علت اینکه ما به جای علم یا آگاهی کلمۀ بینش را به کار می بریم، اینست که در کلمۀ بینش شایدنوعی دید و شناخت بی واسطه و حضوری مستتر باشد، زیرا شناخت اساطیری چنانکه بعد معلوم خواهد شد علمی است به غایت مرموز و حتی می توان گفت سحرآمیز. هیچیک از مقولات متعارف عقل استدلالی مانند رابطۀ علت و معلول، جوهر و عرض، زمان و مکان، بدانگونه که در عقل استدلالی از آنها یاد می شود، نه فقط با جهانبینی اساطیری منطبق نیست، بلکه هم جه بسا که معکوس جلوه می کند.
جشن نوروز یکی از کهن ترین آداب نژاد ایرانیست و هرچند که در اوستا تصریحی بدان نیست ولی از قراین پیداست که چون نوروز در روز هرمزد از ماه فروردین واقع می شود و نام آن روز نام بزرگترین مبدأ مذهب زرتشت است جشن نوروز از آئین های قدیم مذهب پدران ما بوده است و چون اطلاعات دقیقی که از ایران قدیم داریم منحصر به دورۀ ساسانیان است نمی دانیم که در زمانهای پیش از آن و مخصوصاً در عهد هخامنشیان آئین نوروز در دربار ایران چه بوده است....
شاهنامه یادگار جاویدان فردوسی، دریایی زرف و منبعی بس بزرگ برای پژوهش در زمینه های مربوط به زبان و فرهنگ و معنویات قوم ایرانی است. در این اثر عالیقدر همه جا عشق سرشار فردوسی به آئین و سنتهای اصیل باستانی جلوه گر است. آیین و سننی که تار و پور آن با احساس و اندیشۀ مردم این مرز و بوم پیوند ناگسستنی دارد و ریشه های آن در اعماق روح نسلهای ایرانی نهفته است. سنتهایی چون نوروز و سده و مهرگان که هر یک در خلال سخن دلنشین فردوسی مقامی بس ارجمند است...
برای اینکه دریابیم فروردین چگونه جشنی است، ناگزیر باید به اختصار از شمار سال و ماه و روز در ایران باستان یاد کنم. در آغاز باید گفته شود که جشن نوروز مانند همه جشنهای دیگر دینی بوده که آئین دینی به جای می آوردند و به ستایش می پرداختند. خود واژه جشن که در اوستا یسن و در سانسکریت یجن و در پهلوی یزشن آمده به معنی ستایش و پرستش است، در پیشانی جشن نوروز یا فروردین جشنی است که اکنون چهارشنبه سوری خوانیم. شب هنگام به پیشباز فروردین آتش می افروزند و شادی می کنند که آنرا جداگانه یاد کرده ام. به کوتاهی یادآور می شوم که چرا جشن فروردین را به جمشید باز خوانده اند.
نیاکان ما به هنگام فروردین که جهان تازگی از سر می گیرد و عالم پیر به جوانی می گراید و گل از شاخ و سبزه از خاک می دمد، به افتخار تجدید بدایع عالم، جشنی می گرفتند و این روزگار نو را نوروز می نامیدند.
نوروز کهن ترین و دیرینه ترین جشن ایرانیان، تاریخ نبود که نوروز برگزار می شد. یادی از نوروز شیراز: شیراز که زمستان های نجیب و آرامی دارد از مدتها پیش از رسیدن نوروز سبز و خرم می شود و مردم که به هم می رسند مژده می دهند که: "بوی بهار می آید." به راستی هم همینطور است. درختها به سبزی می زنند و دشتها پوشیده از علف نورسته، چشم را نوازش می دهند و بوی بهار در هوا موج می زند.
صابئین که اسامی مختلف این قوم و فرقۀ دینی عبارتست از صابة البطایح – ماندائی – مغتسله – ناصوری، و ما از ان میان اصطلاح قرآن را اختیار کرده آنها را به اسم صابئین خواندیم – امروز قومی است که به نام «صبّه» نامیده می شود. در این موضوع باید به فرق بین قوم و دین توجه داشت.
وزنی که شاهنامۀ فردوسی بدان سروده شده و از بس در زبان فارسی منظومه های مختلف بدان سروده اند معروف ترین و رایج ترین اوزان شعر فارسی شده است در میان عامۀ مردم ایران به «بحر متقارب» معروف شده است و حال آنکه نام درست آن قطعاً «بحر متقارب» است.
کتابه یا (کتیبه) پردازی یکی از فنون ظریف در جلد سازی ایرانی و نیز عامل دقیقی در نسخه شناسی است که تا کنون کمتر به آن پرداخته شده است. کتابه که به جهت زیبا سازی جلد کتابهای ارزشمند صورت می گرفته است به تمام مطالب حک شده بر رو و درون جلد نسخه های خطی گفته می شود.
در عصر صفوی چنان که می دانیم کتاب آرایی رواجی فراوان و ارزشی بی اندازه داشته و از جمله ارمغان های گرانمندی که شاهان و شاهزادگان و بزرگان برای یکدیگر می فرستاده اند از این گونه کتاب های آراسته به چندین هنر بوده است.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید