شپرد، سفرنامه
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
پنج شنبه 14 فروردین 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/257896/شپرد،-سفرنامه
چهارشنبه 3 اردیبهشت 1404
چاپ شده
5
شِپِرْد، سَفَرْنامه، گزارش سفر ویلیام اَشتِن شپرد، نویسندۀ انگلیسی در 1274 ق / 1857 م، با عنوان «از بمبئی تا بوشهر و بصره» (نک : مأخذ).مؤلف در پیشگفتار کتاب، بسیار کوتاه بیان میکند که هر آنچه گزارش کرده، حاصل تلاش برای بازگوکردن واقعیتهای سفرهای شخصیاش بوده است. هرچند فصل اول کتاب به توصیف وی از بندر بمبئی و هندوستان اختصاص دارد، اما گزارشهای او از پارسیان (زردشتیان ایرانی مقیم هند) این بندر و توصیفهایش از برخی رفتارها و آیینهای ایشان چشمگیر است (برای نمونه، نک : ص 10, 13, 14). از همین فصل، بهخوبی توان مؤلف در شرح محیط، فضا و مردم کوچه و بازار آشکار میشود، بهطوریکه اشتیاق مخاطب را برای خواندن ادامۀ کتاب بر میانگیزد. وضعیت زندگی، نوع پوشاک، اوضاع معیشتی، شیوۀ غذاخوردن و سرگرمیهای مردم بهخوبی در این کتاب بیان شده است (ص 18-19).فصل دوم کتاب که شرح مسیر بعدی مؤلف یعنی بندر مسقط است، با پرداختن به عناصر اسلامی شروع میشود. سلیقۀ مردم ایران در انتخاب غذا، بهویژه سبزیجات و میوههایی چون هندوانه و پرتقال، همزمان با حضور مؤلف در سرزمینهای مرزی ایران به چشم میخورد (ص 42). تنوع قومی در این بندر، بهویژه فعالیت بازرگانان عرب، ترک، ایرانی، ارمنی و هندو در بازارهای شهر مورد توجه مؤلف بوده است. دقت او در رفتار و ظاهر این مردم و شرح آن برای خواننده، بهروشنی فضای محیط را بازگو میکند (ص 50-52, 55-58, 62-63).در فصل سوم، شپرد از حضور خود در خلیج فارس میگوید و با اشاره به جزایر ایرانی آن، دوباره به بحث دربارۀ زردشتیان ایران و برخی از مراسم آنها، ازجمله آیینهای خاکسپاری و استودانها میپردازد (ص 68).از جملۀ تواناییهای شپرد، قدرت او در ارتباط برقرارکردن با بومیانی که در اطرافش حضور داشتند و گفتوگو و تبادل اطلاعات با ایشان بود. هرچند، به نظر میرسد در ثبت اسامی محلی، و تلفظ آنها چندان دقت نداشته است. در قالب این گفتوگوها، او به برخی از جوانب تاریخی منطقه و ویژگیهای اخلاقی و رفتاری ایرانیان اشاراتی میکند. یکی از این مباحث، تاریخ جزیرۀ هرمز و خاستگاه ساکنان آن و اوضاع زندگی مردم آنجا ست (ص 85). افزون بر این، در خلال گفتههای شپرد، میتوان با پوشش گیاهی و نیز انواع جانورانی که در جزایر خلیج فارس نظیر جزیرۀ قشم زندگی میکردند، آشنا شد (ص 103-107).جزیرۀ بحرین و سواحل مرواریدخیز آن بیشتر مطالب فصل چهارم کتاب را به خود اختصاص داده است. مؤلف در بیان تاریخ بحرین، به بازگرفتن آن از دست پرتغالیها توسط شاه عباس کبیر، سپس تسلط عربها بر آن و آنگاه بازپسگیری آن از سوی نادر شاه، و نوسازی آنجا به دست حاکم فارس، محمدتقی خان، اشاره میکند (ص 112). شپرد همچنین از داستانهایی یاد میکند که دربارۀ غواصان و صیادان شنیده است (ص 113). از جملۀ نکات مهم آنکه پس از خرما، برنج رایجترین غذا در بحرین بود که از هرمز وارد میشد. مردم هرمز نیز برنج مصرفی خود را از هندوستان تأمین میکردند (ص 115). مؤلف در پایان این فصل بهجز جزایر قشم و بحرین، از خارک نیز بهعنوان جزیرهای دیگر از ایران نام میبرد که اهمیتی زیاد دارد.فصل پنجم کتاب را میتوان مهمترین بخش از نظر ارزش مردمشناختی برشمرد. به گفتۀ شپرد، بوشهر یکی از قدیمترین بنادر در ساخت کشتی بوده، که حتى در عصر اسکندر، و دریاسالار وی، نئارخوس، این صنعت در آنجا رونق داشته است (ص 125). تنوع قومی در این بندر، از عرب و ترک گرفته تا ارمنی و ایرانی، نظر مؤلف را به خود جلب کرده است. او هر قومی را بر اساس حالت چهره و ظاهرشان وصف میکند؛ مثلاً، یهودیان را مردمی لاغراندام با چشمانی کوچک و جستوجوگر و کنجکاو، و ارمنیان را مردمی با صورتهایی دراز و چهرهای آرام و مُنصف ترسیم میکند. او ایرانیان را بهطورکلی، مردمی با چهرههایی زیبا و زنانه و چشمانی مخمور که سرتاپای غریبهها را ورانداز میکردند، معرفی میکند (ص 126). وی در ادامه، حالوهوای بوشهر را بهعنوان یک بندرگاه تجاری پررفتوآمد بینالمللی و محل دادوستد اجناس گوناگون از کشورهای مختلف، بهخوبی وصف میکند. در خلال گزارشهایی از برخی میهمانیها، توصیفاتی دربارۀ سنت استفاده از قهوه و قلیان پس از صرف غذا نیز آمده است (برای نمونه، نک : ص 134, 135-148).به نظر میرسد مؤلف با همان دقتی که در وصف خانههای بوشهر داشته، به باورهای مذهبی سنیها و شیعیان شهر و اختلافهایشان پرداخته است و نگاهی انتقادی و تحقیرآمیز به این اختلافها دارد. این موضوع را میتوان آنجا که از نحوۀ بهخاکسپردن مردگانشان یاد میکند و اختلاف آنها در اینکه مثلاً قبرهایشان باید بالاتر از سطح زمین یا همسطح آن باشد، مشاهده نمود (ص 139).او در اشاره به حمامهای بوشهر که گویا 3 باب بوده است، به وضعیت بهداشت مردم اشاره میکند که با توجه به گرمای هوا، بسیار اَسَفبار به نظر میرسد (نک : ص 143). بازار بوشهر تا حدودی برپایۀ مشاغل مختلف تقسیمبندی شده بود؛ مثلاً قسمتهای بالایی، مرکز فروش قالی، چای، قهوه، تنباکو و خوراکیهایی چون خرما، انگور، بادام و زیورآلاتی چون الماس، فیروزه و نقره، و قسمتهای میانی بازار، مرکز مشاغل پرسروصدا نظیر آهنگری بوده است (ص 144). از دیگر نکاتی که شپرد به آن توجه ویژه داشته، و در بخشهای مختلف به آن اشاره کرده است، پرچم ایران، بهویژه نشان شیر و خورشید آن است (برای نمونه، نک : ص 146).آداب نشست و برخاست، سلام و احوالپرسی، احترامگذاشتن به بزرگتران از لحاظ سن یا منصب و نیز روشهای پذیرایی از میهمان، اسباب پذیرایی، اقلام مورد استفاده در پذیراییها و نحوۀ تعارفها از دیگر مطالب بااهمیت در این فصلاند که مؤلف به آنها توجه داشته است (ص 148-149).وی پوشاک افراد طبقۀ حاکم، ازجمله تنپوش حاکم بوشهر را چنین وصف میکند: «کلاه بلند مخروطی سیاه که بیشتر از پوست گوسفندهای تاتاری درست میشود؛ این پوستهای سیاه خیلی نرم و زیبا و فرفری را از برههای تازه متولدشده تهیه میکردند؛ قبا، تنپوشی رویی تا زیر زانو که جنس آن از انواع پارچههای تیرۀ گران و مرغوب است که با جیبهایی زینتی و زریدوزی در نواحی مچ و شانهها و نقرهبافی و طلابافی در نواحی یقه، بازو یا تنه تزیین میشود؛ شال کشمیری برای بستن به دور کمر که جایگاهی برای خنجری دستهدار و دستساز میشود؛ زیرقبا، پیراهنی بلند که روی زیرجامه (شلوار) را میپوشاند؛ شلوار از جنس ابریشم؛ جوراب در رنگها و طرحهای مختلف که دور پا را تا بالای قوزک میگیرد؛ نعلین زرد که روی جوراب را میپوشاند» (ص 149-150). در ادامه، مؤلف اظهار میدارد که لباس مردم عادی بسیار ساده بوده است و آنان گاهی تقریباً فاقد پوشش مناسب بودند و در فصل سرما، خود را با پوست گوسفند میپوشاندند (همانجا).از نظر شپرد، ویژگیهای ستایشبرانگیز ایرانیان عبارتاند از: زیبایی، مهربانی، چابکی، شجاعت، فهم و سرعت انتقال، خوشمشربی با قوۀ انتزاع قوی و میهماننوازی. از سوی دیگر، به نظر او مردم ایران ویژگیهای ناپسندی هم دارند، مانند: حقهبازی و حیلهگری (ص 153).نکات بسیار ظریفی از باورها و عادات مردم را در لابهلای گفتوگوهای مؤلف با اطرافیانش در فصل 5 میتوان بازیافت. به گفتۀ او، ایران غنیترین کشوری است که انگلستان میتواند با آن تجارت داشته باشد؛ چه از لحاظ معادن غنی طلا و نقره و گوگرد و جز آن، و چه از لحاظ سنگهای باارزش و قیمتی چون فیروزه، مروارید، الماس و یاقوت، انواع منسوجات و پارچههای ابریشمی، پشمی و قالیهای منحصربهفرد، محصولات مرغوب خوراکی مثل گندم و جو و انواع میوه و سبزی و شراب، همچنین اسب، شتر و گوسفندان مرغوب که همگی این سرزمین را بهنوعی، یکتا کرده است؛ اما از نظر او، متأسفانه ایران فاقد زیرساختهای لازم برای یک مدنیت پیشرفته بوده است (ص 159-160).فصل ششم کتاب به سفر شپرد بهسوی بصره اختصاص یافته است. او در گزارش دیدارش از اروندرود و خرمشهر، ضمن اشاره به مردم عرب منطقه، با لحنی بسیار توهینآمیز از آنها یاد میکند. اظهارات وی گاه این حس را در خواننده القا میکند که او بهطورکلی نگاهی از بالا به پایین به مردم منطقه، از ترک و عرب گرفته تا یهودی و ارمنی داشته است. بااینحال، این فصل نیز همچون فصلهای پیشین، اطلاعات زیادی از زندگی روزمرۀ مردم منطقه و نیز خلقیات، آداب، خوراک، ابزار و دستساختههای ایشان دارد. نکتۀ جالب توجه دراینمیان، این است که تقریباً همۀ جوانب زندگی اعراب منطقه بهنوعی وابسته به درخت نخل و نخلستانها بوده است. مؤلف در این فصل فقط به اعراب نپرداخته، بلکه به اقوام ترک و ارمنیان هم نظر داشته، بهویژه روابط متقابل این اقوام را در زندگی روزمرۀ ایشان و نیز از لحاظ تاریخی به تصویر کشیده است. وی ترکیب جمعیتی بصره را متشکل از ارمنیها، یهودیها، ترکها، عربها و ایرانیها ذکر میکند (ص 189).در پایان کتاب، شپرد در بخشی جدا با عنوان ختم کلام، تحلیلی مفصل از مناسبات ایران و انگلستان دربارۀ مسئلۀ بغرنج هرات و جنگ فیمابین دارد و نیز نقش روسها را در این زمینه همراه با اسنادی ارائه میدهد که از نظر مطالعات تاریخی حائز اهمیت است (ص 204 ff.). این کتاب تاکنون به فارسی ترجمه نشده است.
Shepherd, W. A., From Bombay to Bushire, and Bussora, London, 1857.
پیمان متین
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید