دراویش کردستان
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
پنج شنبه 19 دی 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/246597/دراویش-کردستان
چهارشنبه 3 اردیبهشت 1404
چاپ شده
4
دَراویشِ کُرْدِسْتان، عنوان فیلم مستندی ساختۀ برایان موزر، کارگردان انگلیسی، در 1352 ش/ 1973 م، با دیدگاهی قومنگارانه، دربارۀ درویشان طریقت قادریِ منطقۀ بایوۀ کردستان ایران. کارگردان و دو همکار مردمشناس او، آندره سینگر و علی بلوکباشی (نک : دنبالۀ مقاله)، از جنبههای اجتماعی و سیاسی، کیفیت ارتباط میان درویش (مرید) و شیخ (مراد) را توضیح میدهند.اطلاعات و آماری که موزر از زبان راوی فیلم، برپایۀ تحقیق کتابخانهای، و درویشان و شیخ آنها، براساس تحقیق میدانی، به مخاطب فیلم ارائه میدهند، گویای آن است که این مستند براساس پژوهشی کموبیش کامل صورت گرفته است. بنیان اولیۀ فیلم پژوهش میدانی علی بلوکباشی در روستای بایوه، از توابع مریوان، با موضوع «دین و دگرگونی اجتماعی در دهکدۀ درویشنشین کردستان ایران» است (بلوکباشی، 233).این موضوع مؤید این نکته است که بهرهبردن از پژوهشهای قومشناختی در فیلمهای مستند و داستانی، نهتنها جنبههای مردمنگارانۀ فیلم را تقویت میکند، بلکه از حیث زیباییشناختی نیز آن را ارتقا میبخشد. به این منظور، لازم است که دستکم، یک مردمنگار آگاه در همۀ مراحل تولید، همراه گروه سازندۀ فیلم باشد (هایدر، 220). در فیلم دراویش کردستان بهجز بهرهگیری از پژوهش میدانی بلوکباشی، انسانشناسی انگلیسی به نام آندره سینگر نیز با کارگردان و تهیهکنندۀ فیلم همکاری داشت. او از جـوانترین نسل شاگردان ادوارد ای. اونس ـ پریچـارد در آخرین سالهای تدریسش در دانشگاه آکسفرد بود (بلوکباشی، 234) و در مقام محققِ مردمشناس، با واحد فیلمسازی شبکۀ تلویزیونی گرانادا همکاری میکرد (امامی، 318). این نوع بهرهگیری از دانش و معلومات انسانشناسان سبب میشود که اطلاعات کموبیش جامعی به مخاطب فیلم ارائه شود؛ از آن نوع اطلاعاتی که مسائل اجتماعی و اقتصادی نسبتاً پیچیدهای را برای مخاطب مطرح میکند (کولن، 172).در ابتدای فیلم، موقعیت اقلیمی روستای بایوه و وضع ساکنان آن به این شرح وصف میشود: «این داستانی است از گوشههایی از زندگی روزانه و عوامل ذهنی و معنوی گروه کوچکی از کردهای طریقت قادری، یکی از مسلکهای عرفانی اسلام، در دهکدۀ بایوه» که در چهارفرسخی شمال شرقی شهرستان مریوان، در کنار مرز عراق، واقع شده است. وضع مردمان این روستا بیشباهت به اهالی سایر روستاهای ایران نیست؛ اما پیروی مردم از تعالیم طریقت قادری، آنها را از دیگر روستاهای ایران منفک ساخته است (گفتار فیلم). بسیاری از افراد این جامعه از پناهندگان و آوارگان کردستان عراق هستند («دراویش ... »، npn.) که زمین زراعی ندارند. تصاویر فیلم به کمک گفتار راوی و اظهارات درویشان، وضع استقرار این مهاجران، استفادۀ آنها از معافیت گمرکی برای واردکردن و فروش کالاهای لوکس از عراق، گلهداری، کشاورزی، مراسم عروسی، مناسبات مردان و زنان روستا، و ایمان و اعتقاد اهالی به دین اسلام (تسنن و مذهب شافعی) و به شیوخ قادری را واگو میکند (نفیسی، فیلم ... ، 2/ 328). هدف موزر نشاندادن کیفیت رابطۀ میان قدرت مذهبی و سیاسی در فرهنگ پیروان این طریقت است («دراویش»، npn.).درویشان طریقت قادری معتقدند: «خداوند عالم، طریقت درویشی را به وسیلۀ جبرئیل به پیغمبر (ص) فرستاد، پیغمبر (ص) طریقت را به حضرت علی (ع) داد، و حضرت علی (ع) به حضرت حسین (ع)؛ طریقت از حضرت حسین (ع) نسلبهنسل میان مشایخ گشت، تا رسید به دست شیخ عبدالقادر گیلانی، و از او دستبهدست گشت، تا رسید به شیخ عبدالقادر کَسنزان، پدرِ شیخ کاکا محمد؛ شیخ کاکا محمد این طریقت را از پدرش گرفته و الآن آقا و بزرگ طریقت» است، و فرزندش شیخ حسین را به جانشینی خود برگزیده است (گفتار فیلم). درویشان قادری بایوه شیخ حسین را نمایندۀ مستقیم خدا میدانند و در مراسم ذکر و قیام که به سرپرستی او اجرا میشود، اعمالی انجام میدهند که بدون حضور و اجازۀ شیخ خطرناک است؛ مثل عبوردادن جریان برق از بدن، خوردن شیشه، دستبهدستدادنِ مارهای سمی، و فروکردن سیخ در بدن («دراویش»، npn.). آنها در مجلسِ «بازی»، پس از دستزدن به اعمال غیرعادی، با فریادِ «شیخ کاکا محمد هوار» از او استمداد میطلبند و شیخ نیز با فریاد «یا علی هوار، یا محمد هوار، کمکش کنید»، مریدان خود را یاری میدهد (گفتار فیلم).یکی از درویشان که کشاورز است، در توضیح و توجیه چنین رفتارهایی میگوید: «دین اسلام حق است. مسلمانها فرقی باهم ندارند، همه یکی هستند، همه خدا را میشناسند و ستایش میکنند. من برای خدا نماز میخوانم و روزه میگیرم. فقط درویشها هستند که به عشق خدا و رسول خدا (ص) و مشایخ، میتوانند به خودشان تیغ بزنند؛ آنها مذهب واقعیِ خدا را دارند. اگر کسی دین و ایمان ضعیف داشته باشد، نمیتواند آتش بخورد و تیغبازی کند؛ درویشان این کار را اجرا میکنند، تا نشان بدهند دین و مذهبشان راست و درست است» (گفتار فیلم). درویشان قادری شبهای سهشنبه و جمعۀ هر هفته پس از نماز جماعت، مجلس ذکر و قیام برگزار میکنند (نک : روحانی، 211)، اما فقط مواقعی اعمال شگفتانگیز خود را انجام میدهند که مهمانهای غریبه داشته باشند و بخواهند قدرتِ شیخ خود را به آنها اثبات کنند. مشایخ تیغبازی و خوردنِ آتش را دون شأن خود میدانند، اما پیروانشان، اگر شیخ اجازه بدهد، منعی برای اجرای این اعمال ندارند. به گفتۀ کشاورزانی که طرف گفتوگوی سازندگان فیلماند، به هر کاری که شیخ حسین یا حتى فرزند کوچکش، ایوب، از آنها بخواهند، عمل میکنند (از گفتوگوهای فیلم).برخلاف فیلمهای ساختهشدۀ دیگر دربارۀ درویشان قادری، مانند لحظاتی چند با دراویش قادریه، مطرب عشق، و ایران عرفانی، دنیای ناشناخته، برایان موزر کمتر مقهور و مبهوت خود مراسم شده، و بیشتر به توصیف و نمایشِ رابطۀ درویشان (مرید) با شیخ (مراد) توجه کرده است؛ بر این اساس، او از زوایای بیشتری به موضوع فیلمش پرداخته است (عادل، 180). موزر تلاش دائمی درویشان را در موقع زراعت، دامداری، چرای گوسفندان، ساختن خانقاه و مانند اینها نشان میدهد و به نقل از شماری از آنها، روایت میکند که «آدابِ ذکر» را برپا میدارند، اما تیغبازی نمیکنند. برخی دیگر میگویند هر کاری را که شیخ حسین از آنها بخواهد، انجام میدهند.شیخ حسین در هنگام ساختن فیلم دراویش کردستان، 27 سال داشت. او پس از اصلاحات ارضی 1342 ش در ایران، بهسبب آنکه کردِ مهاجر بود، صاحب زمین و ثروتی نشد، اما بهتدریج پیروانش قطعاتی از زمینهای خود را به وی بخشیدند، روی زمینهای او کار و زراعت کردند و شیخ کمکم صاحب ثروت و منابع اقتصادی فراوانی شد؛ هزینۀ خانقاه از محل ثروت او پرداخت میشد. گفتار فیلم اگرچه با نوعی بیطرفی این اطلاعات را به مخاطب انتقال میدهد، اما نوعی تعرض به مقام شیخ و قدرت او در لحن و گفتار فیلم وجود دارد. از قول درویشی نقل شده که برای آنها بهترین خدمتِ خالق، خدمت به شیخ است؛ به همین سبب، روی زمین او کار میکنند، در خرمنگاهش میخوابند و شبها از آن پاسبانی میکنند، و در آبدارخانۀ خانقاه و آشپزخانۀ شیخ خدمت میکنند، زیرا به عقیدۀ آنها شیخ برای خدا خدمت میکند، و آنها هم برای شیخ کار میکنند. موزر گفتوگویی هم با ملای روستا انجام داده، که به دانشآموزان، قرآن و گلستان سعدی میآموزد و معتقد است: انسانها باید با ایمان به قرآن، خدا را بشناسند (گفتوگوها و گفتار فیلم).جمعبندی موزر از رابطۀ معنوی شیخ و درویشان به این شرح است: بنیانگذاران طریقتهای صوفیانه و عرفانیِ اسلام، مانند شیخ عبدالقادر گیلانی، سرسلسلۀ طریقت قادری، کوشیدهاند تا فلسفه و تفکرات شخصی خود را با دستورهای قرآن، تعلیمات پیغمبر (ص) و پیشوایان مذهبی، و نیز فلسفه و حکمت شرقی و ایرانی بیامیزند و از مجموعۀ آنها، مسلکهایی با نظام و مرامهای مستقل فردی پدید آورند. موزر در فصل پایانی فیلمش، تأثیر عوامل نوین فرهنگ شهری را بر روستای بایوه برمیشمرد که به زعم وی میتواند موجب نقصان قدرت شیوخ قادری شود که مدت 8 قرن بر منطقه نفوذ داشتهاند. او با طرح این پرسش که «آیا در آینده مریدان شیخ کماکان از او اطاعت خواهند کرد؟» فیلمش را با تصویر کنایی کودکی که در گهواره آرمیده و پستانکی بر دهـان دارد، به پایـان میرساند (گفتـار فیلم؛ نیـز نک : نفیسی، فیلم، 2/ 330، «ایران ... »، 8).بهجز اینها، موزر در فیلم دراویش کردستان تنها به رابطۀ شیخ و درویشان و مراسم آنها بسنده نکرده، و پارهای از رسمها و آیینهایی را که مردم در روستای بایوه به آن اعتقاد دارند، نیز در فیلمش ثبت کرده است؛ برای نمونه، با نمایش مراسم عروسی پسر کرد ایرانی با دختر کرد عراقی، از قول داماد نقل میکند که او هنوز عروس را ندیده است و وقتی زنهای روستا به مرز بروند و عروس را بیاورند و او پا به خانۀ داماد بگذارد، داماد او را خواهد دید. داماد خروسی را از پشتبام به سوی جمعیتی میاندازد که بیرون از خانه ازدحام کردهاند، و مردم که معتقدند خروس شگون دارد، برای گرفتن آن تلاش میکنند. به روایت گفتار فیلم، در این روستا زنها گرفتار تعصبات شدید مردهایند و در مراسم جمعیِ آنان شرکت نمیکنند.موزر بیشتر براساس گفتار راوی و به کمک گفتوگو با درویشان، موضوع فیلمش (بهویژه رابطۀ معنوی درویشان و شیخ) را نشان میدهد، و از جنبههایی که به زیباییشناسی بصری فیلم مربوط میشود، غافل بوده است. با وجود این، دراویش کردستان با اغلب فیلمهای مستند غربیها دربارۀ ایران تفاوت دارد. موزر تا حدودی از کلیگوییها و پیشداوریهای فیلمهای مردمشناسی که غیرایرانیها ساختهاند، پرهیز، و موضوع را با دانایی، خلوص و احترام مطرح کرده است (نفیسی، همان، 7).دراویش کردستان در دو قسمت و با مدتزمانِ 52 دقیقه، رنگی، در فرمت VHS NTSC، به تهیهکنندگی تلویزیون بینالمللی گرانادا و با همکاری مرکز مردمشناسی ایران (وابسته به وزارت فرهنگ و هنر) ساخته شده، و فیلمبردار آن مایک دادز است که در 1355 ش / 1976 م همراه انتونی هاورث برای ساختن فیلمهای قوم باد و گوسفندها باید زنده بمانند، به ایران آمد.
امامی، همایون، «درنگی بر سینمای اتنوگرافیک ایران»، درآمدی بر انسانشناسی تصویری و فیلم اتنوگرافیک، به کوشش و ترجمۀ ناصر فکوهی، تهران، 1387 ش؛ بلوکباشی، علی، «ادوارد ای. اونس ـ پریچارد»، نامۀ انسانشناسی، تهران، 1383 ش، س 3، شم 6؛ روحانی پیرانشهر، کمال، تاریخ جامع تصوف کردستان، تهران، 1385 ش؛ عادل، شهابالدین، سینمای قومپژوهی، تهران، 1379 ش؛ کولن، ژان پیر، «به سوی آزادسازی سبک مستند»، درآمدی بر ... (نک : هم ، امامی)؛ نفیسی، حمید، «ایران از چشم بیگانه»، ترجمۀ هوشنگ گلمکانی، فیلم، تهران، 1366 ش، س 5، شم 54؛ همو، فیلم مستند، تهران، 1357 ش؛ هایدر، کارل جی.، فیلم مردمنگار، ترجمۀ مهرداد عربستانی و حمیدرضا قربانی، تهران، 1385 ش؛ نیز:
«The Dervishes of Kurdistan», Vermont State Colleges, Online Library, 2009.عباس بهارلو
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید