افلاج
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
شنبه 17 خرداد 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/259324/افلاج
یکشنبه 31 فروردین 1404
چاپ شده
4
افلاج \aflāj\، منطقهای وسیع در جنوب سرزمین نجد. در گذشته این ناحیه، فلج خوانده میشد (ابراهیم حربی، 541؛ ابنخردادبه، 153؛ همدانی، 81؛ یاقوت، بلدان، 3 / 908). هماکنون افلاج از توابع ناحیۀ عارض شمرده میشود (حمزه، 74-75) که از شمال به منطقۀ پِرک، از جنوب به مَقرَن، از شرق به جلگۀ البیاض، و از غرب به شنزارِ دَحی محدود است (EI2). فلج در لغت به معنی آب روان و جویبار است و برخی معنی آن را نهر آوردهاند (یاقوت، همانجا). همدانی مینویسد این منطقه را بهسبب آبی که از آنجا فوران میکند، فلج نامیدهاند (ص 272). این واژه اصطلاحی است که امروزه نیز در عمان به قنات اطلاق میشود (EI2). طول افلاج از شمال شرقی به جنوب غربی حدود 80 کمـ است («فرهنگ ... »، 129). ناصرخسرو فلج را ناحیهای بزرگ در میان بادیه معرفی میکند که فاصلۀ آن تا مکه 180 فرسنگ است (ص 143). مسافت میان مغینه و افلاج مسیر کاروانهایی بوده است که در روزگار جاهلی در سرزمین ربعالخالی رفتوآمد داشتند و به تجارت مشغول بودند. بعدها این راهها بخشی از مسیر حج (از عمان به مکه) شد؛ اما کاروانها افزون بر مسیر ربعالخالی، مسیر حج را از مرز شمالی این منطقه یعنی از جوا به افلاج نیز میپیمودند (حمزه، 400-401). آبهای فلج از کوههای جُلَّفار سرچشمه میگیرد (دمشقی، 115). آبهای زیرزمینی افلاج همچنین به واحۀ بریمی میرود (کلی، 52) و صَعنبی که ناحیهای در یمامه است، از آب فلج بهرهمند میگردد (یاقوت، المشترک، 283-284). همدانی بازار فلج را مرکز اصلی فعالیت قبیلۀ جعده دانسته است که دروازههایی آهنین، دیواری بلند و 400 دکان داشت؛ گرداگرد آن بازار خندق، و درون آن 260 حلقه چاه آب بود که آبی به صافی و گوارایی آب باران داشتند (ص 272-273). ناصرخسرو نیز در سفرنامۀ خود از وجود 4 قنات در فلج خبر میدهد که نخلستانهای آنجا را آبیاری میکرده است (ص 144). افلاج در دامنۀ جبل طویق قرار گرفته است و آبهای طویق از غرب به جنوب به وشم وارد شده، به خرج و افلاج میرسد و دریاچههای گوناگونی را در آنجا تشکیل میدهد (ریحانی، 2 / 117). این ناحیه از حاصلخیزترین زمینها و بهترین مناطق مسکونی به شمار میآید («فرهنگ جغرافیایی عرب»، همانجا). بقایای بر جای مانده از زهکشی در دورههای پیشین، حاکی از پایین رفتن سطح آبهای زیرزمینی به میزان 9 متر است («خاورمیانه ... »، 92). نخستین ساکنان افلاج همان اصحاب رس بودهاند که در قرآن کریم از آنان یاد شده است (ابوعبید، 377؛ ابنعبدالمنعم، 441). یاقوت فلج را اقامتگاه دیرین قوم عاد میداند (بلدان، 3 / 910).همدانی در سدۀ 4 ق، این سرزمین را از آنِ جعده، قُشَیر و حَریش، پسران کعب، میداند و از اقتدار جعده بر بقیۀ ساکنان خبـر میدهد (ص 272؛ نیز نک : یاقوت، همان، 3 / 909). در سدۀ بعد بهتدریج، اقتدار قبیلۀ جعده رو به افول نهاد و قبایل قشیر و حریش جانشین آن شدند. سرانجام قبیلۀ جمیله که تیرهای از عنزه است، در سدههای بعد، از قدرت برتری در این ناحیه برخوردار شد. مونس نیز مینویسد که از نیمۀ دوم سدۀ 17 م، افراد یکی از شاخههای قبیلۀ عنزه که عتوب خوانده میشد، به سمت جنوب نجد به منطقۀ افلاج و مرکز آن، هدار، روی آوردند. سپس از هدار به وادی دواسر رفته، پس از آن عازم شمال شدند و در قطر مسکن گزیدند (ص 213). چنین مینماید که این مهاجرتها بهسبب برتری قدرت حاکمیت دواسر در این ناحیه پیش آمده باشد. هماکنون ساکنان افلاج غالباً زمینداران و مالکان دواسر و کشاورزان قبیلۀ بنوخضیر هستند، ولی افرادی از قبیلههای فضول، سهول، سبیع، بنیتمیم، عنزه و برخی قبیلههای کوچکتر نیز در آنجا سکونت دارند. همچنین شمار بسیاری سیاهپوست و سیاه دورگه نیز در آنجا ساکناند («فرهنگ جغرافیایی عرب»، 129؛ «فرهنگ جغرافیایی خلیج فارس ... »، 1355). جمعیت افلاج در 1979 م / 1358 ش، 22 هزار تن برآورد شده است که همگی وهابی بودند («فرهنگ جغرافیایی عرب»، همانجا). افلاج روستاها و شهرهای بسیاری دارد؛ ازجمله: لیلى، بدیع، روضه، هدار، سیح، خَرفه، شطبه، غیل، مروان و حَمَر (حمزه، 75؛ «فرهنگ جغرافیایی عرب»، 130-131). لیلى پرجمعیتترین ناحیۀ افلاج و مرکز آن است. قصرالعادی از بناهای این ناحیه است که به گفتۀ همدانی قدمت آن به دوران طسم و جدیس میرسد (ص 273) و چنین به نظر میرسد که بناهایی که امروزه در جنوب سیح به قصیرات عاد شهرت دارد، بقایای برجای مانده از قصرالعادی باشد (EI2).بههنگام ظهور دین اسلام، قبیلۀ جعده بر افلاج فرمانروایی داشت که تا چند سدۀ بعد نیز اقتدار خود را در این ناحیه حفظ کرد. این قبیله در 9 ق به دین مبین اسلام درآمد (همانجا). پس از قتل ولید بن یزید در 126 ق، دو جنگ در این منطقه درگرفت که جزو ایامالعرب به شمار میرود. پس از آنکه عبدالله بن نعمان حاکم یمامه شد، مندلث بن ادریس حنفی را بر فلج گمارد، اما اهالی فلج یعنی بنوعامر بن صعصعه و همپیمانان آنها، بنوکعب بن ربیعه، قشیر و بنوعقیل از این انتصاب خشنود نبودند و با مندلث ابن ادریس وارد نبرد شدند. در این کارزار، مندلث بن ادریس و ابنطثریه کشته شدند و این واقعه در تاریخ عرب بهعنوان نبرد نخست فلج مشهور گشت (یومالفلج الاول). هنگامی که عبدالله بن نعمان از قتل مندلث بن ادریس آگاه شد، به خونخواهی وی 000‘ 1 تن از بنوحنیفه گرد آورد و با اهالی فلج به جنگ برخاست و شکست سختی بر بنوجعده وارد ساخت که این نبرد به جنگ دوم فلج (یوم الفلج الثانی) موسوم شد (ابناثیر، 5 / 298-300؛ نک : ابنخلکان، 6 / 372، که به قتل مندلث بن ادریس حنفی و ابنطثریه در 126 ق در جنگ فلج اشاره دارد؛ نیز نک : ابنخلدون، 3 / 234). در 1199 ق، در زمان عبـدالعزیز بـن سعود (حک 1179- 1218 ق)، ساکنان افلاج وفاداری خود را نسبت به او اعلام کردند (ابنغنام، 162؛ فیلبی، 240). پس از آنکه وی حکومت خود را در ریاض و اطراف آن استوار ساخت، برای گسترش سرزمینهای تحت فرمان خویش مناطق خرج، افلاج، حوطه، حریق و وادی دواسر در جنوب ریاض را که زیر سیطرۀ آل رشید بود، تصرف کرد (حمزه، 370؛ زرکلی، 30).افلاج در مقایسه با مناطق شمالی نجد عقبماندهتر است و این ناحیه نقش چندان مهمی در مسائل سیاسی منطقه نداشته است. امروزه محصولات افلاج خرما، گندم، جو، یونجه، ذرت و ارزن است («فرهنگ جغرافیایی عرب»، همانجا). نخلستانهای افلاج پربار، و نوع خرمای آن ظریف و باریک است («فرهنگ جغرافیایی خلیج فارس»، 1345). آبیاری نخلستانها و زمینهای کشاورزی از آب چاه است («خاورمیانه»، 92). روغن از افلاج به دیگر نقاط فرستاده میشود (ریحانی، 2 / 31). اسب یکی از چهارپایان این منطقه است که بهوسیلۀ قبیلههای صحرانشین پرورش داده، و برای قبیلۀ عنزه و قبیلۀ بریده به قصیم فرستاده میشود.
ابراهیم حربی، المناسک و اماکن طرق الحج و معالم الجزیرة، به کوشش حمد جاسر، ریاض، 1401 ق / 1981 م؛ ابناثیر، الکامل؛ ابنخردادبه، عبیدالله، المسالک و الممالک، بهکوشش دخویه، لیدن، 1889 م؛ ابنخلدون، العبر؛ ابنخلکان، وفیات؛ ابنعبدالمنعم حمیری، محمد، الروض المعطار، به کوشش احسان عباس، بیروت، 1975 م؛ ابنغنام، حسین، تاریخ نجد، به کوشش ناصرالدین اسد، بیروت، 1405 ق؛ ابوعبید بکری، عبدالله، المسالک و الممالک، به کوشش وان لِون و ا. فره، تونس، 1992 م؛ حمزه، فؤاد، قلب جزیرة العرب، ریاض، 1388 ق / 1968 م؛ دمشقی، محمد، نخبة الدهر، به کوشش مرن، لایپزیگ، 1281 ق / 1865 م؛ ریحانی، امین، ملوک العرب، بیروت، 1967 م؛ زرکلی، خیرالدین، الوجیز فی سیرة ملک عبدالعزیز، بیروت، 1984 م؛ کلی، ج. ب.، الحدود الشرقیة لشبه الجزیرة العربیة، ترجمۀ خیری حماد، بیروت، 1971 م؛ مونس، حسین، توضیحات بر اطلس تاریخ الاسلام، قاهره، 1407 ق / 1987 م؛ ناصر خسـرو، سفرنامه، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، 1355 ش؛ همدانی، حسن، صفة جزیرة العرب، به کوشش محمد علی اکوع، بیروت، 1403 ق / 1983 م؛ یاقوت، بلدان؛ همو، المشترک، بیروت، 1406 ق / 1986 م؛ نیز:
EI2; Gazetteer of Arabia, ed. Sh. A. Scoville, Graz, 1979; Gazetteer of the Persian Gulf, Omān and Central Arabic, Farnborough, 1970; The Middle East, a Geographical Study, London, 1988; Philby, J., Saʾudi Arabia, Beirut, 1968.زهرا خسروی (دبا)
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید