ابن قنفذ
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
شنبه 16 بهمن 1400
https://cgie.org.ir/fa/article/266450/ابن-قنفذ
شنبه 30 فروردین 1404
چاپ نشده
ذیل
اِبْنِقُنْفُذ، ابوالعباس احمد بن حسن (ح 740-810 ق/ 1339-1407 م)، دانشمند ادیب، فقیه مالکی و ریاضیدان برجستۀ مغرب.
ابنقنفذ از خاندانی مشهور در قسنطینه برخاست. پدرانش که او خود، شرح احوال برخی از آنان را آورده، فقیه، محدث، مدرس، خطیب و قاضی بودند و نزد فرمانروایان بنیحفص نفوذ و اهمیت بسیار داشتند. ازآنجاکه پدرانش منصب خطابت داشتند، در برخی از منابع، وی را ابنخطیب نیز نامیدهاند (مثلاً ابنقاضی، جذوة ... ، 1/ 154؛ سراج، 1(3)/ 657). پدرش حسن بن علی که نامش را حسین نیز آوردهاند (باباتنبکتی، 75؛ قس: نیفر، 41)، فقیه و مدرس مشهور قسنطینه بود و چنانکه خود ابنقنفذ آورده، شاگرد و داماد یوسف بن یعقوب ملّاری بود (نک : انس ... ، 46- 48) و در 750 ق/ 1349 م به مرض وبا درگذشت. کتابهای المسنون فی احکام الطاعون و المسائل المسطرة فی النوازل الفقهیة از او ست (همو، الوفیات، 355-356؛ صید، 8). نیای او علی بن حسن (د 733 ق/ 1333 م) هم نیم قرن خطیب قسنطینه بود و 30 سال شغل قضا داشت (نیفر، 45)، و نیای بزرگش حسن بن علی بن قنفذ (د 664 ق/ 1266 م) هم فقیه و محدث بود (ابنقنفذ، همان، 330).
دربارۀ سالزاد احمد اطلاع دقیقی در دست نیست، جز آنکه باباتنبکتی به استناد ابیاتی از خود احمد بر آن است که وی حدود سـال 740 ق زاده شـده است (ص 52-53؛ نیز نک : سـراج، 1(3)/ 658).
احمد ابنقنفذ هنوز خردسال بود که پدرش درگذشت و یوسف ابنیعقوب ملاری (د 764 ق/ 1363 م)، نیای مادریاش تربیت او را بر عهده گرفت. یوسف بن یعقوب که احمد او را به مکارم اخلاق و دانش ستوده است، از عالمان و صالحان نامدار عصر محسوب میشد و پدر احمد را بدو اعتقادی تمام بود (نیفر، 40، 48، 50-51).
احمد پس از تحصیل نزد یوسف ملاری و استادان دیگر در قسنطینه ــ که در آن روزگـار از مراکـز علمی الجزایر به شمـار میرفت ــ در 759 ق به سفـر پرداخت و 18 سال در بلاد مغـرب سپری کرد. در مغرب، خاصه در فاس، از استادان مشهور دانش اندوخت (نویهض، معجم ... ، 20؛ ابنقاضی، همان، 1/ 123، 154) و با پیشوایان صوفیه و صلحا انس و مراوده یافت (باباتنبکتی، 75)؛ از آن میان، ابنعاشر اندلسی را باید یاد کرد که گویا ابنقنفذ در افکار صوفیانه از او متأثر بود (ابنقنفذ، همان، 365-366، انس، 7). در همین سفر به سال 769 ق مدتی قاضی دکاله شد (نویهض، همانجا). او در 776 ق/ 1374 م، وقتی قحطی بزرگ مغرب را فراگرفت، از تلمسان به قسنطینه بازگشت (همو، مقدمه بر ... ، 11). ظاهراً اندکی بعد دوباره به سفر رفت و اینبار برای تکمیل تحصیلات رهسپار تونس شد و چنانکه خود آورده، در 777 ق در جامع زیتونه نزد ابنعرفه دانش آموخت ( الوفیات، 380).
وی دانسته نیست که چه وقت به قسنطینه بازگشت، ولی میتوان حدس زد که یک یا چند بار دیگر نیز به تونس رفته است، زیرا چنانکه خود گفته، ابنعرفه (د 803 ق/ 1401 م) را یک سال پیش از مرگ او در تونس دیده بوده است (همانجا). بههرحال ابنقنفذ چون به قسنطینه بازگشت، خطیب و مفتی و قاضی آن دیار شد و به تصنیف و تألیف و تدریس پرداخت (نویهض، همان، 12).
برخی از استادان او در علوم مختلف که خود از آنها یاد کرده است، ایناناند: ابومحمد عبدالله زُقُندُری (د 768 ق/ 1367 م) در تفسیر، حدیث و فقه؛ ابوعبدالله محمد بن یحیى شریف تلمسانی (د 771 ق)، استاد منطق و شارح کتاب الجمل (ابنقنفذ، همان، 368؛ نویهض، همان، 8-10)؛ صالح ابوزید عبدالرحمان لجائی (د 773 ق) در ریاضی و نجوم که خود از شاگردان ابنبنّا بود (ابنقنفذ، همان، 369؛ نیفر، 58؛ ابنقاضی، جذوة، 1/ 154)؛ ابوعمران موسى عبدوسی (د 776 ق) در فقه؛ ابوالعباس احمد قبّاب (د 779 ق) در اصول و حدیث؛ ابومحمد عبدالله وانغیلی فاسی ضریر (د 779 ق) در اصول و منطق که اصول ابنحاجب، و الجمل در منطق را نزد او خواند؛ ابوعبدالله محمد بن احمد بن مرزوق (د 780 ق/ 1378 م) در فقه و حدیث؛ ابوعبدالله محمد بن حیاتی (د 781 ق) در نحو و قرائات (ابنقنفذ، همان، 369-375؛ فروخ، 6/ 611؛ نویهض، همان، 9)؛ ابنعرفه (نک : دبـا) و ابوالقـاسم محمد بن احمد سبتی معروف به شریف غرناطی که ابنقنفذ از هر دو «اجازه» گرفت (ابنقنفذ، همان، 379-380؛ نویهض، همان، 10).
ابنقنفذ همچنان به تدریس و تألیف و خطابت و قضا روزگار میگذرانید تا در 810 ق/ 1407 م (ابنقاضی، درة ... ، 123؛ باباتنبکتی، همانجا)، و به روایتی در 12 ربیعالاول 809 ق/ 27 اوت 1406 م (زرکشی، 123) درگذشت.
ابنقنفذ آثار متعددی در ادب، فقه، حدیث، طب و ریاضیات از خود بر جای نهاد که برخی از آنها مأخذ و مستند نویسندگان متأخر شد (مخلوف، 1/ 250)، اما شماری از آنها اکنون در دست نیست. او خود فهرستی از آثارش را تا 807 ق در کتاب شـرف الطالب به دست داده که شـامل 27 اثر است (نک : نویهض، مقدمه بر، 12) و گویا تألیفاتی نیز پس از آن تاریخ داشته است، زیرا چند اثر دیگر از وی یاد شده که در فهرست مذکور نیامده است:
1. الابراهیمیة فی مبادئ العربیة (یا علم العربیة) (ابنمریم، 309؛ ابنقاضی، جذوة، 1/ 155).
2. ارجوزة فی الطب (حاجیخلیفه، 1/ 63)، که زوتر (ص 171) و دوسلان (شم 2‘942<3>) نسخهای از آن را معرفی، و انتساب آن را به ابنقنفذ براساس نسخۀ خطی تأیید کردهاند، اما عجیب است که حاجیخلیفه (همانجا) تألیف آن را در 712 ق، یعنی سالها پیش از تولد ابنقنفذ، دانسته است.
3. انس الحبیب عند (یا عن) عجز الطبیب (ابنمریم، ابنقاضی، همانجاها). برخی احتمال دادهاند که این کتاب همان ارجوزة فی الطب است (نیفر، 68).
4. انس الفقیر و عز الحقیر، در احوال رجال صوفیه، خاصه شیخ ابومدین شعیب بن حسین اندلسی (د 594 ق/ 1198 م) از پیشوایان معروف صوفیه و اصحاب او و گروهی از اهل طریقت مغرب و خاندانهای مشهور. این کتاب که در 787 ق/ 1385 م نگاشته شده، از آثار و منابع مهم تاریخ تصوف در مغرب به روزگار موحدون و بنیمرین به شمار میرود. افزونبرآن، شرح گوشههایی از سفرهای ابنقنفذ و دیدار با رجال صوفیه را در این کتاب میتوان یافت. انس الفقیر و عز الحقیر در 1965 م به کوشش محمد فاسی و ادلف فور در ربـاط به چاپ رسید (نیز نک : صید، 16؛ فـاسی، «ز»، «ط»، «ک»).
5. انوار السعادة فی اصول العبادة، در شرح حدیث نبوی «بنی الاسلام على خمس ... » (ابنقاضی، همان، 1/ 154).
6. ایضاح المعانی فی بیان المبانی (ابنمریم، 308؛ ابنقاضی، همانجا)، شرح رجزی از ابوعبدالله محمد بن فقیه مراکشی در منطق. نسخهای از این اثر در رباط موجود است (نویهض، مقدمه بر، 13).
7. بسط الرموز الخفیة فی عروض (یا فی شرح؛ فی شرح عروض) الخزرجیة، شرح خزرجیۀ ضیاءالدین عبدالله خزرجی اندلسی در عروض (نیفر، 79؛ نیز نک : EI2).
8. بغیة الفارض من الحساب و الفرائض، یا بغیة الفرائض فی الحساب و الفرائض (ابنقاضی، همان، 1/ 155؛ ابنمریم، 309).
9. تحفة الوارد فی اختصاص الشرف من الوالد (من قبل الوالد) (ابنقاضی، همانجا؛ نیفر، 69). نسخهای از آن در دار الکتب المصریه موجود است (GAL, S, II/ 341).
10. التلخیص فی شرح التلخیص (قس: ابنقاضی، همانجا)، شرحی است بر کتاب تلخیص المفتاح اثر خطیب قزوینی در بلاغت (ابنمریم، همانجا). نسخههایی از این اثر در رباط و تونس موجود است (نویهض، همان، 15).
11. تفهیم المطالب لمسائل اصول ابن الحاجب، شرحی است بر کتاب المختصر الاصلی فی الاصول از ابوعمر جمالالدین عثمان بن حاجب که توسط شیخ ابومحمد عبدالحق هسکوری، استاد ابنقنفذ، تقریر شده است (ابنقاضی، همانجا؛ نیفر، 80-81).
12. تقریب الدلالة فی شرح الرسالة (ابنقاضی، همان، 1/ 154)، که شرحی است بر الرسالۀ ابومحمد عبدالله قیروانی (310-386 ق) (نیفر، 81).
13. تقییدات فی مسائل مختصرة مختلفة (همانجا؛ نویهض، معجم، 22)، که نسخهای از آن در رباط موجود است (همو، مقدمه بر، 16).
14. تلخیص العمل فی شرح الجمل، شرح کتاب الجمل محمد بن محمد خونجی است (ابنقاضی، جذوة، همانجا).
15. سراج الثقات فی علم الاوقات (ابنمریم، همانجا)، که آن را شرح الثقات فی علم الاوقات نیز نوشتهاند (ابنقاضی، همانجا) که درست به نظر نمیرسد. نسخههایی از آن در رباط و تونس موجود است (نویهض، همان، 14؛ نیفر، 78).
16. شرح الارجوزة التلمسانیة فی الفرائض (نویهض، معجم، 21).
17. شرف الطالب فی اسنی المطالب، که ابنمریم (همانجا) به نقل از ابنقنفذ آورده که این اثر خلاصهای است از وسیلة الاسلام بالنبی علیه الصلٰوة و السلام نوشتۀ همو (نیز نک : حفنـاوی، 1/ 35). نویهض آن را شرح منظومۀ ابنفرج اشبیلی موسوم به القصیدة الغزلیة فی القاب الحدیث دانسته است (نک : همان، 20). ابنقـاضی نیز (همان، 1/ 155) این اثر را سالشمار وفیات خوانده است (نیز نک : اثـر شم 25 در همین مقـاله). به وجـود نسخههـایی از آن در تونس، رباط، سلا، پاریس، لیدن و قاهره اشاره شده است (فهرست ... ، 2/ 255؛ بلوشه، 106؛ نیفر، 74؛ GAL, S، همانجا).
18. طبقات علماء قسنطینة، که در فهرست ابنقنفذ از آثار خود، موجود نیست و شاید پس از 807 ق نوشته شده باشد. نسخههایی از آن در الجزایر و یکی از کتابخانههای خصوصی قسنطینه موجود است (نویهض، مقدمه بر، 17).
19. علامة (علامات) النجاح فی مبادئ الاصطلاح ( الاصلاح) (ابنقاضی، همانجا؛ نویهض، معجم، 22؛ نیز EI2).
20. الفارسیة فی مبادئ الدولة الحفصیة، که نگارش آن در 806 ق/ 1403 م به اتمام رسیده، و مشتمل است بر بخشی از تاریخ فرمانروایان بنیحفص و حاوی نکاتی است که کسی چون ابنقنفذ که به دستگاه آنان نزدیک بوده، میتوانسته است بداند (نیفر، 84). او این کتاب را براساس دیدهها و شنیدهها و نیز اسناد محفوظ در کتابخانهها و دفاتر دولتی بنیحفص نوشته است و ازاینرو، دربارۀ احوال سیاسی و اجتماعی قلمرو این دولت میتوان فواید بسیاری از آن برگرفت و به قولی، مکمل مواضعی از تاریخ ابنخلدون است (همو، 8، 21). ابنقنفذ در این کتاب همهجا به ذکر فضـایل بنیحفص، خـاصه ابوفـارس عبدالعزیز مرینـی (حک 796- 839 ق/ 1394-1435 م) پرداخته، اما کتاب وقایع دولت بنیحفص را، از حدود سال 471 ق/ 1078 م تا 805 ق/ 1402 م، به شیوۀ سالشمار در بر دارد و گاه به وفیات دانشمندان نیز اشاره شده است. نخستینبار شربونو بخشی از این کتاب را با ترجمۀ فرانسه در «مجلۀ آسیایی» چاپ کرد. گفتهاند پیش از آن در 1846 م نیز در پاریس چاپ سنگی شده بود (نیفر، 9؛ صید، 16). در 1351 ق/ 1932 م، برونشویک نیز آن را در تونس منتشر کرد. آخرین چاپ آن به کوشش محمد شاذلی نیفر و عبدالمجید ترکی با مقدمهای ممتع و مهم در 1968 م در تونس منتشر شد.
21. اللباب فی اختصار ابن الجلّاب، که تلخیص کتاب التفریع ابنجلاب فقیه مالکی است (ابنقاضی، همان، 1/ 154).
22. المسافة السنیة فی اختصار الرحلة العبدریة (نیفر، 83). این کتاب از منابع احمد باباتنبکتی در کتاب نیل الابتهاج بوده است (EI2).
23. معاونة الرائض فی مبادئ الفرائض (نویهض، مقدمه بر، 13)، که آن را به صورتهای دیگری نیز خواندهاند (ابنقاضی، همانجا). به نوشتۀ محمد شاذلی نیفر (همانجا) این اثر شرح الارجوزة التلمسانیة فی الفرائض است. برخی آن را همان بغیة الفارض من الحساب و الفرائض دانستهاند (EI2).
24. وسیلة الاسلام بالنبی علیه الصلوٰة و السلام، در سیرت پیامبر اسلام (ص) که بهرغم اختصار، حاکی از اطلاع و احاطۀ نویسنده بر دقایق احوال و سیرت پیامبر است و زبدۀ مطالب را به خوبی و روشنی تمام بیان کرده است. این کتاب در 1404 ق/ 1984 م به کوشش سلیمان صید در بیروت منتشر شده است.
25. الوفیات، فرهنگنامهای مختصر دربارۀ دانشمندان از صحابۀ پیامبر (ص) تا دهۀ اول سدۀ 9 ق و احوال استادش ابومحمد عبدالله وانغیلی. این کتاب را تکمله و ذیل شرف الطالب فی اسنی المطالب وی دانستهاند و گفتهاند بدین سبب او در فهرست آثارش از این کتاب یاد نکرده است (نویهض، همان، 17). ابنقاضی ذیلی بر آن نوشت موسوم به لقطة الفرائد، و وفیات دانشمندان را از آغاز سدۀ 9 تا پایان سدۀ 10 ق آورد (حفناوی، 1/ 34، حاشیۀ 1؛ نویهض، همانجا). محمد بن علی قشتالی نیز آن را در لامیۀ مشهوری به نظم کشید و چیزهایی بدان افزود (صید، 15). این کتاب نخستینبار در 1911 م در کلکته به کوشش مولوی محمد هدایت حسین چاپ شد و در 1939 م نیز هنری پرس آن را در مصر منتشر کرد؛ سپس در 1971 م به کوشش عادل نویهض در بیروت به چاپ رسید و در 1976 م نیز محمد حجی آن را همراه با ذیل ابنقاضی یعنی لقطة الفرائد، و نیز الوفیات ونشریسی در رباط منتشر کرد (صید، 14-15؛ نیز GAL, S, II/ 341). این کتاب از منابع ابنمریم در البستان، و حفناوی در تاریخ الخلف بوده است (نیفر، 65-66).
26. وقایة الموقت و نکایة المنکت (ابنقاضی، جذوة، 1/ 155).
27. هدایة السالک فی بیان الفیة ابن مالک (نیفر، 83)، که آن را بهصورتهای دیگر نیز خواندهاند (ابنمریم، 308؛ ابنقاضی، همان، 1/ 154) (دربارۀ ریاضیات و آثار مهم ابنقنفذ در ریاضیات و نجوم، نک : تکملۀ همین مقاله).
ابنقاضی، احمد، جذوة الاقتباس، رباط، 1973 م؛ همو، درة الحجال، به کوشش محمد احمدی ابوالنور، تونس، 1390 ق؛ ابنقنفذ، احمد، انس الفقیر و عز الحقیر، به کوشش محمد فاسی و ادلف فور، رباط، 1965 م؛ همو، الوفیات، به کوشش عادل نویهض، بیروت، 1971 م؛ ابنمریم، محمد، البستان، الجزایر، 1908 م؛ باباتنبکتی، احمد، «نیل الابتهاج»، در حاشیۀ الدیباج المذهب ابنفرحون، قاهره، 1351 ق؛ حاجیخلیفه، کشف؛ حفناوی، محمد، تعریف الخلف، بیروت، 1985 م؛ دبا؛ زرکشی، محمد، تاریخ الدولتین، رباط، 1973 م؛ سراج اندلسی، محمد، الحلل السندسیة، به کوشش محمد حبیب هیله، تونس، 1970 م؛ صید، سلیمان، مقدمه بر وسیلة الاسلام ابنقنفذ، به کوشش همو، بیروت، 1404 ق/ 1984 م؛ فاسی، محمد، مقدمه بر انس الفقیر (نک : هم ، ابنقنفذ)؛ فروخ، عمر، تاریخ الادب العربی، بیروت، 1983 م؛ فهرست المخطوطات المصورة، قاهره، 1390 ق/ 1970 م؛ مخلوف، محمد، شجرة النور الزکیة، بیروت، 1349 ق؛ نویهض، عادل، معجم اعلام الجزائر، بیروت، 1971 م؛ همو، مقدمه بر الوفیات (نک : هم ، ابنقنفذ)؛ نیفر، محمد شاذلی و عبدالمجید ترکی، مقدمه بر الفارسیۀ ابنقنفذ، به کوشش همان دو، تونس، 1968 م؛ نیز:
Blochet, E., Catalogue des manuscrits arabes, Paris, 1925; De Slane ; EI2; GAL, S; Suter, H., Die Mathematiker und Astronomen der Araber und ihre Werke, Leipzig, 1900.
صادق سجادی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید