سنگ قبر
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
جمعه 15 فروردین 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/257731/سنگ-قبر
سه شنبه 2 اردیبهشت 1404
چاپ شده
5
سَنْگِ قَبْر، سنگی که برای نشان بر قبر میت میگذارند و کتیبههای آن دربرگیرندۀ اطلاعاتی دربارۀ میت و گاه افزودههای هنری است. بااینکه رسم نشانهگذاری بر محل دفن میت به پیش از اختراع خط بازمیگردد، اما سبب مرسومشدن کاربرد سنگ قبر چه در ایران و چه در دیگر جوامع انسانی، دانسته نیست. نظریههای زیـادی دراینباره عنـوان شده کـه برخی معقول، و برخـی دور ـ ازذهناند (برای نمونه، نک : پانفسکی، کرل، کاوفمان، سراسر اثرها). بدیهی است که مطالب این مدخل به فرهنگ و باورهای مردم ایران باستان و دین زردشت ارتباطی ندارد؛ زیرا در دین زردشت ــ که پیش از اسلام در کشور ما رواج داشت ــ میت را به خاک نمیسپردند، بلکه در برجهای خاموشی مینهادند تا طعمۀ جانوران لاشخور گردد، و سپس استخوانها را گردآوری میکردند و در جایی به نام اُستودان قرار میدادند. ازاینرو، بررسی سنگ قبرها یا هر نوع نشانۀ دیگری که بر گورها قرار داده شود، یا به ایران دورۀ اسلامی محدود میشود، و یا به آنچه از آیینهای باستانی غیرزردشتی در باورها و اعتقادات مردم باقی مانده است. در بیشتر مناطق ایران، آثاری از جنس چوب و سنگ برای نشانهگذاری محل دفن میت موجود است. در قبرستان وسیع مُجن (در نزدیکی شاهرود)، بر بسیاری از گورها بهجای سنگ قبر، دو تکه چوب از جنس سرو کوهی (سرخدار) دیده میشود که بهصورت عمودی یکی را بالای گور و دیگری را پایین آن در زمین فروکردهاند (افشار، 275). این سنت بهخصوص میان ترکمنها شایع است و ارتفاع برخی از علایم چوبی قبرهای ترکمنی به حدود 120 سانتیمتر میرسد (بیگدلی، 520، تصویر). شماری از این نشانههای باستانی بهصورت آلت تناسلیاند که شاید با عقاید بسیار کهن توتمیک مربوطبه باروری پیوند داشته باشند. نمونههایی از این نوع نشانهها در قبرستان خالد نبی ناحیۀ گرگان و استراباد موجود است (معطوفی، 495-496). سنگ قبرهایی استوانهایشکل به نام میل ــ که در برخی از گورستانهای ایران، مثلاً در بخش کوهدشت استان لرستان دیده میشوند (مجیـدزاده، 12؛ قس: کارنـگ، 1 / 472، تصویر) ــ شایـد صورت تغییریافتۀ این نشانههای کهن باشند. برخی از این سنگهای عمودی در لرستـان 2 تا 4 برجستگی دارند که به آنها «مَمِک» میگویند که در زبان محلی، به معنای پستان است (عسکریعالم، 2 / 206). گویا روش تعیین جنسیت صاحب قبر، که در پیش از اسلام تراشیدن شکل پستان بر نشانهای بر گور بوده، با گذشت زمان تغییر یافته است؛ برای نمونه در تختفولاد اصفهان، سنگ قبرهای افقی دارای دو برجستگی به نام بالین در دو طرفْ مختص زنها، و با یک برجستگی ویژۀ مردها ست (فقیهمیرزایی، 1 / 189، تصویر). در برخی از موارد، اطلاعاتی هم یا بهصورت تصویر، و یا بهصورت نوشته بر این نشانهها دیده میشود؛ برای نمونه، بر مزار یکی از ارجمندان در تبریز میلی از سنگ هست که نام، مشخصات و القاب او را بر آن درج کردهاند (حشری، 122). گهگاه نشانههای قبر در سرزمین بختیاری (صحراشکاف، 24-25) و فـامور فارس (ثواقب، 347، تصویر 170) بهصورت مجسمۀ شیر، و یا در ترکمنصحرا (معطوفی، 475-476) بهشکل تندیس قوچ، و یا شاخ قوچاند (پورکریم، «نقش ... »، 28، نیز تصویر)؛ محلیها برای این مجسمهها توجیهات مختلفی دارند. برخی میگویند که بر سر قبر مردان دلاور، مجسمۀ شیر گذاشته میشد (دانشور، 2 / 98- 99؛ قس: ماسه، I / 116-117). به گزارش اوژن فلاندن، نهتنها مجسمۀ شیر، بلکه تندیس ببر هم بر سر قبرهایی در قبرستان اصفهان بوده است (ص 196). ویلسن، از مبلغان دین مسیحیت که در ایران فعالیت داشته، از یک راوی محلی شنیده بوده که مجسمۀ قوچ مظهر آن قوچی است که بر حضرت ابراهیم (ع) فرستاده شد تا بهجای حضرت اسماعیل قربانی شود (ص 212). به نظر ک. ا. دُ بُد، این مجسمهها مظهر ترکمانهای قراقویونلویند که بر آذربایجان حکـمفرمایـی داشتند؛ درحالیکـه اینگونـه مجسمـهها نـهفقط در آذربایجان، بلکه در دیگر مناطق ایران، و حتى بر قبرهای ارامنۀ باستان هم دیده شدهاند (نک : ماسه، I / 117، حاشیۀ 2). به تصریح تفاسیر اسلامی، در روز رستاخیز، مرگ را بهصورت «نرْمیشی» میآورند و میمیرانند و از آن پس، دیگر کسی نخواهد مرد (برای نمونه، نک : طبری، 1 / 49)؛ بنابراین، از آنجا که گذاردن سنگ قبر از مقولۀ آیینهای مربوطبه مرگومیر است، شاید این قوچ مظهر آن نرمیشی باشد که در تفاسیر آمده است و به گذار میت از جهان فانی به جهان باقی دلالت داشته باشد. به همین قیاس، مجسمۀ شیر را نیز میتوان بازماندۀ اعتقادات مربوطبه خدایان پیش از اسلام دانست که برخی از آنان سری همانند سر شیر داشتند (برای نمونه، نک : شوارتز، II / 416؛ هینلز، 79). اما این تأویلها همه از مقولۀ حدس و گمان است و نمیتوان آنها را لزوماً درست دانست. واقعیت امر هرچه باشد، قراردادن سنگ یا نشانۀ دیگری بر قبر، که گاهی مطلب یا نقشی بر آن موجود باشد، از اوایل رواج دین اسلام در ایران معمول بوده است؛ چنانکه سنگ قبرهایی از سدۀ 5 ق / 11 م شناخته، و در آثار دانشمندان ایرانی و سیاحان فرنگی ذکر شدهاند (افشار، 418؛ آلمانی، I / 223). از گزارشهای سیاحان فرنگی برمیآید که استفاده از سنگ قبرهای گورستانهای قدیمی و متروکه در ساختمان بناهای دیگر کراهت نداشته است و آن را در برخی از ساختمانها به کار میبردهاند. جیمز موریه و ساموئل ویلسن نوشتهاند که در ساختمان باغ جهاننما در شیراز، قلعۀ پولگان در نزدیکی محلات، و برخی ساختمانهای دیگر در اصفهان، تبریز و دیگر شهرهای ایران از سنگ قبر استفاده شده است. مهندسانی که در زمان فتحعلی شاه (1212-1250 ق / 1797-1834 م) در خدمت ژنرال گاردان فرانسوی بودند، نیز سنگ قبرهای قدیمیای را که در محل یافته بودند، در ساختن پی قلعهای در نزدیکی اردبیل به کار بردند (نک : ماسه، I / 114-115، نیز 115، حاشیۀ 1). در هفتادر، یکی از آبادیهای قدیم نزدیک یزد، کاشیهایی از سدۀ 10 ق / 16 م وجود داشته است که دراصل روی قبر گذاشته شده بودند، اما بعدها آنها را کنده، و در دیوار به کار بردهاند (افشار، 258). معمولاً قبرها را قدری از سطح زمین بلندتر میسازند تا محل آنها معلوم باشد، اما در گذشته، اهل تسنن اینگونه ساختوساز را برای مقبرهها جایز نمیدانستند؛ چنانکه ترمذی (د 279 ق) (3 / 366) و محمد غزالی (450-505 ق) (1 / 78) این کار را از سنتهای منکَر شیعیان دانسته، و اهل تسنن را از تقلید ایشان نهی کردهاند؛ البته وجود چنین منعی از سوی این دو عالم سنیمذهب، بهتنهایی دال بر تمایل عامۀ ایرانیان اهل تسنن به ساختن سنگ قبر و علامتگذاری محل مزار است، زیرا اگر تمایلی به این کار وجود نداشت، نهی از آن هم نبود. به تصریح صاحب مجمل التواریخ از کتاب دلائل القبلة، در سدۀ 6 ق / 12 م که هنوز مذهب رسمی ایرانیان تسنن بود، بر سر گور ابراهیم (ع) و اسحاق سنگ قبرهایی وجود داشت که بر آنها، عبارات و اشعاری هم نوشته بودند (ص 433-434)؛ همچنین دربارۀ ساختن مشهد حضرت علی (ع) نیز آمده است: چون بر هارونالرشید معلوم شد که مدفن آن حضرت کجا ست، در آن مدفن، گور و قبه بنا کرد (همان، 449-450). هر دوی این موارد دلیل بر این است که منع ساختوساز مقبرهها عکسالعملی در مقابل تمایل به این کار در میان عموم مسلمین بوده است. افزونبراین، اهل تسنن نوشتن بر سنگ قبر را نیز مکروه میدانستهاند (ترمذی، 3 / 368)؛ اما این کار میان شیعیان ایران بسیار رواج داشته است (نک : شکورزاده، 218- 219؛ آلاحمد، 77- 78). بااینحال، گزارشهایی نشان میدهند که نوشتن کتیبه بر سنگ قبر در میان اهل تسنن هم شایع بوده است؛ برای نمونه، گزارشی از سدۀ 11 ق / 17 م نشان میدهد که تاریخ فوت سلطان اویس (776 ق) بر سنگ قبرش حک شده بوده است (حشری، 75). ازاینگذشته، نقر شعر بر سنگ قبر از زمان آلبویه در سدۀ 4 ق / 10 م (فقیهی، 814) و حتى پیشتر از آن هم معمول بوده است؛ چنانکه ابوحیان توحیدی از سنگ قبرهای ابوالعتاهیه (د 211 ق)، یعقوب لیث (د 265 ق)، و صاحبالزنج (د 270 ق)، اشعاری نقل میکند (8 / 141-142). سنگ قبر بر 3 نوع کلی تقسیم میشود: کتابی، محرابی و صندوقی. البته در نواحی گوناگون، تفاوتهایی در نام انواع سنگ قبر وجود دارد؛ برای نمونه، یکی از سنگتراشان شیراز این نامها را بهصورتهای کتابی کوچک (به زبان محلی: لُوَک)، نیمچهصندوقی و صندوقی بیان کرده است (فقیری، 180، حاشیۀ 1). سنگ قبر صندوقی به شکل مکعبمستطیل است که بر سطوح جانبی و سطح فوقانی آن مطالبی مینویسند. آرایههای محرابی و اسلیمی نیز هم بر سطح، و هم بر کنارۀ سنگهای صندوقی دیده میشود. گهگاه، بالای این نوع سنگها، حوضچههایی میتراشیدند تا در آن، آب جمع شود و پرندگان بتوانند از آن بنوشند (همانجا) و گاهی این حوضچه در میان سنگ تراشیده میشد؛ چنانکه بر سنگ قبر صائب تبریزی چنین حفرهای به عمق 4 انگشت موجود است (صدر هاشمی، 35). ایرج افشار در دهکدۀ مزار، نزدیک سیراف، سنگ قبرهایی از مرمر دیده است که چنین حفرههایی داشتهاند، اما به زعم او، این سوراخها جای شمع بودهاند (ص 87). گونههای کتابی و محرابی سنگ قبر، که به شکل انواع مستطیل و محراباند، سادهترند (نک : پارسایی، 70، تصویر). کتیبۀ اینگونه سنگها نیز فقط بر سطح آنها ست؛ چنانکه نام میت را معمولاً وسط سنگ، و تاریخ وفات او را بالا و یا پایین آن میآورند و جملاتی از قبیل «به رحمت ایزدی پیوست» و «دل به شفاعت علی (ع) بست» و یا بیت یا ابیاتی نیز به دنبال نام او میآید. معمولاً دورتادور سنگ را با جملات، آیات، ادعیه، و یا نقوش میآرایند. این نقوش در سنگ قبرهای سنتی با جنسیت، شغل، یا روحیات صاحب قبر مرتبطاند (شکورزاده، 217- 218)؛ برای نمونه، تصویر مهر و تسبیح نشانۀ گرایشهای مذهبی او، و قیچی دلیل بر خیاطبودنش است. تصویرهای دیگری از قبیل شمعدان و گل و بلبل نیز روی برخی از سنگ قبرها دیده میشود. در مورد شکارچیان یا مردان جنگاور، نقش اسب، تفنگ، بز کوهی و جز اینها بر سنگ قبرها در نقاط گوناگون ایران شایع است (شکورزاده، 220؛ پورکریم، «دهکده ... »، 45، تصویر؛ نیز نک : ایزدپناه، 457، تصویر 79؛ کارنگ، 1 / 490، تصویرها). ممکن است که این رسم تغییریافتۀ سنت قراردادن آذوقه و اسباب زندگی در قبر باشد که میان بسیاری از اقوام گوناگون، ازجمله طوایف ایران باستان، مرسوم بوده است.در خراسان، سنگی به نام هرکاره را از کوه خلج میآورند. مردم معتقدند که امام رضا (ع) به این کوه تکیه داده، و برای آن دعا کرده است (قمی، 507). گویا بههمینسبب است که استفاده از آن را در مقبرهها پسندیده دانستهاند.
نوشتههای سنگ قبر معمولاً 3 بخش دارد که آنها را سرلوحه، متن و حواشی مینامند. سرلوحه حاوی عبارات دعایی، آیات قرآنی، اسماء و صفات الٰهی، و یا اظهار تأسف از وقوع فاجعه است. متن عربی یا فارسی کتیبه مشتمل بر اطلاعات علمی و ادبی مربوط به میت، و گاه همراه با اشعار فارسی و عربی است؛ اگر مطالب متن مفصل باشند، دنبالۀ آنها را در حاشیه، قرار میدهند (نک : فقیهمیرزایی، 195، 199؛ جباری، 62). خط سنگ قبرهای سدۀ 5 ق / 11 م کوفی، اما در سنگهای سدۀ 6 ق از خطوط ثلث و نسخ نیز استفاده شده است. کاربرد خط کوفی در سنگهای سدههای بعد بهتدریج کاهش یافت و بهجای آن، بیشتر از خطهای ثلث و نسخ استفاده شد. تا سدۀ 10 ق در کتیبههای سنگ قبرها، افزونبر خطهای ثلث و نسخ، خط نستعلیق هم به کار میرفت، اما در سدۀ 13 ق، افزونبر خط نسخ، ثلث و نستعلیق، در برخی از سنگ قبرها، از خط کوفی بنایی نیز استفاده میشد (نک : جباری، 67-70).
بهطورکلی، سنگ قبرهای اسلامی نهتنها از نظر شکل و تزیینات، بلکه در طرز قرارگرفتن بر سر گور نیز متفاوتاند. سنگ قبر را یا بهصورت افقی بر گور قرار میدهند، یا بهصورت عمودی، و یا سنگهای افقی و عمودی را ترکیبی به کار میبرند (خسرونژاد، 24؛ کارنگ، 1 / 475، تصویر). اگر سنگ قبر بهصورت ترکیبی به کار رفته باشد، معمولاً ماهیت اطلاعاتی که بر سنگ عمودی کنده شده است، با آنچه بر سنگ افقی وجود دارد، متفاوت است. در برخی مناطق، روی سنگ عمودی تصویرها، و روی سنگ افقی مطالب دیگر است (خسرونژاد، همانجا) و در مناطق دیگری، روی سنگ عمودی اطلاعات اصلی مربوط به میت، و روی سنگ افقی اطلاعات اضافی آمده است (فقیهمیرزایی، 1 / 190-191، نیز تصویرها)؛ برای نمونه، مثلاً در امامزاده محمدصالح در آبادی انار ــ میان یزد و رفسنجان ــ سنگ بالای سر مرقد تاریخ 757 ق را نشان میدهد و روی سنگ پایین پای آن یک بیت شعر است (افشار، 92)؛ البته استقرار سنگ قبر پیرو سنت محلی است؛ برای نمونه، در لرستان، تا همین اواخر، قبرها هم سنگ عمودی و هم سنگ افقی داشتهاند، اما بهتازگی، این سنت منسوخ شده است و فقط سنگ افقی کاربرد دارد (عسکریعالم، 1 / 107). برخی از قبرها، برای نمونه قبرهای مربوطبه ایل پاپی لرستان، دارای دو سنگ عمودیاند که یکی بالای سر، و دیگری پایین پای میت قرار دارد. بر سنگ قبرها، تاریخ کندن قبر نقر شده، و این برای تشخیص سن قبر است (فیلبرگ، 247- 248). در همۀ نقاط ایران، طبق شرع اسلام از قبری که 30 سال داشته باشد، میتوان دوباره استفاده کرد؛ اگر در حین تدفین، استخوانهای میت قبلی در گور پیدا شود، آن را در کیسهای میگذارند و در همان قبر قرار میدهند. بر سنگ قبر مردۀ جدید، نام صاحب پیشین قبر را نیز ذکر میکنند. برخی از سنگ قبرها تزیینات و افزودههای ویژهای دارند که امروزه بیشتر به آیات قرآنی و ادعیه، همچنین اشعاری مربوط میشود که ممکن است از خود میت، و یا برای او گفته شده باشد و تاریخ فوت یا صفات او، یا اندوه ازدستدادنش را بیان کند؛ اما در قدیم، تصویرها و تزیینات معناداری هم بر سنگ حک میشد که یا جنسیت صاحب قبر و یا شغل و تمایلات اخلاقی و روحی او را نشان میداد؛ دراینباره جدول مفیدی از پیکتوگرامهای مشاغل و طرحهای گوناگون تزیینی سنگ قبرهای گورستان دارالسلام شیراز در دست است (همو، 247؛ شکورزاده، 220؛ پارسایی، 73، تصویر). در گزارشهایی، این 3 قسم آرایهها بر سنگ قبرهای لرهای ایل پاپی و دیگر طوایف لرستان نیز آمده است؛ بدینترتیب که گور مردها تصویر شانهای یکطرفه، و گور زنها تصویر شانهای دوسویه داشت؛ همچنین، تصویرهایی که نمودار مهر یا دیگر نمادهای مذهبی بودند، تمایلات مذهبی میت را نشان میدادند؛ اما برخی قبرها با نقوش برجستۀ گیاهی و حیوانی و تصویر سواری مسلح ــ نمودار سلحشوری و سوارکاری صاحب قبر ــ تزیین شده بود (فیلبرگ، شکورزاده، همانجاها؛ نیز نک : فرزین، 61-63، تصویرها). بر گور مردانی که به دلیری کشته شده بودند، شیری سنگی که به زبان محلی آن را بردِ شیر (سنگ شیر) میخوانند، نصب میکردهاند و روی بدنۀ آن مجسمه، نقش ابزارآلات جنگی سرد و گرم را حک میکردهاند و در مورد شکارچیان، نقش حیوانات شکاری را نیز میافزودهاند (صحراشکاف، 26، نیز 156، تصویر؛ پویان، 102؛ پورکریم، «نقش»، 25-26). برخی از این تصویرها جنبۀ یادآوری خصوصیات اخلاقی میت را داشتند و تنها برای بیان معانی فلسفی خاص افزوده میشدند، مانند تصویر گیاهان، حیوانات، پرندگانی چون طوطی، کبوتر، هدهد، طاووس، مرغابی، کلاغ و یا فرشتگان (فقیهمیرزایی، 231- 238، تصویرها؛ نیز نک : پویان، 99، 104-105).
آلاحمد، جلال، تاتنشینهای بلوک زهرا، تهران، 1337 ش؛ ابوحیان توحیدی، علی، البصائر و الذخائر، به کوشش وداد قاضی، بیروت، دار صادر؛ افشار، ایرج، سفرنامچه (گلگشت در وطن)، به کوشش بهرام بابک و آرش کوشیار، تهران، 1384 ش؛ ایزدپناه، حمید، آثار باستانی و تاریخی لرستان، خرمآباد، 1350 ش؛ بیگدلی، محمدرضا، ترکمنهای ایران، تهران، 1369 ش؛ پارسایی، مهدی و فاطمه شهابیراد، «پژوهشی بر نمادهای گرافیکی گورستان دارالسلام شیراز»، کتاب ماه هنر، تهران، 1390 ش، شم 156؛ پورکریم، هوشنگ، «دهکدۀ سیاهمرزکوه»، ماهنامۀ هنر و مردم، تهران، 1348 ش، شم 80؛ همو، «سنگ مزارهای ایران»، همان، 1342 ش، شم 12؛ همو، «نقش و نگارهای عامیانۀ ایران و اهمیت گردآوری و بررسی آنها»، فصلنامۀ مردمشناسی و فرهنگ عامۀ ایران، تهران، 1353 ش، شم 1؛ ترجمۀ تفسیر طبری، به کوشش حبیب یغمایی، تهران، 1329 ش؛ پویان، جواد و مـژگان خلیلی، «نشانهشناسی نقـوش سنگ قبرهای قبرستان دارالسلام شیـراز»، کتاب ماه هنر، تهران، 1389 ش، شم 144؛ ترمذی، محمد، جامع الصحیح، به کوشش محمد فؤاد عبدالباقی، بیروت، 1357 ق؛ ثواقب، جهانبخش، دریاچۀ پریشان و فرهنگ منطقۀ فامور، شیراز، 1386 ش؛ جباری کلخوران، صداقت و محمدرضا خبیری، «بررسی سنگنبشتههای تاریخی شهرستان یزد (سنگ قبور قرون 5 تا 13 هجری) با تأکید بر ویژگیهای گرافیکی آن»، کتاب ماه هنر، تهران، 1389 ش، شم 145؛ حشـری تبریزی، محمدامین، روضۀ اطهـار (مـزارات متبرکـه و محلات قدیمی تبریز و توابع)، به کوشش عزیز دولتآبادی، تبریز، 1371 ش؛ خسرونژاد، پدرام، «سنگهای مزار از پنجرۀ مردمشناسی هنر»، کتاب ماه هنر، تهران، 1377 ش، س 1، شم 1؛ دانشور، محمود، دیدنیها و شنیدنیهای ایران، تهران، 1329 ش؛ شکورزاده، ابراهیم، عقاید و رسوم مردم خراسان، تهران، 1363 ش؛ صحراشکاف، پرویز، بردشیر (شیرسنگی)، اهواز، 1388 ش؛ صدر هاشمی، محمد، «قبر صائب»، یادگار، تهران، 1325 ش، س 3، شم 4؛ عسکریعالم، علیمردان، فرهنگ عامۀ لرستان، خرمآباد، 1386-1387 ش؛ غزالی، محمد، الوجیز، بیروت، 1399 ق / 1979 م؛ فرزین، علیرضا، گورنگارههای لرستان، تهران، 1384 ش؛ فقیری، ابوالقاسم، باورهای سرزمین مادریام، شیراز، 1389 ش؛ فقیهمیرزایی، گیلان و دیگران، تختفولاد (یادمان تاریخی اصفهان)، تهران، 1384 ش؛ فقیهی، علیاصغر، آلبویه و اوضاع زمان ایشان، تهران، 1357 ش؛ فلاندن، اوژن، سفرنامه، ترجمۀ حسین نورصادقی، اصفهان، 1324 ش؛ فیلبرگ، ک. گ.، ایل پاپی، ترجمۀ اصغر کریمی، تهران، 1369 ش؛ قمی، عباس، مفاتیح الجنان، تهران، 1391 ق؛ کارنگ، عبدالعلی، آثار باستانی آذربایجان ( آثار و ابنیۀ تاریخی شهرستان تبریز)، تهران، 1374 ش؛ مجمل التواریخ و القصص، به کوشش محمدتقی بهار، تهران، 1318 ش؛ مجیدزاده، یوسف و دیگران، «آیین سوگواری در دلفان لرستان»، ماهنامۀ هنر و مردم، تهران، 1343 ش، شم 25؛ معطوفی، اسداللٰه، سنگ مزارها و کتیبههای تاریخی گرگان و استراباد، تهران، 1387 ش؛ نیز:
Allemagne, H. René d’, Du Khorassan au pays des Backhtiaris, Paris, 1911; Curl, J. S., A Celebration of Death: An Introduction to Some of the Buildings, Monuments, and Settings of Funerary Architecture in Western European Tradition, New York, 1980; Hinnells, J. R., Persian Mythology, London, 1973; Kaufmann, C. M., Die Sepulcralen Jenseitsdenkmäler der Antike, Mainz, 1900; Massé, H., Croyances et coutumes persanes, Paris, 1938; Panofsky, E., Tomb Sculpture: Four Lectures on Its Changing Aspects From Ancient Egypt to Bernini, ed. H. W. Janson, New York, 1964; Schwartz, M., «Cautes and Cautopates, the Mithraic Torchbearers», Mithraic Studies (Proceedings of the First International Congress of Mithraic Studies), ed. J. R. Hinnells, Manchester, 1975; Wilson, S. G., Persian Life and Customs, Edinburgh / London, 1896.
محمود امیدسالار
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید