روزه
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
یکشنبه 11 اردیبهشت 1401
https://cgie.org.ir/fa/article/246810/روزه
چهارشنبه 22 اسفند 1403
چاپ شده
4
روزه، خودداری موقت از خوردن و آشامیدن و برخی کارهای دیگر، به نشانۀ زهد و ریاضت، یا پیروی از دستورات دینی. روزه از اعمال عبادی و اخلاقی بسیار مشهور و معمول است و در تاریخ ادیان الٰهی، آیینهای شبهدینی و مکاتب صوفیانه، پیشینۀ کهنی دارد (نک : زرینکوب، ارزش ... ، 17). روزهداری نزد مانویان (بویس، II/ 12؛ مزداپور، 54)، یهودیان و مسیحیان (سفر تثنیه، 9: 9؛ هاکس، 427- 428؛ موسوی، 31-33)، نوعی عبادت، و در نحلههای عرفانی، روشی برای ریاضت و تزکیۀ نفس تلقی میشده است. در ایران پیش از اسلام، برپایۀ تعالیم مزدیسنا ــ که به شدت با ریاضتکشی و التزام گرسنگی مخالف بود (وندیداد، 3: 33، 4: 48- 49؛ صد در ... ، 58) ــ اثری از روزهداری به چشم نمیخورد؛ اما پس از ورود و گسترش دین اسلام، روزه که در شریعت آن از واجبات است، فراتر از یک عمل عبادی صرف به شمار میرود، و به مقولهای فرهنگی تبدیل شده است. براساس تعالیم اسلامی، روزه، صوم یا صیام، از فروع دین، و به استناد آیات قرآن کریم، از عبادات واجب (بقره/ 2/ 184) بوده، و عبارت است از خودداری فرد مکلفِ سالم، از خوردن، نوشیدن، کامجویی جنسی و برخی کارهای دیگر، از سپیدهدم تا شامگاه، به تفصیلی که در کتابهای شیعه و سنی آمده (نک : ابنماجه، 1/ 525 بب )، و برای آن اسرار و بواطنی نیز ذکر شده است (برای نمونه، نک : غزالی، 1/ 230- 239؛ فیض، 2/ 121 بب ). روزۀ ماه رمضان که شناختهشدهترین نوع این عبادت است، حدود یک سال و نیم پس از هجرت، بر مسلمانان واجب شد (یعقوبی، 1/ 401؛ ابناثیر، 2/ 115). در شرع اسلام، افزون بر روزۀ ماه رمضان، از روزۀ واجب دیگری هم سخن رفته است که کفارۀ گناهانی چون شکستن عهد و سوگند است (مائده/ 5/ 89؛ مجادله/ 58/ 4). همچنین مؤمنان در غیر موارد وجوب و ایام دیگر سال، برای تزکیۀ نفس، تقرب به حق و از باب استحباب و گاه برای ادای نذر، به روزهداری میپردازند (ابنماجه، 1/ 559).
آنچه در میان مردم ایران به نوعی رفتار فرهنگی تبدیل شده و آداب و رسومی ویژه یافته، روزۀ ماه رمضان است. در این ماه و حتى چند روزی پیش از آن، چهرۀ شهرها و روستاها به نحوی محسوس تغییر کرده، و حالوهوای مردم عوض میشود. مردم برپایۀ باورهای مذهبی خود، ماه رمضان را بهعنوان عزیزترین ماه سال، ماه عبادت، تزکیه و خودسازی و ماه نزول قرآن گرامی میدارند و با برپایی آیینهای ویژه، برای ورود به ضیافت الٰهی آماده میشوند. آنها پیش از آغاز ماه روزه، به نظافت فردی و پاکسازی محل زندگی و کار، بهویژه غبارروبی، شستن فرشها و خوشبو کردن مساجد میپردازند و برای خرید آذوقه و مایحتاج این ماه، از قبیل برنج، آرد، حبوبات، خرما، قند و شکر و جز اینها به بازار میروند. به همین سبب از دیرباز، چند روز مانده به رمضان، کسبوکار فروشندگان مواد غذایی رونق گرفته، رفتوآمد در مراکز خرید افزایش مییابد. در گذشته هم که خانهها حمام نداشتند، ازدحام در حمامهای عمومی در شبهای منتهی به ماه رمضان چشمگیرتر بود (نک : مختارپور، 507- 508؛ محمدی، 87؛ معطوفی، 3/ 2021؛ فاروقی، 308؛ اخوان، 157- 158؛ صالح، 174؛ رزمینژاد، 115-116؛ حمیدی، 318؛ لهساییزاده، 117). از سنتهای بسیار مرسوم مردم ایران استقبال از ماه رمضان است؛ بدینصورت که به قصد کسب ثواب بیشتر، یک یا دو روز و حتى در برخی مناطق، 3 روزِ آخر ماه شعبان را روزه میگیرند، و بهاصطلاح، به پیشواز (پیشباز) این ماه میروند (برای نمونه، نک : نظری، 597؛ مختارپور، 507؛ کرزبر، 286؛ لهساییزاده، محمدی، همانجاها؛ مشایخی، 200-201). از این سنت مستحب در نقاط مختلف کشور با تعابیر متفاوتی ازجمله: قُربه در جزیرۀ کیش (مختارپور، همانجا)، و پیشآشو در کومله (شهاب، 173-174) یاد میشود. برخی از مؤمنان نیز که روزۀ قضا از سال قبل داشتهاند، معمولاً در ایام ماه شعبان آن را ادا میکنند (رزمینژاد، 115). در گذشته، یکی دیگر از مقدمات ورود به ماه روزه، استهلال یا رؤیت هلال ماه رمضان بوده است. معمولاً در غروب روز آخر ماه شعبان، بسیاری از مردم با دقت به افق مغرب نگاه میکردند که هلال ماه مبارک رمضان را شخصاً رؤیت کنند و از حلول ماه مطمئن شوند (رضایی، 486)؛ بدین مناسبت، در برخی مناطق، مَثَلی وجود دارد با این تعبیر که: «ماه را ببین و بگیر، ماه را ببین و بخور» (رزمینژاد، 116). استهلال عید فطر (ه م) هم در بیشتر مواقع مسئلهساز بوده است (نک : مستوفی، 1/ 333؛ صفینژاد، 406؛ کریمی، 54)؛ مثلاً رؤیت هلال ماه در مواقعی که هوا ابری بود، میسر نمیشد و از این جهت، مردم دچار بلاتکلیفی میشدند؛ زیرا شرعاً روزه گرفتن در روز عید، حرام است، و از طرفی، خوردن روزه نیز بدون عذر شرعی مجاز نیست. گاه اتفاق میافتاد که در قسمتی از یک منطقه، مثلاً در شهر، هوا ابری، و در قسمتی از دهستانهای آن هوا صاف باشد. در این صورت علما و روحانیان بر طبق موازین شرع از ساکنان آنها استماع شهادت میکردند و رؤیت هلال را از کسانی که مدعی مشاهدۀ آن بودند، استعلام مینمودند و به همین دلیل دودستگی در شهر پیدا میشد؛ زیرا گروهی از مردم به فتوای این عالِم، روزۀ خود را میخوردند و گروه دیگری که از روحانی دیگری پیروی میکردند، بدین عنوان که رؤیت هلال بر ایشان مسلم نشده است، روزهدار میماندند. امروزه با پیدایش و گسترش رسانهها، و توسعۀ وسایل ارتباطی بین نقاط مختلف کشور، این مشکل تا حدودی رفع شده، اما اختلاف علما و مراجع تقلید کموبیش به جای خود باقی است (مختارپور، همانجا؛ صفری، 2/ 119). سَحَری نیز از آداب مهم روزهداری در بین ایرانیان است. مؤمنان ساعتی پیش از اذان صبح برای خوردن سحری، و سپس اقامۀ نماز صبح و دعا و نیایش، از خواب برمیخیزند که در قدیم، رسوم ویژهای داشته است. در روزگاران گذشته که ساعت زنگدار نبود، مردم با بانگ خروس خانگی یا با صدای مناجات مؤذن محل از خواب برمیخاستند (نک : ه د، سحر؛ سحریخوانی). در گذشته، اندکی پس از سحری خوردن، صدای «آب است و تریاک» بلند میشد، یعنی تا زمان هست، آب بخورید و اگر تریاکی هستید، تریاک بکشید (صفینژاد، همانجا؛ پاینده، 173). سحری خوردن باعث نوعی گردهمایی خانوادگی نیز میشد که همه در آن شرکت میکردند. گرچه از لحاظ فقهی، برای عمل به فریضۀ روزه، رسیدن به سن تکلیف و برخی شرایط دیگر ازجمله استطاعت بدنی لازم است، بیشترِ کودکان غیرمکلف ایرانی، همانند هر رسم و رفتار دیگری تلاش میکنند که در این امر نیز مشارکت داشته باشند و با تقلید از بزرگترها و یا تشویق پدر و مادرشان، در هنگام سحر، همراه دیگر اعضای خانواده بیدار میشوند و سحری میخورند (نک : پاینده، 177؛ هاشمنیا، 65؛ کرزبر، 291؛ رزمینژاد، همانجا). بلند شدن در سحر و نشستن پای سفرۀ سحری برای بچهها بسیار شیرین و دوستداشتنی است. روزۀ این کودکان بیشتر تا ظهر ادامه مییابد که به آن روزۀ کلهگنجشکی میگویند. معمولاً ساعتی به ظهر مانده، والدین کودک به صورت و چشمان کودک دقیق میشوند تا ببینند آیا قادر به تمامکردن روزه هست یا نه. درصورتیکه ضعفی در او ببینند، یا به قول یزدیها مشاهده کنند که «چشمهایش کلهملق میزند»، میکوشند فرزندشان را راضی کنند تا روزهاش را بخورد و روزۀ «پیوندی» بگیرد. روزۀ پیوندی اصطلاحی است که به روزۀ بچهها در دو نصف روز میگویند و پدر و مادر به فرزندشان میگویند: «خداوند دو نصف روزِ روزۀ شما را به هم پیوند میزند و یک روز حساب میکند». والدین کودک عقیده دارند که ثواب نخستین روزۀ چنین کودکانی به پدر و مادرشان تعلق دارد و آنان در مقابل روزۀ فرزندشان مقداری پول یا اسباببازی، و در روستاها، گاو یا زمین و باغی به او میبخشند تا هم ثواب روزهاش را بخرند و هم او را تشویق به گرفتن روزه بکنند. در فین کاشان، به اینگونه روزه «روزۀ گنجشکی»، و در بیرجند، تربتحیدریه و تربتجام، روزۀ «چقوکی» میگویند. چقوک در گویش این مناطق همان گنجشک است. در کاشان، بچههایی که بالغ نشدهاند، روزۀ گنجشکی میگیرند و جوانانی که نخستین روزۀ واجبشان را میگیرند ــ دختران 9 سال و پسران 15 سال ــ در اولین روز ماه رمضان، هنگام افطار از والدینشان میخواهند که هدیهای به آنها بدهند تا افطار کنند و میگویند، اگر هدیهای ندهید، همانطور تشنه و گرسنه خواهیم ماند و به این ترتیب هدیهای از پدر و مادرشان دریافت میکنند (وکیلیان، 137). در دانسفان رامند قزوین، نیز کودکان کمتر از 15 سال نصف روز، روزه میگیرند و پدر و مادر به آنها میگویند: «یک تکهپارچۀ آبی و یک تکهپارچۀ سفید را با هم گره بزنید و در آب قنات بیندازید تا روزۀ شما کامل شود». در جهرم، پدر و مادر به فرزند خردسالشان که روزه میگیرد، میگویند: «هر روز، نصف روز، روزه بگیر، آخر سر روزههای نصفه را میدهیم استاد ملکی (گیوه) دوز به هم بدوزد و یک ملکی برایت درست کند»؛ روز عید فطر هم پدر برای فرزندش یک جفت ملکی میخرد و دل او را شاد میکند. اما اگر در توان پدری نباشد که برای فرزندش هدیه بخرد، به او میگوید: «درست روزه نگرفتی و نخهایی که استاد ملکیدوز با آن ملکی را دوخت، پاره شده است»، و با این حرف از ناراحتی فرزندش میکاهد. در صغاد آباده، مادران به فرزندان نابالغشان که روزه میگیرند، یک مرغ سیاه و یک خروس سفید هدیه میدهند که معتقدند شگون دارد (همو، 137- 138). پدران و مادران کازرونی نسبت به روزهگرفتن کودکانشان بسیار مقیدند و عقیده دارند اگر فرزندانشان را از کودکی به نماز و روزه عادت ندهند، در بزرگی مشکل بتوان انتظار داشت که وظایف شرعیشان را بهجا آورند و در روز قیامت مورد بازخواست خداوند قرار میگیرند. وقتی میخواهند بدانند بچهای روزه است یا نه، به زبانش نگاه میکنند؛ اگر کمی سفید باشد، علامت آن است که چیزی نخورده و روزهدار است، اما اگر زبانش سرخ باشد، میگویند: «روزۀ پس کوزهای گرفتی»، یعنی روزهات را پشت کوزۀ آب گرفتی. این اصطلاح را در مورد اشخاص بالغ هم که روزهخواری میکنند، به کار میبرند. در سرایان فردوس به کودکان میگویند: «روزههای نصفۀ شما را بـه ملائکه میدهیم تا به هم بدوزند». بچهها هم تا ظهر روزه میگیرند و ظهر ناهار میخورند و مجدداً تا افطار جز آب چیزی نمیخورند. به بچهها میگویند که آب نمک دارد و روزهتان باطل نمیشود تا بچهها از تشنگی ناراحت نشوند. کودکانی که مریض میشوند، مادر برای آنکه از نگرانی فرزند بکاهد، برای هر روز که موفق نشود روزه بگیرد، 10 سیر گندم به فقیر میدهد و به فرزندش میگوید ملائکه در نامۀ اعمال او گناهی ثبت نمیکنند (همو، 138). در روستای قنیرجۀ گروس، دختران هشتساله و پسران ده تا دوازدهساله را به روزهگرفتن تشویق میکنند و به آنان بره، بزغاله یا گوسالۀ مادهای هدیه میکنند. به پسران ممکن است کرهاسب ماده نیز بدهند. تمام زادوولد حیوانِ پیشکشی هم به آن پسر یا دختر تعلق میگیرد و دختران هنگامی که عروسی میکنند، آنها را با خود به خانۀ شوهر میبرند. در اردکان یزد، برای تشویق بچهای که روزه میگیرد، چیزی میخرند یا یکی ـ دو متر از باغچۀ خانه را به او میدهند تا درخت یا سبزی بکارد. آنهایی هم که باغ و ملکی دارند، یکی ـ دو درخت میوه به فرزندشان که روزۀ اول را گرفته است، میبخشند. در مشهد، بیشتر بچهها ــ بهویژه دختران ــ را از هفتسالگی وادار میکنند که روزه بگیرند تا به روزه گرفتن عادت کنند و زمانی که روزه بر آنها واجب میشود، به زحمت نیفتند. در سال اول، فرزندشان را تشویق میکنند یک روز، روزۀ «گنجشکی» بگیرد و سال دوم، 3 روز و به این ترتیب هر سال که میگذرد، چند روز به روزها اضافه میکنند (وکیلیان، 138- 139). در گذشته، در برزک کاشان در همان سال اولی که کودک روزه میگرفت، پدر خانواده یک اصله درخت به اسم کودک نامگذاری میکرد و این درخت مال او میشد. این درخت بهعنوان هدیۀ اولین روزه همیشه باقی میماند و خاطرۀ اولین سالی را که روزه گرفته بود، برایش نگاه میداشت (جهانی، 67). در سیرجان، بچههای غیرمکلف را در سحر بیدار کرده، وادار به خوردن سحری میکردند و ظهر روز بعد، پس از صرف غذا، کمی «تَرف» (قرهقروت) به او میخوراندند و تا هنگام افطار او را از خوردن و آشامیدن منع میکردند و به او وعده میدادند که دو قسمت روزه بهوسیلۀ ترف به هم متصل و یک روزۀ کامل حساب میشود. به این روزه «ترفچسبون» میگفتند (مؤیدمحسنی، 298). در منطقۀ گیلان و دیلمان نیز رسم به همین منوال است و کودکان بهاصطلاح، روزۀ خود را «تَشکه = گره» میزنند (پاینده، 177). نخستین روزۀ بچهها در اولین سال تکلیفشان نیز در میان خانوادههای ایرانی خالی از آداب و رسوم نبوده است و هنوز هم بسیاری از آن رسوم پابرجا ست؛ برای مثال، در سیرجان دختر یا پسری که اولین روزهاش را میگرفت، از طرف بزرگترها تشویق میشد و در هنگام افطار، هدیهای به نام «سرروزهای» میگرفت که معمولاً چیزی از قبیل جوراب، روسری، تخممرغ رنگشده، و سکۀ پنج تا دهریالی بود (مؤیدمحسنی، همانجا). در بردسیر کرمان نیز بچهای که روزۀ اولش بود، افطار نمیخورد تا بزرگ خانواده، یا پدر و مادر به او «سرروزهای» بدهد (وکیلیان، 138). افطار نیز همچون سحری، آداب و رسوم خاص خودش را داشته و دارد. در گذشته، با دیدن ستاره در آسمان و یا ناپدیدشدن کامل سرخی غروب آفتاب، وقت افطار را تشخیص میدادند، اما امروزه تعیین وقت افطار به کمک رسانههای گروهی صورت میگیرد. قبل از افطار، بانوی خانه سفره را پهن کرده و مواد افطار را در سفره میچیند و افراد دور سفره نشسته و منتظر زمان افطار میشوند. روزهداران به محض رسیدن زمان افطار، با نام خدا و آرزوی قبولی طاعات، با آب جوش، خرما یا نمک افطار میکنند (حمیدی، 319). اهالی کیش نیز بلافاصله بعد از پایان اذان مغرب، با خرما یا یک لیوان آب یا یک سرانگشت نمک روزۀ خود را باز میکردند. آنها بعد از باز کردن روزه و قبل از افطاری، به مسجد میرفتند و نماز مغرب را به جماعت اقامه میکردند. برخی خانوادههای اهل سنت قبل از اذان یک سینی غذا به مسجد میفرستادند تا کسانی که از سر کار یا بیرون از خانه به مسجد میرفتند، با آن روزۀ خود را باز کرده و افطار کنند؛ یا اگر غریبهای در مسجد بود و جایی نداشت، با آن افطار کند. قبلاً فقط یک کاسه خرما فرستاده میشد، ولی در سالهای اخیر، افطار مفصلتر است و حتى گاهی برنج و گوشت هم میبرند (مختارپور، 510-511). در ماه رمضان، غذاها و خوراکیهای خاصی تهیه و طبخ میشود که معمولاً متناسب با فصل تغییر میکنند (نک : ه د، افطاری؛ سحر). ایام مختلف ماه رمضان از آغاز تا انتها، به باور مردم و برپایۀ تعالیم مذهبی و مناسبتهای تاریخی، ویژگیهای قابل توجهی دارند. مردم بیجار معتقدند که شخص روزهدار در روز اول ماه رمضان با خود بار نمک، در روز دوم سنگ، روز سوم کلوخ و از روز چهارم تا یک روز مانده به آخر، پنبه حمل میکند. روز آخر هم که شب عید فطر است، طاقت وی طاق میشود و بهاصطلاح میگویند: دیو به داخل شکمش رفته است و هرچه سحری خورده، نصیب دیو شده است (هاشمنیا، 64-65). برگزاری مراسم شبهای احیا از دیگر آداب ماه رمضان است. هنگام غروب شبهای نوزدهم، بیستویکم و بیستوسوم، ابتدا مردان و سپس زنان غسل احیا را انجام میدهند و خود را برای روضهخوانی و دعای مخصوص شبهای احیا آماده و طاهر کرده و به مسجد میروند و دعاهایی چون جوشن کبیر (ه م)، ابوحمزۀ ثمالی، ادعیۀ ویژۀ شب قدر و زیارت ویژۀ امام حسین (ع) میخوانند. مراسم احیا تا سحر ادامه مییابد و پس از آن مردم جهت خوردن سحری به خانۀ خود برمیگردند (نک : ه د، احیا). زنان و دختران گروس و بیجار در شب بیستوهفتم، بعد از تمامشدن نماز عشا، کیسۀ پول میدوختند. بعد از دوختن کیسه، یکـی ـ دو سکۀ پنـجریالی یا دوریالی را بـه 7 تن میدادند تا 7 «قل هو الله» بخوانند و به سکهها بدمند؛ آنگاه سکهها را به کیسه میدوختند و عقیده داشتند ماه رمضان ماه خیرات و برکت است و با دوختن کیسۀ پول، خداوند روزیشان را زیاد میکند. همچنین چون این شب، شب قتل ابنملجم است، با دوختن این کیسه، روزی وی هم نصیب آنان میشود. اگر کیسه به وسیلۀ دختران دمبخت دوخته شود، بهتر است و اثر بیشتری دارد (هاشمنیا، 64). برخی مردم در این شب افزون بر کیسۀ پول، پیراهن مراد هم میدوختند (نک : ه د، پیراهن مراد). مساجد از پررونقترین اماکن در ماه رمضان است. در بسیاری از شهرها و روستاها، جلسات وعظ و نماز جماعت و مراسم احیای ماه رمضان در مساجد برگزار میشود. مسجدها عموماً پر شده و مردم از هر طبقه و صنفی نماز ظهر و عصر را به جماعت اقامه میکنند. در گذشته نیز، بعد از نماز، امام مسجد اگر اهل فضل بود، خود به منبر میرفت و اگر بهاصطلاح، دست به منبر نداشت، واعظ دیگری برای مردم موعظه میکرد. در روزهای جمعه و شبهای احیا، مساجد پرجمعیتتر بود. برخی نیز قبل از افطار به مسجد رفته، نماز مغرب و عشا را به جماعت میخواندند (خوانساری، 137؛ مستوفی، 1/ 328؛ آلمانی، 1/ 269). در هر شب ماه رمضان، امام جماعت یا کسی که قرآن را حفظ است، یک جزء آن را قرائت میکند و تا پایان ماه، یک دور کامل قرآن قرائت میشود. بعضیها هم در منزل به قرائت قرآن میپردازند. برخی باور دارند هرکس قرائت قرآن را در ماه رمضان شروع کرده و آن را نیمه رها کند، مقروض خواهد شد (نک : مستوفی، همانجا؛ سعیدی، 367).
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید