1393/1/17 ۰۸:۴۹
دكتر باستانى پاريزى را از قديم مىشناسم. من كتابهاى ايشان را ازنوجوانى مىخواندم. دكتر باستانى را اولين بار در دانشگاه تهران ديدم. خدمت آقاى دكتر باستانى پاريزى رسيدنم، چندين واسطه دارد: اول با اطهرى كرمانى دوستشدم، بعد با برادر خانم اطهرى كرمانى، دكتر سيد ابوالقاسم پورحسينى آشنا شدم كه مردى بزرگ و باسواد و انسانى سختى كشيده و مهربان بود.
جناب مراديكرماني؛ آقاى دكتر محمدابراهيم باستانى، ايشان را از چه زمانى مىشناسيد؟
دكتر باستانى پاريزى را از قديم مىشناسم. من كتابهاى ايشان را ازنوجوانى مىخواندم.
دكتر باستانى را اولين بار در دانشگاه تهران ديدم. خدمت آقاى دكتر باستانى پاريزى رسيدنم، چندين واسطه دارد: اول با اطهرى كرمانى دوستشدم، بعد با برادر خانم اطهرى كرمانى، دكتر سيد ابوالقاسم پورحسينى آشنا شدم كه مردى بزرگ و باسواد و انسانى سختى كشيده و مهربان بود. او دررشته فلسفه كتابهايى را تأليف و ترجمه كرده و اصطلاحات و واژههاىكرمانى را به صورت علمى و آوانگارى، جمع و تدوين كرده است. اتفاقاً يكبار براى ديدن او به دانشگاه تهران رفته بودم كه دكتر باستانى پاريزى راديدم كه از قضاى روزگار، كتابم را هم خوانده بود.
كدام كتاب شما را ايشان خوانده بود؟
فكر مىكنم «بچههاى قاليبافخانه» را خوانده بود. جالب اينجاست كهقبل از اينكه من و دكتر باستانى پاريزى، به عنوان دو همشهرى، با هم آشنابشويم و همديگر را از نزديك ببينيم، مرحوم محمدعلى جمالزاده ايشان را با من آشناكرده بود، به اين صورت كه نامهاى نوشته بود به دكتر باستانى پاريزى كه: شماهمشهري ا ى داريد نويسنده، كه اسمش اين است و كتابهايش اينهاست. او ازدكتر باستانى خواسته بود مرا پيدا كند و با من صحبت كند!
امر جالبى است كه يك اصفهانى، از ژنو به يك كرمانى در تهراننامه بنويسد و بخواهد كه همشهرى كرمانى خودش را بشناسد و پيداكند!
اين اتفاق در مورد من و سعيدى سيرجانى هم افتاد. در خارج به اوگفته بودند كه مرادى كرمانى همشهرى شماست و او بلافاصله آمد و مرا درتهران پيدا كرد كه آشنا شديم.
آيا اولين ملاقاتتان با دكتر باستانى پاريزى را به خاطر مىآوريد؟ چه حرفهايىميان شما رد و بدل شد؟
تا حدودى يادم هست. ايشان تا متوجه شد كه اسم من مرادى كرمانى است، با طرزسخن گفتن آرام خودش، رو كرد به من. گفت: مىدانى كه جمالزاده چقدر تعريفت را مىكند؟بعد گفت كه: جمالزاده از هر كسى تعريف نمىكند. چقدر خوب است كه نويسنده هستى وكرمانى هستى. بلافاصله پرسيد كه: اهل كجا هستى و از كجاى كرمانى؟ گفتم كه: اهل سيرچ هستم. بعدها در يكى از كتابهاى ايشان ديدم كه نوشته بود: جمالزاده از فلانى خيلى تعريفمىكرد، ولى اسم سيرچ را فراموش كرده بود و به جاى آن، اسم روستاى جوشون را نوشته بودكه البته يكى از روستاهاى نزديك به سيرچ است.
لابد بعد از آن آشنايى، كمكم ميان شما و دكتر باستانى پاريزى دوستى و رفت وآمد هم شكل مىگيرد.
بله. بارها با بچههايم به منزل ايشان رفتهام و با اينكه نه به لحاظ سنى به هممىخوريم، نه به لحاظ علمى، هميشه مورد لطفشان بودهام. او هميشه مرا ستوده است. اين را هم بگويم كه در منزل دكتر باستانى پاريزى هم چند نفر را ملاقات كردهام كه ممكن بود در جاهاى ديگر آنها را نبينم، مثل خويى.
منظورتان دكتر زريابخويى است؟
بله. در يكى از عيدها كه به منزل دكتر باستانى رفته بودم، آقاى دكتر عباسزريابخويى را ديدم كه با خانمش به آنجا آمده بود. دقيقاً يادم است كه دكتر زرياب خويى رايكبار در عمرم ديدم، و آن در منزل دكتر باستانى پاريزى بود.
* حالا مىرسيم به مشخصه و مميزه و ويژگى اين استاد بزرگ تاريخ از نظر هوشنگمرادى كرمانى كه او را مثل استاد صنعتى مىشناساند.
دكتر باستانى پاريزى، انسان مخصوصى است و همچنان كه گفتم در كار خودش،حالتى شبيه استاد صنعتى را دارد. استاد صنعتى ـ همانطور كه گفتم ـ از معدود هنرمندانىاست كه آن كالا و هنرى را كه فقط اعيان از آن خوششان مىآمد و استقبال مىكردند وخواستارش بودند، به ميان مردم فقير و طبقههايى چون روستاييان و كشاورزان و سربازها بردو اشاره كردم كه در كرمان و تهران ـ در ميدان راهآهن و ... ـ نمايشگاههايى داير كرد كهمشتريان آن، توده مردم بودند.
اين كار، واقعاً كار مهمى است. در يكى از برنامههايى كه درباره صنعتى ساخته مىشد،اين را گفتم و اشاره كردم كه او يتيمى و بىكسى و فقر و تلخىهاى زندگىاش را در مجسمههاى خودش نشان داد. در واقع، كارهاى صنعتى، مجسمههاى فكرى دوران كودكى اوهستند. بنابراين، كارى كه آقاى دكتر باستانى پاريزى انجام داده است نيز، در همين رديف قرارمىگيرد.
مقصودتان اين است كه دكتر باستانى پاريزى هم تاريخ را عمومى كرده است؟
ببينيد! ما تاريخِ خونبار بسيار بىرحمى داريم. تاريخ ايران، چنين وضعيتى دارد وكرمان بيشتر از جاهاى ديگر داراى چنين حالتى است. مىدانيد كه كرمان، مرتب در معرضتاخت و تاز بوده است. چه ظلمهايى كه آغامحمدخان قاجار و ديگران در حق كرمان انجامدادهاند. در اين ميان، دكتر باستانى پاريزى موفق شده است اين تاريخ را شيرين بيان كند و آنرا از كلاسهاى درس و خوانده شدن در كلاس و مدرسه و امتحان دادن و بعد فراموش كردنآن، خارج كرده است. ايشان تاريخ را به خانهها برده، انسانها را وادار كرده است كه بروند وكتابهاى تاريخ را مطالعه كنند. اين خيلى مهم است كه آدم كارى بكند كه يك شخص، ازجيب خودش پولى در بياورد و يك كتاب تاريخى بخرد و بخواند و مثلاً تاريخ زندگى دورهصفويه را مورد مطالعه قرار دهد. اين كار، كارِ سنگينى است.
پس ديدگاه شما اين است كه دكتر باستانى پاريزى، تاريخ و مواد تاريخى ادوارمختلف تاريخ ايران را اجتماعى كرد...
بله، اين شخص تاريخ را از دانشگاهها برداشته است و به داخل مردم برده است.باستانى پاريزى، در حقيقت تاريخ را مردمى كرده و در عين حال، آن را جذاب و شيرينعرضه كرده است. به اين صورت كه فقط به حوادث تلخ و ناگوار نپرداخته است. كار ديگرىكه باستانى پاريزى در زمينه تاريخ انجام داده، اين است كه در تاريخِ هر دورهاى، از مردم آنزمانه نيز اسم آورده است و در هر دورهاى، مردم زمانه را نيز به حساب آورده است. ممكناست بقيه نيز اين كار را كرده باشند. من در اول اين صحبت اشاره كردم كه مدعى نيستم كه آنچه من مىگويم حرف آخر است. ممكن است كسى ديدگاه ديگرى داشته باشد.ديدگاههاى ديگر را رد نمى كنم. با اين حال حرف من اين است كه تا آنجا كه مىدانم،باستانى پاريزى چند كار مهم انجام داده است: يكى اينكه تاريخ را شيرين و جذاب نوشتهاست؛ همان تاريخِ تلخ و خونبار و تاريخ قلدرها و حكومتهاى زورگو و آدمكشىها و سربريدنها و ظلمها و كارهاى دربارها را بسيار شيرين كرده و قابل خواندن ساخته است.ديگر اينكه؛ رشته تاريخ را از مدرسهها و سر كلاسهاى تاريخ و دانشگاهها برداشته وبه درون خانهها برده است. او با قلم خوب خودش انسانها را وادار كرده با تاريخ آشنا بشوندو لذت ببرند.
در عين حال، شما رد نمىكنيد كه ممكن است ديگران نيز گامى در اين مسيربرداشته باشند و سهمى در اين اتفاق داشته باشند.
نخير رد نمىكنم، ولى ديگران اين كار را در سايه رمان و تخيل انجام دادهاند. ايرادى كهبه كارهاى دكتر باستانى پاريزى مىگيرند، مسئله سند است. يادم مىآيد يكبار با يكى ازدانشجويان دوره فوقليسانس تاريخ صحبت مىكردم. پرسيدم: كارهاى دكتر باستانى پاريزىرا هم مىخوانيد؟ گفت: نه. مىگويند سنديت ندارد. من متخصص تاريخ نيستم، ولى به فرضكه چنين باشد، حتى اگر 20 درصد از كارهاى اين استاد هم سند داشته باشد و از نظر تاريخىطبقهبندى باشد، بايد قبول كرد كه او بسيار متفاوت نوشته است.
نكتهاى كه شما هم به آن توجه داديد، پررنگ بودن حضور مردم دورههاى مختلف درنوشتههاى دكتر باستانى پاريزى است.
اين يك واقعيت است كه ايشان از مردم زمانه و نان و آب و لباس و روابط آنها حرفزده است. اين نكته، واقعاً بسيار مهم است. كار ديگرى كه به اعتقاد من از كارهاى دكترباستانى پاريزى به شمار مىرود، اين است كه مقدار زيادى، به روستايىها حرمت علمىبخشيده است. او فقط از شهر حرف نزده است، بلكه مرتب از روستا و مشك ماست و نانخشكيده روستايى و تنور نيز حرف زده است.
لابد مىدانيد كه يكى از مهمترين كارهاى باستانى پاريزى كتاب «روستازادگاندانشمند» است كه بعدها اسم آن را گذاشت «حماسه كوير». او در اين كتاب، براى اولين باررسماً روستايىها را مورد توجه قرار داد. جالب است كه فراتر از ايران، حتى چهره مهمروستايىِ جهان، مثل فلان رئيس جمهور اروپايى و آمريكايى را كه دهاتى بودند، در كتابشذكر كرد.
به عنوان كسى كه خودتان روستايى بوديد، فكر مىكنيد اثر اين كتاب روىطبقههاى روستايى چه بود؟
اين بود كه اين تفكر ذهنى را كه: «روستايىها كارهاى نمىشوند»، از بين برد و براىروستايىها هويت بخشيد. شنيدم ايشان موجب شده كه بسيارى از سياستمداران و دانشمندانو استادان دانشگاه كه قبلاً پسوند روستايى نامشان را پنهان مىكردند، رو كنند و به آن افتخاركنند كه علىآبادى و حسينآبادى و اهل فلان كوره ده هستند.
فراموش نكنيم كه از اهميتهاى باستانى پاريزى، يكى هم اين است كه بسيارى ازمردم را كتابخوان كرده و بر تعداد خواننده كتابهاى عمومى تعداد زيادى افزوده است. منكارى به انتقادهايى كه ممكن است از باستانى پاريزى بشود، ندارم. او را متهم مىكنند بهكتابسازى.
جالب است كه باستانى پاريزى كسى است كه انتقادهايى را كه از او مىشود، خودش طرح مىكند و در واقع، «خود مشتمالى» مىكند!
همينطور است. انتقادهايى را كه از او مىشود، خودش بهتر از من و شما مىداند. مثلاًدرباره همين كتابسازى، در جايى نوشته است كه مىگويند: ذبيحالله منصورى به كتابهايشآب مىبست و زياد مىنوشت. اگر قرار باشد كسى را به اين جرم متهم كنند و بگيرند، او ذبيحالله منصورى نيست، من هستم و مرا بايد به اين جرم بگيرند! در هر صورت، باستانىپاريزى اينقدر مرام دارد كه در مورد خودش با صداقت حرف بزند.
همه مىدانند كه اين استاد محضرى بسيار گرم و شيرين دارد. حال كه سخن درباره اوست، مىتوانيد به چند خاطره خوب و شيرين از ايشان اشاره كنيد؟
همه كارهاى دكتر باستانى و همه حرفهايش به نوعى شيرين است. آدم نمىداند ازكجا شروع كند. يادم مىآيد يكبار در جلسهاى بوديم كه آقاى دكتر باستانى پاريزى هم بودند.مجرى رفت پشت جايگاه و گفت كه: ما امروز در خدمت دو كرمانى هستيم كه يكى از آنها براى پيرمردها و بازنشستهها و آدمهاى جاافتاده مىنويسد. ديگرى هم كه فلانى است، براى بچهها و كودكان و نوجوانان مىنويسد. بعد رو كرد به ما و گفت: آقايان كرمانىها! چرا براىجوانها نمىنويسيد؟ يك نفر از شما هم براى اين نسل جوان بنويسد.
آقاى دكتر باستانى پاريزى، بعد از اين سخن، وقتى رفت صحبت كند، رو به آن شخصكرد و گفت: ما كرمانىها، فقط مىتوانيم براى پيرها و بچهها بنويسيم، چون نوشتن براى جوانها خطرناك است! ما نمىتوانيم هم كرمانى باشيم، هم براى جوانها بنويسيم. برويد از شهرهاى ديگر براى جوانها نويسنده بياوريد!
يكبار هم با هم در مجله «گلآقا» بوديم. ايشان وقتى شروع كرد به صحبت، گفت كه:من نه مجلهنويس هستم، نه روزنامهنگارم، نه طنزپردازم و نه طنزنويس هستم. فكر مىكردمكه آقاى كيومرث صابرى، چرا مرا به اين جلسه دعوت كرده است! حالا مىفهمم كه ايشان مراآورده است به عنوانِ نمونه كاريكاتور؛ كسى كه كاريكاتورش بهتر از خودش است. گفت: درواقع مرا آوردهايد كه به اين جوانها درس كاريكاتور نمونه را ياد بدهيد! به هرحال، محضردكتر باستانى پاريزى پر از لطايف است.
ظاهراً شما جلسهاى ماهانه داريد با عنوان كرمانشناسى كه همديگر را مىبينيد!
البته من متأسفانه زياد در اين جلسه شركت نمىكنم. گاهى مىروم. دكتر باستانىپاريزى، عاشقِ كرمان است. يادم هست كه در يكى از جلسهها يك شوخى با استاد كردم. آنروزها، كتابى از ايشان منتشر شده بود كه قيمتش خيلى گران بود. رو كردم به ايشان و گفتم: منتازه فهميدم اينكه به شما مىگويند استاد گرانمايه، كاملاً درست است. بعد اشاره كردم به قيمتآن كتاب و گفتم: با توجه به اين قيمت، بايد گفت كه شما استاد گرانمايهاى هستيد!
به هر صورت، استاد باستانى، براى كرمان و كرمانى كلى آبرو آورده است.
منبع: روزنامه اطلاعات
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید