صفحه اصلی / مقالات / شبرل، سفرنامه /

فهرست مطالب

شبرل، سفرنامه


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : پنج شنبه 14 فروردین 1399 تاریخچه مقاله

شُبِرْل، سَفَرْنامه، گزارش سفر فردریک شُبرل (1775-1853 م / 1189-1270 ق)، نویسنده، مترجم و روزنامه‌نگار شهیر انگلیسی، با عنوان «ایران». 
از عنوان فرعی کتاب بر‌می‌آید که هدف نویسنده از تدوین این اثر، معرفی سرزمین ایران و حکومت و قانون آن، و نیز دین، ویژگیها، آداب‌ورسوم، هنرها و سرگرمیهای مردم ایران بوده است. مؤلف در دیباچۀ اثر اشاره کرده که قصدش، آشنا‌ساختن غربیان با سرزمینی دارای اهمیت و جایگاهی ویژه بوده است. 
این کتاب در 1828 م / 1244 ق مقارن با دورۀ حکمرانی فتحعلی شاه قاجار منتشر شده، و مزین به تصاویری است که طرح اولیۀ برخی از آنها، اثر هنرمندان ایرانی بوده است (نک‍ : ص viii). کتاب افزون‌بر مقدمه‌ای مفصل که در 3 فصل آمده، شامل 4 بخش است که هر بخش، فصولی را هم در بر می‌گیرد. موضوع بخشها و فصول آنها، تخصصی، و جالب‌ترین آنها بخش چهارم کتاب است که در 17 فصل، آداب‌و‌رسوم و رفتارهای ایرانیان را در جنبه‌های مختلف زندگی به تصویر می‌کشد. البته، سایر بخشها نیز که در زمینۀ مذهب، قانون، هنر و علم است، آگاهیهایی دربارۀ زندگی و فرهنگ تودۀ مردم دارد. 
گرچه مؤلف کوشیده تا مطالب خود را در نهایت ایجاز مطرح کند، اما به‌واقع، حق مطلب را بیان کرده است؛ حتى آنجا‌که به توصیف آب‌و‌هوای مناطق مختلف ایران می‌پردازد، انواع محصولات مرغوب هر منطقه را از غلات و حبوبات و میوه‌جات گرفته تا موی بز و پشم شتر و ابریشم، با ذکر نام محل، برمی‌شمارد (نک‍ : ص 17-18). او در بیان ترکیب جمعیتی ایران، با اشاره به گذشتۀ پرفراز‌و‌نشیب آن، و آمد‌و‌شد انواع طوایف و قومیتها به این سرزمین، از بومیان ساکن در آن نظیر تاتها و تاجیکها و بسیاری از ایلات و عشایر ایران نام می‌برد (ص 19). توصیف زندگی عشایر کوچ‌رو و طوایف یک‌جانشین از نواحی شمالی تا مرکز و شرق و غرب ایران، بخش دیگری از مقدمۀ کتاب را شکل می‌دهد. او سپس به زبان رایج در میان این طوایف می‌پردازد و محدودۀ جغرافیایی هریک را تعیین می‌کند (ص 20).‌ از دیگر مباحثی که در این بخش مطرح می‌شود، ترکیب قومیتی ارتش ایران است. تنوع مذهبی در ایران، شامل مسلمان، مسیحی، زردشتی و یهودی نیز مورد توجه او بوده، به‌ویژه وضعیت ارمنیان در ایران که با تفصیل بیشتری آن را شرح داده است (ص 21-22). 
او بخشی مجزا و مفصل را در 10 فصل، به خاندان قاجار و خانوادۀ فتحعلی شاه اختصاص داده، و تقریباً همۀ ابعاد و زوایای زندگی درباری و ساکنان آن را توصیف کرده، و چند تصویر رنگی از فراشان، سربازان و زنان دربار نیز به این بخش افزوده است. پردازش شخصیت و رفتار بزرگان وقت دربار، نظیر اعتمادالدوله، امین‌الدوله و حتى وقایع‌نویس دربار در کنار شخصیتهایی چون میرابها، بیگلر‌بیگیها و نیز معیارهای فنی و معنوی القابی چون میرزا و خان ازجمله دغدغه‌های مؤلف بوده است. او با دقت، به ابعاد دیگری چون درآمدهای دولتی و عواید قوای نظامی پرداخته است. همچنین، سلاحها، جنگ‌افزارها و به‌خصوص نشانهای نظامی در این بخش مطرح، و تصویری رنگی از یک سرباز توپ‌خانه (زنبورکچی) سوار بر شتر در آن گنجانده شده است. سرباز درفشی در دست دارد که در آن نشان شیر و خورشید به رنگ زرد در دایره‌ای محاط در زمینه‌ای صورتی نقش بسته است (نک‍ : ص 60-62). 
«هنر رزم نزد ایرانیان» عنوان فصل بعدی این بخش است. خلعت‌پوشی و مراسم رسمی نیز مورد توجه مؤلف بوده است (ص 67-69). همچنین، موضوعاتی چون ازدواج و مجازاتهای مدنی برپایۀ شرع اسلام و عرف جامعه به‌خوبی تشریح شده است. او در ابتدای فصل مربوط به مجازاتها، توصیه می‌کند که با‌وجود احساس بیزاری و نفرت که ممکن است خواننده دچار آن شود، می‌باید هر‌گونه پیش‌داوری دربارۀ روشهای مجازات را از خود دور کند (ص 78). این مجازاتها طیفی وسیع را از فلک‌کردن تا شقه‌کردن شامل می‌شده است. 
در بخش مربوط به مذهب ایرانیان، شبرل افزون‌بر شرح تشیع، به باورهای فلسفی و عرفانی ایرانیان و حتى تصوف و نیز اعتقاد به خیر و شر، معاد، آخرت و نقش این باورها در زندگی روزانه اشاره می‌کند و سپس به مواردی ازقبیل بهداشت و سلامت و درمان می‌پردازد (برای نمونه، نک‍ : ص 84). او بارزترین باور ایرانیان شیعه را امامت و به‌ویژه، اعتقاد به ظهور امام مهدی (ع) می‌داند و فصلی خاص برای آن در نظر گرفته است. مناسک مذهبی مهم مانند طهارت، نماز، روزه و زیارت، هر‌یک به‌طور جداگانه با ذکر تاریخچه و فلسفه‌شان مورد بررسی قرار گرفته‌‌اند (نک‍ : ص 86). شبرل در ادامه، به مراسمی مانند عید قربان، و آیینهای ویژۀ ماههای رمضان و محرم پرداخته است (نک‍ : ص 89-93)؛ او صرفاً به بیان خاستگاه یا توصیف رفتارها در این آیینها بسنده نکرده، بلکه به نقش عناصر فرهنگی، برای مثال، اشاره به گیاهان آیینی همچون حنا و سرو هم توجه داشته و حتى به مواردی چون مقتل‌نامه‌ها نیز پرداخته است (ص 91) که بیانگر جدیت وی در شناساندن بیشتر این آیینها ست. مؤلف پس از پرداختن به تصوف و به‌ تبع آن، برخی از شعرا نظیر سعدی، حافظ، مولوی و جامی، ضمن مطلبی با عنوان «تسامح مذهبی»، ویژگی تسامح و تساهل ایرانیان در تحمل غیرمسلمانان به‌ویژه مسیحیان را می‌ستاید (ص 95). 
همان‌طور که پیش‌تر گفته شد، بخش چهارم کتاب، که به آداب، رسوم و خلقیات ایرانیان اختصاص یافته است، مهم‌ترین قسمت این اثر از‌ جنبۀ مطالعات مردم‌شناختی محسوب می‌شود. وی در مقدمۀ این بخش تأکید می‌کند که: هر قوم و ملتی می‌تواند دارای ویژگیهای مطلوب و نامطلوب باشد؛ ایرانیان هم ملتی کهن و با‌اصالت‌اند، هر‌چند برخی از ویژگیهای ابتدایی را هنوز در خود حفظ کرده‌اند (ص 99). او ترکیبی از صفات نیکو و پسندیده و نیز زشت و ناپسند برای ایرانیها قائل است. هوش بالا، درک سریع، قوۀ خیال‌پردازی، حافظۀ قوی، اشتیاق فراوان برای فراگیری علم و هنر در کنار مهربانی، میهمان‌نوازی، و تحمل بیگانگان به‌ویژه تسامح دینی از جملۀ محاسن اخلاقی این ملت برشمرده شده است (همانجا). 
او می‌نویسد: ایرانیها در مکالمات روزمرۀ خود از زبانی شیوا بهره می‌گیرند که با کلماتی قصار از برجسته‌ترین شاعرانشان همچون سعدی، حافظ و جامی همراه است. این سخنوری، خاصِ شخصیتهای برجسته‌ نیست، بلکه در میان طبقات فرودست اجتماع نیز رواج دارد. هرچند آنها هیچ آموزشی ندیده‌اند و حتى قادر به خواندن و نوشتن نیستند، اما به کمک ذهنی آماده و حافظه‌ای سرشار، ابیات زیبا و دل‌نشین را یکی پس از دیگری حفظ می‌کنند و بر زبان می‌آورند. آنها همچنین، بسیار بذله‌گو و حاضر‌جواب‌اند (ص 100). 
شبرل به برخی از ویژگیهای ناپسند ایرانیها اشاره کرده، و با ذکر چند مثال آنها را شرح داده است. از نظر مؤلف، مراسم تولد و نام‌گذاری نوزاد از شاخصه‌های فرهنگی هر ملتی است. مژدگانی‌گرفتن (در صورت پسر‌بودن نوزاد)، قنداق‌کردن، و اذان‌خواندن در گوش نوزاد (معمولاً توسط ماما) از رفتارهای مرسوم در ایران بوده است. او به رسمی مشابه میان مسیحیان و یهودیان امروزی اشاره می‌کند و آن ورد‌خواندن و خط‌کشیدن ماما بر 4 طرف دیوار برای صیانت از نوزاد است (نک‍ : ه‍ د، آل) که طی آن نام مریم را ذکر می‌کنند (ص 105). 
دادن خوراک مخصوص به زائو و حمام روز سوم او، از دیگر رسومی است که از آنها یاد شده است. همچنین به گفتۀ مؤلف، به پسران تا دو سال و دو ماه و به نوزاد دختر تا دو سال شیر مادر داده می‌شد؛ ایرانیها از هیچ‌چیز به اندازۀ چشم‌زخم وحشت نداشتند و تعویذهای آویخته به گردن یا دوخته‌شده به لباس نوزاد را که معمولاً به رنگ فیروزه‌ای بود، رمانندۀ نیروهای شر می‌دانستند؛ گاه نیز آیاتی از قرآن را در قابهایی کوچک به یقه یا آستین نوزاد می‌دوختند تا او را از بیماریها مصون دارد؛ اگر بچه به‌سبب چشم‌زخم مریض می‌شد، تکه‌ای از لباس، یا گلِ کفش او و یا علفهای هرز را جمع می‌کردند، می‌سوزاندند و دور نوزاد دود می‌دادند، و با این عمل معمولاً نوزاد را از فرد چشم‌شور دور می‌کردند (همانجا). مراسم نام‌گذاری و ختنه‌سوران با جشن و شادی همراه بود؛ اسامی بیشتر عربی بود و پس از آن به‌عنوان نام‌ خانوادگی، نام پدر یا لقب آورده می‌شد (ص 106). در ادامه، تعلیم و تربیت کودکان تا 18سالگی و ازدواج آنها با ذکر جزئیاتِ مراسم مختلف، مثل خواستگاری و تهیۀ کابین (مهریه) توضیح داده شده است (نک‍ : ص 107-109). 
از دیگر مناسک مطرح‌شده در این بخش، نحوۀ کفن و دفن مرده، مراسم خاک‌سپاری، سنگ قبرها و نمادها و اشکال حک‌شده بر آنها ست. بر این اساس، سوگواری تا 40 روز طول می‌کشید. به گفتۀ مؤلف، رنگ سیاه اصلاً مطلوب ایرانیان نبود، گرچه پوشیدن لباسهای رنگی یا روشن را هم صحیح نمی‌دانستند؛ تا 10 روز دوستان و بستگان مرتب به صاحب‌عزا سر می‌زدند؛ در روز نهم، وی را به حمام می‌بردند، سرش را تیغ می‌زدند و جامۀ نو بر تنش می‌کردند؛ با‌این‌حال، تا روز چهلم ماتم ادامه داشت (ص 110). 
مؤلف اطلاعات نسبتاً مفصلی دربارۀ جزئیات پوشاک ایرانیان ارائه داده، که شامل زیر‌جامه، پیراهن، ارخالق، قبا، بغلی، بالاپوش (بیرونی)، شال کمر، کردی، کلاه و برخی عناصر دیگر بوده است. در ادامه، شکل‌و‌شمایل و کاربرد هریک از این اقلام، لباس طبقات شهری و روستایی و نیز صاحب‌منصبان با دقت و جزئیات توصیف شده است (ص 112). 
به گفتۀ مؤلف، باآنکه ایرانیان زیاد به حمام می‌رفتند، اما در‌مجموع چندان تمیز نبودند و به‌ندرت لباسهای خود را عوض می‌کردند (ص 113)؛ برعکس، آنها سخت به ریش خود اهمیت می‌دادند، به‌طوری‌که در طول شبانه‌روز مرتباً آن را می‌شستند، خشک می‌کردند و شانه می‌زدند. رنگ‌‌کردن ریش با حنا و گرد نیل مراحلی داشت که مؤلف آن را توضیح می‌دهد. رنگ‌‌کردن ناخنهای دست و پا با حنا یا پوست گردو و تراشیدن موی سر نیز 2 تا 3 بار در هفته رایج بوده است (ص 114). 
یک فصل از کتاب تنها دربارۀ زنان ایران است. بنابر مطالب این فصل، زندگی بستۀ زنان در خانه، و نبود آموزش و هر‌گونه تفریح نظیر رقص، موسیقی و مطالعه، سدهای فرهنگی ایشان محسوب می‌شده است. در‌مجموع، آموزش دختر با مادر بوده است. شبرل با برشمردن 6 علت عمده، ثابت می‌کند زنان ایرانی و کلاً زنان آسیایی نسبت به زنان اروپایی آزادی کمتری دارند (نک‍ : ص 116). او فصل کاملی را به روش زندگی زن ایرانی در خانه و مشغله‌های او اختصاص داده، که در شناخت محیط زندگی وی و عوامل مرتبط با آن بسیار ارزشمند است. حس زیبایی‌شناسی و ذوق و سلیقۀ ایرانی از دیگر مواردی بوده که شبرل به آن توجه کرده است. مواد آرایشی، نحوۀ آرایش زنان و نیز شیوۀ پوشش آنها، که همگی کاملاً متفاوت از نمونه‌های غربی خود بودند، تشریح شده است. لباس زنان درون و بیرون از خانه، با ‌دقت توصیف، و برای اقشار مختلف اجتماع تفکیک شده است (نک‍ : ص 120-124). 
کتابْ فصلی نیز با عنوان عادات ویژۀ ایرانیها دارد که یکی از آنها استعمال دخانیات بوده است؛ قلیان به‌منزلۀ ابزار محبوب این کار، با دقت توصیف، و تصاویری نیز از آن ارائه شده است؛ نوشیدن شراب، با‌وجود ممنوعیت آن در اسلام، تفریحی رایج بوده است. مؤلف مهم‌ترین عامل گسترش مصرف تریاک در ایران و اصولاً کشورهای اسلامی را ممانعت یا محدودیت مصرف شراب یا سایر نوشیدنیهای الکلی دانسته است (نک‍ : ص 126). 
خرافات ایرانیان عنوان فصل دیگری از کتاب است. به نظر مؤلف، احتمالاً ایرانیان خرافاتی‌ترین مردم آسیا هستند، و بسیاری از این باورها، ریشه‌هایی کهن دارند و رفتارهایی چون فال‌گرفتن یا استخاره‌کردن بازتابی از باورهای اسطوره‌ای و مذهبی‌اند. او همچنین دربارۀ طلسمها و کاربرد و شکل آنها توضیحاتی داده است (ص 127). به گفتۀ وی، باور به تعویذی به نام دَم (فوت) برای ایمن‌ماندن در مقابل نیش مار و سایر گزندگان سمی، بسیار رواج داشته است (همانجا). در بسیاری از موارد، مؤلف دربارۀ موضوع مورد بحث روایتی را نیز ذکر می‌کند؛ نمونۀ آن داستانی است که از باور به غول به‌عنوان موجودی وهمی آورده است (نک‍ : ص 128). 
پر‌کردن اوقات فراغت از سوی ایرانیان و به قول مؤلف، روشهای وقت‌گذرانی، از مباحث بااهمیت کتاب است. به گفتۀ شبرل، ایرانیها معیاری به‌جز طلوع و غروب آفتاب برای تعیین اوقات روز نداشتند؛ روز به 3 قسمت تقسیم می‌شد: از طلوع آفتاب تا ظهر، از ظهر تا حوالی 3 بعد‌از‌ظهر، و از آن زمان تا غروب آفتاب؛ از‌این‌رو، وقتی از یک ایرانی پرسیده می‌شد که ساعت چند است، او پاسخ می‌داد که فلان‌قدر از طلوع آفتاب یا ظهر گذشته است؛ مؤذن هم به نوعی، اعلام‌کنندۀ وقت بوده، که البته همیشه با زمان دقیق اختلاف بسیاری داشته است؛ گردش تقویم قمری و اعتقاد به سعد و نحس حرکات اجرام آسمانی، اجزاء دیگر زمان‌سنجی محسوب می‌شدند و مجموعۀ این عوامل منجر به این می‌شد که هرگز پاسخی صحیح در قبال پرسش از سن یک فرد وجود نداشته باشد. او سپس زندگی روزمرۀ یکی از افراد طبقۀ متوسط را از اول صبح تا شب با جزئیات کامل شرح می‌دهد (نک‍ : ص 129-130). 
به گزارش شبرل، برگزاری میهمانی به مناسبتهای مختلف، از جملۀ علایق شدید ایرانیان محسوب می‌شد، زیرا آنها ملتی فوق‌العاده اجتماعی و معاشرتی‌اند؛ رعایت آداب یکی از اصول اولیه بود و بر‌حسب طبقۀ اجتماعی و سن و سال افراد صورت می‌گرفت؛ حتى جای نشستن در اتاق یا بر سر سفره، حساب داشت. پس از صرف غذا، معمولاً با قهوه، بدون شیر و شکر، در فنجانهای خیلی کوچک و نیز چای در فنجانهای بزرگ‌تر از میهمانان پذیرایی می‌شد؛ شیرینی، شربت و میوه‌هایی چون طالبی از دیگر اقلام پذیرایی بود (ص 131-132). 
نحوۀ غذا خوردن، سفره‌آرایی و انواع غذاهای ایرانی نیز توصیف شده است (ص 133-134). مؤلف در بیشتر موارد، این آداب را با اروپاییان مقایسه کرده است؛ مثلاً می‌گوید: ایرانیها، برخلاف غربیان، هرگز هنگام غذا‌خوردن در اتاق را نمی‌بندند، چرا‌که از رسیدن میهمان، هر چند نفر که باشند، استقبال می‌کنند و میهمان را حبیب خدا می‌دانند و وی را به سفرۀ خود دعوت، و در خوراکشان شریک می‌کنند (ص 135). این قیاسها دربارۀ تفریحات، بازیها و ورزشها نیز صورت گرفته است. مؤلف بار دیگر به علاقۀ ایرانیها به گفت‌وگو، شعرخوانی، قصه‌گویی و دیگر سرگرمیها اشاره می‌کند: رقص و نوازندگی را گروههای پایین‌تر اجتماعی انجام می‌دادند که به آنها لوتی می‌گفتند. آنها از خانه‌ای به خانۀ دیگر می‌رفتند و اسباب طرب را فراهم می‌ساختند که البته کارهای دیگر، مشابه تردستی و شعبده‌بازی هم انجام می‌دادند؛ نقالی یکی دیگر از سرگرمیهای مطرح ایرانیها بود. شبرل در اشاره به ورزشهای ایرانی، بیشتر به ورزشهای مرتبط با سوارکاری، نظیر جَرید‌بازی و کی‌کج پرداخته، و آنها را با دقت توضیح داده است (نک‍ : ص 137-138). به گزارش او، زورخانه سالن ورزشی ایرانیان بوده است که پهلوانان در آن به تمرین می‌پرداختند. شکار، ورزشهای میدانی و اسب‌دوانی نیز فصلی مجزا را به خود اختصاص داده‌اند. به گفتۀ مؤلف، ایرانیها از جوانی به شکار معتاد می‌شدند (ص 140). شاهین، باز و دیگر پرندگان شکاری مثل چَرخ (چرغ)، که بسیار در شکار آزموده بود، مورد علاقۀ ایرانیان بوده‌اند؛ شکار کبک، بلدرچین و کبوتر متداول بوده است و گاه نیز، هر‌چند به‌ندرت، گورخر شکار می‌کردند. قوچ‌بازی یکی دیگر از بازیهای محبوب در ایران بوده است و اصولاً مردم از به جان هم انداختن حیوانات و مشاهدۀ زد‌و‌خورد آنها لذت می‌بردند. تخته‌نرد، تاس‌بازی، شطرنج، گنجفه و مَنقَله از دیگر بازیهای رایج در ایران بود (ص 143) که روحانیون مخالف آنها بودند؛ به‌ویژه اگر در آنها شرط‌بندی هم صورت می‌گرفت. 
کتاب فصلی دربارۀ خانه‌های ایرانی دارد که افزون‌بر توصیف معماری و ویژگیهای فنی، فضای درونی آنها نیز تشریح شده است، مثل طراحی اتاقها با تشکچه‌ها و پشتیهایی که دورتادور قرار می‌گرفتند؛ فرش و متکا از دیگر اثاثیۀ اتاقها بوده است. به گفتۀ او، در ایران هیچ‌کس با کفش وارد اتاق نمی‌شود. یکی از علل این موضوع، رعایت پاکیزگی محیط به‌خصوص برای نماز‌خواندن است. گاه، ورودی اتاق نشیمن با پرده‌ای ابریشمی مجزا می‌شد که رسمی بسیار کهن بوده است (ص 145). وی دربارۀ چراغهای پیه‌سوز، به‌عنوان وسیلۀ روشنایی خانه‌ها، و نیز کرسی که وسیلۀ گرمایشی بود، توضیحاتی داده است (ص 146-147). 
به گفتۀ مؤلف، ایرانیها حمامهای متعدد و باشکوهی داشتند که هر قشری از اجتماع، امکان استفاده از آن را داشت؛ این حمامها 5 روز در هفته در اختیار مردان و دو روز مابقی در اختیار زنان قرار می‌گرفت. او فضای حمام را نیز به‌دقت تشریح کرده است (نک‍ : ص 147-148). همچنین، مؤلف با حوصلۀ فراوان، سفر و مراحل آن را توصیف می‌کند (نک‍ : ص 149-154). 
شبرل فصلی مجزا را به نوروز و شرح آن اختصاص داده (نک‍ : ص 154-156) و در فصل دیگری نیز به برخی از گروههای مذهبی و قومیتی، و مراسم آیینهای آنها پرداخته است؛ این گروهها شامل گبرها، ارمنیها، کردها و کولیها ست. ویژگیهای جسمانی، چهره، پوشاک و معیشت آنها از جملۀ توصیفات او دربارۀ هر‌یک از این گروهها محسوب می‌گردد. منش و رفتار نیز مورد توجه مؤلف بوده، و هر‌جا که لازم شده، به باورهای مذهبی آنها اشاره کرده است (نک‍ : 162-163). 
بخش پایانی کتاب دربارۀ هنر و علم در ایران است. کشاورزی و تجارت از جملۀ مطالب این بخش است. نظام پزشکی و درمان، ترکیبی از نظریه‌های مکتب یونان، شواهدی از طب چینی، آراء اسلامی و اعمال تجربی بوده است. وضعیت جراحی وخیم‌تر از طبابت بوده، و بیشتر به شکسته‌بندی و تخلیۀ آبها محدود می‌شده است؛ به عقیدۀ مؤلف، جراحی و طبابت در ایران در یک کلام، صرفاً نوعی کاسبی برای صاحبان این حرفه محسوب می‌شده است و نه چیزی دیگر (ص 169). وی در یک اظهار‌نظر شخصی، هنر موسیقی ایرانی را برگرفته از مکتب هندوستان، با کمی تلفیق با موسیقی عربی و ترکی می‌داند؛ هر‌چند، ایرانیان از جنبه‌های نظری، نظریه‌پردازان بزرگی به جهان موسیقی معرفی کرده‌اند (ص 170). توضیحات مؤلف دربارۀ روش‌شناسی موسیقی یا نظام نگارش آن نـزد ایرانیـان (و البتـه مشرق‌زمینیهـا) بی‌شک بـرای مخاطب خواندنی است. وی در ادامه، آلات و ادوات موسیقی ایران را طبقه‌بندی، و تشریح کرده است (نک‍ : ص 170-173). رقص و رقاصی، که پیش‌تر به آن اشاراتی شده بود، در فصلی مجزا به‌عنوان هنری صرفاً زنانه و مختص طبقات پایین و کم‌اعتبار جامعه مورد توجه قرار گرفته است. دیگر هنرها همچون معماری، نقاشی و مجسمه‌سازی نیز با ذکر مثالهای متعدد بررسی شده‌اند (نک‍ : ص 173 ff.). 
این اثر به‌ظاهر کم‌حجم را حقیقتاً می‌باید چشم‌اندازی جامع و مفید از سرزمین ایران و مردم آن، تقریباً از هر جنبه، به حساب آورد که اطلاعات ضروری و کاربردی را در اختیار مخاطب قرار می‌دهد. استفادۀ مناسب شبرل از منابع مکتوب متعلق به سیاحان برجسته و معتبر، و نیز زمان نگارش کتاب (عصر فتحعلی شاه) و مهم‌تر از همه، نگاه جامع او این کتاب را به منبعی ارزشمند در مطالعات مردم‌شناسی ایران تبدیل کرده است. کتاب ایران فردریک شبرل تا‌کنون به فارسی ترجمه نشده است. 

مآخذ

Shoberl, F., Persia, Containing a Brief Description of the Country and an Account of Its Government, Laws, and Religion, and of the Character, Manners and Customs, Arts, Amusements of Its Inhabitants, Philadelphia, 1828. 

پیمان متین

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: