سنج
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
دوشنبه 11 فروردین 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/257715/سنج
چهارشنبه 6 فروردین 1404
چاپ شده
5
سِنْج، سازی از خانوادۀ آلات موسیقی ضربی یا کوبهای. از سنج در بیشتر نقاط ایران جهت مراسم شادی و عزاداری، و در برخی مواقع، برای اطلاعرسانی استفاده میشود (راهگانی، 715). در قدیم، جنس این ساز از سنگ بوده است، اما بهسبب شکستن و خردشدن سنگها در هنگام نواختن، بهتدریج چوب (درویشی، 2 / 528) و بعدها فلز (ملاح، فرهنگ ... ، 413) جایگزین سنگ گردید. نوع چوبی آن هنوز هم در چند ناحیۀ ایران مانند سبزوارِ خراسان، آرانِ کاشان، ابیانه و شهرضای اصفهان، لاهیجان گیلان و استهبان فارس، و نیز نوع فلزیاش در بیشتر نقاط ایران، بهویژه در مناطق جنوبی، رواج دارد (درویشی، همانجا، نیز 538).
در فرهنگهای مختلف، این ساز را با نامها و شکلهای سنج، سِرِنج، زل، صنج، طناچه و چَلَب ثبت کردهاند (پورمندان، 82). مؤلف غیاث اللغات سنج را تلفظ فارسی واژۀ هندی جَهنج یا جَهانج میداند که به معنای سنگکردن (وزنکردن) بوده، و به مرور زمان گاف سنگ به جیم عربی تبدیل شده، و کلمۀ سنج به دست آمده است. در فرهنگ جهانگیری، نام اصلی این ساز سرنج ضبط شده است (ذیل واژه)؛ معرب آن را در فرهنگهای مختلف صنج ذکر کردهاند که به فتح اول معنای توزین میدهد ( فرهنگ رشیدی، ذیل واژه؛ ملاح، «موسیقی ... »، 12). در برخی از متون اسلامی ـ عربی، سنج را معرب ساز زهی چنگ دانسته، و آن را از آلات طرب و حرام برشمردهاند (ابنحجر، 2 / 205؛ بویس، 114). در برهان قاطع، نام دیگر این ساز چلب، به معنای شور و غوغا و فتنه ذکر شده است (ذیل واژه). در مناطق مختلف ایران، این ساز بسته به نوع و جنس آن و همچنین لهجۀ مردم هر منطقه، با عناوین مختلفی شناخته میشود. نوع چوبی و سیلندریشکل این ساز را در گیلان و مازندران کرب یا کارب، و در ابیانه جغجغه مینامند؛ نیز در سبزوار به آن سنگ، و در استهبان چکچکو میگویند (درویشی، 2 / 528)؛ سنج فلزی را نیز در مناطق مختلف با نامهایی چون شرینگ، جینگ و زنگ میشناسند (همو، 2 / 538).
متداولترین گونۀ این ساز از دو قرص فلـزی مدور ــ تقریباً به شکل سینی ــ بـه قطر 30 تا 40 سانتیمتر تشکیل میشود؛ هریک از قرصها در ناحیۀ مرکزی پشت خود، حلقهای چرمی دارد که نوازنده آن را به دست میکند. معمولاً برای نواختن آن لبۀ قرصها را به هم میسایند یا یک قرص را بر قرص دیگر سُر میدهند (منصوری، 153). مؤلف فرهنگ جهانگیری این ساز را متشکل از دو پاره فلز روی ــ همانند طَبق، امـا بدون کنـاره ــ دانسته، که بر پشت آنها برآمدگیای ایجاد شده است (همانجا) و از کوبیدن آنها به یکدیگر صدا تولید میشود (حدادی، 331). در برهان قاطع، جنس چلب از برنج دانسته شده است (همانجا)، اما امروزه، این ساز را بیشتر از مس یا آلیاژ مفرغ میسازند (ملاح، فرهنگ، همانجا). قرصهای سنج گاهی در ارکسترهای کوچکتر روی پایهای قرار میگیرند که متشکل از میلهای فلزی است که درون یک لولۀ قائم فلزی دیگر حرکت میکند و به پدالی که روی زمین قرار گرفته است، وصل میشود. نوازنده پدال را با پای خود فشار میدهد و درنتیجه، قرص بـالایی پایین میآید و بـا قرص زیرین برخورد میکند (منصوری، همانجا). در گذشته، سنجهای دیگری نیز بودند که حاشیهای باریک و برآمدگیای بزرگتر در مرکز داشتند و برخلاف شکل قبلی، آنها را معمولاً عمودی نگه میداشتند و در راستای افقی به هم میکوبیدند (شمس، 143). سنج فقط میتواند ضربآهنگهای ساده را اجرا کند و قادر به اجرای ضربآهنگهای متنوع و ضربههای متوالی نیست؛ اما ازآنجاکه طنین صدایش مدتی ادامه دارد، میتواند همراه ضربههای ریز طبل همان حالت موسیقایی را برساند (ملاح، همان، 413).
در متون کهن، ازجمله در طبقات ناصری، ساخت سنج به عصر قینان بن حارس، از نوادگان حضرت آدم، نسبت داده شده، و سازندۀ آن شیطان ذکر شده است (منهاج، 1 / 14). در عهد عتیق نیز این ساز در زمرۀ سازهای تهلیل خداوند آورده شده است (مزامیر، 150: 5). در کاوشهای تپۀ مارلیک گیلان صفحاتی مفرغی و مدور شبیه به سنج به دست آمده است که قدمت آنها به عصر آهن (000‘1 قم) برمیگردد (ایازی، 26). نقشبرجستهای متعلق به 300‘1 قم، از اقوام حِتی، نیز بر جای مانده است که در آن زنان کاتراش یا نوازندگان سنج در حال نواختن سنج و طبل برای احضار خدایاناند (رفیعی، 46). در نقشهای برجایمانده از شهر نینوا (پایتخت آشوریان)، مربوط به کاخ آشور بانیپال، متعلق به سدۀ 7 قم نیز نوازندگانی مشغول نواختن سنج، دف و چنگ دیده میشوند (راهگانی، 43)؛ این سنجها به قطر 8 سانتیمترند و هرکدام در یک دست نگه داشته شدهاند (شمس، همانجا). در متون کهن، این ساز از آلات ضربی متداول در موسیقی پیش از اسلام ذکر شده است (ملاح، «موسیقی»، 12). ازجمله مسعودی در مروج الذهب، از قول ابنخردادبه، اشارهای به این ساز دارد (2 / 588). در گذشته، در ایران برخی سنجها از چوب ساخته میشدند و به شکل بشقاب بودند و نمونههایی از آنها را فردی به نام قنبریمهر به سفارش وزارت فرهنگ و هنر در دهۀ 1340 ش بازسازی کرد. یکی از این نمونهها از دو قطعهچوب مدور که پشت هرکدام تسمههایی چرمی برای دردستگرفتن ساز قرار دارد، تشکیل شده است. نوع دیگر آن به جای دستۀ چرمی، دارای دستۀ چوبی است و حالت بشقابی آن مربوط به سمت بیرونی ساز است. نوع دیگری نیز وجود دارد که سمت خارجی آن به شکل پیالهای ششگوش و کمعمق است و سمت داخلی که محل برخورد قرار میگیرد، صاف است (درویشی، 2 / 524). دستۀ این سنجها در مشت نوازنده جای میگیرد و متناسب با ضربآهنگ بر هم کوبیده میشوند (همانجا). همچنین، انواع مختلف این ساز از گذشته در سرتاسر ایران کاربرد داشته است و دارد؛ ازجمله سنج بوشهر که از دیگر انواع مشابه خود بزرگتر است و صدای قویتری هم دارد و ضخامت بدنۀ آن نیز از سایر سنجها بیشتر است (همو، 2 / 538). شرینگ هم سنجی کوچک و فلزی است که در استان هرمزگان استفاده میشود و از دو قطعۀ نعلبکیشکل تشکیل شده که قسمت میان آن برآمده است و در مرکز آن سوراخی برای عبور بند وجود دارد؛ این بند نقش دستۀ ساز را دارد و با دو انگشت سبابه و شست گرفته میشود (همو، 2 / 540).
با توجه به قدمت و تنوع، این ساز کاربردهای بسیار متنوع داشته که از آن جمله، خبررسانی بوده است. در دورۀ قاجار هنگام طلوع آفتاب، شروع منع عبورومرور شبانه، جشنهای عمومی، و اعلام ورود شاه به ضیافتهای درباری، سنج به همراه چند ساز بادی و ضربی دیگر نواخته میشد (بلوکباشی، 39).
در کارزار نیز از سنج استفاده میشده است. در دورۀ هخامنشی، ایـن ساز هنگام نـوبتنـوازیها، جنـگ و پیکار، و جشن و سرور و بزم استفاده میشده است (پورمندان، 82). از اشعار شاهنامۀ فردوسی نیز برمیآید که این ساز هنگام شروع نبرد به همراه درای و کرنا نواخته میشده، که ازجمله در آغاز پیکار کاووس با شاه هاماوران، به این امر اشاره شده است: وز آن جایگه بانگ سنج و درای / برآمد ابا نالۀ کرنای (ص 110). در نبرد انوشیروان با قیصر روم نیز کاربرد سنج عنوان شده است: بفرمود تا بر درش کرنای / دمیدند با صنج [: ضبط متن] و هندیدرای (همو، 762). فرخی سیستانی نیز در یکی از قصایدش به کاربرد چلب (= سنج) اشاره دارد و آن را از عوامل شکوه سپاه حاکم دوران برمیشمارد: چشمۀ روشن نبیند دیده از گرد سپاه / بانگ تندر نشنود گوش از غو کوس و چلب (ص 7). سنج در زمان محمد شاه قاجار از جملۀ سازهای معمول در سپاه ایران بود؛ دستۀ موزیک نظام آن را به همراه چند ساز بادی و ضربی دیگر به کار میبرد (بلوکباشی، همانجا). امروزه نیز در موزیک نظامی، این ساز به همراه طبل بزرگ، مولد حالتهای پرهیجان موسیقایی است (ملاح، فرهنگ، 413).
در بسیاری از مناطق ایران، رقصندگان زن یا مرد از این ساز استفاده میکنند؛ مثلاً در خوزستان دختران رقصندۀ کولی، و در شمال خراسان عاشقهای کرد هنگام رقص و حرکات بندبازی از سنج استفاده میکنند. در گروههای موسیقی، نمایش و رقص بنگاههای شادمانی تهران، شیراز و جز اینها نیز دختران و پسران رقصنده یا مردان زرهپوش در هنگام رقص از این ساز استفاده میکردند (درویشی، 2 / 538). نوع کوچکتر سنج به نام زنگ یا تال، متشکل از دو صفحۀ مدور فلزی کوچک را رقاصان به دو انگشت میانی و شست هر دو دست میبستند و ضربآهنگ موسیقی و رقص را با آن نگاه میداشتند (جوادی، 1 / 112).
مؤلف برهان قاطع به کاربرد سنج در جشنها و بازیگاهها، به همراه نقاره و دهل اشاره دارد. انواع دیگر سنج در برخی مراسم محلی جنوب ایران هنوز نواخته میشوند. در گذشته، در بوشهر، هیئتی از سیاهان آزادشده بودند که به آنها مطرب میگفتند؛ آلات طربشان بوق، تنبک و سنج بود که در مراسم شادی و عزا آنها را مینواختند (سدیدالسلطنه، 35). از شرینگ در مراسم رِزیف در بندر کُنگ، و مراسم اَسوا در جزیرۀ قشم استفاده میشود. در این مراسم، نوازندگان شرینگ با همراهی سازهای دهل و دایره و آواز گروهیِ دریانوردانِ خیزران به دست، به نوازندگی میپردازند. این مراسم امروزه فقط در عروسیهای نواحی مذکور اجرا میشوند (درویشی، 2 / 540).
در گذشته، یکی از روشهای بیدارکردن مردم در سحرگاه ماه رمضان، نقارهنوازی بوده است. نقاره عموماً از یک طبل بزرگ و دو طبل کوچک دوقلو و یک سرنا تشکیل میشد. شهرهای بزرگ هریک دارای نقارهخانه بودند که بر فراز دارالحکومه قرار داشت. در ماه رمضان، نقارهچیها دو مرتبه ــ یک بار نزدیک سحر و یک بار هنگام غروب آفتاب و افطار ــ نقاره را به صدا درمیآوردند (وکیلیان، 49). سنج نیز در گذشته به همراه نقاره، دهل و نفیر در زمرۀ سازهای نقارهخانه بوده است ( فرهنگ جهانگیری).
سنج در کنار شیپور، قرهنی، طبل، دهل و کرنا از سازهای مورد استفادۀ گروه نوازندۀ تعزیه بوده است (همایونی، 177). هرچند شایعترین سازهای موسیقی تعزیه شیپور و طبل است، اما در برخی از مناطق ایران، از سنج و دهل و سرنا نیز استفاده میشود (وثوقی، 68). نواختن سنج در تعزیه بیشتر بهمنظور تهییج و دعوت مردم به مراسم عزاداری است تا با شنیدن آوای آن به خیل عزاداران بپیوندند (برآبادی، 109). در گذشته، در برخی از مناطق، سنج و دمام را برای خبردارکردن مردم پیش از اجرای تعزیه به کار میگرفتند (همانجا؛ برای آگاهی بیشتر دربارۀ سنج و دمام، نک : ه مم).
سنج، به همراه کوس، دهل و طبل وارد موسیقی محرم شد (پورمندان، 82). این ساز پیشاپیش دستههای سینهزنی، برای حفظ هماهنگی در سینهزدن و خواندن اشعار جوابی به کار برده میشود (حدادی، 331). همچنین، هماهنگی در حرکات زنجیرزنی با نواختن سنج صورت میگیرد (برآبادی، 110). در بوشهر، شروع مراسم عزاداری با گروهی به همراه 8 طبل کوچک، 8 سنج و یک بوق اعلام میشود (کوکرتز، 34). سنجنوازی ایام سوگواری در نقاط مختلف ایران با مراسم و آیینهای خاصی همراه، و در هر منطقه، نام مراسم، نوع سنج مورد استفاده و شیوۀ نواختن آن متفاوت است:
این مراسم تنها در محلۀ شرباف لاهیجان در استان گیلان برگزار میشود. دستۀ کربزنها فقط در شب هشتم محرم و روز عاشورا این مراسم را اجرا میکنند. این مراسم با نوحۀ «ای وای وامصیبتا» آغاز میشود و کربزنها میایستند و با ریتمی آرام به کربزنی میپردازند (درویشی، 2 / 530). کرب را تنها در ایام عزاداری ماه محرم به کار میبرند و هیچ ساز دیگری با آن همراهی نمیکند؛ اجرای گروهی آن را تنها مردان بر عهده دارند و همزمان با نواختن آن، حرکات موزونی انجام میدهند. یک یا چند نوحهخوان اجرای آوازهای مربوط به این مراسم را بر عهده دارند و نوازندگان ساز به شکل گروهی ترجیعبند نوحه را تکرار میکنند (همو، 2 / 529).
در برخی از روستاهای سبزوار، در روز عاشورا مراسم سنگزنی برگزار میشود. در این مراسم، سنگزنها دایرهوار میایستند و با نوحۀ «ای وای وامصیبتا» به سنگزنی و مرثیهخوانی میپردازند و همراه با علمداران، سینهزنان و زنجیرزنان به سمت محلی به نام قتلگاه میروند؛ این مراسم گاه در شب شام غریبان نیز اجرا میشود (همو، 2 / 530). مشابه این مراسم در شهرضا و قمشه، از توابع اصفهان، نیز برگزار میشود (همو، 2 / 532). در قدیم، اصطلاح «سنگ و سینه» در سبزوار رایج بود. گویا در گذشته مراسم سنگ و سینه بهطور همزمان انجام میشده، و بعدها مراسم سنگزنی از سینهزنی جدا شده است (همو، 2 / 528).
این مراسم در شب تاسوعا در آران کاشان اجرا میشود؛ اهالی منطقه به آن، شب عباسعلی میگویند؛ منظور از عباسعلی، حضرت ابوالفضل (ع) است. بعضی از اجراکنندگان سنجهای خود را قبل از مراسم با دنبه یا روغن چرب میکنند تا مقاومت و طنین آنها بیشتر شود. این مراسم با حرکات موزون و مرثیهخوانی همراه است (همو، 2 / 530، 531).
این مراسم نیز در استهبان فارس مختص عزاداری محرم و عصر عاشورا ست. کلیات آن همانند دیگر مراسم مشابه در نقاط مختلف ایران است (همانجا).
مراسمی که برای اعلام شروع عزاداری است و جنبۀ خبری دارد. گروه سنج و دمام معمولاً در فضای باز به اجرای برنامه میپردازند (همو، 2 / 539). امروزه، این مراسم را عمدتاً بوشهریها در ایام محرم و 28 صفر اجرا میکنند (همانجا)، درحالیکه در گذشته پیش از انجام بیشتر مراسم مذهبی، از قبیل تعزیه، روضهخوانی، پامنبری و طفل صغیری برگزار میکردند (شریفیان، 28). مراسم مذکور از زمانی که سازها را از قلندرخانۀ مسجد یا سایهبان نگهداری سازها (گُدام) بیرون میآورند تا زمانی که رهبر گروه سازها را کنترل کند و در جای مشخصی بگذارد، ادامه مییابد. هر محلۀ بوشهر گروه سنج و دمام مختص به خود را دارد (همانجا). در این مراسم، طبلها و سنجها طوری نواخته میشوند که درمجموع، ترکیب صوتی واحدی را تشکیل میدهند (کوکرتز، 34). برای اجرای این مراسم، معمولاً ساز بادی بوق نیز سنج و دمام را همراهی میکند. امروزه، در بوشهر برای تشییع جنازۀ برخی از اشخاص نیز این رسم اجرا میشود. همچنین در گذشته، این مراسم برای اطلاع مردم از بهآبانداختن کشتی و تقویت روحیۀ کارکنان جهاز و ایجاد نظم در حین کار اجرا میشد (شریفیان، 28- 29).
در روز عاشورا در روستای دهملای آشتیان، هربار که نخل در یک گوشۀ تکیه چرخانده میشود، صدای زنگ درون نخل شدید میشود و سنجزن و طبال محکم و پیوسته بر سنج و طبل میکوبند و همزمان، زنجیرزنها زنجیرهای خود را بر سر و دست میزنند و شیون و هلهله در هم میآمیزد (سعیدی، 76). در انتهای مراسم نیز پس از یورش مردم به سمت نخل برای کندن پارچههای روی آن و برقراری آرامش در مجلس، نوحهخوانی به همراه نواختن طبل و سنج و شیپور از سر گرفته میشود (همو، 77).
برخی از شعرا، ازجمله سنایی (ص 1094)، ترکیب «سنج به دندان زدن» را کنایه از بههمخوردن دندانها ناشی از سرمای شدید به کار بردهاند. نقالان در بازگویی داستانهای مربوط به دورۀ کیانیان، نقل نبردهای بزرگ را با عبارت «دمیدن در کرنای جمشید و کوبیدن سنج کیومرث» آغاز میکنند (هفتلشکر، 474). در نقلی از قول شخصی به نام جاماس آمده است که: «طبل و کرنای جمشید و سنج کیومرث را هرگاه به اسم رستم میزدند، ده فرسنگ راه میرفت» (همان، 545). در عجایب المخلوقات آمده است: هرگاه زنبور از کندو دور شود، با نواختن سنج باز خواهد گشت (طوسی، 624). به عقیدۀ گذشتگان، سنجزدن در خواب دلالت بر چیزی مکروه و کلامی دارد که باطل میشود (حبیش، 252). همچنین، نواختن سنج به همراه چنگ و چغانه دلیل معصیت است. تعبیر «شکستن سنج در خواب» آن است که بیننده باید از دروغگفتن توبه کند. از حضرت صادق (ع) نقل است که سنجزدن در خواب بر 4 امر دلالت دارد: نخست خبر ناگوار، دوم کلام باطل، سوم مال دنیا و چهارم غم (همانجا). مردم بوشهر در گذشته باور داشتند که در زمان ماهگرفتگی، خرچنگ بزرگی چنگهایش را دور ماه میگیرد و نمیگذارد مردم ماه را ببینند؛ آنها معتقد بودند این کار جنها ست و با ایجاد سروصدا با سازهای کوبهای، ازجمله سنج و دمام، جنها میترسند و ماهگرفتگی به پایان میرسد (مفتاح، بش ).
ابنحجر هیتمی، احمد، الزواجر عن اقتراف الکبائر، بیروت، 1407 ق / 1987 م؛ ایازی، سوری و دیگران، نگرشی بر پیشینۀ موسیقی در ایران، تهران، 1383 ش؛ برآبادی، احمد و دیگران، مردمنگاری مراسم عزاداری ماه محرم در شهرستان بیرجند، تهران، 1380 ش؛ برهان قاطع؛ بلوکباشی، علی و یحیى شهیدی، پژوهشی در موسیقی و سازهای موسیقی نظامی دورۀ قاجار، تهران، 1381 ش؛ بویس، مری و هنری جورج فارمر، دو گفتار دربارۀ خنیاگری و موسیقی ایران، تهران، 1368 ش؛ پورمندان، مهران، دایرةالمعارف موسیقی کهن ایران، تهران، 1379 ش؛ جوادی، غلامرضا، موسیقی ایران، تهران، 1380 ش؛ حبیش تفلیسی، تعبیر خواب، تهران، مطبوعاتی حسینی؛ حدادی، نصرتالله، فرهنگنامۀ موسیقی ایران، تهران، 1376 ش؛ درویشی، محمدرضا، دایرةالمعارف سازهای ایران، تهران، 1384 ش؛ راهگانی، روحانگیز، تاریخ موسیقی جهان، تهران، 1376 ش؛ رفیعی، حسنرضا، برگهایی از داستان موسیقی ایرانی، تهران، 1387 ش؛ سدیدالسلطنه، محمدعلی، سرزمینهای شمـالی پیرامون خلیج فـارس و دریـای عمان در صد سال پیش، به کـوشش احمد اقتداری، تهران، 1371 ش؛ سعیدی، محمدحسن، مردمشناسی مراسم آیینی (پژوهشی در مراسم نخلگردانی)، آشتیان، 1386 ش؛ سنایی، دیوان، به کوشش محمدتقی مدرس رضوی، تهران، 1341 ش؛ شریفیان، محسن، «موسیقی مذهبی بوشهر (نگاهی به مراسم سنج و دمام)»، هنر موسیقی، تهران، 1387 ش، س 2، شم 10؛ شمس، بهاءالدین، موسیقی در عهد باستان، تهران، 1383 ش؛ طوسی، محمد، عجایب المخلوقات، به کوشش منوچهر ستوده، تهران، 1345 ش؛ عهد عتیق؛ غیاث اللغات، غیاثالدین محمد رامپوری، بمبئی، 1349 ق؛ فرخی سیستانی، دیوان، به کوشش علی عبدالرسولی، تهران، 1311 ش؛ فردوسی، شاهنامه، به کوشش محمد روشن و مهدی قریب، تهران، 1374 ش؛ فرهنگ جهانگیری، حسین بن حسن انجو شیرازی، به کوشش رحیم عفیفی، مشهد، 1351 ش؛ فرهنگ رشیدی، عبدالرشید تتوی، به کوشش اکبر بهداروند، تهران، 1386 ش؛ کوکرتز، یوزف و محمدتقی مسعودیه، موسیقی بوشهر، ترجمۀ محمدتقی مسعودیه، تهران، 1356 ش؛ مسعودی، علی، مروج الذهب، ترجمۀ ابوالقاسم پاینده، تهران، 1360 ش؛ مفتاح، حبیب، «نگاهی بر موسیقی بوشهر»، همآواز (مل )؛ ملاح، حسینعلی، فرهنگ سازها، تهران، 1376 ش؛ همو، «موسیقی عرب (پیش از اسلام)»، مجلۀ موسیقی، تهران، 1346-1347 ش، س 3، شم 115؛ منصوری، پرویز، سازشناسی، تهران، 1355 ش؛ منهاج سراج، عثمان، طبقات ناصری، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، 1363 ش؛ وثوقی رهبری، علیاکبر، تعزیهخوانی در شهرستان سیرجان، کرمان، 1386 ش؛ وکیلیان، احمد، رمضان در فرهنگ مردم، تهران، 1376 ش؛ هفتلشکر، به کوشش مهران افشاری و مهدی مداینی، تهران، 1377 ش؛ همایونی، صادق، تعزیه در ایران، شیراز، 1380 ش؛ نیز:
Hamavaz; www.hamavaz.com / modules.php?name=News&file=article& sid=9995 (acc. Nov. 17, 2009).
علی مسعودینیا
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید