فانوس خیال
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
چهارشنبه 10 اردیبهشت 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/258502/فانوس-خیال
سه شنبه 2 اردیبهشت 1404
چاپ شده
6
فانوسِ خیال، ابزاری که با حرارت شمع یا چراغ بهصورت دورانی به حرکت درمیآمد و تصاویر نقششده از بیرون آن بهصورت متحرک دیده میشد. این ابزار را «فانوس خیالی»، «فانوس گردون» و «فانوس گردان» نیز خواندهاند (نک : بیضایی، 22-24). برخی منشأ فانوس خیال را چین دانستهاند (فولادوند، 44)، هرچند که دراینباره سند موثقی در دست نیست. کهنترین یادکرد فانوس خیال را در یکی از رباعیات منسوب به خیـام میتـوان یـافت: این چـرخ فلک کـه ما در او حیرانیـم / فانوس خیال از او مثالی دانیم / / خورشید چراغدان و عالم فانوس / ما چون صوریم کاندر او گردانیم (نک : رشیدی تبریزی، 243). این رباعی درصورتیکه انتساب آن به خیام قطعی دانسته شود، از رواج این ابزار نمایشی در ایران در سدههای 5-6 ق / 11-12 م خبر میدهد. در میانۀ سدۀ 6- 9 ق، در منابع موجود اشاراتی به فانوس خیال نمیتوان یافت، اما خواندمیر ذیل حوادث سال 869 ق، از فانوس خیال یاد کرده است: خواجه علی عارزهگر، از مهندسان بنام آن روزگار، به سلطان سعید تقدیم میکند که بر آن 32 حرفۀ متداول آن روزگار بهصورتی متحرک نقش شده بوده است و نشاندهندۀ حضور این ابزار نمایشی در آن روزگار است (4 / 84).در سدۀ 10 ق / 16 م، گویا منابع به فانوس خیال اشارتی نکردهاند، اما از آغاز سدۀ 11 ق، اشعار فراوانی را از یادکرد آن مییابیم که از آن جمله میتوان به اشعار آقارضی اصفهانی (د 1024 ق)، مسیح کاشانی (د 1066 ق)، ملا طاهر غنی (د 1079 ق)، صائب تبریزی (د 1086 ق ؟)، ملا علیرضا تجلی اردکانی (د 1085 ق) و محمدسعید اشرف مازندرانی (د 1116 ق) اشاره کرد (صائب، 2 / 767، 1019؛ برای دیگر اشعار، نک : ذکاء، 14-15).در همان سده، برخی فرهنگنویسان فارسی مانند مؤلف برهان قاطع (تألیف: 1062 ق) و فرهنگ رشیدی (تألیف: 1064 ق) در شبهقارۀ هند به فانوس خیال اشاره کردهاند (نک : برهان ... ؛ رشیدی) و از حضور فانوس خیال در هند آن روزگار خبر میدهند. بازتاب این ابزار را در اشعار میرمحمد طفیل بلگرامی (د 1151 ق) هم میبینیم، بهویژه در شعری با این مطلع: صف فانوسها چون گنبد نور / به انواع تجلی گشته مأمور (نک : ذکاء، 15). در سدۀ 13 ق / 19 م، هم غیاثالدین محمد رامپوری (غیاث ... ) به فانوس خیال اشاره کرده است و سخن او در سدۀ بعد هم با برخی افزایش و تحریفها در فرهنگهای دیگری مانند آنندراج و فرهنگ نظام (داعیالاسلام) نقل شده است. این در حالی است که هدایت در انجمنآرای ناصری (تألیف: 1288 ق) اصرار دارد که فانوسگردان، فانوسی است که صورتهای نقششده بر آن به واسطۀ دود فتیله میگردند (ذیل واژه) که البته آشکارا سخنی نادرست است.همچنین از منابع مذکور برمیآید که فانوس خیال یکی از این دو شکل را داشته است: 1. تصاویر بر خود فانوس نقش میشدهاند (برهان؛ رشیدی؛ هدایت، همانجا)؛ 2. تصاویر بر کاغذ نقش شده و بریده و گرد فانوس چسبانده میشده است (غیاث). این منابع همچنین نشان میدهند که فانوس خیال یکی از مضامین این را اجرا میکرده است: 1. حرفهها و مشاغل اجتماعی (برای نمونه، نک : خواندمیر، همانجا؛ رحیمزاده، 158)؛ 2. داستانهای کوتاه که در این زمینه با سایۀ خیال همسان میتواند بود؛ 3. رقص و صحنههای شادیآور (قس: شعر اشرف با مطلع: همچو رقاصی ز صورتهای فانوس خیال / انتعاش مردم دنیا بههم پیوسته است) که از نظر شیوۀ اجرا نیز برخی منابع بر حرکت فانوس بهواسطۀ گرمای شعله تأکید کردهاند (نک : ذکاء، رشیدی تبریزی، همانجاها) و برخی به برگرداندن فانوس با وسیلهای بیرونی اصرار میکنند (غیاث)؛ عدهای هم گردش فانوس را بهواسطۀ دود فتیله دانستهاند (برای نمونه، رشیدی) و نیز این بیت از ملا علیرضا تجلی اردکانی: فلک را آه گرم عشقبازان مضطرب دارد / چو فانوس خیال این آسیا از دود میگردد (نک : ذکاء، همانجا). این شکل اخیر باتوجهبه آنچه دربارۀ شیوۀ ساخت این فانوس خواهیم گفت، چندان درست بهنظر نمیرسد (نک : دنبالۀ مقاله).در منابع موجود و بهویژه فرهنگها چنان به فانوس خیال اشاره شده است که نشان میدهد این ابزار نمایشی آنقدر شهرت داشته است که نیاز چندانی به توصیف آن حس نمیکردهاند. از فانوس خیال در ایران قاجاری نشانی در دست نیست، ازاینرو، برخی محققان از نبود آن در 200 سال اخیر یاد کردهاند (ذکاء، 13؛ قس: فروغی، 143). بااینحال به نظر میرسد که این ابزار در هند در سدههای اخیر همچنان متداول بوده است؛ ادوارد فیتزجرالد در 1859 م در نخستین تصحیح رباعیات خیام از آن با عنوان فانوس سِحری یاد میکند که در هندوستان متداول است. او این فانوس را استوانهای توصیف میکند که تصاویر مختلف بر آن نقش شده و چنان سبکوزن است که با گردش شمع مرکزی و انبساط هوایی کـه در آن جریان دارد، میچرخد (ص 19). سخن او نشان میدهد که اروپاییان فانوس خیال را با فانوس سِحر یکی میگرفتند. قابل ذکر است که تاریخ سحر در اروپا از سدۀ 17 م دیرتر نیست و کشیشی به نام پ. آتاناز کرشر نخستین فردی بوده است که آن را تشریح و توصیف میکند (غفاری، 41)؛ م. رنیه (د 1613 م) نیز در «فرهنگ» خود از آن یاد نموده و فلوریان (د 1794 م) در یکی از داستانهای خود از آن سخن گفته است (فولادوند، 169-170). البته فانوس سحری با فانوس خیال تفاوتهایی دارد و از سویی مضامین آن با فانوس خیال متفاوت است، و از سویی دیگر در شیوۀ اجرای آن برخلاف فانوس خیال، اشکال و سایهها از پشت شیشۀ عدسی بهصورت بزرگتر بر دیوار یا صفحۀ مقابل منعکس میشده است (ذکاء، 17) و از این نظر به سایهبازی شبیه است (نک : ه د، سایهبازی؛ قس: آژند، 109). برخی محققان ایرانی گویا بهدلیل ناآشنایی با فانوس خیال، که برآمده از زوال آن در ایران روزگار قاجار بوده است، فانوس خیال را با شهر فرنگ یکی گرفتهاند (فروغی، همانجا).آخرین گزارشی که از یکی از اشکال متأخر فانوس خیال در دست است، نقل بازار شب چهارشنبهسوری تبریز در حدود سال 1308 ش است که در آن از قطعهمقوایی مارپیچی یاد میشود که اندکی از هم باز شده و مرکز دایرۀ آن بر روی سوزنی قرار گرفته بوده است که بهوسیلۀ سیمی در بالا، و وسط لولۀ چراغی قرار داشته است. با روشنشدن چراغ و جریانیافتن هوا از لابهلای مارپیچ، مقوا به حرکت درآمده و به دور خود یا چراغ میگشته است (ذکاء، همانجا). بدیهی است که با اتصال استوانۀ سبکی از صورتهای مختلف که لولۀ چراغ را بپوشاند، این استوانه نیز همراه با مارپیچ مذکور حرکت میکرده است؛ یحیى ذکاء برهمین اساس شکل تقریبی این فانوس را ترسیم کرده است (ص 17- 19).در سالهای اخیر برخی محققان ایرانی و اروپایی نیز در صدد تفسیر عرفانی فانوس خیال برآمدهاند (قزوینی، 60-61؛ یوگاندا، 146-147).
آژند، یعقوب، نمایش در دورۀ صفوی، تهران، 1385 ش؛ آنندراج، محمد پادشاه، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، 1363 ش؛ برهان قاطع؛ بیضایی، بهرام، «خیمهشببازی و سایه»، موسیقی، تهران، 1341 ش، شم 69؛ خواندمیر، غیاثالدین، حبیب السیر، بهکوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، 1333 ش؛ داعیالاسلام، محمدعلی، فرهنگ نظام، تهران، 1362 ش؛ ذکاء، یحیى، «فانوس خیال»، هنر و مردم، تهران، 1343 ش، شم 22؛ رحیمزادۀ صفوی، علیاصغر، شوخی علما، تهران، 1335 ش؛ رشیدی، عبدالرشید، فرهنگ، به کوشش اکبر بهداروند، تهران، 1386 ش؛ رشیدی تبریزی، یاراحمد، طربخانه، بهکوشش جلالالدین همایی، تهران، 1342 ش؛ صائب تبریزی، دیوان، به کوشش محمد قهرمان، تهران، 1383 ش؛ غفاری، فرخ، «جامجم، فانوس خیال، سایه و خیمهشببازی در ایران»، فیلم و زندگی، تهران، 1339 ش، شم 5؛ غیاث اللغات، غیاثالدین محمد رامپوری، به کوشش منصور ثروت، تهران، 1375 ش؛ فروغی، محمدعلی و قاسم غنی، یادداشتها بر رباعیات عمر خیام، به کوشش همان دو، تهران، 1321 ش؛ فولادوند، محمدمهدی، «فانوس خیال»، هنر و مردم، تهران، 1343 ش، شم 27؛ قزوینی، کیوان، شرح رباعیات خیام، تهران، 1363 ش؛ هدایت، رضا قلی، فرهنگ انجمنآرای ناصری، تهران، 1338 ش؛ یوگاندا، پ.، خروش خمها (نقدی بر رباعیات خیام)، ترجمۀ جواد رویانی، تهران، 1379 ش؛ نیز:
Fitzgerald, E., Notes on Rubáiyát of Omar Khayyám, ed. id., London, 1859; Fouladvand, M., Quatrains Khayyamiens, Tehran, 1965.فریبا فولادیانپور
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید