صفحه اصلی / مقالات / فرامرزنامه /

فهرست مطالب

فرامرزنامه


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : چهارشنبه 10 اردیبهشت 1399 تاریخچه مقاله

فرامرزنامۀ کوچک

چکیدۀ داستان

روزی کیکاووس پادشاه ایران با پهلوانان خود ازجمله رستم، فرامرز، فریبرز، طوس، گرگین و رهام در بزمی به می‌گساری مشغول بودند که ناگهان نامداری برای دادخواهی از راه می‌رسد و خود را فرستادۀ شاه هند معرفی می‌کند. او از کیکاووس می‌خواهد تا شاه هند را در برابر دشمنانش یاری رساند. دشمنان او عبارت‌اند از: کناسِ دیوِ مردارخوار که هر سال دختری از شاه هند را می‌رباید و تاکنون ۳ دختر از او را ربوده است؛ دیگری کید شاه که از شاه هند باژِ گران می‌ستاند؛ سوم گرگی در بیشۀ مرزقون که به زبان آدمی سخن می‌گوید و به «گرگِ گویا» نام‌بردار است؛ چهارم اژدهایی خشمناک به نام مار جوشا که جهان از تن او می‌لرزد؛ پنجم سی‌هزار کرگدن در بیشۀ خوم‌سار که سرزمین آنها را ویران کرده‌اند. از میان پهلوانان، فرامرز برای جنگ با دشمنان شاه هند پا پیش می‌گذارد و همراه با بیژن، گرگین، زرسپ (پسر طوس) و گستهم راهی هند می‌شود. فرامرز در نخستین گام برای نبرد با کناس دیو به گنبدی بلند و کاخی بزرگ می‌رسد و پیش از رسیدن به کناس، بر درگاه کاخ دو شیر ژیان را می‌کشد. سپس بر درگاه دیگری دو اژدهای شاخ‌دار را به دو نیمه می‌کند و پس از آن، دیوی دوسر را می‌کشد، تا اینکه به جایگاه کناس دیو می‌رسد و او را هم از پای درمی‌آورد و ۳ دختر نوشاد را از بند دیو می‌رهاند. سپس فرامرز در همان‌جا تخته‌سنگی را می‌بیند که بر روی آن، ضحاک تازی نامه‌ای خطاب به او نوشته است بدین مضمون که کناس دیو را خود بر گنجهایی که طی سالیان فراچنگ آورده بود، به نگهبانی گماشته است و اکنون که دیو را کشته‌ای، گنجها را که بر زیر این تخته‌سنگ نهاده‌ام، بردار. فرامرز پس از برداشتن گنجها و نهادن تاج ضحاک بر سر، نزد نوشاد بازمی‌گردد.
فرامرز در دومین گام همراه با بیژن به جنگ گرگ گویا که خود می‌گوید ۹۰۰ سال عمر کرده است، می‌رود. بیژن با دلاوری بر پشت گرگ سوار می‌شود و شاخهای او را به دست می‌گیرد و گرگ بیژن را به درون غاری می‌کشاند و بدو می‌گوید که وی را جمشید شاه بر گنج خویش نگهبان کرده و گفته است که سرفرازی می‌آید و گنج را بر‌می‌دارد، پس به جان پاسبان گنج آسیب مرسان! ولی بیژن گرگ را می‌کشد و پس از برداشتن بخشی از گنج، نزد فرامرز بازمی‌گردد. فرامرز همراه با بیژن برای برداشتن بقیۀ گنجها بدان غار بازمی‌گردند و در آنجا بر تختی پیکر نوشزاد پسر جمشید را می‌بینند و لوحی از او که در آن بازهم نامه‌ای پندآمیز خطاب به فرامرز نوشته شده بود. فرامرز در گامهای بعدی به‌ترتیب مار جوشا و کرگدنها را از میان برمی‌دارد و به جنگ کید می‌رود. کید می‌گریزد و فرامرز ضمن پشت سر گذاشتن ماجراهایی به گنبد برهمن می‌رسد و از برهمن پرسشهایی می‌کند دربارۀ نفس آدمی، اجل و غفلت و جز آنها، و نیز تمثیلهای گوناگونی طرح می‌کند که برهمن راز تمثیلها را می‌گشاید. پس از آن، کید هندی خود به نزد فرامرز می‌آید و راه آشتی می‌جوید. بیژن دختر کید را به زنی می‌گیرد و فرامرز کید و هندیان را به دین زردشت فرامی‌خواند. در پایان منظومه، نخست برهمن از فرامرز در موضوعات مختلف پرسش می‌کند و فرامرز پاسخ می‌دهد و سرانجام فرامرز از برهمن دربارۀ آفرینندۀ گیتی پرسش می‌کند که برهمن به یکتایی یزدان اعتراف می‌کند و زنار و ناقوس می‌شکند و پس از او، کید و جملۀ هندیان نیز بتها و صلیب و سکوبا را می‌شکنند و یزدان‌پرست می‌شوند. فرامرز پس از ستاندن باژ گران از کید، رهسپار شهر چیپال می‌شود که در همین‌جا ماجراهای فرامرز در فرامرزنامۀ کوچک ناتمام رها می‌شود (نک‍ : سراسر اثر).
منبع نظم فرامرزنامۀ کوچک کاملاً شناخته شده و سرایندۀ آن بیش از یک بار آشکارا یادآور گردیده که منبع او به [نامۀ خسروان] آزادسرو (زادسرو) می‌رسیده است (ص ۱۰۳، ۱۲۷). آزادسرو در قرن ۴ ق / ۱۰ م در دربار احمد بن سهل، روایات رستم و خاندان او را در نامۀ خسروان خود ــ که به نثر فارسی بوده ــ گرد آورده بود و همین روایت به شاهنامه و فرامرزنامۀ کوچک، شبرنگ‌نامه و متون پهلوانی دیگر رسیده است (برای آزادسرو و نامۀ خسروان او، نک‍ : خطیبی، «آزادسرو»، ۴۹-۵۱). البته ما شاهد قطعی نداریم که نامۀ خسروان آزادسرو در قرون ۵ و ۶ ق در دست سرایندگان بوده باشد. چنین می‌نماید سرایندۀ فرامرزنامۀ کوچک و حتى فردوسی نیز با میانجی از نامۀ خسروان آزادسرو بهره گرفته‌اند. در مورد فرامرزنامۀ کوچک، این منبع میانجی، شاید همان فرامرزنامۀ ۱۲جلدی یادشده در تاریخ سیستان باشد و در مورد فرامرزنامۀ بزرگ، بااینکه برخی روایات آن با گزارش منقول از شاهنامۀ پیروزان در نزهت‌نامه سخت نزدیک است، اما ناسازواریهای میان آنها هم به‌گونه‌ای است که نمی‌توان قطعاً حکم کرد که شاهنامۀ پیروزان منبع سرایندۀ فرامرزنامۀ بزرگ بوده است. ازآنجاکه فرامرزنامۀ ۱۲جلدی مذکور در تاریخ سیستان مفصل بوده، شاید این فرامرزنامۀ منثور منبع هر دو فرامرزنامۀ منظوم بوده باشد.
در فرامرزنامۀ کوچک، سراینده در دو جا دربارۀ خود سخن گفته است: یکی در آغاز رزم کید (ص ۱۰۲-۱۰۳) که موطن خود را «پیروزباد (پیروزآباد)» (ص ۱۰۲) و خود را «روستابچۀ فرسی» و «غلام دل‌پاک فردوسی» (همانجا) معرفی می‌کند. در جای دیگر شاعر در ۳۶سالگی، خود را پیر و فقیر و زردموی و سپیدموی توصیف می‌کند (ص ۶۲). نخستین‌بار خالقی مطلق براساس همین آگاهیها حدس زد که منظور از نسبتِ «فرسی» شاعر همان «فرس‌آباد»، یکی از قُرای مرو و در دوفرسخی آن و منظور از «پیروزباد»، نام روستایی در همان‌جا بوده است (نک‍ : «مطالعات»، ۹۸- ۹۹). بنابراین، شاعر اهل فرس‌آباد مرو بوده و در دهی به نام پیروزآباد سکونت داشته است. پس از خالقی مطلق، اکبر نحوی براساس همان اطلاعاتی که در دست خالقی مطلق بود، به این نتیجه رسید که سرایندۀ فرامرزنامۀ کوچک رفیع‌الدین مرزبان فارسی، معروف به «دبیر» از شعرای قرن ۶ ق / ۱۲ م و مداح ارسلان سلجوقی (سل‍ ۵۵۵-۵۷۱ ق / ۱۱۶۰-۱۱۷۵ م) است و اثر خود را در حدود سال ۵۶۰ ق / ۱۱۶۵ م سرود (نک‍ : «ملاحظاتی»، سراسر مقاله، «فرامرزنامه»، ۱۰۱۳-۱۰۲۳).

فرامرزنامۀ بزرگ، فرامرزنامۀ کوچک و گرشاسب‌نامه

فرامرزنامۀ بزرگ و کوچک چه ارتباطی با یکدیگر دارند؟ آیا دو روایت جداگانه از پهلوانیهای فرامرز در هند هستند که یکدیگر را تکمیل می‌کنند؟ پاسخ دقیق و قطعی به این پرسشها دشوار می‌نماید، ولی تردیدی نیست که به‌رغم آنکه ماجراهای فرامرز در فرامرزنامۀ کوچک در زمان کیکاووس می‌گذرد و در فرامرزنامۀ بزرگ در زمان جانشین او کیخسرو، همه‌جا نمی‌توان ماجراهای فرامرز را در این دو کتاب در سده‌های دورتر روایات مستقلی از کرده‌های این پهلوان دانست. در فرامرزنامۀ کوچک فرستادۀ نوشاد هنگامی‌که نزد کیکاووس می‌رسد و از او در برابر ۵ دشمن خود یاری می‌خواهد، فرامرز نامزد می‌شود و با منشور فرمانروایی هندوستان، راهی آن دیار می‌گردد و پدرش، رستم، مسافتی را با او می‌پیماید و پندهایی بدو می‌دهد (ص ۵۵-۷۱). در فرامرزنامۀ بزرگ هم فرامرز با منشور فرمانرایی هندوستان، راهی آن دیار می‌شود و رستم هم او را مسافتی بدرقه می‌کند و پندهایی بدو می‌دهد. مضمون این پندها در هردو فرامرزنامه به هم نزدیک‌اند. در فرامرزنامۀ کوچک (ص ۷۱-۷۷) فرامرز کناس دیو را که دختران نوشاد را در بند خود گرفته بود، می‌کشد و دختران را آزاد می‌کند. در فرامرزنامۀ بزرگ (ص ۱۵۶ بب‍‌ ) هم فرامرز، سیه‌دیو را که دختر شاه کهیلا را در اسارت خود داشت، می‌کشد و دختر را رها می‌کند. در فرامرزنامۀ کوچک فرامرز پس از کشتن کناس دیو به درون گنبدی داخل می‌شود که تخته‌سنگی می‌بیند و بر روی آن نوشته‌ای از ضحاک خطاب به او، که پر از پندهای سودمند است و به فرامرز می‌گوید گنج گرانی که برای او گذاشته است، بردارد (ص ۷۷- ۷۹). در فرامرزنامۀ بزرگ، رویدادی مشابه، البته نه در ماجرای پس از کشتن سیه‌دیو که در جای دیگری، و ضمن دیدار با پادشاه قیروان آمده است (ص ۲۲۱ بب‍‌ ).
مضمون ناپایداری دنیا و دل‌نبستن بدان، در همۀ این پندها مشترک است. باز هم رویدادی مشابه این روایت فرامرزنامۀ بزرگ در همین بخش از فرامرزنامۀ کوچک، پس از کشته‌شدن کناس دیو دیده می‌شود: فرامرز پس از کشتن کناس دیو، هم شیر را می‌کشد، هم گرگ را (البته گرگ به دست بیژن که در این نبرد فرامرز را همراهی کرده است، کشته می‌شود) و هم اژدها را. در اینجا گفته شده است که گرگ دو شاخ داشت، چنان‌که بیژن سوار بر پشت او می‌شود و شاخهایش را محکم می‌گیرد (ص ۸۰-۸۱). دقیقاً در فرامرزنامۀ بزرگ (ص ۲۴۶) نیز گرگ دو شاخ دارد. در فرامرزنامۀ کوچک (ص ۹۱ بب‍‌ ) فرامرز با اژدهایی به نام مار جوشا می‌جنگد و با یاری بیژن، او را می‌کشد و در فرامرزنامۀ بزرگ هم فرامرز با ۴ اژدها در جاهای مختلف می‌رزمد و همه را از پای درمی‌آورد. در فرامرزنامۀ کوچک (ص ۹۶ بب‍‌ ) فرامرز با کرگدنها می‌جنگد و آنها را می‌کشد. در فرامرزنامۀ بزرگ هم فرامرز در خوان ششم (ص ۳۳۶ بب‍‌ ) کرگدنها را از پای درمی‌آورد. در فرامرزنامۀ بزرگ، فرامرز با راهنمایی سیه‌دیو که پیش‌تر او را به اسارت گرفته بود، برای رسیدن به سرزمین پریان و آرزوی، دختر فرطورتوش، شاه پریان که بدو دل باخته بود، از هفت‌خوان می‌گذرد (در این متن آشکارا از هفت‌خوان سخن گفته شده است) (ص ۳۱۹ بب‍‌ )، ولی در فرامرزنامۀ کوچک سخنی از هفت‌خوان فرامرز نیست؛ بااین‌همه، به نظر خالقی مطلق، گذار فرامرز از منزلگاههای مختلف در اواخر فرامرزنامۀ کوچک (ص ۱۲۸ بب‍‌ ) برای رسیدن به سرزمین کید، همان هفت‌خوان فرامرز در این متن است. خالقی مطلق این منزلگاههای هفت‌گانه را بدین شرح شماره‌گذاری کرده است: ۱. تا مکان کید ۱۰۰ فرسنگ بیابان بی‌راه است؛ ۲. بعد از آن سرزمین کید شروع می‌شود. نخست شهری پیش می‌آید به نام نیکنور متعلق به دلیری به نام نوشدار؛ ۳. درۀ شش‌فرسنگی آن مرز سرنج است؛ ۴. ۶ روز دور از آنجا مرز ددی است به نام ستور یا سنور؛ ۵. از آنجا بعد از دو روز راه مرز اروند شاه قرار گرفته است؛ ۶. در این سرزمین برهمنی است که هزار سال از عمر او می‌گذرد، مردی بافرهنگ و سرگذشت‌دان. مرز بعدی لگیو نام دارد؛ ۷. بعد از آن شهر دهلی پدیدار می‌گردد که در آن چیپال حکومت می‌کند (نک‍ : همان، ۹۴).
در هر دو متن فرامرزنامۀ کوچک (ص ۱۴۰ بب‍‌ ) و فرامرزنامۀ بزرگ (ص ۳۲۱ بب‍‌ )، فرامرز با برهمن دیدار می‌کند و از او پند و اندرز می‌نیوشد. اما در فرامرزنامۀ کوچک دیدار فرامرز با برهمن دو بخش جداگانه دارد: یکی مانند آنچه در فرامرزنامۀ بزرگ (نک‍ : بخشهای پیشین)، گرشاسب‌نامه (نک‍ : اسدی، ۱۲۷- ۱۴۸)، شاهنامه (نک‍ : فردوسی، ۶ / ۷۴- ۷۸) و متون دیگر آمده، برهمن که پیر جهان‌دیده و پارسایی است، پند می‌دهد و پهلوان می‌نیوشد، ولی در بخش دیگری از فرامرزنامۀ کوچک (ص ۱۵۷- ۱۵۸)، فرامرز کید هندی و هندوان را به یکتاپرستی و یزدان‌پرستی فرامی‌خواند. 
چنان‌که دیدیم، بیشتر ماجراهای فرامرز در فرامرزنامۀ کوچک نمونه‌ای نیز در فرامرزنامۀ بزرگ دارد، ولی ازآن‌سو، در فرامرزنامۀ بزرگ انبوهی از روایات فرامرز هست که نه در فرامرزنامۀ کوچک دیده می‌شود و نه در متون بازماندۀ دیگر. بنابراین، در زیرساخت تکوین روایات فرامرز در هند ما با دو دسته روایت مستقل سروکار نداریم، بلکه دراصل یک روایت بوده که در گذر زمان به دو صورت متفاوت نقل شده‌اند: یکی در زمان کیکاووس، و دیگری در زمان کیخسرو. راویان داستانهای پهلوانی ایران در گذر زمان با نقل این روایات، گاهی چنان به آنها شاخ‌وبرگ افزوده‌اند که سپس‌تر، همین روایات جدید به‌عنوان روایات مستقلی در یادها مانده‌اند و سرانجام، در زمان ساسانی چون به کتابت درآمده‌اند، به‌صورت دو روایت جداگانه پذیرفته شده‌اند. ازسوی‌دیگر، زیرساخت بسیاری از روایات دو فرامرزنامه، داستانهای گرشاسب، پهلوان بزرگ اوستایی است که پهلوانیهای او در هند در گرشاسب‌نامه بازمانده است. گـرشاسبِ گرشاسب‌نامه نیـز ــ که گفتیم بیشتر بـه فرامرزِ فرامرزنامۀ بزرگ نزدیک است تـا فرامرزِ فرامرزنامۀ کوچک ــ مانند فرامرزْ هم پادشاهان هند را گوشمال می‌دهد و هم با راهنمایی ملاح، سوار بر کشتی می‌شود و در دریاها و جزیره‌ها عجایب گوناگون می‌بیند و با برهمن دیدار می‌کند، هم اژدها و مرغ را می‌کشد و هم زنگیان و کرگدنها را، و هم از دخمۀ سیامک دیدار می‌کند و گنج او را برمی‌دارد و از او پند می‌نیوشد (برای ارتباط میان داستانهای گرشاسب‌نامه و فرامرزنامۀ بزرگ، نک‍ : زوتفن، ۵۲۲-۵۳۰).

نسخه‌ها و چاپهای فرامرزنامه

الف ـ نخستین‌بار کل فرامرزنامه به کوشش رستم پسر بهرام تفتی در ۱۳۲۴ ق در بمبئی به چاپ سنگی رسید. گردآورنده کوشیده است تا بیشتر اخبار مربوط به فرامرز را در یک کتاب گرد آورد. این چاپ حاوی این بخشها ست:
۱. داستان «رستم با ببر بیان» در ۴۱۷ بیت که بنابر آن رستم در نوجوانی در زمان منوچهر شاه به هند می‌رود و در آنجا اژدهایی دریایی را که «ببر بیان» نامیده می‌شد، از پای درمی‌آورد. او با دختر پادشاه هند ازدواج می‌کند و از این شاهزاده‌بانو فرامرز زاده می‌شود (ص ۵-۲۵).
۲. منظومۀ بانوگشسب‌نامه (ه‍ م) در ۱۰۲‘۱ بیت در شرح جنگاوریهای بانوگشسب، دختر رستم که فرامرز نیز در آن نقش مهمی بر عهده دارد (ص ۲۵-۷۶). این منظومه به صورت مستقل به کوشش روح‌انگیز کراچی در ۱۳۸۲ ش به چاپ رسیده است.
۳. داستانهای فرامرز در فرامرزنامۀ کوچک (ص ۷۸-۱۵۷). در آغاز این بخش، گردآورندۀ منظومه، با درج بیتهایی سرودۀ خود، بانوگشسب‌نامه را به فرامرزنامۀ کوچک پیوند داده است (ص ۷۷- ۷۸).
۴. فرامرزنامۀ بزرگ (ص ۱۵۷- ۴۰۸).
۵. در پایان فرامرزنامۀ بزرگ ماجرای کشته‌شدن فرامرز به دست بهمن در ۸۵۰ بیت از روی بهمن‌نامه گنجانده شده است (ص ۴۰۸-۴۵۰).
۶. ۳ قطعۀ منظوم که اولی با عنوان «سخن در بی‌وفایی روزگار» از شاهنامه (نک‍ : فردوسی، ۶ / ۲۲۹-۲۳۰) برگرفته شده است؛ قطعۀ دوم بیتهایی است سست‌مایه که در اواخر آن، سراینده خود را رستم پسر بهرام تفتی معرفی می‌کند و دربارۀ چگونگی گردآوری اشعار منظومه چنین می‌گوید: در جست‌وجوی اخبار فرامرز از زادن تا بر دارکشیدن او ۴ کتاب از ایران فراهم آورده است. در بیتهای پایانی قطعه سراینده می‌گوید: «سخن‌گوی این نظم بهر کتاب ... خودم خسرو باب کاووس‌کی ... ». معلوم نیست که خسرو پسر کیکاووس کیست و چه نقشی در انتشار کتاب داشته است؟ مهرآبادی به‌خطا گمان کرده است که خسرو کیکاووس سرایندۀ کل این منظومه است و در بازنشر چاپ سنگی، همین نام را بر روی جلد کتاب آورده است (ص ۱۲). ازآنجاکه سراینده او را «سخن‌گوی این نظم» معرفی کرده، شاید چنین استنباط شود که این شخص اشعار این منظومه را برای کاتب می‌خوانده و کاتب کتابت می‌کرده است. این چاپ سنگی غلطهای فاحش دارد.
ب ــ چاپ سنگی بمبئی، به کوشش میترا مهرآبادی حروف‌نگاری، و پاره‌ای غلطهای آن تصحیح شد و در تهران به چاپ رسید (۱۳۸۶ ش). کـوشندۀ این چـاپ ــ چنان‌که گفتـه شد ــ سرایـش این منظومه را به‌خطا به خسرو کیکاووس نسبت داده است.
ج ـ فرامرزنامۀ کوچک با عنوان فرامرزنامه که در ۱۳۸۲ ش به کوشش مجید سرمدی براساس دو نسخۀ موجود در موزۀ بریتانیا و کتابخانۀ ملی پاریس و نیز چاپ سنگی بمبئی تصحیح انتقادی، و در تهران منتشر شده است (برای نقد مفصلی بر این تصحیح، نک‍ : خطیبی، «نقد ... »، سراسر مقاله).
د ـ فرامرزنامۀ بزرگ که از آن دو تحریر بلند و کوتاه باقی مانده است. تحریر بلند همان فرامرزنامۀ بزرگ است که به کوشش ماریولین فان زوتْفِن و ابوالفضل خطیبی براساس ۳ نسخه، تصحیح انتقادی، و در ۱۳۹۴ ش در تهران منتشر شده است (برای نقدی بر این منظومه، نک‍ : آیدنلو، «منظومه‌ای ... »، سراسر مقاله). تحریر کوتاه در پایان بخش داستان «عرض‌کردن کیخسرو» به برخی از نسخه‌های شاهنامه افزوده شده است. این نسخه‌‌ها عبارت‌اند از:
۱. نسخۀ شاهنامه، کتابخانۀ عمومی نیویورک در آمریکا، همراه با فرامرزنامه، گرشاسب‌نامه و برزونامه، از مجموعۀ نسخه‌های فارسی اسپنسر، به نشان Spencer, Pers. MS ۳، مورخ ۱۰۲۵ ق / ۱۶۱۶ م، کتابت: شاید در اصفهان، ۶۰۸ برگ، فرامرزنامۀ بزرگ: ۴ صفحه، ۷۴۶ بیت (اشمیتز، I / ۹۹-۱۰۵).
۲. نسخۀ شاهنامه، کتابخانۀ ملی سن‌پترزبورگ در روسیه، همراه با فرامرزنامه، بهمن‌نامه و برزونامه، به نشان MS PNS ۶۵، مورخ ۱۰۳۹ ق / ۱۶۳۰ م، ۶۲۷ برگ، فرامرزنامۀ بزرگ: ۱۰ صفحه، ۳۸۲ بیت (گیوزالیان، ۶۵-۷۱).
۳. نسخۀ شاهنامه، کتابخانۀ دولتی برلین در آلمان، همراه با تحریر کوتاه فرامرزنامه و برزونامه، به نشان MS or. Fol. ۴۲۵۲، مورخ ۱۰۴۲ ق / ۱۶۳۲م، ۵۹۷ برگ، فرامرزنامۀ بزرگ: ۲۰ صفحه، ۸۳ بیت (اسچوکین، ۱۰۹-۱۱۰).
۴. نسخۀ شاهنامه، کتابخانۀ ملی سن‌پترزبورگ در روسیه، همراه با تحریر کوتاه فرامرزنامه، گرشاسب‌نامه، بهمن‌نامه و برزونامه، به نشان MS Dorn ۳۳۳، مورخ ۱۰۶۱ ق / ۱۶۵۱ م، کتابت: در مشهد، ۸۷۵ برگ، فرامرزنامۀ بزرگ: ۲۲ صفحه، ۸۳۰ بیت (گیوزالیان، ۷۲-۷۸).
۵. نسخۀ کتابخانۀ سالار جنگ در حیدرآباد هند، به نشان Salar Jung Lib. Nm. ۹۲۹ (۱۱۱۴ / ۲)؛ این نسخه، شاهنامه را در بر ندارد و به‌ترتیب مشتمل است بر ۵ منظومۀ پهلوانیِ بهمن‌‌نامه، تحریر کوتاه فرامرزنامۀ بزرگ، برزونامۀ کهن، سام‌نامه و گرشاسب‌‌نامه؛ مورخ قرن ۱۱ ق / حدود ۱۶۰۰ م، ۳۰۸ برگ، فرامرزنامۀ بزرگ: ۱۲ صفحه، ۸۴۳ بیت (اشرف، IV / ۱۸).

مآخذ

آیدنلو، سجاد، «بررسی فرامرزنامه»، نامۀ پارسی، تهران، ۱۳۸۳ ش، س ۹، شم‍ ۳۳؛ همو، «منظومه‌ای پهلوانی از سدۀ پنجم هجری»، جهان کتاب، تهران، ۱۳۹۵ ش، س ۲۱، شم‍ ۷- ۸؛ اسدی طوسی، علی، گرشاسب‌نامه، به کوشش حبیب یغمایی، تهران، ۱۳۵۴ ش؛ اقبال آشتیانی، عباس، وزارت در عهد سلاطین بزرگ سلجوقی، به کوشش محمدتقی دانش‌پژوه و یحیى ذکاء، تهران، ۱۳۳۸ ش؛ بنداری، فتح، تاریخ دولة آل سلجوق (زبدة النصرة)، قاهره، ۱۳۱۸ ق / ۱۹۰۰ م؛ تاریخ سیستان، به کوشش محمدتقی بهار، تهران، ۱۳۸۱ ش؛ خالقی مطلق، جلال، «شاهنامۀ پیروزان»، دانشنامۀ زبان و ادب فارسی، به کوشش اسماعیل سعادت، تهران، ۱۳۹۱ ش، ج ۴؛ همـو، «مطالعات حمـاسی، ۲. فرامرزنامه»، نشریـۀ دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تبریز، تبریز، ۱۳۶۲ ش، شم‍ ۱۲۸- ۱۲۹؛ خطیبی، ابوالفضل، «آزادسرو»، دانشنامۀ زبان و ادب فارسی، به کوشش اسماعیل سعادت، تهران، ۱۳۸۴ ش، ج ۱؛ همو، «نقد و بررسی متن انتقادی فرامرزنامۀ کوچک»، نقد کتاب میراث، تهران، ۱۳۹۴ ش، شم‍ ۵؛ راوندی، محمد، راحة الصدور، به کوشش محمد اقبال، تهران، ۱۳۶۴ ش؛ زوتفن، م. فان و ابوالفضل خطیبی، «پیشگفتار»، فرامرزنامۀ بزرگ (هم‍‌ )؛ شهمردان بن ابی‌الخیر، نزهت‌نامۀ علایی، به کوشش فرهنگ جهانپور، تهران، ۱۳۶۲ ش؛ صفا، ذبیح‌الله، حماسه‌سرایی در ایران، تهران، ۱۳۸۴ ش؛ عوفی، محمد، لباب الالباب، به کوشش ادوارد براون، لیدن، بی‌تا؛ فرامرزنامه، چ سنگی، به کوشش رستم پور بهرام‌سروش تفتی، بمبئی، ۱۳۲۴ ق؛ فرامرزنامۀ بزرگ، به کوشش ماریولین فان زوتْفِن و ابوالفضل خطیبی، تهران، ۱۳۹۴ ش؛ فرامرزنامۀ کوچک (ض: فرامرزنامه)، به کوشش مجید سرمدی، تهران، ۱۳۸۲ ش؛ فرخی سیستانی، دیوان، به كوشش علی عبدالرسولی، تهران، ۱۳۱۱ ش؛ فردوسی، شاهنامه، به کوشش جلال خالقی مطلق، تهران، ۱۳۸۶ ش؛ مجمل التواریخ و القصص، به کوشش محمدتقی بهار، تهران، ۱۳۱۸ ش؛ مل، ژول، «دیباچـه»، ترجمۀ جهانگیر افکاری، شاهنامۀ فردوسی، تهران، ۱۳۴۵ ش؛ مهرآبادی، میترا، مقدمه بر فرامرزنامه، به کوشش همو، تهران، ۱۳۸۶ ش؛ نحوی، اکبر، «فرامرزنامه»، فردوسی و شاهنامه‌سرایی: گزیده‌ای از مقالات دانشنامۀ زبان و ادب فارسی، به کوشش اسماعیل سعادت، تهران، ۱۳۹۰ ش؛ همو، «ملاحظاتی دربارۀ فرامرزنامه و سرایندۀ آن»، مجلۀ دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، تهران، ۱۳۸۱ ش، شم‍ ۰۰۸‘۱؛ نیز: 

Ashraf, M., A Catalogue of Persian Manuscripts in the Salar Jung Museum and Library, Hyderabad, 1966; Blochet, E., Catalogue des manuscrits persans de la Bibliothèque nationale, Paris, 1928; Gyuzal’yan, L. T. and M. M. Dyakonov, Rukopisi Shakh-name v Leningradskikh sobraniyakh, St. Petersburg, 1934; Rieu, Ch., Supplement to the Catalogue of the Persian Manuscripts in the British Museum, London, 1895; Schmitz, B., Islamic Manuscripts in the New York Public Library, Oxford / New York, 1992; Stchoukine, I. et al., Illuminierte islamische Handschriften, Wiesbaden,1971; Zutphen, M. van, Farāmarz, the Sistāni Hero: Texts and Traditions of the Farāmarznāme and the Persian Epic Cycle, Leiden, 2014.
ابوالفضل خطیبی

صفحه قبل صفحه ۲ از۲