رفیعای نائینی
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
دوشنبه 29 بهمن 1403
https://cgie.org.ir/fa/article/268275/رفیعای-نائینی
پنج شنبه 23 اسفند 1403
چاپ شده
25
رَفیعایِ نائینی، میرزا رفیعالدین محمد بن حیدر حسینی طباطبایی، حکیم، متکلم، فقیه و محدث نامدار شیعی سدۀ 11 ق/ 17 م. چنانکه از نسبتش برمیآید، اصلش از نائین بود و در همانجا زاده شد (شاملو، 2/ 35؛ بلاغی، 166؛ قس: گلیزواره، 214، که رفیعا را زادۀ زواره دانسته است). رفیعای نائینی در اوان جوانی برای ادامۀ تحصیل به اصفهان آمد و نزد عالمان برجستۀ آنجا به تحصیل پرداخت. به گزارش منابع، استادان او در حدیث و فقه، ملا عبدالله بن حسین شوشتری (تستری) (د 1021 ق/ 1612 م)، شیخ بهایی (د 1031 ق) و میرداماد (د 1041 ق) ــ به اقرب احتمال، از او در علوم عقلی نیز بهره برده است ــ و در حکمت، میرفندرسکی (د 1050 ق) بودند (شاملو، همانجا؛ اردبیلی، 1/ 322؛ خاتونآبادی، 514؛ معصومعلیشاه، 1/ 261). عبدالحسین حسینی خاتونآبادی (د 1105 ق)، که از شاگردان میرزا رفیعا و وقایعنگاران آن دوران بوده، تاریخ وفات وی را 1080 ق/ 1669 م آورده است (ص 530، 544؛ علی خان، 499). منابع متأخرتر براساس مادهتاریخِ بیتی بر لوح مزارش (بتاریخ فوتش خردمند گفت/ مقام رفیع مقام رفیع)، تاریخ درگذشت او را 1082 ق آوردهاند (قمی، 2/ 279؛ مدرس تبریزی، 6/ 128). به گفتۀ محمدباقر خوانساری (د 1313 ق)، رفیعای نائینی در زمان مرگ، 85 سال داشته است (7/ 81). ولیقلی خان شاملو، از معاصران نائینی، در بیان احوال او میگوید: «از آن وقت الى الآن که عمر شریف ایشان از عقد هفتاد متجاوز است ... » (همانجا). اگر سال اتمام تألیف کتاب 1076 ق باشد (نک : ساداتناصری، 12)، مؤید قول خوانساری است؛ بنابراین، تاریخ ولادت رفیعای نائینی احتمالاً در حدود سالهای 996 تا 998 ق/ 1588 تـا 1590 م بـوده اسـت (نک : نورانـی، 38). مدفـن میرزا رفیعا در تخت فولاد اصفهان واقع شده است. به فرمان شاه سلیمـان یکم صفوی (سل 1077 یا 1078-1105 ق/ 1666-1694 م)، بر مزارش گنبدی ساختند که به تکیۀ میرزا رفیعا معروف است (گزی، 60). رفیعای نائینی در اصفهان به تدریس معقول و منقول پرداخت. در آنجا طالبان علم نزد وی گرد آمدند و مجلس درس او رونق یافت (شاملو، همانجا). از جملۀ شاگردان نامدار وی عبارتاند از: محمدباقر مجلسی (د 1110 ق/ 1698 م)، که در اجازات خود، «قدوة الحکماء المتألهین السید السند میرزا رفیعالدین» را از استادان و شیوخ روایی خود برشمرده است (ص 122-123، 175، 187، 275)؛ حر عاملی (د 1104 ق/ 1693 م، ه م)، که نائینی را از مشایخ روایی خود ذکر کرده، و میگوید از «حکیم متکلم» از طریق مجلسی روایت کرده است (2/ 309)؛ سید نعمتالله جزایری (د 1112 ق) (جزایری، 58)؛ رفیعالدین محمد بن فرج، مشهور به ملا رفیعای گیلانی (افندی، 7/ 106)؛ میر محمدمعصوم حسینی قزوینی (د 1091 ق/ 1680 م) که بر حاشیۀ نائینی بر اصول الکافی، حاشیه نوشت (همو، 5/ 183؛ آقابزرگ، الذریعة، 6/ 143)؛ عبدالحسین خاتونآبادی (ص 530)؛ محمد مهدی بن رضا مشهدی که اجوبة المسائل در ابواب فقهی طهارت و صلات به تقریر او ست (کشمیری، 89-90؛ آقابزرگ، طبقات ... ، 226)؛ و فرزندش ابوالحسن بهاءالدین محمد (د 1098 ق/ 1687 م) (خاتونآبادی، 540). گفتنی است که میرزا ابوالحسن جلوه (د 1314 ق/ 1896 م)، از احفاد رفیعای نائینی است (نامه ... ، 3/ 33؛ برای آگاهی از نوادگان نائینی که در کسوت علما و فضلا بودند، نک : معلم، 1/ 29-36؛ مهدوی، 2/ 80، 338، 759، 3/ 194). در مراسم جلوس شاه سلیمان بر تخت شاهی (1077 یا 1078 ق)، پس از آنکه محقق سبزواری (د 1090 ق)، شیخالاسلام و امامجمعۀ اصفهان، خطبۀ جلوس را خواند، میرزا رفیعا هم مطالبی گفت و دعایی کرد (خاتونآبادی، 529-530؛ شاردن، 4/ 1644-1646؛ جعفریان، 1/ 225)، که نشان از جایگاه والای رفیعای نائینی در میان علما و دربار صفوی دارد. به نظر میرسد او نیز، مانند بسیاری از علما، دولت صفویه را فرصتی مغتنم برای تشیع میدانست. حکم فقهی او در وجوب تخییری نماز جمعه، که راهی میان حرمت و وجوب عینی اقامۀ نماز جمعه در زمان غیبت است، نشان از غنیمتشمردن فرصت دولت صفویه دارد (نک : شاملو، 2/ 35؛ دوازده ... ، 88، 224). در همین راستا، میرزا رفیعا «شجرۀ الٰهیه» را به شاه صفی اول (سل 1038-1052 ق/ 1629-1642 م) تقدیم کرد (آقابزرگ، همانجا). بااینحال، از مشارکت او در مناصب دینی خبری نداریم، جز آنکه در یک مناسبت در 1072 ق/ 1661 م، به فرمان شاه عباس دوم (سل 1052-1077 ق)، به عضویت شورایی فقهی درآمد (جعفریـان، 1/ 226). رفیعای نائینی از حکمای مکتب اصفهان است که غایت آن نیل به «حکمت الٰهی»، و توافق عقل و کشف و سنت است (برای مثال، نک : نصر، 445-446). بااینحال، تأکید همۀ این حکما بر شریعت و حقیقت و طریقت یکسان نیست. شریعت در آثار فقهی و حدیثی رفیعا، و حقیقت در آثار کلامی وی برجستهتر است و از این نظر، به علامۀ حلی بیشباهت نیست. شاید بیسبب نباشد که رفیعا بر آثار او بیش از همه، حاشیه نوشته است (نک : بخش آثار). مثلاً رفیعای نائینی در رسالههای «شجرۀ الٰهیه» و تلخیص آن، «ثمرۀ شجرۀ الٰهیه»، چه در روش و چه در تبویب، به کشف المراد علامۀ حلی اتکا داشته است (برای مقایسۀ ابواب دو اثر، نک : رفیعا، «شجره ... »، سراسر اثر؛ علامۀ حلی، 408-416). «شجرۀ الٰهیه» نخستین اثر در کلام شیعی، با رویکردی فلسفی در مکتب اصفهان است. مؤلف در مقدمۀ آن، چنین میگوید: این اثر «بر نهجی ایراد نمود که هریک از مبتدی و منتهی، على اختلاف المراتبْۨ از آن منتفع گردند» (ص 207). تألیف چنین اثری به فارسی، با رویکارآمدن صفویه در خور توجه است (رضوی، 403). رفیعای نائینی در ابتدای «شجرۀ الٰهیه» و تلخیص آن، به تبعیت از تجرید الاعتقاد خواجه، به امور عامه پرداخته است. او به شیوۀ مشائیان، قائل به تمایز وجود و ماهیت در ممکنات و عینیت آنها در واجبالوجود است. درعینحال، تفاوت ماهیات در علم باری و عالم اعیان را تفاوت در ظرف میداند (نک : «ثمره ... »، 287-290)؛ امـا در حقیقت، اتصاف وجود به ممکنات، چه در علم باری و چه در عالم واقع، قائم به واجبالوجود است و جمیع ماهیات ممکنه نمودی از بود واجبالوجودند (همان، 288-292، 310). ازاینرو، تمایزی قاطع میان واجب و ممکن ترسیم میکند که نافی هرگونه تشکیک در وجود است و بر کلمۀ مبارکۀ لا اله الا الله وحده لا شریک له ناطق است (همان، 288). میرفندرسکی نیز عالم را مایا و نمود برهم دانسته، و آن را با اقوال فلاسفۀ یونان یکسان دیده است (ص 15-20). روش فلسفی رفیعای نائینی در بحث از اثبات باری و صفات ثبوتی و سلبی و افعالی باری کاملاً روشن است. در باب نبوت و امـامت و معاد رویکرد او به متکلمـان نزدیکتر میشـود (نک : «شجره»، «ثمره»، سراسر آثار). میرزا رفیعا همچون فلاسفه، صفات باری را عین ذات او میداند، بااینحال، مانند علامه بر آن است که صفات اموری وجودی هستند. او سعی داشته است تا صفات ذات را از مفهوم واجبالوجود استنتاج کند. نزد وی، صفات، «اعتبارات عقلیه» هستند، یعنی عروض آنها بر ذات باری تنها در ظرف ذهن تقرر دارد، بااینحال، ظرف اتصافِ ذات باری به صفاتْ عالم خارج است (نک : «ثمره»، 293، 305-306؛ اشمیتکه، 166-169). میرزا رفیعا «اتصاف» ذات حق به صفاتی چون سمیع و بصیر را از «ضروریات دین اسلام» دانسته، امـا به تأویل این صفـات پرداخته است (نک : همان، 302)، که به رویکرد تنزیهی او دلالت دارد. سخن رفیعای نائینی در تحلیل علم باری بدیع مینماید. علم باری احاطۀ او به جمیع اشیاء است. مراد از احاطۀ باری، «احاطۀ ظهوری و کشفی، نه کیفیتی که مصحح ظهور انکشاف باشد بر ذیالکیفیه، چنانکه حکماء در تعریف علم که از اعراض شمردهاند گفتهاند» (همان، 295). میرزا رفیعا به تبع فخر رازی و علامه، علم را از مقولۀ اضافه میداند (فخر رازی، 1/ 170؛ علامۀ حلی، «نهج ... »، 198؛ اشمیتکه، 191-192). احاطۀ «ظهوری» و «کشفی» ناظر بر این معنا ست که متعلق علم (محاط) بهسبب احاطۀ عالم (محیط) ظهور و تجلی مییابد و وجودی مستقل ندارد. شباهت اضافۀ ظهوری میرزا رفیعا با اضافۀ اشراقی سهروردی (ص 152-153) قابلتوجه است. مرتبۀ اول (معلوم اول) از مراتب علم باری انکشاف ذات احدی بر او ست که علم تفصیلی به ذات، و علم اجمالی به جمیع موجودات است. حکما از آن به «عقل اول»، و صاحب شریعت از آن به عقل (اول ما خلق الله العقل)، قلم (اول ما خلق الله القلم) و نور محمدی (اول ما خلق الله نوری) تعبیر کردهاند (نک : رفیعا، همان، 295-300). در شرح حدیث «ان الله واحد متوحد بالوحدانیة، متفرد بامره، خلق خلقا فقدرهم لذٰلک الامر، فنحن هم»، «لذٰلک امر» را ولایت اهلبیت (ع) دانسته، که براساس آن خداوند مخلوقات را به «صورت احسن» مقدر کرده است و برای تأیید این معنا به احادیث «اول ما خلق الله نوری» و «انا و علی من نور واحد» استناد میکند (همو، الحاشیة ... ، 578). میرزا رفیعا در «شجرۀ الٰهیه» امامت را بر قاعدۀ لطف استوار ساخته است (ص 265-266)، چنانکه در سنت کلام شیعی متداول است؛ حالآنکه در الحاشیة، امامت را از منظر مابعدالطبیعی مینگرد که متضمن ولایت تکوینی است و شاید نمودار گرایش عرفانی او باشد.
1. «شجرۀ الٰهیه» در کلام شیعی به فارسی. مؤلف نگارش رساله را در 1047 ق به اتمام رساند؛ 2. «ثمرۀ شجرۀ الٰهیه» که تلخیص رسالۀ پیشین، و در 1070 ق نوشته شده است (ص 337). هر دو رساله در حکمت الٰهی در متون فارسی به کوشش عبدالله نورانی چاپ شدهاند (نک : مآخذ پایانی)؛ 3. «فی اقسام التشکیک» به عربی که در حاشیۀ شرح الهدایة الاثیریۀ ملاصدرا چاپ سنگی شده است. مسئلۀ تشکیک از اهم مسائل فلسفی در دوران میرزا رفیعا بود. طرح مسئله احتمالاً بهدلیل تأثیر آثار سهروردی و ابنعربی در میان حکمای مکتب اصفهان است. جالب آنکه میرفندرسکی و دو شاگرد نامدارش، میرزا رفیعا و آقا حسین خوانساری، در باب تشکیک رساله نوشتند و جمله برآناند که ذاتی مقول به تشکیک نیست. رفیعای نائینی رساله را بهاختصار در 5 مقام نگاشت. مقام اول، تحقیق در حقیقت اختلاف تشکیکی که بر 4 قسم است: اول، اختلاف به اولیت؛ دوم، اختلاف به اولویت؛ سوم، اختلاف به اشدیت و اضعفیت؛ و چهارم، اختلاف به زیادت و نقصان. مقام دوم، در حمل ذاتیات و عرضیات و مصادیق آنها. مقام سوم، در ذاتی اختلاف تشکیکی به اقسام مذکور نیست. مقام چهارم، احتجاج با قائلان. مقام پنجم، در آنکه اشد و اضعف در ماهیت مختلفاند. چنانکه آمد، میرفندرسکی و شاگردانش اساساً مخالف آناند که عالم تجلی مراتب نور یا وجود است. به باور میرفندرسکی (ص 19)، «چه در اعیان ثابته و چه در امور فانیه ... ، وجـود و ظهورِ ’برهم‘ در همه برابر اسـت» (نیـز نک : رفیعـا، «فی اقسام ... »، 363- 368)؛ 4. «فی شبهة الاستلزام و جوابها» به عربی (مرکزی، 9/ 880؛ آقابزرگ، الذریعة، 8/ 230)؛ 5. «اجوبة المسائل» به فارسی (آستان ... ، 5/ 355).
1. الحاشیة على اصول الکافی که به کوشش محمدحسین درایتی به طبع رسیده است (نک : مآخذ پایانی)، از ابتدا تا کتاب الحجة، باب ان المتوسمین الذین ذکرهم الله تعالى فی کتابه هم الائمة و السبیل فیهم مقیم. آنچه در حاشیۀ رفیعای نائینی مشهود است، جنبۀ فلسفی آن است (برای مثال، نک : ص 237-246، 423- 429، 499)؛ 2. حاشیه بر مدارک الاحکام سید محمد موسوی عاملی (د 1009 ق/ 1600 م)، ناتمام، از آغاز کتاب طهارت تا احکام نماز جماعت (مرعشی، 9/ 90-91)؛ 3. حاشیه بر مختلف الشیعۀ علامۀ حلی (آستان، 5/ 414؛ مرعشی، 8/ 82؛ مجلسی، بحار ... ، 105/ 77)؛ 4. حاشیه بر شرح میرک بخاری، از حکمای سدۀ 8 ق/ 14 م، بر حکمة العین نجمالدین دبیران کاتبی قزوینی (د 675 ق/ 1276 م) (شورا، 7/ 156؛ حجتی، 1/ 372).
1. شرح الصحیفة الکاملة، شامل کتابهای فضل العلم، التوحید و الحجة. احمد حسینی در میان نسخههای خطی کتابخانۀ آیتالله مرعشی، شرحی بر صحیفۀ سجادیه یافته است که مؤلف آن «میر سید محمد» نامی است. ازآنجاکه نویسنده از اقوال شیخ بهایی استفاده کرده است و منابع از شرح یا حاشیهای بر صحیفۀ سجادیه به قلم رفیعای نائینی سخن گفتهاند، حسینی احتمال داده است که شـارح، میرزا رفیعا باشد (نک : مرعشی، 11/ 300؛ اردبیلـی، 1/ 322؛ آقابزرگ، همان، 6/ 146)؛ 2. رسالهای در فقه به طریق استدلال در 000‘10 بیت (سطر) به فارسی (شاملو، 2/ 35؛ نیـز نک : مدرسی طباطبایی، 384)؛ 3. رسالهای در عدم وجوب عینی نماز جمعه در زمان غیبت؛ 4. حاشیه بر شرح الاشارات خواجه نصیر؛ 5. حاشیه بر شرح عضدالدین ایجی بر مختصر الاصول (مختصر منتهی السؤل و الامل فی علمی الاصول و الجدل) ابنحاجب (د 646 ق/ 1249 م، ه م)؛ 6. حاشیه بر شرح مقدس اردبیلی بر ارشاد الاذهان علامۀ حلی (نک : شاملو، اردبیلی، همانجاها؛ مدرس تبریزی، 6/ 128؛ آقابزرگ، همان، 6/ 17). شایان ذکر است، رفیعای شاعری که نصرآبادی در تذکره (ص 128) از او نام برده، غیر از میرزا رفیعای نائینی است. نام صحیح آن شاعرْ رفیقای یزدی است که ازقضا، مانند میرزا رفیعا اصلش از نائین بوده، و در عهد صفوی میزیسته است (هدایت، 121-122؛ آقابزرگ، همان، 9/ 377- 378؛ بلاغی، 166-167).
آستان قدس، فهرست؛ آقابزرگ، الذریعة؛ همو، طبقات اعلام الشیعة، به کوشش علینقی منزوی، بیروت، 1411 ق/ 1990 م؛ اردبیلی، محمد، جامع الرواة، بیروت، 1403 ق/ 1983 م؛ افندی، عبدالله، ریاض العلماء، به کوشش محمود مرعشی و احمد حسینی، قم، 1401 ق؛ بلاغی، عبدالحجت، تاریخ نائین، تهران، 1369 ش؛ جزایری، طیب، مقدمه بر کشف الاسرار نعمتالله جزایری، قم، 1408 ق؛ جعفریان، رسول، صفویه در عرصۀ دین، فرهنگ و سیاست، قم، 1379 ش؛ حجتی، محمدباقر و محمدتقی دانشپژوه، فهرست نسخههای خطی کتابخانۀ دانشکدۀ الٰهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران، تهران، 1345 ش؛ حر عاملی، محمد، امل الآمل، به کوشش احمد حسینی، بغداد، 1385 ق/ 1965 م؛ خاتونآبادی، عبدالحسین، وقایع السنین و الاعوام، به کوشش محمدباقر بهبودی، تهران، 1352 ش؛ خوانساری، محمدباقر، روضات الجنات، قم، 1391 ق؛ دوازده رسالۀ فقهی دربارۀ نماز جمعه از روزگار صفوی، به کوشش رسول جعفریان، قم، 1381 ش؛ رفیعای نائینی، محمد، «ثمرۀ شجرۀ الٰهیه»، «شجرۀ الٰهیه»، حکمت الٰهی در متون فارسی، به کوشش عبدالله نورانی، تهران، 1385 ش؛ همو، الحاشیة على اصول الکافی، به کوشش محمدحسین درایتی، قم، 1382 ش؛ همو، «فی اقسام التشکیک»، حاشیۀ شرح الهدایة الاثیریۀ صدرالدین شیرازی، تهران، 1313 ق؛ ساداتناصری، حسن، مقدمه بر قصص خاقانی (نک : هم ، شاملو)؛ سهروردی، یحیێ، «حکمة الاشراق»، مجموعۀ مصنفات، به کوشش هانری کربن، تهران، 1355 ش، ج 2؛ شاردن، ژان، سفرنامه، ترجمۀ اقبال یغمایی، تهران، 1374 ش؛ شاملو، ولیقلی، قصص الخاقانی، به کوشش حسن ساداتناصری، تهران، 1374 ش؛ شورا، خطی؛ علامۀ حلی، حسن، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، بیروت، 1408 ق/ 1988 م؛ همو، «نهج المسترشدین»، همراه ارشاد الطالبین سیوری، به کوشش مهدی رجایی و محمود مرعشی، قم، 1405 ق؛ علی خان مدنی، سلافة العصر، قاهره، 1324 ق؛ فخر رازی، الاربعین، قاهره، 1986 م؛ قمی، عباس، الکنى و الالقاب، تهران، 1359 ق؛ کشمیری، محمدعلی، نجوم السماء، قم، 1394 ق؛ گزی اصفهانی، عبدالکریم، تذکرة القبور، به کوشش ناصر باقری بیدهندی، قم، 1328 ق؛ گلیزواره، غلامرضا، «رفیعالدین طباطبایی، متکلم و فقیه عصر صفوی»، گلشن جلوه، قم، انتشارات قیام؛ مجلسی، محمدباقر، اجازات الحدیث، به کوشش احمد حسینی، قم، 1410 ق؛ همو، بحار الانوار، بیروت، 1403 ق/ 1983 م؛ مدرس تبریزی، محمدعلی، ریحانة الادب، تهران، 1374 ش؛ مدرسی طباطبایی، حسین، مقدمهای بر فقه شیعه، ترجمۀ محمدآصف فکرت، مشهد، 1368 ش؛ مرعشی، خطی؛ مرکزی، خطی؛ معصومعلیشاه، محمدمعصوم، طرائق الحقائق، به کوشش محمدجعفر محجوب، تهران، 1339 ش؛ معلم حبیبآبادی، محمدعلی، مکارم الآثار، اصفهان، 1337 ش؛ مهدوی، مصلحالدین، اعلام اصفهان، اصفهان، 1386 ش؛ میرفندرسکی، ابوالقاسم، منتخب جوگ باسشت، ترجمه و به کوشش فتحالله مجتبائی، تهران، 1385 ش؛ نامۀ دانشوران، قم، 1296 ق؛ نصر، حسین، «مکتب اصفهان»، ترجمۀ عبدالحسین آذرنگ، تاریخ فلسفه در اسلام، به کوشش میان محمد شریف، تهران، 1365 ش، ج 2؛ نصرآبادی، محمدطاهر، تذکره، تهران، 1317 ش؛ نورانی، عبدالله، «مقدمه بر ’شجرۀ الٰهیۀ‘ میرزا رفیعای نائینی»، جاویدان خرد، به کوشش حسین نصر، تهران، 1355 ش، س 2، شم 2؛ هدایت، رضاقلی، ریاض العارفین، به کوشش مهرعلی گرکانی، تهران، 1344 ش؛ نیز:
Rizvi, S., «Seeking the Face of God: The Safawid Ḥikmat Tradition’s Conceptualisation of Walāya Takwīniyya», The Study of Shi‘i Islam History, Theology and Law, eds. F. Daftary and G. Miskinzoda, London, 2013; Schmidtke, S., The Theology of al - ‘Allāma al - Ḥillī, Berlin, 1991. مهران نوری
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید