زنبورک ترکمانی
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
پنج شنبه 7 فروردین 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/257514/زنبورک-ترکمانی
چهارشنبه 3 اردیبهشت 1404
چاپ شده
5
زَنْبورَکِ تُرْکَمانی، وسیلهای کوچک و ساده برای نواختن که نوازنده یا نوازندگان آن را بهصورت انفرادی یا گروهی مینوازند. نوازندگان این ساز بیشتر دختران و زنان جوان ترکمنی هستند و معمولاً این ساز را خواننده یا ساز دیگری همراهی نمیکند. زنبورک یا قوپوز در محاورات مردم ترکمن «قاووز» نیز نامیده میشود و از سازهایی است که در میان بسیاری از فرهنگهای جهان رواج دارد. در برخی از کتابهای سازشناسی و واژهنامههای موسیقی، نام آن jaw’s harp، به معنای «چنگ دهنی» (jaw = آرواره، فک) آمده است که این نامگذاری با فنون اجرایی این ساز نیز مطابقت دارد (درویشی، دایرةالمعارف ... ، 2 / 658). نوع سادۀ فلزی این ساز در هندوستان، پاکستان و افغانستان «چنگ» نامیده میشود (معطوفی، 3 / 2432) که مردان بهصورت انفرادی یا گروهی آن را مینوازند. معمولاً از چنگ در اجرای ترانههای عاشقانه در حالت تکنوازی، و به جای انواع طبل برای تولید ریتم در گروهنوازیها استفاده میشود (جنکینز، 106-107). این ساز را در منطقۀ سیسیل ایتالیا «اسکاتچاپنسیری» مینامند (همو، 108). قوپوزی که از چوب ساخته میشود، مانند دیگر انواع رایج آن در آسیای میانه، جنوب آسیا و اقیانوسیه، نسبت به نمونههای فلزی، قدمت بیشتری دارد (مسعودیه، 81).
قوپوز یا زنبورک ترکمانی از دو قسمت قاب فلزی و تیغه یا زبانۀ فلزی تشکیل شده است. قاب تکهای مفتول فلزی است که با 4 خَمْ تقریباً به شکل یک کلید میانتهی یا طرح تنگ گلوباریک درآمده است. قسمت مثلثیشکل قاب طوری در یکی از دستهای اجراکننده قرار میگیرد که انگشتها مانع ارتعاش زبانه نشوند. قسمت کشیدۀ ساز را به گونهای بر دهان میگذارند که میان دندانهای جلوی بالا و پایین استوار شود. زبانه خاصیت فنری دارد و پس از هر ضربهای که با انگشت شست دست دیگر به نوک زبانۀ فنری زده میشود، زبانه به ارتعاش درمیآید و صدا ایجاد میشود. صدای قوپوز از قاب به دندانها و از دندانها به فکهای اجراکننده منتقل و تقویت میشود. فضای داخلی دهان و سینوسهای گونهها نقش مهمی در شکلگیری صدا، طنین و رنگ صوتی صدای ساز دارند. حرکت لَبها و شدت دَم و بازدم نیز در چگونگی رنگ و طنین صدا مؤثرند. ازاینرو عواملی که در شکلگیری صدای زنبورک مؤثرند، عبارتاند از: طول و ضخامت زبانه؛ میزان شدت ضربه به زبانه؛ دندانها، فکها، فضای خالی داخل دهان، سینوسهای گونه، و وضعیت لبها و زبان؛ و شدت دم و بازدم (درویشی، همان، 2 / 658- 659؛ اطرایی، 197- 198؛ مسعودیه، 81، 83). بیشتر انواع زنبورکها به نعل اسب شباهت دارند. درازای کلی این ساز 55 میلیمتر، عرض قسمت نسبتاً مدور تحتانی 35 میلیمتر، و زبانۀ ساز کلاً 84 میلیمتر است (همانجا). صدای زنبورک بستگی به اندازۀ آن دارد، ازاینرو همنوازی چند ساز با صداهای مختلف، فضای صوتی رنگارنگ و مطبوعی را ایجاد میکند (وجدانی، 2 / 790)؛ به بیانی دیگر، ازآنجاکه هر زنبورک صدا و فرکانسهای خاصی را تولید میکند، همنوازی چند ساز با صداهای مختلف فضای صوتی بسیار جالبی را به وجود میآورد (درویشی، دایرةالمعارف، 2 / 659). درمجموع، صدای زنبورک بسیار نرم و لطیف است، بهطوریکه هر صدای نرم دلربایی را گاه به آن نسبت میدهند (معطوفی، 3 / 2431). ساختمان و اجزاء تشکیلدهندۀ قوپوز چوبی برخلاف شکل ظاهری نسبتاً متفاوت آن، تا حد زیادی مانند قوپوز فلزی است. جنس قاب و زبانۀ قوپوز چوبی از چوب مازو (بلوط جنگلی) است که ظاهراً حالت فنری و ارتجاعی دارد (درویشی، همان، 2 / 661- 662). البته نواختن قوپوز چوبی بهمراتب دشوارتر از قوپوز فلزی است و به مهارت بیشتری نیز نیاز دارد (همان، 2 / 661). قوپوز چوبی حدود 50 سال است که در نواحی ترکمننشین ایران منسوخ شده است و امروزه فقط از قوپوز فلزی استفاده میشود. بهسبب شفافتربودن صدای قوپوز فلزی و ساختن و نواختن آسانتر آن، قوپوز چوبی بهتدریج جای خود را به قوپوز فلزی داده است (همان، 2 / 662).
موسیقی مهمترین وسیلۀ بیان آرزوها، احساسات و عواطف قوم ترکمن است. شاید به همین دلیل است که موسیقی ترکمنی یکی از تجریدیترین و در نوع خود پیچیدهترین انواع موسیقی در نواحی مختلف ایران است. رقص که بخش جداییناپذیر بیشتر فرهنگهای نواحی ایران است، در فرهنگ ترکمنی جایی ندارد. در این فرهنگ، نشانی از سازهای خانوادههای پوستی (خودصدا) بهجز یک نمونه و سازهای بادی از گروه سرنا دیده نمیشود. ضربآهنگهای حاصل از تاختهای مختلف اسب و برخورد شانه بر تار و پود قالی، و ضربآهنگهای حاصل از کار طاقتفرسای نمدمالی در صدای قوپوز (زنبورک) بهخوبی شنیده میشود. موسیقی ترکمنی بیانگر زندگی و تاریخ حماسهساز قوم ترکمن است و اگر شاد نیست، باغرور است و استوار، و عجیب اینکه این موسیقی با چنین ویژگیهایی تنها در عروسیها و مجالس شادی زنده مانده است (همو، از میان ... ، 160-161). اسب، قالی و موسیقی، 3 مفهوم بنیادی فرهنگ ترکمنی را تشکیل میدهند. این سه، پیوند و رابطهای عمیق و پنهانی با یکدیگر دارند. برای نمونه، سبکهای موسیقی با سبکهای قالیبافی در این فرهنگ قابل انطباقاند و حضور اسب در هر دو هنر قالیبافی (از طریق طرحها) و موسیقی (از طریق قطعاتی مثل کوراوغلی) بهوضوح احساس میشود (کاظمی، 175). اصولاً در منطقۀ ترکمنصحرا، صدای سُم اسبان و صدای برخورد شانه بر تار و پود قالی، به جای ادوات ضربی نشسته است و چه رقصی واقعیتر از نمدمالی است؟! این ضربآهنگها را همچنین میتوان در مضرابهای دوتار و ضربآهنگهای زنبورک مشاهده کرد (بوستان، 76). صدای زنبورک در هر دو حالت دم و بازدم قابل شنیدن است. آنچه با این ساز در قلمرو فرهنگ ترکمنی اجرا میشود، ضربآهنگهای تداعیکنندۀ تاختهای مختلف اسب است که در گذشته در زندگی قوم ترکمن اهمیت داشته است. در گذشته در بسیاری از نواحی ایران، کودکان و نوجوانان از زنبورک استفاده میکردند و امروزه فقط در نواحی ترکمننشین ایران (استان گلستان و شمال غربی خراسان) از این ساز به شکل رسمی استفاده میشود و در نواحی دیگر ایران یا منسوخ شده است و یا رسمیت ندارد (درویشی، دایرةالمعارف، 2 / 658). در مناطق بلوچنشین، مردان در خلوت و تنهایی، راز و نیازهای عاشقانۀ خود را با زنبورک بهصورت تکنوازی و گاه همراه با سازی زهی زخمهای و آرشهای بهصورت گروهی مینوازند؛ ولی در مناطق ترکمننشین ایران، صرفاً کودکان و زنان جوان در مجالس شادی، خانوادگی و عروسی این ساز را مینوازند. از این ساز ساده علاوه بر تکنوازی، در گروهنوازیهای مجالس و عروسیها نیز استفاده میکنند که هریک از زنبورکها، اندازهای متفاوت دارد و درنتیجه، صدایی متفاوت فضای دلانگیزی را برای اهالی مجلس فراهم میکند (همان، 2 / 659). دختران و زنان جوان ترکمن در تفریحها و بازیهای شادیآفرین ویژۀ عید قربان نیز زنبورکنوازی میکنند و فضای چادرهای ترکمنی (اُبه) را به وجد و شادی میآورند (معطوفی، 3 / 2030). این ساز وارد ادبیات شفاهی ترکمن نیز شده است. ترجمۀ فارسی چیستانی ترکمنی که پاسخ آن زنبورک است، چنین است: چیزی سیاه و سفید است، چشم و رویش خاکیرنگ، زبان گویایش از آهنی آبی است، آشنا ست برای تمام ایل؛ که پاسخ چنین است: قوپوز (زنبورک)، ساز دهنی دختران ترکمن (دیهجی، 106).
اطرایی، ارفع و محمدرضا درویشی، سازشناسی ایرانی، تهران، 1388 ش؛ بوستان، بهمن و محمدرضا درویشی، هفتاورنگ، تهران، 1370 ش؛ جنکینز، ج. و پ. ر. اولسن، موسیقی و ساز در سرزمینهای اسلامی، ترجمۀ بهروز وجدانی، تهران، 1373 ش؛ درویشی، محمدرضا، از میان سرودها و سکوتها، تهران، 1380 ش؛ همو، دایرةالمعارف سازهای ایران، تهران، 1392 ش؛ دیهجی، عبدالرحمان، مقدمهای بر ادبیات عامیانۀ ترکمنها، تهران، 1379 ش؛ کاظمی، بهمن و میترا سعیدی، موسیقی قوم ترکمن، تهران، 1390 ش؛ مسعودیه، محمدتقی، سازهای ایران، تهران، 1383 ش؛ معطوفی، اسدالله، تاریخ، فرهنگ و هنر ترکمان، تهران، 1383 ش؛ وجدانی، بهروز، فرهنگ جامع موسیقی ایرانی، تهران، 1386 ش.
بهروز وجدانی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید