برای شناخت ارزش جامع التواریخ رشیدی، قبل از هر چیز باید منابع آن مورد شناسائی و ارزیابی قرار گیرد. رشیدالدین فضل الله، در مقدمۀ خود بر ااین اثر به تعدادی از این منابع اشاره می کند، که مهمرین انها اسناد تاریخی موجود در خزانۀ سلطنتی«آلتان دبتر»گفته ها و محفوظات بولادچینگسانگ، نویان یا امیر بزرگ دستگاه مغول، محفوظات و دانسته های غازان خان سلطان معاصر و مشوق وی در گردآوری کتاب، و سرانجام به طور کلی «تواریخ مغول» است.
در تحت عنوان«نسخه های مصور جامع التواریخ رشیدی» استاد دانشمند آقای عباس اقبال مدیر محترم مجلۀ یادگار، هفت نسخه از کتبی را که در ربع رشیدی نوشته شده انتشار داده و توجه خوانندگان را به اهمیت تاریخی آنها جلب نموده اند ولی یکی از آنها بالنسبه مهمتر و درخور آنست که جداگانه از نظر صنعت مورد مطالعه قرار گیرد.
خواجه رشیدالدین فضل الله همدانی(718-645) وزیر غازان خان و الجایتو و مؤلف کتاب جلیل القدر جامع التواریخ اگر بزرگترین مورخین فارسی زبان نباشد بلاشبهه یکی از اعاظم ایشان است. کتاب جامع التواریخ او علاوه بر آنکه در یک قسمت یعنی تاریخ چنگیز خان و اجداد و اولاد او نظیر ندار
تهاجم قوم وحشی مغول به ایران، از وقایع مهم تاریخ ایران است که نظیر ان را کمتر می توان یافت. هیچیک از تهاجمات اقوام بیگانه، در شدت و عظمت، به پایۀ حملۀ مغولان نمی رسد زیرا ایرانیان از هجوم این طایفۀ خونخوار چنان گرفتار رعب و وحشت شدند و ایران به پایه ای گرفتار ویرانی و نابسامانی گردید که آثار شوم آنان تا قرنها باقی بود.
شهرت جهانی خیام قطعاً در تاریخ ادبیات از عجایب بی مانندست، بدین معنی که اگر به خاطر اشتهار حیرت انگیز ترجمه ادوارد فیتز جرالد نبود مسلماً هرگز کسی نام او را به جز معدودی از اهل فن در خارج از کشوری که زادگاه اوست نمی دانست و در ایران نیز کمتر معروف می شد
طی برخورد به بعضی کلمات گاهی فکر کرده ام که آیا ممکن بود کلمه ای دیگر را به جای این لفظ گذاشت یا خیر؟ مثلا تصور می شود کرد کلمه ای پیدا شود بهتر از «نرگس» که حالت این گیاه شوخ چشم را در ذهن مجسم سازد؟ یا چه اسمی غیر از «نی» برای خشک چوبی می توان به کار برد که با آهنگهای دلنواز شکایت از جدائیها را به گوش جان برساند؟
در داستان های دینی و ادبی لقمان را به مثابۀ مظهر حکمت و قهرمان اخلاق ستوده اند. حکایات دلاویز و افسانه های عبرت انگیز بسیاری نیز دربارۀ او نقل کرده اند. کثرت و وسعت این داستانها که در بعضی موارد نیز شاید از ابهام و تناقض خالی نباشد، وجود او را در نظر بعضی از محققان مورد تردید قرار می دهد. از این رو بعضی سعی کرده اند او را موجودی خیالی و موهوم بدانند.
این رسم بشر است که رجال بزرگی را که در «طوفان» ها ظهور می کنند. اقوام متأخر عموماً از نژاد خود می دانند. چنانکه امروزه در پکن در معبد رب النوع جنگ مجسمۀ هلاکوخان را گذاشته و در زیر آن نوشته اند که این شخص یکی از سرداران چینی است که از طرف خاقان چین مأمور تسخیر بغداد شد
کهنه پرستی و دشمنی با تازه و نو نشانۀ تحجر ذق و فکر است. تغییر و تبدیل از خواص موجود زنده است از این رو در بند گذشته و کهنه ماندن و از نو آمده رو گردانیدن علامت زوال نیروی حیات استو حاکی از این است که پیری و فرتوتی بر اعضاء و جوارح فرد یا جامعه مستولی شده است. کهنه پرستیدن و در بند این پرستش ماندن یعنی دشمنی با پیشرفت تمدن و فرهنگ، زیرا تمدن و فرهنگ زنده زاینده و متغیر است و هر دم تجلیات نو دارد.
چندی پیش از این یکی از جراید تهران نوشته بود که «البته تعصب داشتن از وظایف دینی مسلمین است». من این را نمی دانم، ولی آن قرآنی که من خوانده ام و از عهد شیرخوارگی مرا به آن هادت داده و با آن بار آورده اند می گوید: «به کافران بگو من آنچه را که شما می پرستید نمی پرستم، و شما نیز معبود مرا نمی پرستید؛ نه من آن را بپرستم که شما می پرستید و نه شما آن را بپرستید که من می پرستم؛ دین شما از آن شما باد و دین من از آن من.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید