فارسی ـ یهودی
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
دوشنبه 11 تیر 1403
https://cgie.org.ir/fa/article/272559/فارسی-ـ-یهودی
یکشنبه 31 فروردین 1404
چاپ نشده
فارسی ـ یهودی / fârsi-yahudi/ ، یا فارسی ـ عبری، اصطلاحی برای گونههای زبان فارسی یهودیان ایران (اعم از نوشتاری و گفتاری)، که مهمترین شاخه از گروه زبانهای ایرانی ـ یهودی نیز به شمار میرود. دیگر زبانها و گویشهای این گروه عبارتاند از: بخارایی ـ یهودی، تاتی ـ یهودی، شیرازی ـ یهودی، اصفهانی ـ یهودی، همدانی ـ یهودی، یزدی ـ یهودی و کاشانی ـ یهودی (برجیان، 238). برخی نیز اصطلاح فارسی ـ یهودی را برای تمام وجوه فرهنگی و ادبی زندگی یهودیان فارسیزبانِ ایران به کار میبرند (نک : اوروشلمی، 81)؛ اما این اصطلاح بیشتر به دستهای از اسناد مکتوب اطلاق میشود كه زبان آنها فارسی نو، به عبارت دقیقتر، گونههای مختلفی از فارسی نو است و به خط عبری نوشته شدهاند (لازار، «گویششناسی ... »، 77). در سدههای 13 و 14 ق/ 19 و 20 م، از الفباهای عربی، لاتین و سیریلیك نیز برای نگارش متون فارسی- یهودی استفاده شده است (نک : گیندین، «تفاسیر ... »، 7).نخستین آشنایی جوامع علمی با فارسی ـ یهودی به سال 953 ق/ 1546 م باز میگردد، زمانیکه ترجمۀ اسفار خمسۀ یعقوب بن یوسف طاووس در تورات چندزبانۀ العازر بن گرسن چاپ شد (کُهوت، v)؛ اما هنگامی دانشمندان به این اثر توجه کردند که توماس هاید آن را به خط عربی حرفنویسی، و در تورات چندزبانۀ بیشاپ برایان ولتن در 1657 م منتشر کرد. از آن پس، پژوهشهای پراکندهای در سدههای 17، 18 و 19 م، دراینباره صورت گرفت. پژوهشها در دو دهۀ آخر سدۀ 19 م به اوج رسید و تا امروز ادامه دارد (فیشل، 1158-1159؛ لازار، «فارسی ـ یهودی ... »، 308؛ برای توضیحات بیشتر دربارۀ تاریخچۀ پژوهشهای فارسی ـ یهودی، نک : گیندین، همان، 5-12 و برای مشاهدۀ فهرست مفصلی از پژوهشهای فارسی ـ یهودی، نک : 236-251).
زبانهای رایج میان یهودیان ایران را به دو دستۀ زبانهای ایرانی و غیرایرانی میتوان تقسیم کرد. زبان یهودیان در زمان نزول تورات، عبری بوده، و احتمالاً در زمان تبعید بنیاسرائیل (حدود 586 قم)، زبان آرامی جای آن را گرفته است (نحمیا، 13: 24؛ عزرا، 4: 8-22، 5: 1-6، 12؛ برای توضیحات بیشتر، نک : لوی، 180). امروزه هم برخی از جوامع یهودی به یکی از گویشهای زبان آرامی، معروف به «لیشنا یهودیا» (lišnā yihudiyā) سخن میگویند؛ این زبان که از گروه گویشهای آرامی شرقی نو و مرتبط با آرامی باستان به شمار میرود و با زبان بابلی تلمودی پیوند دارد، امروزه در بخشهای غربی ایران، در كردستان و آذربایجان غربی رایج است (سهیم، 280).اما طومار استر و طومارهای آرامی پیش از استر كه در کُمران كشف شدهاند، این فرض را پیش میکشند كه از زمان ورود یهودیان به ایران در دورۀ هخامنشیان، این قوم به زبانی صحبت میكردند كه زیربنا و اجزای سازندۀ آن فارسی بوده است (شاکد، «کُمران ... »، 299). شاپیرا نیز معتقد است كه در متن پهلوی شکند گمانیک وچار (škand-gumānīg wizār) نیز شواهدی از فارسی میانۀ یهودی در دست است (ص 187). این دو نظریه به بررسی بیشتری نیاز دارد؛ اما بهطورکلی میتوان گفت گویشها و زبانهای ایرانی احتمالاً از میانۀ سدۀ 7 م میان یهودیان ایران رواج یافته است. در این زمان، به دلایل نامعلومی، یهودیان زبان آرامی را كه زبان روزمرۀ آنها بوده است، رها كردند و به گویشهای ایرانی رایج در محل زندگی خود (جنوب غربی، مركز، شرق و ماوراءالنهر) روی آوردند (یارشاطر، 454). سابقۀ كهنترین آثاری كه به این شیوه به نگارش درآمدهاند و هماکنون در دسترس هستند به سدۀ 3 ق/ 9 م بازمیگردد (لازار، «گویششناسی»، 77).
نویسههایی که معمولاً برای نگارش متون فارسی ـ یهودی استفاده میشود در جدول 1 آمده است (پاول، 23-48؛ تحقیقات ... ).
باید توجه داشت که در نواحی مختلف، به دلایل متعدد، ازجمله تلفظهای متفاوت یک واج و یکدست نبودن نظام نگارش فارسی ـ یهودی، نویسههای متفاوتی برای یک واج (بهویژه ک، ق، چ، ژ، ض، ظ) به کار برده میشده است. لازار («گویششناسی»، 83) و شاکد («ردهبندی ... »، 449-454) به بررسی این تفاوتها پرداختهاند. شاکد آنها را مبنایی برای تعیین ناحیۀ نگارش متن در نظر گرفته است (همان، 499).طبقهبندی و تاریخ تحول فارسی ـ یهودی: از نظر محتوایی، متون فارسی- یهودی به 6 دسته تقسیم میشوند: 1. دستورزبان و فرهنگ لغت؛ 2. هالاخا یا قوانین خاخامی؛ 3. نامهها و اسناد قانونی؛ 4. پزشکی و جادو؛ 5. اشعار؛ 6. تفسیرها (همو، «متون ... »، 199). این متون از نظر زمانی به دو شیوه دستهبندی شدهاند؛ از نظر گیندین، حملۀ مغول به ایران ادبیات فارسی ـ یهودی را به دو بخش تقسیم میكند: 1. فارسی ـ عبری متقدم (EJP) (3-6 ق/ 9-12 م). این دسته، شامل مهمترین متون فارسی ـ یهودی است که زبان آنها حدفاصل فارسی میانه و فارسی نو است؛ 2. فارسی ـ یهودی كلاسیك یا رسمی (CJP) (8 ق/ 14 م بب ). زبان گروه دوم به فارسی رسمی زمان و ناحیۀ خود بسیار نزدیك است (گیندین، «تفاسیر ... »، 7).اما لازار براساس سیر تحولات گویشی، متون فارسی ـ یهودی را به 3 دوره تقسیم میکند: 1. فارسی ـ یهودی، گویشی جنوب غربی؛ 2. فارسی ـ یهودی کلاسیک؛ 3. فارسی ـ یهودی، گویشی تاجیکی (همان، 94). نقدهایی بر این تقسیمبندی شده است (نک : نوروزی، 102-103). بهطورخلاصه باید گفت که فارسی ـ عبری متقدم در تقسیمبندی گیندین همان دستۀ نخست فارسی گویشی از نظر لازار است؛ اما با توجه به منابع و تحقیقات تازهانتشاریافته، باید برای فارسی ـ یهودی متقدم دو مرکز مهم در نظر گرفت؛ یکی در جنوب غربی ایران و دیگری در شمال شرقی و شاید شرق ایران (همو، 122-123).لازار فارسی ـ یهودی پس از مغول را نیز به دو بخش تقسیم میکند که دقیقتر است. بنابراین، سیر تحول متون فارسی ـ یهودی بهصورت خلاصه چنین است: 1. پیش از شکلگیری زبان فارسی معیار، که از شرق و شمال شرقی ایران آغاز شده بود، در جنوب غربی ایران، یعنی منطقهای که دیرتر از دیگر نقاط در معرض کاربرد این زبان معیار قرار گرفت، ادب فارسی ـ عبری با نقد و تفسیر کتاب مقدس آغاز شد. این نوشتهها که کاربرد عملی داشتند، از زبان محلی تأثیر پذیرفته بودند. درعینحال، مراکز یهودینشین شرق و شمال شرقی ایران نیز منابع مورد نیاز خود را تألیف میکردند. این دو مرکز و شاید مراکز دیگر گویی با هم ارتباط و دادوستد فرهنگی داشتهاند. 2. در این مرحله، ازآنجاکه شیراز در آن دوران، درخشانترین مرکز ادبی ایران به شمار میرفت، اقلیتهای یهودی جنوب ایران نیز تحتتأثیر این زبان ادبی معیار قرار گرفتند. همین زبان بود که شاهین (سدۀ 7- 8 ق/ 13-14 م)، در شیراز و عمرانی (سدۀ 9-10 ق/ 15-16 م) و در زمانهای بعد، بابایی بن لطف (نیمۀ نخست سدۀ 11 ق/ 17 م) در کاشان در شعر خود به کار بستند. 3. در این مرحله، به دنبال فرازونشیبهایی که در زندگی یهودیان پدید آمد، مرکز فرهنگ فارسی ـ یهودی به بخارا منتقل شد. این ناحیه مدتها پیش از آن، از ایران جدا شده بود و زبان فارسی معیار در آنجا کمتر سلطه داشت و گونههای محلی در ادبیات نفوذ چشمگیری داشتند. طبیعی است که متون فارسی- یهودی هم از این قاعده پیروی کردند و متون فارسی ـ یهودی تاجیکی شکل گرفت (لازار، همانجا).
فهرست مختصر اسناد فارسی ـ یهودی: بهسبب اسناد پرشمار فارسی ـ یهودی و پراکندگی موضوعهای آنها، نمیتوان این اسناد را یکبهیک برشمرد؛ بنابراین، مهمترین متون فارسی ـ یهودی که تصحیح، بررسی و منتشر شدهاند عبارتاند از (برای فهرستی جامع، نک : آدالر، 586 ff؛ نتضر، .npn):1. قطعات یافتشده در ترفان: الف ـ نامۀ دندان اویلیق یک: بخشی از نامۀ خصوصی تاجری یهودی، متعلق به نیمۀ دوم سدۀ دوم ق. این قطعۀ 38سطری در ویرانههاى دندان اویلیق، شهرى در تركستان شرقی، یافت شده است و گویش بهكاررفته در آن، گونۀ شمال شرقیِ زبان فارسی را نشان میدهد (مارگلیوت، 573؛ اوتاس، 123). ب ـ نامۀ دندان اویلیق دو: نامهای شخصی که در حدود 800 م نوشته، و در همان ناحیۀ دندان اویلیق یافت شده است. زبان این دو نامه بسیار شبیه یکدیگر است (ژان، 71؛ آصفی، 171-172، نیز 50).2. «صحیفۀ یوشع»: مناظرهای که بهاشتباه «شرحی بر یوشع» یا «مناظرۀ فارسی ـ یهودی» نیز نامیده شده است. این مناظره باید در خوزستان نوشته شده، و تاریخ نگارش آن سدۀ 4 ق/ 10 م یا پیشتر از آن باشد؛ موضوع آن، عقاید یک یهودی و مباحثه با پیروان ادیان دیگر است (مکنزی، «بحثی ... »، 249, 267-269).3. صفحاتی از جنس ورق مس که در کولام، واقع در کرالا در جنوب هند، یافت شده است. این صفحات معمولاً حاوی اسناد حقوقی چندزبانهاند (رضایی، 12).4. «گزارش مصالحۀ اهواز»: سندی محضری به لهجۀ فارسی خوزستانی كه در 411 ق/ 1020 م در اهواز نوشته شده است (مکنزی، 1966؛ آسموسن، 1965؛ برای مشخصات کامل منابع، نک : مآخذ).5. ترجمهها، تفسیرها و شرح بخشهایی از عهد عتیق: این دسته از متون، پرحجمترین اسناد فارسی ـ یهودی را تشکیل میدهند و شمار آنها بسیار زیاد است (نک : آسموسن، 1989)؛ از قدیمترین ترجمهها و تفسیرهای موجود فارسی ـ یهودی میتوان به اینها اشاره کرد: «یک تفسیر قرایی» (شاکد، 1972)، تفسیری بر مزامیر یافتشده در زفرۀ اصفهان (Zef) (شاکد، 2008)، یک تفسیر قرایی بر «صحیفۀ دانیال» (Db) (شاکد، 1982)، ترجمۀ «تفسیر حزقیال» در دو بخش جنوب غربی (Ez1)، احتمالاً سدۀ 5 ق/ 11 م (گیندین، 2007؛ مکنزی، 2003؛ سالمن، 1900) و شمال شرقی (Ez2) (گیندین، همان)، ترجمۀ «سفر پیدایش» (Gen) (شاکد، 2003)، «تفسیر شمارۀ 10» (T10)، احتمالاً سدۀ 11 م (همو، 2011)، ترجمۀ اسفار خمسۀ لندن (PL) (719 ق/ 1319 م) (سلیگزون، 1903؛ پاپر، 1972)، ترجمۀ اسفار خمسۀ واتیکان (PV) (پاپر، 1965، 1966، 1968)، ترجمۀ اسفار خمسۀ طاووسی (PT) (کهوت، 1871)، ترجمۀ «کتاب استر» (Est) (ماینز، 1970)، ترجمۀ منظوم تورات (شاهین توراة [ه]) از شاهین شیرازی (باخر، 1908) (برای مشخصات کامل منابع یادشده، نک : مآخذ).6. گورنامهها (گورنوشتهها)ی افغانستان: الف ـ کتیبههای تنگ آزائو (Afg) در کوههای غرب افغانستان که احتمالاً در سدههای 6 و 7 ق/ 12 و 13 م به نگارش درآمدهاند (هنینگ، 342؛ رَپ، 53-54)؛ ب ـ گورنامههای غور که در نزدیکی منارۀ مشهور جام، در قلمرو پادشاهی غور در افغانستان کشف شدند و تاریخ آنها پایان سدۀ 12 و آغاز سدۀ 13 م است (نیولی، 3).7. اسناد بسیاری نیز از متون فارسی ـ یهودی در قاهره پیدا شده، كه هنوز منتشر نشدهاند. مجموعۀ قاهره شامل متون متنوعی چون دستورزبان و واژهنامه، متون فقهى، 23 نامه و اسناد حقوقی، طب و جادو، اشعار، ترجمهها و تفاسیر كتاب مقدس است (شاکد، «متون»، 199). این اسناد شاید در اوایل دورۀ فاطمی به مصر منتقل شده باشند (پاول، 11). برخی از اسناد منتشرشدۀ این مجموعه عبارتاند از: نامۀ شمارۀ 2 (L2) (شاکد، «دوزبانگی ... »، 319-330)، نامۀ شمارۀ 6 (L6) (همانجا). پاول در در کتاب «دستور زبان فارسی ـ یهودی متقدم»، فهرستی از این اسناد ارائه، و جملههایی از آنها را نقل کرده است (نک : سراسر اثر).8. فرهنگها و دستورنامهها: الف ـ یک تفسیر براساس ویژگیهای دستوری (خان، نک : مآخذ)؛ ب ـ دو فرهنگ لغت عبری ـ فارسی که اولی را سلیمان بن ساموئل در 1339 م در گرگانج به زبان خوارزمی تألیف کرده، و دومی را موسى شیروانی در 1459 م به نگارش درآورده است. نمونههایی از فرهنگ موسى شیروانی را باخر (1896، نک : مآخذ) منتشر کرد. نلدکه (1897، نک : مآخذ) نیز یادداشتهای مفیدی بر آن افزود. باخر (1901، نک : مآخذ) نمونههایی از فرهنگ سلیمان بن ساموئل را نیز منتشر کرده است.
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید