رمله
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
دوشنبه 29 بهمن 1403
https://cgie.org.ir/fa/article/268347/رمله
جمعه 29 فروردین 1404
چاپ شده
25
رَمْله، شهری در فلسطین اشغالی در شمال غربی بیتالمقدس. رمله در دشتی هموار و ساحلی، به فاصلۀ 40کیلومتری از بیتالمقدس، حد فاصل دو شهر رهووت و لُد واقع شده (EI2, VIII/ 423)، و از نظر طبیعی، ادامۀ کرانههای شنی شهر بندری یافا ست (دباغ، 1(1)/ 27؛ لسترینج، 15)؛ گویا سبب نامگذاری این شهر، واقعشدن آن در ریگ و شن (رمل) و زمینهای خالی از گیاه بوده است (ابنعبدالمنعم، 268؛ زجاجی، 1/ 410). رمله ازلحاظ موقعیت ارتباطی، نقشی مهم را ایفا میکرده است؛ نخست بهسبب آنکه از شهرهای مهم فلسطین فاصلهای تقریباً یکسان، و موقعیتی مرکزی در ارتباط با آنها داشته (اصطخری، 66؛ ابنحوقل، 1/ 186؛ ادریسی، 1/ 356، 363؛ ابنعبدالمنعم، همانجا)، و بر سر راه ارتباطی بیتالمقدس و سواحل مدیترانه واقع بوده است (نک : بکنجهام، 19). دوم آنکه شهرهای مهم شام مانند دمشق و طبریه را به مصر متصل میکرده است (ابنخردادبه، 78، 80؛ اصطخری، 65-66؛ ابنحوقل، 1/ 185-186)؛ به همین سبب، رمله صدها سال محلی برای اتراق و تجدید قوای کاروانهایی بود که به سوی مصر میرفتند (تامسن، I/ 109).در بیشتر منابع دورۀ اسلامی، بنیانگذار این شهر، سلیمان بن عبدالملک (حک 96- 99 ق/ 715-717 م)، والی جند فلسطین و برادر خلیـفه ولیـد بن عبدالملک، عنوان شـده است (نک : بلاذری، 143؛ ابنفقیه، 152؛ گورزالژانی، 1). بنابر گزارشهای دیگر، سلیمان بن عبدالملک پیش از خلافت، رمله را در سهفرسخی شهر لُد ساخت و در آنجا بر مسند خلافت نشست (نک : مهلبی، 93؛ یعقوبی، 2/ 293؛ طبری، 6/ 505). سلیمان اهالی لد را مجبور کرد تا به رمله مهاجرت کنند (یعقوبی، همانجا)، سپس کاخی به نام «دارالصباغین» در آنجا برای خود ساخت و مسجد و مأذنهای برای آن تعبیه کرد. وی همچنین برای تأمین آب آشامیدنی، دستور داد قنات و چاههایی در آن منطقه حفر شود (بلاذری، ابنفقیه، همانجاها)؛ اما سلیمان نتوانست ساخت مسجد را به پایان رساند و پس از او، عمر بن عبدالعزیز از مساحت مسجد کاست و آن را کامل کرد (بلاذری، همانجا؛ مسعودی، 359-360). برخی از مورخان نیز چون طبری (3/ 417)، و واقدی (2/ 36) در رویدادهای سال 13 ق/ 634 م از رمله نام بردهاند. اگر گزارش مربوط به سلیمان بن عبدالملک صحیح باشد، احتمال دارد شهر رمله پیش از سلیمان بن عبدالملک نیز برپا بوده، اما سلیمان این شهر را توسعه داده باشد.رمله چهارمین شهری است که مسلمانان در مناطق مفتوحه گشودند (مسعودی، 359). افزونبر آن، نخستین شهری است که پس از فتح شام، در فلسطین بنا شده؛ اگرچه ابتدا ساختاری شبیه به اردوگاه نظامی داشته است (نک : دانر، 245). رمله یکی از مهمترین ضرابخانهها در روزگار امویان بوده است (مگنس، 183, 192؛ وُمزلی، 37). این شهر با ساختار و کالبد رومی خود از همان نخست مرکز اداری فلسطین شد (لوز، 53) و بیتالمقدس را زیر سایۀ اهمیت خود قرار داد (الاد، 12). رمله، که سلیمان حامیان یمانی خود را در آن گرد میآورد، رفتهرفته محل تجمع بدویان یمانی شد (کندی، 99, 106).با رویکارآمدن عباسیان، رمله نیز به دست خاندان عباسی افتاد و مدتها صالح بن علی بن عباس و فرزندانش بر آن حکومت داشتند. در اوایل حکومت عباسی، خلفا به عمران و بهخصوص آبرسانی رمله مبالغی قابلتوجه اختصاص میدادند (نک : ابنفقیه، 152-153؛ نیـز نک : بلاذری، 143-144). در ایـن دوران، سـران قبـایل رملـه اندکاندک بر معادلات آنجا اثر گذاشتند؛ از مهمترین عاملان آنها، عیسی بن شیخ بن سلیل را میتوان نام برد که کاخ حسامی را پیرامون رمله ساخت (یعقوبی، 2/ 501-502؛ طبری، 9/ 372). سرسلسلۀ اخشیدیان، محمد ابنطُغْج (سپستر مشهور به اخشید)، نیز عامل عباسیان در رمله بود (ابنخلکان، 5/ 56- 58). پس از تشکیل حکومت اخشیدیان در مصر، شام و از آن جمله رمله، در قلمرو آنان قرار گرفت. در 328 ق/ 940 م، محمد بن رائق، از عوامل دستگاه خلافت عباسی، اخشید را شکست داد، و شام را تسخیر کرد، اما رمله در دست اخشید باقی ماند (ابوعلی، 6/ 23؛ ابناثیر، 8/ 364). سپس سیفالدوله حمدانی بر آن چیره شد. در اواخر حکومت اخشیدیان نیز قرامطه به رمله حملهور شدند و آن را غارت کردند (مقریزی، 1/ 117). با شروع حکومت فاطمیان در رمله (365 ق/ 976 م)، قرمطیان بار دیگر بر آنجا دست یافتند (ابنکثیر، 11/ 299). پس از قرامطه، طایفۀ بدوی بنیجراح که از قبیلۀ طیئ بودند، بر اوضاع رمله چیره گشتند و چندین بار به رمله یورش بردند و آنجا را تاراج کردند (نک : انطاکـی، 191-192؛ ابنقلانسی، 1/ 42؛ مقریزی، 2/ 95). بنیجراح توانستند حکومتی علوی در آنجا تأسیس کنند، اما دوام چندانی نداشتند (485-EI2, II/ 482). این عربهای بدوی آسیبهای جبرانناپذیری بر رمله وارد آوردند، تاحدیکه بدل به شهری خالی از سکنه شد؛ این رویداد نتیجۀ اقدام سلیمان بن عبدالملک در جذب یمانیان به رمله بود (کندی، 304, 323). با ضعف فاطمیان، اَتسز خوارزمی در 463 ق/ 1071 م، رمله را به قلمرو البارسلان سلجوقی افزود (ابنموصلایا، 115).به نوشتۀ جغرافیانویسان سدههای 3 و 4 ق/ 9 و 10 م، رمله قصبۀ فلسطین، بزرگترین شهر آن، و بزرگتر از بیتالمقدس بوده است (ابنفقیه، 152؛ اصطخری، 56، 65؛ ابنحوقل، 1/ 171، 186؛ حدود ... ، 173؛ مقدسی، 164-165). مساحت رمله یک در یک میل (واحد سنجش طول در میان اعراب؛ هر میل عربی را 3/ 1 فرسنگ، و در حدود 000‘2 متر دانستهاند) بوده، و 8 دروازه داشته است. بیشتر ساختمانهای شهر از سنگ، و با نظم خاصی بنا شده بودند. رمله در میان روستاها و کشتزارها قرار گرفته بود و خیابانهای مرتبی داشت. مهمترین بنای شهر ــ مسجد جامع ابیض ــ در دورۀ سلیمان بن عبدالملک ساخته شده بود و در میان بازارها قرار داشت. به گزارش مقدسی، این مسجد برتر از جامع دمشق بود. مهمترین مشکل رمله آبرسانی به آن بوده، زیرا آب جاری نداشته است (همانجا؛ نیز ابنفقیه، 152-153)، و آب آشامیدنی مردم از چاهها و حوضچههای ذخیرۀ آب باران تأمین میشد (مهلبی، 94)، که آبی گوارا و سبک داشتهاند (لسترینج، 20). بافت جمعیتی رمله ترکیبی از عربها و غیرعربها بوده است، شماری از یهودیان سامری هم در آنجا سکونت داشتهاند (یعقوبی، همانجا). این شهر یکی از مهمترین ایستگاههای برید در غرب قلمرو خلافت در سدۀ 3 ق/ 9 م، به شمار میرفته است (ابنخردادبه، 78؛ قدامه، 128). تجارت در رمله سودآور بود و به گزارش مقدسی، درعین کمآبی، میوههای مرغوب، و نانهای سفید آن شهرت داشت (ص 33، 151، 164، 181). در آن روزگار، رمله همچنان محل تجمع نیروها برای غزا با روم بوده، و حتى محلهای به نام «عسکر» داشته است؛ به همین سبب، گروه چشمگیری از علمای دینی در آن جمع شده بودند (مقدسی، 27؛ یاقوت، 2/ 818- 819). افزونبر آن، تا حملۀ صلیبیان، رمله مهمترین مرکز تصوف در شام به شمار میرفته، و خانقاهی معروف در آن دایر بوده است (مایر، 349؛ خواجه عبدالله، 228- 229، 324، 364، 508). در ابتدای سدۀ 5 ق، رمله حدود 000‘4 خانوار جمعیت داشته است (ابوعبید، 1/ 464؛ ابنعبدالمنعم، 268؛ شریشی، 3/ 348). ناصر خسرو که در سدۀ 5 ق/ 11 م، از رمله دیدار کرده، آن را شهری بزرگ با بارویی استوار از سنگ و گچ، و دروازههایی آهنین وصف کرده است. به نوشتۀ او، بسیاری از ساختمانهای شهر از سنگ مرمر، که در رمله بهفراوانی یافت میشد، ساخته شده بودند. مسجد جامع شهر 300 در 200 گام مساحت، و در آن حوضچههایی بزرگ وجود داشته است که هنگام پُرآببودن، مردم از آنها آب میبردهاند. روی صفۀ مسجد نوشتهای به این مضمون بوده است که در پانزدهم محرم 425، در اثر زمینلرزهای مهیب، بسیاری از ساختمانهای شهر ویران شده بودند، اما به مردم آسیبی نرسیده بود (ص 32-33)؛ برخی از منابع نیز به این زمینلرزه اشاره کردهاند (نک : ابنجـوزی، المنتظـم، 15/ 239). زمینلـرزهای دیگـر نیـز در 460 ق/ 1068 م (همو، شذور ... ، 265) روی داد و آسیبهای جبرانناپذیری به شهر وارد آورد تاحدیکه پیش از آمدن صلیبیان، رمله به شهری نیمهویران بدل، و از جمعیت آن کاسته شده بود (دمشقی، 201).رمله پیش از تصرف بیتالمقدس در سال 492 ق/ 1099 م، به دست صلیبیان افتاد (ابنقلانسی، 1/ 222). بدینگونه، رمله تابع فرمانروایی لاتینی اورشلیم شد و مردمان آن، ترک دیار کردند (ویلیام، I/ 332-333, 438 ). سپاه فاطمیان طی دو جنگ، در سالهای 494 و 495 ق، در حوالی رمله با صلیبیان درگیر شدند که در جنگ نخست شکست خوردند، اما در 495 ق، رمله را از صلیبیان بازپس گرفتند؛ هرچند، صلیبیان دوباره بر آنجا مسلط شدند (ابنقلانسی، 1/ 229؛ ویلیام، I/ 440, 443-446).پس از آن جنگها، دیگر کوششی برای بازپسگیری شهر صورت نگرفت تا اینکه صلاحالدین ایوبی در 566 ق/ 1171 م، به رمله حملۀ ایذایی کرد (ابناثیر، 11/ 365). وی همچنین در 573 ق به آن شهر که دروازۀ قدس بود، یورش برد و اسرا و غنایم فراوان به دست آورد (همو، 11/ 442؛ ابنعبری، 221). معروفترین حاکم صلیبی رمله ابنبارزان (بالیان بن بیرزان) است که در محاصرۀ قدس از سوی صلاحالدین، مسئول دفاع از شهر بود (ابناثیر، 11/ 546). رمله در 583 ق به دست صلاحالدین افتاد (ابوشامه، 3/ 318) و او در 587 ق، دستور داد تا قلعۀ آن را ویران، و شهر را خالی از جمعیت کنند (ابنشداد، 283-284؛ ابناثیر، 12/ 72). طبق صلح رمله (588 ق/ 1192 م)، که میان صلاحالدین و ریچارد یکم ــ ملقب به شیردل، پادشاه انگلستان ــ منعقد شد، این شهر در دست وی باقی ماند (ابناثیر، 11/ 546، 12/ 86؛ ابنشداد، 338؛ ابوشامه، 4/ 325)، و نواحی ساحلی فلسطین از شهر صور تا یافا به صلیبیان واگذار شد. رمله پس از چیرگی صلاحالدین بر آن، همچنان ویرانه ماند و از وسعت آن نیز کاسته شد و هرگز نتوانست اهمیت پیشین خود را بازیابد (نک : یاقوت، 2/ 818- 819). با تشکیل حکومت ممالیک بحری، نخستین کسی که به عمران رمله همت گمارد، ملک ظاهر بیبرس یکم (سل 658-676 ق/ 1260- 1277 م) بود. او مساجد رمله را که صلیبیها ویران کرده بودند، بازسازی کرد (ابنشاکر، 1/ 244؛ ابنکثیر، 13/ 276؛ ابنسباط، 1/ 451). رمله در دورۀ ممالیک بحری، از نظر اداری و سیاسی اهمیتی اندک داشت و حاکم آنجا که معمولاً فردی نظامی بود، از نظر سیاسی، تابع نایب دمشق به شمار میرفت (قلقشندی، 4/ 103، 206، 7/ 198؛ عاشور، 324-325). در دورۀ استیلای ممالیک بحری بر رمله، بار دیگر جمعیت، نیز وسعت شهر کاهش یافت. در این دوره، صاحبمنصبانی با عنوان «کاشف الرمله» بر آنجا حکومت داشتند (قلقشندی، 4/ 206، 7/ 198). پس از جنگ مَرجِ دابِق در 922 ق/ 1517 م، سلطان سلیم، شهر رمله را به متصرفات دولت عثمانی افزود (خوند، 14/ 214). در دورۀ عثمانی، رمله جزو ولایات غزه به شمار میرفت (شوفانی، 242). لوران دُ آرویو، جهانگرد فرانسوی که در سدۀ 11 ق/ 17 م از رمله دیدار داشته، آنجا را روستایی پرجمعیت، و مرکز بازرگانی منطقه وصف کرده است که بازرگانان برای خرید پنبه و میوه به آنجا میرفتند (ص 139، 141). در 1031 ق/ 1622 م، در اثر زمینلرزهای مهیب، مسجد جامع رمله ویران شد. همچنین، زمینلرزهای بزرگ در 1070 ق/ 1660 م ویرانیهایی در رمله به بار آورد (خوند، همانجا). در سال 1213 ق/ 1799 م، در جریان حملۀ لشکریان ناپلئون بناپارت (امپراتور فرانسه) به فلسطین، رمله به اشغال آنان درآمد؛ اما احمد پاشا جزار، از والیان عثمانی در آن منطقه، به کمک نیروهای انگلیس، در برابر فرانسویان مقاومت کرد و آنان را شکست داد (ترک، 71؛ دباغ، 4(2)/ 430). جمعیت رمله در سدۀ 19 م، حدود 000‘5 تن گزارش شده است که نیمی از آن مسیحی، و بقیه مسلمان بودند (بکنجهام، 19؛ نیز نک : تامسن، I/ 114). جمعیت رمله در پایان آن سده نیز 000‘8 تن گفته شده است که 000‘1 تن از آنها مسیحی بودند (خوری، 243). پیشۀ اصلی مردم رمله در سدۀ 13 ق/ 19 م همچنان کشاورزی، و صنایع آن متکی به محصولاتی چون گندم، زیتون، روغن و پنبه بود (بکنجهام، همانجا). صنعت صابونسازی رمله هم رونقی خاص داشت؛ قلیای مورد نیاز این صنعت، از اطراف شهر تأمین میشد (تامسن، I/ 114, 129-130). این شهر مرکز مهم بازرگانی فلسطین بود و بیشتر کشورهای اروپایی در آن نمایندگی بازرگانی داشتند (همو، I/ 114). در سال 1336 ق/ 1917 م، سپاهیان بریتانیا به فرماندهی ادمند آلنبی به فلسطین حمله کردند (کردعلی، 3/ 146؛ العینی، 12). پس از تسلط انگلستان بر فلسطین در 1917 م، بنابر معاهدۀ «سایکس ـ پیکـو» رمله جـزو منطقۀ بیطرف بینالمللی قرار گـرفت (بیگـر، 43-46)؛ تا اینکه در 1922 م، جامعۀ ملل رسماً فلسطین را تحت قیمومت انگلستان اعلام کرد (العینی، 12-13, 495). رمله در دوران تحتالحمایگی، از نظر اداری تابع لواء یافا بود (دباغ، 1/ 142). در 1937 م، نخستین طرح تقسیم فلسطین را بن گوریون مطرح کرد که براساس آن، رمله میبایست به صهیونیستها تعلق میگرفت؛ اما به منطقۀ تحت تسلط عربها پیوست (بیگر، 197-198, 215). سرانجام، با تأسیس رژیم اشغالگر اسرائیل در ژوئیۀ 1948 م، این شهر را صهیونیستها اشغال کردند و همۀ جمعیت آن، حدود 000‘ 17 نفر، از شهر رانده شدند تا رمله به شهری یهودینشین بدل گردد (دباغ، 1/ 286). از مسجد جامع رمله، معروف به جامع ابیض، که مهمترین بنای شهر بود و در دورۀ سلیمان بن عبدالملک بنا، و به دستور صلاحالدین و بیبرس بازسازی شده بود، امروزه جز ویرانههای دیوارهای آن در غرب محدودۀ شهری رمله چیزی بر جای نمانده است (قایاتی، 86؛ دباغ، 1/ 285). روایاتی نیز وجود دارد که صالح نبی (ع) در جامع ابیض دفن شده، و مراسمی خاص آن وجود داشته است (بوسعیدی، 83؛ دباغ، 1/ 286). از مشاهیر رمله میتوان به محمود بن حسین ملقب به «کشاجِم» اشاره کرد که در سدۀ 4 ق/ 10 م میزیست (ابنندیم، 154؛ ابنشاکر، 4/ 99). از علمای متأخر رمله نیز میتوان به خیرالدین رملی (993- 1081 ق/ 1585-1670 م)، محدث و فقیه حنفی، اشاره کرد که در آبادانی رمله کوشید (محبی، 2/ 134-137، 139).
آرویو، لوران د.، فلسطین فی مذاکرات الفارس دارفیو، ترجمۀ لیلی صباغ، بیروت، 1416 ق/ 1996 م؛ ابناثیر، الکامل؛ ابنجوزی، عبدالرحمان، شذور العقود فی تاریخ العهود، به کوشش ابیهیثم شهبانی، قاهره، 1427 ق/ 2006 م؛ همو، المنتظم، به کوشش محمد عبدالقادر عطا و مصطفى عبدالقادر عطا، بیروت، 1412 ق/ 1992 م؛ ابنحوقل، محمد، صورة الارض، به کوشش کرامرس، لیدن، 1938 م؛ ابنخردادبه، عبیدالله، المسالک و الممالک، به کوشش دخویه، لیدن، 1889 م؛ ابنخلکان، وفیات؛ ابنسباط، حمزه، تاریخ، به کوشش عمر عبدالسلام تدمری، طرابلس، 1413 ق/ 1993 م؛ ابنشاکر کتبی، محمد، فوات الوفیات، به کوشش احسان عباس، بیروت، دارصادر؛ ابنشداد، یوسف، النوادر السلطانیة، قـاهره، 1415 ق؛ ابنعبدالمنعم حمیـری، محمد، الروض المعطار، به کوشش احسان عباس، بیروت، 1984 ق؛ ابنعبری، غریغوریوس، تاریخ مختصر الدول، بیروت، 1890 م؛ ابنفقیه، احمد، البلدان، به کوشش یوسف هادی، بیروت، 1416 ق/ 1996 م؛ ابنقلانسی، حمزه، تاریخ دمشق، دمشق، 1403 ق/ 1983 م؛ ابنکثیر، البدایة و النهایة، به کوشش احمد ابوملحم و دیگران، بیروت، 1405 ق/ 1985 م؛ ابنموصلایا، علاء، رسائل، به کوشش عصام مصطفى عبدالهادی عقله، مرکز زاید للتراث و التاریخ؛ ابنندیم، الفهرست؛ ابوشامه، عبدالرحمان، عیون الروضتین، به کوشش ابراهیم زیبق، بیروت، 1418 ق/ 1997 م؛ ابوعبید بکری، عبدالله، المسالک و الممالک، به کوشش وان لون و ا. فره، تونس، 1992 م؛ ابوعلی مسکویه، احمد، تجارب الامم، به کوشش ابوالقاسم امامی، تهران 1379 ش؛ ادریسی، محمد، نزهة المشتاق، بیروت، 1409 ق؛ اصطخری، ابراهیم، مسالک الممالک، به کوشش دخویه، لیدن، 1870 م؛ انطاکی، یحیى، تاریخ، به کوشش عمر عبدالسلام تدمری، طرابلس، 1990 م؛ بکنجهام، ج. س.، «اسفار فی فلسطین»، رحلات فی الاردن و فلسطین، به کوشش سلیمان موسى، عمان، 1987 م؛ بلاذری، احمد، فتوح البلدان، به کوشش دخویه، لیدن، 1866 م؛ بوسعیدی، حمود، الدر المنظوم، عمان، 1427 ق؛ ترک، نقولا، ذکر تملک جمهور الفرنساویة الاقطار المصریة و البلاد الشامیة، به کوشش یاسین سوید، بیروت، 1990 م؛ حدود العالم، به کوشش منوچهر ستوده، تهران، 1340 ش؛ خواجه عبدالله انصاری، طبقات الصوفیة، به کوشش محمد سرور مولایی، تهران، 1386 ش؛ خوری، نجیب افندی نصار، «فلسطین و اشهر آثارها»، الجامعة، 1321 ق، س 4، شم 4؛ خوند، مسعود، الموسوعة التاریخیة الجغرافیة، بیروت، 1994-2004 م؛ دباغ، مصطفى مراد، بلادنا فلسطین، بیروت، 1991 م؛ دمشقی، محمد، نخبة الدهر، به کوشش مرن، لایپزیگ، 1923 م؛ زجاجی، عبدالرحمان، مختصر الزاهر، به کوشش تامر محمد امین حسنین، دوحه، 1434 ق/ 2013 م؛ شریشی، احمد، شرح مقامات الحریری، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، 1413 ق/ 1992 م؛ شوفانی، الیاس، الموجز فی تاریخ فلسطین السیاسی، بیروت، 2003 م؛ طبری، تاریخ؛ عاشور، سعید عبدالفتاح، مصر و الشام فی عصر الایوبیین و الممالیک، بیروت، دار النهضة العربیه؛ قایاتی، محمد عبدالجواد، نفحة البشام فی رحلة الشام، بیروت، 1401 ق/ 1981 م؛ قدامة بن جعفر، الخراج، به کوشش محمد حسین زبیدی، بغداد، 1981 م؛ قلقشندی، احمد، صبح الاعشى، قاهره، 1383 ق/ 1963 م؛ کردعلی، محمد، خطط الشام، بیروت، 1403 ق؛ مایر، ف.، ابوسعید ابوالخیر: حقیقت و افسانه، ترجمۀ مهرآفاق بایبوردی، تهران، 1378 ش؛ محبی دمشقی، محمد امین، خلاصة الاثر، بیروت، دار صادر؛ مسعودی، علی، التنبیه و الاشراف، به کوشش دخویه، لیدن، 1893 م؛ مقدسی، محمد، احسن التقاسیم، لیدن، 1906 م؛ مقریزی، احمد، اتعاظ الحنفاء، قاهره، 1416 ق؛ مهلبی، حسن، الکتاب العزیزی او المسالک و الممالک، دمشق، 2006 م؛ ناصر خسرو، سفرنامه، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، 1354 ش؛ واقدی، محمد، فتوح الشام، بیروت، دار جیل؛ یاقوت، بلدان؛ یعقوبی، احمد، تاریخ، بیروت، 1379 ق/ 1960 م؛ نیز:
Biger, G., The Boundaries of Modern Palestine, 1840-1947, London, 2004; Donner, F. M., The Early Islamic Conquests, Princeton, 1981; EI2; El-Eini, R., Mandated Landscape: British Imperial Rule in Palestine, 1929-1948, London, 2006; ELad, A., Medieval Jerusalem and Islamic Worship, Leiden, 1999; Gorzalczany, A., «The Umayyad Aqueduct to Ramla and Other Finds Near Kibbutz Náan», Atiqot, Jerusalem, 2011, no. 68; Kennedy, H., The Prophet and the Age of the Caliphates: The Islamic Near East From the Sixth to Eleventh Century, London etc., 2004; Le Strange, G., Palestine Under the Moslems, Beirut, 1965; Luz, N., «The Construction of an Islamic City in Palestine. The Case of Umayyad al-Ramla», JRAS, 1997, vol.VII, no.1; Magness, J., The Archaeology of the Early Islamic Settlement in Palestine, Indiana, 2003; Thomson, W. M., The Land and the Book, New York, 1880; Walmsley, A., «Coinage and the Economy of Syria-Palestine in the Seventh and Eighth Centuries CE», Money, Power and Politics in Early Islamic Syria, ed. J. Haldon, London, 2010; William, A History of Deeds Done Beyond the Sea, tr. E. A. Babcock and A. C. Krey, New york, 1943. مسعود وکیلیتنها
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید