صفحه اصلی / مقالات / دانشنامه زبانها و گویشهای ایرانی / ابیانه ای /

فهرست مطالب

ابیانه ای


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : سه شنبه 16 مرداد 1403 تاریخچه مقاله

ابیانه‌ای/ abyâneʔi/ ، از گویشهای فلات مرکزی ایران، متعلق به گروه شمال غربی زبانهای ایرانی نو، که در روستای ابیانه هنوز اندک‌رواجی دارد. این روستا در °۵۱ و ´۳۶ طول شرقی و °۳۳ و ´۳۵ عرض شمالی در ارتفاع 202‘2 متر از سطح دریا قرار ‌گرفته است ( فرهنگ ... ، ۴). ابیانه با داشتن 173 خانوار و 294 تن جمعیت (نک‍ : «درگاه ... »، بش‍‌ )، جزو دهستان «بَرزرود» (شامل 5 روستا)، از توابع بخش مرکزیِ شهرستان نطنزِ استان اصفهان محسوب می‌شود و در فاصلۀ تقریباً 40کیلومتری شمال غربی شهر نطنز قرار ‌دارد. گویشوران، ابیانه را «ویونا» / viyunä/ ؛ اهل ابیانه را «ویونج» / viyunIJ/ و گویش ابیانه‌ای را «راسّی» / rᴐssi/ می‌نامند. اگرچه، وجه‌تسمیۀ ابیانه دقیقاً مشخص نیست؛ ولی مردم محل، آن را به معنی «بیدِستان» می‌دانند. ازآنجایی‌که درختِ «بید» در گویش محل / vey/ تلفظ می‌شود، این نظر نسبتاً قابل قبول می‌نماید (اسماعیلی). در 3 روستای دیگر دهستان بَرزرود، یعنی «یارَند»، «کُمجان» و «طَرِه» (به گویش محلی / därä/ ) نیز گونه‌های گویشی‌ای شبیه به ابیانه‌ای (ولی تحول‌یافته‌تر از آن) رایج است. «بَرز» (در گویش ابیانه‌ای، / bärzaˈ/ ) تنها روستای فارسی‌زبان این دهستان است (همو). 

پیشینۀ پژوهش

از تحقیقات انجام‌شده به زبان فارسی، می‌توان به اینها اشاره کرد: 
آریان، علی‌اکبر، ویونا سرزمین کوهستانی من، تهران، 1389 ش؛ آهنی، محمدرضا، بررسی گویش ابیانه از توابع نطنز، پایان‌نامۀ چاپ‌نشده، گروه زبان‌شناسی همگانی، دانشگاه تهران، تهران، 1373 ش؛ امینی ابیانه، فرح، بررسی برخی ویژگیهای دستوری در گویش ابیانه، پایان‌نامۀ چاپ‌نشده، گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه علامه طباطبایی، تهران، 1373 ش؛ بلوکباشی، علی، بررسیهای لهجۀ ابیانه، پایان‌نامۀ کارشناسی ارشد، دانشگاه تهران، تهران، 1349 ش؛ حسن‌دوست، محمد، فرهنگ تطبیقی ـ موضوعی زبانها و گویشهای ایرانی نو، تهران، 1389 ش؛ خوانساری ابیانه، زین‌العابدین، ابیانه و فرهنگ مردم آن، تهران، 1378 ش؛ کلباسی، ایران، «ابیانه‌ای»، فرهنگ توصیفی گونه‌های زبانی ایران، تهران، 1389 ش؛ کیا، صادق، واژه‌نامۀ شصت‌وهفت گویش ایرانی، تهران، 1390 ش؛ نظری داشلی‌برون، زلیخا و دیگران، مردم‌شناسی روستای ابیانه، تهران، 1384 ش.

ویژگیهای آوایی

ابیانه‌ای 8 واکه دارد که عبارت‌اند از: / i,ü,u/ بسته، / e,ö/ میانی و / a,ä,ᴐ/ باز و نیم‌باز. / a/ واکه‌ای باز پیشین غیرگرد، / ᴐ/ واکه‌ای نیم‌باز پسین گرد و / ä/ واکه‌ای باز، تقریباً پسین (بین / â/ و / a/ فارسی، ولی بیشتر نزدیک به / â/ ) کاملاً غیرگرد است. برای تقابل واجی آنها می‌توان جفت‌کمینۀ ya «یک»، yᴐ «جا»، yä «جو» را مثال زد. دو واکۀ پیشین گرد / ü/ و / ö/ ، واج محسوب می‌شوند و بسامد بالایی نیز دارند؛ این جفتهای کمینه تقابل آن دو را با واکه‌های هم‌ارتفاعشان نشان‌می‌دهد: hangür «انگور»، hangur «گرگ‌ومیش»؛ dü «دود»، du «دوغ»، di- «دید-»؛ و kö «که» (حرف ربط)، ke «که/ چه کسی»؛ bö «بود»، be «باشی» (همو).
یارشاطر (ص 404) واکه‌های ابیانه‌ای را این 8 مورد / e,o,ö,ɑ,ɑ̄,u,ü,i/ معرفی‌کرده، و گفته است: نمی‌داند واکۀ باز پسین / ɑ̂/ که بازتر از / ɑ/ ولی گسترده‌تر و پیشین‌تر از / ɑ̄/ است، واج به شمار می‌آید یا خیر؟ به همین سبب، او این واکه را به‌اشتباه واج‌گونۀ دو واکۀ [ɑ] و [ɑ̄] به شمار ‌آورده است. لُکوک («پژوهشها ... »، 20؛ «گویش ... »2، 52) واکه‌های ابیانه‌ای را 13 واکه می‌داند، بدین شرح: / a,ā,e,ē,ö,o,ō,(i),ī,(ü),ǖ,(u),ū/ . او معتقد است که این شمار به 10 مورد کاهش‌یافتنی است.
ابیانه‌ای 22 همخوان دارد که عبارت‌اند از: / p,b,t,d,k,g,ɢ,ʔ,f,v,s,z,š,x,h,č,ǰ,m,n,r,l,y/ . در این گویش، همخوان / ž/ دیده نمی‌شود. چاکنایی / ʔ/ در واژه‌های قرضی عربی، بیشتر به معادل سایشی خود / h/ بدل می‌شود، مثل tahaǰǰöb «تعجب»؛ ولی در شماری از واژ‌ه‌های گویشی، ظاهراً ارزش واجی دارد، مثل eʔäre «آرد می‌کنی، آرد می‌کند» و bamʔärd «آرد کردم» (قس: bamärd «مُرد <مذکر>»). غلتِ / w/ به‌عنوان جزء دوم واکۀ مرکب وجود ‌ندارد و به جای آن از / v/ استفاده می‌شود، مانند ǰalav «جلو»؛ hävz «حوض»؛ dävlat «دولت»؛ nävkar «نوکر». واکه‌های مرکب تنها با غلت / y/ شکل می‌گیرند و عبارت‌اند از: [ay] در bazay «بزای»؛ [äy] در säy «صد»؛ [ɔy] در vɔy «باد»؛ [ey] در vey «بید»؛ [öy] در naxöy «نخود»؛ [uy] در kuy «کود»؛ [üy] در bazüy «بجوی/ بگرد». کشش همخوانی در ابیانه‌ای، پربسامد است، مانند: ekešše «می‌کِشد»، erässe «می‌رسد»، edräɢɢe «می‌ترکد»، emökke «می‌مکد»، evramme «می‌گرید»، berammä «گریه»، peččä «هسته»، räppä «رَف»، parre «پریروز». ساخت هجا در روساخت آوایی، CV(C)(C) است (اسماعیلی). 
با دیدگاه درزمانی، بیشتر ویژگیهای آوایی ابیانه‌ای، مشابه زبانهای ایرانی شمال غربی است، از آن جمله‌اند: 1. وجود / ǰ/ شمالی در برابر / z/ جنوبی (< ـ -č ـ *ǰ/ * ایرانی آغازی): ruǰä «روزه»؛ paǰ- «پز- »؛ reǰ- «ریز- »؛ suǰ- «سوز- »؛ sɔǰ- «ساز- »؛ veǰ- «بیز- »؛ vɔǰ- «گوی- » (قس: آواز فارسی)؛ ɔɢuǰ- «آویز- »؛ vreǰ- «گریز- ». ولی مثالهایی از / z/ جنوبی نیز دیده می‌شود: zan(e) «زن»؛ ziyä «زنده»؛ zan-/ zä- «زن-/ زد-». 2. وجود / z/ شمالی در برابر / d/ جنوبی (< *ʣ ایرانی آغازی): az(a) «من (فاعلی)»؛ zumɔy «داماد»؛ zun-/ zunɔ- «دان-/ دانست-»؛ hezze «دیروز». 3. وجود / b/ شمالی در برابر / d/ جنوبی (< *dʷ ایرانی آغازی): bar «در»؛ äbi/ avdi «دیگر». 4. وجود / r/ شمالی در برابر / s/ جنوبی (< *θr ایرانی آغازی): pür «فرزند پسر»؛ pürä «پسربچه»؛ ɔvire «آبستن»؛ ɔra «آسیاب (مؤنث)». 5. وجود / y/ شمالی در برابر / ǰ/ جنوبی (< -*y ایرانی آغازی): yušɔ- «جوشید- »؛ yä «جو»؛ yɔde «جاری» (زنِ برادر شوهر)؛ yüz- «جوی- ». 6. وجود / v/ شمالی در برابر / b/ یا / g/ جنوبی (< -*w ایرانی آغازی): vahešt «بهشت»؛ viˈniya «بینی (مؤنث)»؛ värg «گرگ»؛ väčä «بچه»؛ vävraˈ «برف (مؤنث)». 7. وجود خوشۀ / rz/ شمالی در برابر واج / l/ جنوبی (< *rz- ایرانی آغازی): esbärzä «سپرز» (طحال)؛ härz- «گذاشتن، اجازه‌دادن»؛ märz- «مالیدن»؛ ولی ɔr mɔlɔyan «وَرمالیدن» (فرارکردن). 8. وجود خوشۀ / št/ شمالی در برابر / st/ جنوبی: rɔšt «راست»؛ xɔštan «زن‌گرفتن» (قس: خواستن)؛ yöštan «جُستن» (همو؛ نیز نک‍ : استیلو، 95-106).
تضعیفِ همخوانهای گرفته، مهم‌ترین تحول آوایی این گویش است که درنتیجۀ آن، گرفته‌ها به غلت تبدیل، و یا اصلاً حذف شده‌اند، از آن جمله‌اند: 1. تضعیف / š/ از خوشه‌های / šn/ و / šm/ مانند: tenä «تشنه»؛ čem «چشم»؛ enah-/ enö- «شنو-/ شنید-»؛ inɔs-/ inɔsɔ- «شناس-/ شناخت- ». 2. تضعیف غیرصفیریهای بی‌واک در خوشه‌های xr*, fr*, θr* ایرانی آغازی به h(V)r یا h یا r: hrin-/ h(e)ri- «خر-/ خرید- » (قس: xrīn-/ xrīd- فارسی میانه)؛ hayɔ «فردا»؛ pahrɔ «پس‌فردا»؛ pürä)) «پسر». 3. تضعیف / x/ (معمولاً از *x ایرانی میانه): hezm «قهر» (قس: xēšm فارسی میانه)؛ hünek «خنک»؛ döte «دختر»؛ dött- «دوخت- » (دوشیدن)؛ sɔt- «ساخت-»؛ ret- «ریخت-». بااین‌حال، گاهی / x/ (معمولاً < -*xʷ ایرانی میانه) حفظ شده است، مانند xɔv «خواب»؛ xäsˈrüya «خُسوره» (مادرزن/ مادرشوهر)؛ xun-/ xönd- «خوان-/ خواند- »؛ xüs-/ xöss- «کتک‌زدن، انداختن» (قس: xʷāh-/ xʷast- فارسی میانه). 4. حذف / ɢ/ پس‌واکه‌ای: du «دوغ»؛ dɔ «داغ»؛ te «تیغ»؛ döru «دروغ»؛ ɢalɔ «کلاغ»؛ čörɔ «چراغ»؛ vazä «وزغ». 5. غلت‌شدگی یا حذف / d/ پس‌واکه‌ای: piˈya «پدر»؛ mɔˈya «مادر»؛ vay «بد»؛ dü «دود»؛ lülalɔ «روده». 6. تضعیف / b/ و گاه / f/ پس‌واکه‌ای: ˈɢävɢa «کبک (مؤنث)»؛ ˈšava «شب (مؤنث)»؛ ɔv «آب»؛ vah- «باف- » (اسماعیلی؛ نیز نک‍ : استیلو، همانجا).

ویژگیهای صرفی

اسم دو جنس دستوری مذکر و مؤنث دارد. جنس با استفاده از دو نشانۀ نکره‌ساز متفاوت نشان داده می‌شود؛ یعنی نشانۀ e (مذکر) و نشانۀ ya (مؤنث) به معنای «یک»: e merä «یک مرد (مذکر)»؛ ya zane «یک زن (مؤنث)»؛ e xar «یک خر (مذکر)»؛ ya asb «یک اسب (مؤنث)». افزون‌براین، جنس در کلمات مختوم به برخی از واکه‌ها، تااندازه‌ای قابل تشخیص است. وند بی‌تکیۀ / -a/ شاخص‌ترین نشانۀ مؤنث است: ya ˈböza «یک بز»؛ ya ˈkera «یک تنور»؛ ya ˈgöla «یک گُل»؛ ya ˈhöla «یک سوراخ»؛ ya ˈšava «یک شب». دومین مورد، دو واکۀ / ä/ و / e/ در پایان کلمه است، به این معنا که به‌جز چند استثنا، کلمات مختوم به / ä/ ، تقریباً همه مذکر، و کلمات مختوم به / e/ نیز تقریباً همه مؤنث‌اند، e väčä «یک بچه (مذکر)»، e bönä «یک درخت (مذکر)»، e ɔsä «یک آستین (مذکر)» (ولی ya umä «یک عمّه»، به‌طور استثنا مؤنث است)؛ ya mäzge «یک مسجد (مؤنث)»، ya kulatekene «یک خارپشت (مؤنث)» (ولی e kɔye «یک بازی»، به‌طور استثنا مذکر است). جنس برخی اسمها با تغییر واکۀ پایانی / ä/ به / e/ تغییر ‌می‌کند: e guǰä-malä «یک گوسالۀ نر»، ya guǰe «یک گوسالۀ ماده». کلمات مختوم به / ɔ/ بیشتر مؤنث‌اند: ya dɔdɔ «یک خواهر (مؤنث)»، ya bɔ «یک بِه (مؤنث)»، ya gɔ «یک گاو (مؤنث)»، e mɔ «یک ماه (مذکر)». کلمات مختوم به واکه‌های بستۀ / / ü ، u/ / و / i/ به هر دو جنس تعلق دارند: e vahi «یک بزغاله (مذکر)»، ya tüti «یک طوطی (مؤنث)»؛ e čaɢu «یک چاقو (مذکر)»؛ e ču «یک چوب (مذکر)»؛ ya ru «یک روز (مؤنث)»؛ e ɢɔlü «یک قالی (مذکر)»؛ ya gɔlü «یک آلو (مؤنث)». کلمات مختوم به همخوان نیز به هر دو جنس تعلق دارند: e čem «یک چشم (مذکر)»، e ɔǰör «یک آجر (مذکر)»، e mɔr «یک مار (مذکر)»، ya hanɔr «یک انار (مؤنث)»، ya sɔv «یک سیب (مؤنث)»، ya gönduǰ «یک جوال‌دوز (مؤنث)»، ya ešbeš «یک شپش (مؤنث)» (اسماعیلی). 
نشانۀ جمع نیز وند بی‌تکیۀ / -a/ است: ˈčem-a «چشمها»، mäšˈke-a «مشکها»، dɔˈdɔ-a «خواهر‌ها». یارشاطر (ص 404) و لکوک («پژوهشها»، 62، «گویش»، 53) به‌اشتباه، این تکواژ را تکیه‌دار دانسته‌اند. کلمات مختوم به / a/ بی‌تکیه که همه مؤنث‌اند، صورت جمع و مفردشان یکی است: ya ˈböza «یک بز»، ˈböza «بزها». در کلمات مختوم به / ä/ این واکه به / e/ بدل می‌شود:‌ e kayä «یک خانه»، kaye «خانه‌ها». دو تکواژ جمع -un و -hɔ نیز در چند مورد دیده می‌شوند: piyar-un «پدرها»؛ nüya-hɔ «آنجاها»؛ inda-hɔ «اینجاها». ‌افزون‌بر عددِ e (مذکر) و ya (مؤنث) «یک»، پی‌بست -e نیز به‌عنوان نشانۀ نکره به کار ‌می‌رود (ولی بدون تفاوت در جنس مذکر و مؤنث): e šer-e «یک شیری (مذکر)»؛ ya lu-e «یک روباهی (مؤنث)». نشانۀ معرفه، دو تکواژ -ä (مذکر) و -e (مؤنث) است: ahmad-ä «احمد (معرفه)»، zährɔ-e «زهرا (معرفه)». نشانۀ اضافه معمولاً ظاهر‌ نمی‌شود: sar käl raz bɔlɔ ɔr «(بَر) سرِ دیوارِ باغِ بالا» (sar ... ɔr «بَر سرِ» پیرااضافه است) (همو). 
صفت بیانی پس از اسم (موصوف) می‌آید و از لحاظ جنس دستوری معمولاً با آن مطابقه می‌کند (اغلب با اضافه‌شدن وند بی‌تکیۀ مؤنث‌ساز -a به صفت مذکر): ɔv hünek-a «آب (مؤنث) خنک»؛ ɔra ɔvi-[y]a «آسیای (مؤنث) آبی»، ya ǰu dörɔz-a «یک جوی (مؤنث) دراز». اگر صفت بیانی مذکر مختوم به واکۀ / ä/ باشد، این مطابقه با تغییر این واکه به / e/ رخ می‌دهد: e xörus märdä «یک خروس مُرده (مذکر)»، ya ˈkärga märde «یک مرغ مُرده (مؤنث)». صفت تفضیلی و عالی با تکواژ -tar و -tarin نشان داده می‌شود: gör(d)-tar «بزرگ‌تر» و ǰövun-tarin «جوان‌ترین». با اعداد بزرگ‌تر از یک، اسم جمع به کار ‌می‌رود: sa asb-a «3 اسب». عدد ترتیبی با -öm ساخته می‌شود (گاه با تغییراتی در عدد اصلی، ازجمله تضعیفِ همخوان پایانی): haftɔd «هفتاد»، ولی haftɔ-öm «هفتادم» (همو).
ضمایر شخصی دارای تمایزِ دو حالت فاعلی و غیرفاعلی (فقط در اول شخص و دوم شخص مفرد)، و تمایز جنس (فقط در سوم شخص مفرد) هستند: az(a) «من (فاعلی)»، man «من (غیرفاعلی)»؛ tö «تو (فاعلی)»، ta «تو (غیرفاعلی)»؛ nun «او (مذکر)»، nuna «او (مؤنث)»؛ hämä «ما»؛ šömä «شما»؛ numa «آنها». به‌عنوان مثال، برای ضمیر دوم شخص مفرد tö bašti «تو رفتی»، ketɔb ta «کتاب تو»، vara ta «سمتِ تو». ضمایر واژه‌بستی (پیوسته) عبارت‌اند از: -(öm) ـَم، -(öd) ـَت، -i/ -y/ š- ـَش، -mi ـِمان، -yi ـِتان، -(ši)ـِشان؛ واکۀ آغازی دو ضمیر اول و دوم شخص مفرد، بعد از واکه حذف می‌شود: raz-öm «باغم»، pɔ-m «پایم». وضعیت 3 تکواژگونۀ ضمیر سوم شخص مفرد به این شکل است: تکواژگونۀ / -i/ پس از همخوان، / -y/ پس از واکه و / š-/ پیش از واکه ظاهر‌ می‌شوند: pür-i «پسرش»، döta-y «دخترش» و pür-š-ä «پسرش است». برای اسامی اعضای خانواده (به استثنای فرزند)، صرفاً از صورتهای جمع ضمایر پی‌بستی استفاده می‌شود: dɔdɔ-mi «خواهرم، خواهرمان» (و نه *dɔdɔ-m)، mɔya-yi «مادرت، مادرتان» (و نه *mɔya-d «مادرت»). ضمیر مشترک xay- همواره با ضمایر واژه‌بستی به کار ‌می‌رود. ضمایر واژه‌بستی علاوه‌بر نقشهای ملکی و مفعولی (مستقیم و غیرمستقیم)، نقش فاعلی هم دارند، یعنی در صرف افعال متعدی ماضی، نقش شناسۀ فعلی را بازی می‌کنند (ساخت معروف به کُنایی). گونۀ خاصی از ضمایر واژه‌بستی به‌صورت پیش‌بستهای m-، y-، š-، mi-، yi-، ši- در ساخت فعل ماضی متعدی به‌عنوان فاعل (عامل)، قبل از پیشوند نمود ناقص به کار ‌می‌روند. 
ضمایر اشاره عبارت‌اند از: nun «آن (مذکر)»، nuna «آن (مؤنث)»، nen «این (مذکر)»، nena «این (مؤنث)»، numa «آنها»، nema «اینها». صفت اشاره تنها از نظر شمار با اسم هستۀ خود مطابقه می‌کند: nen raz «این باغ»، nema raza «این باغها»؛ ولی از نظر جنس تطابق ندارد: nen pürä «این پسر»، nen döte «این دختر» (همو).
پرسش‌واژه‌ها عبارت‌اند از: ke «که»، če/ čiči «چه»، kahe «کِی»، küyâ «کجا»، čandaɢar «چقدر»، sayin «چطور»، čörɔ «چرا»، kömin «کدام»، čand «چند» (با اسم هستۀ جمع: čand ketɔba «چند کتاب»). برخی از قیدهای پرکاربردتر عبارت‌اند از: bar «بیرون»، rüya «تو»، hä(tan) «حالا، الان»، xöb «خوب»، ǰuy «زیاد»، döbɔrä «دوباره»، hamüšäv «همیشه»، epärtu «یک کمی» (همو؛ لکوک، «پژوهشها»، 96, 250-257).

صفحه 1 از2

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: