانده است و در قدم دیگر با مد نظر قرار دادن متن عربی و ترجمه و اندیشه و فهم کربن آن را به فارسی برگردانیم. صرف برگرداندن آیه قرآن ترجمه نیست؛ بلکه باید علاوهبر ارائه ترجمه، برداشت و فهم ترجمه فرانسه هم در آن لحاظ شود. چون هر ترجمهای که از قرآن انجام میشود براساس فهمی است که مترجم از آن آیه دارد و فهم کربن که اهل هرمنوتیک و تعبیر است در این ترجمه بسیار مهم است. درواقع این مشکلات ظریف در چنین آثاری اهمیت بیشتری پیدا میکند.
منبع: فرهیختگان
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید