صفحه اصلی / مقالات / دانشنامه فرهنگ مردم ایران / کتاب /

فهرست مطالب

کتاب


آخرین بروز رسانی : چهارشنبه 6 تیر 1403 تاریخچه مقاله

کِتاب، وسیلۀ ضبط و انتقال مکتوب سنن عقلی و علمی یک جامعه.
امروزه کتاب به مجموعه‌ای از برگهای نوشته و چاپ‌شده اطلاق ‌می‌شود که در یک یا چند جلد صحافی شده باشد. برای آشنایی دقیق با تاریخچۀ کتاب، توضیحی دربارۀ فن کتابت و چگونگی اختراع خط ضروری است.
زبان و کتابت در یکدیگر تندیده‌اند؛ اما درعین‌حال، با هم تفاوتهایی اساسی دارند. زبان امری است غریزی و تکوینی که در ساختار مغز انسان و نحوۀ رشد و تکامل آن خلق شده، و از طفولیت به بعد موجود است؛ اما کتابت فنی است که بعضی از جوامع انسانی آن را اختراع کرده‌اند و از میان آنها به دیگر جوامع اشاعه یافته است. انسان دارای غریزۀ زبان است، اما غریزه‌ای به نام غریزۀ کتابت در بشر موجود نیست؛ بلکه کتابت امری اختراعی و اکتسابی است. هنگام تکلم، ذهن بر کلمات، که هریک از مجموعه‌ای از اصوات ساخته شده، و معانی آن کلمات متمرکز است؛ اما در کتابت، توجه بر حروف متمرکز است که اصواتی بی‌معنی‌اند و کلمه از توالی و ترکیب اشکال و علائم بی‌معنی، اما حامل صوت، به ‌وجود می‌آید. به‌طور کلی، انتقال بیان شفاهی به کتابت از 3 طریق ممکن است: 1. رسم شکل کلام، مثلاً کشیدن تصویر مرغ برای بیان مفهوم «مرغ»، که این نوع نگارش «خط تصویرنگار» نامیده می‌شود. طبیعی است که در این خط، برای ضبط اطلاعات، هزاران تصویر لازم، و طبعاً فراگیری آن هم بسیار دشوار است؛ 2. اختراع علائمی که هریک هجایی را بیان می‌کند، یعنی خط هجایی که در آن، با رسم یک علامت یا با ترسیم و ترکیب چند علامت هجایی، می‌توان به تلفظ تقریبی کلمه رسید. علائم خطوط هجایی معمولاً از چندصد مورد تجاوز نمی‌کنند؛ 3. کتابت الفبایی، که در آن، علائمی برای بیان اصوات زبان وضع شده‌اند و لغات زبان از ترکیب آن علائم بیان می‌شوند (کیلگاور، 12). 
از نظر بیان مطلب، علائم کتابت یا معرف تکواژ‌ها، یا نشانۀ واجها، و یا بیان‌کنندۀ هجاها هستند. مثلاً هیرُگلیف مصریها، خط میخی اقوام بین‌النهرینی و اندیشه‌نگاران چینی مبین تکواژ‌ها، کتابت قوم چیروکی، که از بومیان آمریکایی‌اند، و نیز کتابت کانجی ژاپنیها هجایی، و الفباهایی که در نوشتن زبان مدرن امروزی به کار می‌رود بیشتر براساس بیان واجها ساخته شده‌اند. باید توجه داشت که در کتابت الفبایی، حروف به خودی خود، حامل مفهومی نیستند، بلکه از شکستن و تجزیۀ کلمات حاصل آمده‌اند. به عبارت دیگر، نوشتن و خواندن دو فرایند معکوس یکدیگرند و فعالیت مغز بشر، چنان‌که در مطالعات پرتونگاری نشان داده شده، در انجام این دو فرایند متفاوت است. بنابراین همۀ جوامعی که برای نوشتن، الفبا اختراع کرده‌اند مجبور بوده‌اند یا الفبایشان را از دیگران قرض بگیرند، یا در مقطعی از تاریخ خودشان، ابتدا کلمات را به اصوات تجزیه، و برای بیان اصوات مختلف نقشهایی وضع کنند که از ترکیب آن نقوش، دوباره به کلمه برسند (مک‌گینس، 32-75؛ وولف، 25-78، نیز نک‍ : تصاویر 2-3, 2-5, 3-1, 5-1). 
در کتابتهای الفبایی فعلی، معمولاً 20 تا 40 حرف موجود است، اما شمار حروف الفبایی برخی زبانها از این دو حد خارج است. مثلاً یکی از زبانهای گینۀ نو، به نام «روتوکاس»، فقط 12 حرف، و زبان «خِمِری»، که در کامبوج رایج است، 74 حرف دارد. چون کتابت امری است اختراعی و اکتسابی، این فن چندین بار در طول تاریخ اختراع شد؛ اما الفبا، یعنی کتابتی که در آن هر حرف نمایندۀ یک صدا باشد، فقط یک بار ابداع شده است. ظاهراً این اختراع به شکلی بدوی، در یکی از مناطق سواحل شرقی دریای مدیترانه، که دربارۀ محل دقیق آن توافق نظر نیست، صورت گرفت و از آن محل، به مغرب و مشرق گسترش یافت. گسترش غربی آن از طریق یونانیها به رومیان و سایر اروپای غربی و شیوع شرقی آن از طریق آرامیها انجام شد. درهرحال، بیشتر جوامعی که خودشان کتابت نداشتند این فن را از جوامع دیگر فراگرفتند (پینکر، 189؛ رابینسن، 13؛ مارتین، 4-27).
نشانه‌هایی که انسانهای نخستین بر دیوار غارها و احجار بر جای نهاده‌اند از موضوع بحث خارج است و اختراع و شیوع کتابت به مفهومی که به تاریخ کتاب مربوط تواند بود در جوامع انسانی، پیش‌شرطهایی دارد. مهم‌ترین این پیش‌شرطها مدنیت و دیوان‌داری است. نخستین شهرها در حدود 3400 ق‌م، در بین‌النهرین به وجود آمدند. دستگاه حکومتی این شهرها برای مصارف دیوانی خود به ضبط و ذخیرۀ اطلاعات محتاج بود. بنابراین فن کتابت، که مولود دیوان‌سالاری شهرهای عراق جنوبی بود، در اواخر هزارۀ 4 ق‌م به وجود آمد. از 8000 ق‌م، اقوام بین‌النهرینی ژتونهای کوچک گلینی اختراع کرده بودند که اشکال متفاوتی داشت و برای معامله و نگاه‌داشتن حساب و کتابِ تولیدات جامعه به کار می‌رفت. خط در واقع، انتقال صورت سه‌بعدی این ژتونها به‌صورت دوبعدی آنها بود که امکان کشیدن شکل نمادین آنها را بر صفحات گلی میسر می‌ساخت. در طول تاریخ، تبدیل و تغییرات مهمی در شکل جسمی که امروزه کتاب نامیده می‌شود صورت گرفته، که آن تغییرات هم پیش‌شرطهایی داشته است. مهم‌ترین و نخستین آنها همان نیاز جامعه به ثبت و ضبط اطلاعات، اعم از دیوانی، مذهبی یا ادبی بوده است. دوم، اینکه این نیاز باید از طریق پیشرفتهای تکنولوژی در تولید کتاب و تجارب حاصل از کتاب‌سازی در طول سده‌ها برطرف شود. سوم، انبوهی از تجربه‌ها و تواناییهای تشکیلاتی برای این کار موجود باشد. چهارم، اینکه ساختارهای اطلاعاتی موجود بتواند فرم جدید را در خود ادغام و جذب کند و سرانجام، ادغام فرم جدیدِ انتقال کتبیِ مطالب امکان و صرفۀ اقتصادی داشته باشد (کیلگاور، 5-13؛ اشمنت ـ بِسرا، I/ 111-112). بررسی تاریخ کتاب باید باتوجه‌به آنچه گفته شد صورت گیرد و به فرم و فایدۀ آن به موازات هم توجه شود.
سومریها نخستین اقوامی بودند که در حدود 3100 ق‌م، کتابت را، و در حدود 2900 ق‌م، کتابهای درسی را اختراع کردند. البته پیش از اختراع خط، سومریان در حدود 3500 ق‌م، برای مصارف دیوانی خودشان نوعی «پیش‌خط» به وجود آورده بودند و بعدها، این پیش‌خط را با گذار از علامات «اندیشه‌نگار» و «تصویرنگار» به خط میخی تبدیل کردند. تولید کتبی که به خط میخی بر الواح گلی نوشته می‌شد و سپس در آفتاب یا در کوره خشک می‌شد تا سدۀ 1 م، در میان اقوام مختلف ادامه یافت. کتابت تصویرنگاری از بین‌النهرین به مصر اشاعه یافت و نخستین نمونه‌های تصویرنگاری مصری، که بعدها به «هیرگلیف» معروف و بر سنگها کنده شد، متعلق به حدود 3100 ق‌م است. تقریباً یک سده بعد، مصریها نیز مانند سومریها از تصویرنگاری به نگارش کلمات رسیدند و به‌تدریج، کاربرد خط هیرگلیف به آثار تاریخی منحصر شد. 
اما کتابت بر پاپیروس، که با قلمهای حصیری یا بوریایی شبیه به قلم‌مو صورت می‌گرفت، به اختراع کتابتِ پیوسته انجامید و «هیراتیک» نامیده شد که از خط هیرگلیف بسیار ساده‌تر بود. این خط در واقع، صورت ساده‌شدۀ تصاویر هیرگلیفی محسوب می‌شود. بعدتر، یعنی در حدود 664 الی 610 ق‌م، خط دموتی (مردمی) براساس دو خط قبلی ابداع شد و کم‌کم خط هیراتیک را از میدان به در کرد (کیلگاور، 6, 25).

فرم کتاب در طول تاریخ تغییرات بسیار داشته است؛ اگر منظور از کتاب همان جسم مشخصی باشد که از شماری اوراق بین‌الدفتین تشکیل شده است و در بازار خریدوفروش می‌شود، چنین چیزی در خاورمیانۀ باستان موجود نبوده است؛ اما اگر منظور از آن وسیلۀ ضبط و انتقال مکتوب سنن عقلی و علمی یک جامعه باشد، آن‌وقت می‌توان گفت که در خاورمیانۀ باستان، کتابهای بسیاری وجود داشته‌اند. در آغاز، کتابت بر لوحه‌های گلی بود و موضوع آن بیشتر به ضبط داراییهای معابد و حساب‌وکتابِ مربوط به آنها منحصر می‌شد. در هزارۀ 3 ق‌م، این نوع کتابت کم‌کم به ضبط اسناد قانونی، ادعیه، متون روایی، مراسلات و جز اینها تسری یافت. در حدود 2400 ق‌م، کتابت در خاورمیانه به خط میخیف، که در انگلیسی به آن cuneiform می‌گویند، کاملاً شایع، اما در انحصار مقامات مذهبی و دولتی بود. در اواخر این هزاره، ثروتمندان نیز با استخدام کاتبان وارد میدان شدند و اسناد معاملات و قراردادهای قانونی خود را به‌صورت کتبی مضبوط کردند. با ظهور الفبای آرامی و اشاعۀ آن در آشور و بابل، کتابت گسترش یافت و به‌تدریج، نوشتن بر پوست حیوانات و پاپیروس به جای الواح گلی شایع شد؛ اما این گونه نوشته‌ها هنوز با آنچه می‌توان نام کتاب بر آن نهاد فرق می‌کرد. به‌تدریج، کتابت برای ضبط داستانهای ادبی ـ مذهبی، از قبیل داستان گیلگمش و اساطیر مربوط به خدایان و اعمال ایشان، روایات شاهان، مباحثه‌ها و حتى قصص فکاهی، نیز به کار گرفته شد. پادشاهان آشور، مخصوصاً آشور بانیپال، کاتبان بسیاری در خدمت داشتند و الواح گلی بسیاری از عهد ایشان برجای مانده است، که مجموعۀ آنها را «کتابخانۀ آشور بانیپال» می‌نامند (رابسن، .70ff). 
تکامل کتاب از زمان سومریها، که در اواخر هزارۀ 4 ق‌م، کتابت را اختراع کردند، تا زمان ما چشمگیر بوده است. پس از اختراع کتابت در سومر، مصریها این فن را از تمدنهای بین‌النهرین فراگرفتند و با استفاده از گیاه پاپیروس، که فقط در مصر می‌رویید، طومارهای پاپیروسی را برای کتابت اختراع کردند. طی 3000 سال بعد، خط، که از چند‌هزار علامت تصویری تشکیل می‌شد، به‌تدریج به الفبا، که برای صداهای مختلف علائم مختلفی وضع کرده بود، تبدیل شد و ازاین‌روی، هم فراگیری خط آسان‌تر شد و هم سرعت کتابت افزایش، و فضای لازم برای ضبط مطالب بر سطح مکتوب تقلیل یافت. در 5000 سال گذشته، 4 استحالۀ اساسی در فرم کتاب رخ داده، که هریک به نوبۀ خود مهم بوده، و شکل کتاب را دگرگون ساخته است. اشکال گوناگون کتاب، که گاه برای مدت مدیدی در عرض هم موجود بودند، از این قرارند: 
1. لوح یا استوانۀ گلی که با قلمهای مخصوصی، که معمولاً از نوعی نی به نام arundo donax ساخته می‌شد، بر آنها کتابت می‌کردند. نوشتن بر گل با فشاردادن یک طرف قلم بر سطح گل صورت می‌گرفت که در آن فرورفتگی‌ شبیه به میخ ایجاد می‌کرد. به همین سبب، این گونه کتابت را به فارسی «خط میخی» می‌نامیم که ترجمۀ تقریبی cuneiform در زبانهای غربی است. این گونه کتابها میان سالهای 2500 ق‌م تا 100 م موجود بودند.

2. طومار پاپیروس که با قلم یا قلم‌مو بر آن کتابت می‌کردند (2000 ق‌م تا 700 م)؛ 3. کتاب نوع کودکس که همین کتاب متعارف امروزی است و پیش از اختراع فن چاپ و کتابت الکترونیکی، با قلم بر آن می‌نوشتند (از 100 م تا کنون)؛ 4. در اواخر سدۀ 20 م، تغییری اساسی در فرم کتاب به وجود آمد و تغییری در ظاهر کتاب رخ داد؛ زیرا از این زمان، شکل کتاب، که از شماری اوراق به‌هم‌دوختۀ بین‌الدفتین و حاوی اطلاعات تشکیل می‌شد، به تصویری بر صفحۀ کامپیوتر یا دیگر وسایل قرائت الکترونیکی از قبیل تلفن همراه و تبلت و کامپیوتر تغییر کرد. تا سدۀ 20 م، مسئلۀ حمل‌ونقل کتاب موضوعی مهم بود؛ زیرا اگر قطع کتاب بزرگ و وزن آن بسیار بود، در حمل آن اشکال پیش می‌آمد؛ اما پس از اختراع کتاب الکترونیکی، این اشکال برطرف شد؛ زیرا کتاب الکترونیکی جسمیتی خارج از حافظۀ دستگاهی که متن کتاب بر آن سوار شده است ندارد. به این سبب، هم مشکل حمل‌ونقل کتاب و حتى حمل یک کتابخانۀ بزرگ حل، و هم تکثیر متن بسیار آسان شد (کیلگاور، 3-4). 
در عهد باستان، موادی که بر آنها کتابت می‌شد عبارت بودند از پاپیروس، سفال، چوب، چرم، رقّ یا پارشمن، پارچه، لوح موم‌دار، سنگ، سنگهای قیمتی یا احجار کم‌قیمت، از قبیل مهر و نگین، استخوان، فلزاتی از قبیل طلا و نقره، سرب، آهن، و سرانجام، نی. از این مواد آنچه که به کتاب، به معنی متعارف آن مربوط می‌شود، پاپیروس و رق است؛ زیرا اختراع کاغذ در قرون وسطى صورت گرفت و کتابهای کاغذی به عهد باستان مربوط نمی‌شوند. اما نوشته‌هایی کـه از عهد باستان به دست ما رسیده (65٪) بیشتر بر پاپیروس نوشته شده است و فقط اندکی از آنها (0.6٪) بر رق کتابت شده است (بولاو ـ یاکوبسن، جدول 1, 1). 
تغییراتی که در خط پدید آمد الواح و استوانه‌های گلی را از دور خارج کرد؛ زیرا با تبدیل علائم مستقیم خط میخی به خطوطی که دارای دور و انحنا بودند، نوشتن بر گل بسیار دشوار شده بود و تمدنهایی که به فن نوشتن دست یافته بودند باید به چیزی که کتابت بر آن آسان‌تر باشد روی می‌آوردند. پاپیروس را، که در مصر فراوان می‌رویید، اول بار، مصریان برای کتابت به کار گرفتند؛ اگرچه در برخی آثار آشوری، تصویر کاتبانی دیده می‌شود که ظاهراً طومارهایی چرمین به دست دارند (کنیون، 42). در هرحال، آنچه در مصر به اختراع کتاب طوماری انجامید، همان نیاز به حفظ مطالب دیوانی و مذهبی بود که آن نیاز در بین‌النهرین نیز وجود داشت، با این تفاوت که فراوانی پاپیروس در مصر سبب شد که مصریها پاپیروس را برای کتابت به کار گیرند و کتب طوماری از جنس پاپیروس در مصر شایع شود. محتوای این کتابها به‌تدریج از دیوانیات و شرعیات به قصص و طلسمات و علوم پزشکی و ریاضیات نیز تسری پیدا کرد و چنان‌که گفتیم، یونانیان استفاده از پاپیروس را از مصریان فراگرفتند. در حدود سدۀ 4 ق‌م، کتاب پاپیروسی به یونان رسیده بود و بعدها یونانیان این نوع کتاب را به رومیان منتقل کردند (کیلگاور، 6؛ وست، 1, 25). 
فرایند دقیق تولید کاغذ پاپیروس مصری معلوم نیست؛ اما آنچه در باب آن توافق نظر وجود دارد این است که ساقه‌های نی پاپیروس را می‌شکافتند و مسطح می‌کردند و یک لایه را به‌صورت افقی و لایۀ بعدی را عمود بر آن می‌نهادند و اینها را تحت فشار قرار می‌دادند تا به کمک عصارۀ موجود در گیاه، به هم متصل شوند و اوراق پاپیروسی حاصل آید. سپس این ورقها را در آفتاب خشک می‌کردند و به‌صورت طومار به هم می‌چسباندند (بولاو ـ یاکوبسن، 5-10؛ بلوم، 18-22؛ کالن‌درف، 41).

صفحه 1 از7

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: