صفحه اصلی / مقالات / خلقیات ما ایرانیان /

فهرست مطالب

خلقیات ما ایرانیان


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 16 دی 1398 تاریخچه مقاله

خُلْقیّاتِ ما ایرانیان، کتابی از محمدعلی جمال‌زاده در نقد ویژگیها، خلقیات و روحیات مردم ایران. 
در بهمن‌ماه 1342، طاهر رخشنده، مدیر مجلۀ مسائل ایران، از نویسندگان و صاحب‌نظران دعوت کرد تا دربارۀ «خلقیات یک ایرانی امروز» آینۀ تمام‌نمایی فراهم نمایند و به دفتر مجله بفرستند (مسائل ... ، 206؛ جمال‌زاده، «خلقیات ... »، 367، خلقیات ... ، 9). یکی از جستارهای پرمایه که در تیر 1343 در آن نشریه به چاپ رسید، جستار بلندی بود از محمدعلی جمال‌زاده، به نام «خلقیات ما ایرانیان» کـه در 8 قسمت و در 8 شمارۀ پیاپی (س 2، شم‍ 9 ـ س 3، شم‍ 8) به چاپ رسید (نیز نک‍ : افشار، 966). چون این نوشتار و دیدگاه آن بسیار انتقادی، تند و صریح بود، نظر مخالف و موافق شماری از اندیشه‌ورزان آن روزگار را به خود جلب کرد و گفتمان تازه‌ای را در این میدان گشود (برای اطلاعات بیشتر در این‌باره، نک‍ : آراسته، 66-70؛ داوری، 26-32؛ جنابیان، 358-360). 
در 1345 ش، نشریۀ مذکور آن جستار را به صورت کتابی جداگانه به چاپ رساند (جمال‌زاده، خلقیات، 5). گزیده‌ای از آن را نیز مجلۀ خواندنیها در 1345 ش، در 9 قسمت و در 9 شماره (س 26، شم‍ 61-69) منتشر کرد (نک‍ : متینی، 270؛ افشار، همانجا). پس از نشر کتاب ــ جدا از اعتراضها و مخالفتهای برخی از نویسندگان ــ توجه ساواک و ادارۀ نگارش وزارت فرهنگ آن زمان نیز به این کتاب معطوف شد؛ تا آنکه پس از یک‌سال، از نشر کتاب  جلوگیری کردند و نسخه‌های آن از کتاب‌فروشیها جمع‌آوری شد (متینی، 270-273؛ افشار، 965؛ دهباشی، 803). جمال‌زاده بارها در نامه‌هایی به برخی از دوستان خود مانند مهدی بهشتی‌پور، جلالی، مصطفى دبیری، حسین طاهباز، محمود لواسانی، و محمدحسین مالک، از توقیف این کتاب و برخورد تند ادارۀ سانسور و برخی کسان با او به شدت گلایه کرده است. به نوشتۀ جمال‌زاده شدت برخوردها با او به گونه‌ای بوده است که حتى وی را خائن نیز قلمداد کرده بودند (نک‍ : نامه‌ها، 181-182، 305، جم‍‌ ). 
پس از چاپ نخست کتاب در سال 1345 ش، چاپ دوبارۀ آن ممنوع، و جمال‌زاده نیز مغضوب حکومت وقت شد و از برخی کارهای فرهنگی برکنار گردید (افشار، همانجا؛ جمال‌زاده، نامه‌ها، 678) و تا 1363 ش چاپ دیگری از کتاب صورت نگرفت. در این سال، یعنی پس از 18 سال، کتاب در ایالت فلوریدای آمریکا، توسط «بنگاه معرفت» به چاپ رسید. این چاپ با حذف دیباچۀ چاپ تهران و آوردن نامۀ مورخ 25 بهمن 1342 جمال‌زاده به مدیر مجلۀ مسائل ایران، و نیز «دیباچه‌ای تازه» و «تذکراتی دربارۀ کتاب» از جمال‌زاده، همراه بود (متینی، 269). «نشر نوید» در آلمان نیز کتاب را در 1371 ش با عنوان «بازچاپ» و با همان نام، ولی بدون دیباچۀ تازۀ جمال‌زاده، و بدون هیچ‌گونه اشاره‌ای به چاپهای گذشته و پیشینۀ کتاب، با همان دیباچۀ کوتاه جمال‌زاده که در چاپ نخست آمده بود، چاپ کرد. 
جمال‌زاده در آغاز کتاب، به بیان مختصری از مفهوم کلیدی که محور گفتار است، یعنی «خلقیات یک ملت» (آن هم از قول مجلۀ مسائل ایران) می‌پردازد. او معتقد است: «یک نفر ایرانی امروز از بسیاری جهات و به‌خصوص از لحاظ اخلاق، تفاوت زیادی با ایرانی دیروز و پریروز ندارد» (نک‍ : خلقیات، 10). وی دیدگاه خود را دربارۀ این پیش‌انگاره بیان نمی‌کند که آیا خلقیات و خصوصیات یک ملت یا یک قوم در گذر زمان دگرگون نمی‌شود؟ و آیا می‌توان گفت اقوام و ملتها در کنار ویژگیهای متغیر خود، خلقیات یا ویژگیهای ثابتی دارند که همواره پابرجا ست و آن ملت را همواره از دیگر اقوام و ملتها متمایز می‌کند؟ جمال‌زاده در پاسخ به این پرسشها به گردآوری نوشته‌ها و دیدگاههای پیشینیان ــ ایرانی و غیرایرانی ــ دربارۀ اخلاق و خصوصیات ایرانیها  پرداخت و کوشید تاریخچه و پیشینۀ این پرسش را که «دیگران دربارۀ ما چه گفته‌اند؟» یا «ایرانیها در مورد خودشان چگونه می‌اندیشند» گرد آورد (همانجا)، و درواقع ریشه‌یابی تاریخی کند. او ریشه‌های رفتاری ایرانی امروز را در تاریخ جست‌وجو می‌کند و ایرانی امروز را از ایرانی دیروز جدا نمی‌داند. 
جمال‌زاده حتى پا را فراتر می‌نهد و علت بنیادی عقب‌افتادگی ایرانیـان را همین خلقیـات و خصوصیـات و کاستیهـای اخلاقی ـ رفتاری می‌داند که همواره بوده، و گهگاه به آنها اشاره هم شده است. وی این خصوصیات بیمارگونه را علت اساسی بازماندن ایرانیان از کاروان پیشرفتهای مادی و رفاهی می‌پندارد و معتقد است: «تا وقتی که به وجود این بیماری آگاه و معترف نباشیم، به درمان نخواهیم رسید» (همان، 11-12). 
جمال‌زاده در قسمتهایی از کتاب به ویژگیهای پسندیدۀ ایرانیان می‌پردازد که در مقابل ویژگیهای ناپسند آنها بخش کوچکی از کتاب را تشکیل می‌دهد؛ هرچند وی این نکته را عمدی ندانسته است (نک‍ : لحظه‌ای ... ، 146). او به گفتۀ تقریباً همۀ بیگانگانی که با ایرانیان رفت‌وآمد داشته‌اند، استناد می‌کند، مبنی بر اینکه ایرانیان بااستعداد، تیزهوش، خون‌گرم، باعاطفه، حاضرجواب، خوش‌مشرب، خوش‌سلیقه، خوش‌صحبت، خوش‌معاشرت، دارای طبع شاعرانه، بلندنظر، متمدن، مبادی آداب، مهمان‌نواز، دست‌ودل‌باز و آبرومند هستند. روستاییان ایران (یعنی بیشتر، ایرانیان آن روزگار) نیز زحمت‌کش، قانع، وفادار، خوش‌باطن، باایمان، اهل رضا و متوکل هستند. او عشق و علاقۀ ایرانیان به علم و دانش را به سبب استقبال از سپاه دانش و نیز پیشرفت دانشجویان ایرانی در کشورهای دیگر، به عنوان یک ویژگی پسندیده برمی‌شمارد و به راست‌گویی ایرانیان از دوران باستان (به گفتۀ هرودت) و شهامت و ازجان‌گذشتگی در جریان باب و انقلاب مشروطه (به گفتۀ ادوارد براون) به عنوان ویژگیهای پسندیدۀ ایشان که بیگانگان به آن پرداخته‌اند، اشاره می‌کند (خلقیات، 15-16). 
وی در بخشی به نام «تفاوت اخلاقی ما با دیگران» پیش از آنکه به بیان نمونه‌ها و دلایل نویسندگان غیرایرانی بپردازد، به برتری حجم و اندازۀ خلقیات بد ایرانیان در برابر خلقیات خوب آنها اعتراف کرده، و تا اندازه‌ای به دفاع از ایرانیان و انتقاد از غربیها می‌پردازد، بدین مضمون که در همۀ ملتها صفات خوب و بد وجود دارد و برخی جاها بدفهمی و کژاندیشی شده، و صفات خوبی چون فروتنی و تعارفات ما را به چاپلوسی و دروغ‌گویی تعبیرکرده‌اند؛ با آنکه برخی از این صفات منفی به تفاوتهای بنیادی در تعریف حسن و قبح و معیارهای متفاوت سنجش اخلاقی در دو فرهنگ برمی‌گردد، به طوری که معنای بد و خوب را تغییر می‌دهد و یک ویژگی خوب در فرهنگ دیگر، بد جلوه می‌کند (همان، 16-23). او معتقد است بیشتر ایرادهایی که بر ما گرفته‌اند، به ویژگیهای درونی ما باز می‌گردد و در برابر ویژگیهای بیرونی یا ظاهری چون خوش‌مشربی، خوش‌گفتاری و خون‌گرمی که برای ما قائل شده‌اند، ویژگیهای درونی و مهم‌تری چون راستی، شرافتمندی، حقیقت‌جویی، شجاعت و نیکوکاری را از ما سلب کرده، و ایرانیان را فاقد این ویژگیها دانسته‌اند (همان، 25-26). 
جمال‌زاده 4 شیوۀ واکنش در برابر این برداشتها را برمی‌شمارد: 1. تجاهل و تغافل؛ 2. انکار؛ 3. تلافی؛ 4. خردورزی. وی پس از اینکه 3 راه نخست را نادرست و بی‌فایده می‌داند، تنها راه درست را استفاده از اندیشه و منطق می‌انگارد و بایسته می‌داند که انتقادها را با انصاف داوری کنیم و در راه رفع عیبهای خویش بکوشیم (همان، 48-54). سپس، نمونه‌هایی از نوشته‌ها و سروده‌های سده‌های پیشین را از ابن‌مقفع یا روزبه (سدۀ 2 ق)، عمعق بخارایی (سدۀ 6 ق)، سعدی (سدۀ 7 ق)، و نعیم سدهی اصفهانی (سدۀ 13 ق) می‌آورد. او از نویسندگان و شاعران هم‌روزگار خود نیز در اعتراف و انتقاد از خلقیات بد ایرانیان، از مصطفى فاتح، ارسلان پویا و تقی دانش، مطالب کوتاهی نقل می‌کند (همان، 56-64؛ نیز نک‍ : متینی، 275). وی در بخش دوم کتاب، دیدگاههای بیان‌شده دربارۀ «خلقیات ایرانیان» را به 4 دسته تقسیم می‌کند: 1. دیدگاه یونانیان و رومیان کهن؛ 2. دیدگاه غیرفرنگیان (ترک، تازی، تاتار)؛ 3. دیدگاه فرنگیان؛ 4. دیدگاه ایرانیان (متینی، همانجا). 
در دستۀ نخست از هرودت و پلوت (شاعر رومی سدۀ 2 ق‌م) ــ که در ستایش ویژگیهای خوب ایرانیان نوشته‌اند ــ نام می‌برد، و نیز به آمیانوس مارسلینوس (تاریخ‌نگار رومی سدۀ 4 م) که از خودستایی و بی‌رحمی و راحت‌طلبی ایرانیان نوشته است، اشاره می‌کند. 
از دستۀ دوم به «متنبی» (شاعر نامدار تازی) که بسیار از ایرانیان بد گفته است، «غازی غرای خان تاتار» از دودمان چنگیز در دورۀ صفویه و «روشنی بیک» از صاحب‌منصبان ترکیه که بسیار بدگویی کرده است، اشاره می‌کند. 
از دستۀ سوم که بخش عمده‌ای از کتاب را به خود اختصاص می‌دهد، به نوشته‌های سفیران، سیاحان، سفرنامه‌نویسان، شرق‌شناسان، مورخان، مشاوران نظامی و نویسندگان بسیاری استناد کرده، و به بخشهای کوتاهی از آنها اشاره می‌کند که در آن میان می‌توان از این افراد نام برد: جیمز موریه، گوته، ادوارد براون، شاردن، ولتر، راولینسن، سر جان ملکم، گوبینو، هانری مارتین، گوستاو لوبون، تئودُر نولدکه، پرسی سایکس، فوریه، ونسان مونتی، ژان لارتگی، و هانری گوبلو. بیشتر این افراد به خلقیات ناپسندی مانند دروغ‌گویی، دورویی، چاپلوسی، پنهان‌کاری، خودپسندی، فریب‌کاری، ستم‌پذیری و ستمگری، نادانی و خرافاتی بودن، نداشتن روحیۀ پژوهش و پیشرفت، و ترس اشاره کرده‌اند. شمار اندکی نیز مانند ادوارد براون، گوته و هانری مارتین به ویژگیهای نیک ایرانیان چون هوشمندی، خوش‌گفتاری، شهامت، مهربانی، ادب و بردباری اشاره کرده‌اند. 
در دستۀ چهارم شمار اندکی از ایرانیان را از سده‌های نخست اسلامی چون عبدالله بن مقفع (روزبه)، و سپس وحشی بافقی (سدۀ 10 ق)، و در روزگار قاجار افرادی چون سدهی اصفهانی، قائم‌مقام فراهانی، میرزا آقاخان کرمانی، و سپس میرزا محمد خان قزوینی، سید حسن تقی‌زاده، ابراهیم خواجه‌نوری و عارف قزوینی نام برده، و نمونه‌هایی از دیدگاههای انتقادی آنها را نسبت به خلق و خوی هم‌میهنان خود آورده است. در ادامه بخشهایی از داستانهای خود را در زمینۀ ویژگیهای بداخلاقی ایرانیان به آنها می‌افزاید (برای اطلاعات بیشتر در این‌باره، نک‍ : جمال‌زاده، کتابهای هزار بیشه، کشکول جمالی، صندوقچۀ اسرار و راه‌آب‌نامه). 
در پایان کتاب، جستار کوتاه (در 6 رویه) و بسیار متفاوتی به نام «شیوۀ انتقاد» در زمینۀ نقد ادبی آمده است. 
تلاش جمال‌زاده در پاسخ به پرسش مجلۀ مسائل ایران از خواست آن مجله بسیار فراتر می‌رود و او به عنوان یکی از اندیشه‌ورزان و روشن‌فکران روزگار خویش، با نگاهی ژرف به این پرسش می‌نگرد و پرسشهای دیگری را پیشِ روی می‌نهد و هشدار می‌دهد که این ویژگیهای ناپسند یکی از علل و شاید مهم‌ترین علت عقب‌ماندگی ایران است و تا زمانی که به آنها آگاه نباشیم و این ایرادهای اخلاقی را نشناسیم و نپذیریم، در راه برطرف کردن و مبارزه با آنها پیروز نخواهیم شد. او شاید به علت شتاب‌زدگی در نوشتن این جستار، به اعتراف خود، بسیاری از شعرا و اندیشمندان گذشته‌های دور و نزدیک ایران را، که در این میدان سخن رانده‌اند، نادیده می‌گیرد (خلقیات، 66). وی در دفاع از کتاب خود در نامه‌ای که به ایرج افشار نوشت، کار خود را همچون یک «شوک» تکان‌دهنده بر فرهنگ و تربیت ایرانیان برای حرکت و رفع عیبهای خویش قلمداد کرده است (نک‍ : افشار، 972). 
بسیار بجا و بایسته می‌بود اگر جمال‌زاده در آغاز کتاب، بیانی دانشورانه از واژه‌هایی چون «خلقیات»، «خصوصیت و روحیات»، «اخلاق یک قوم»، و «عادات یک جامعه» به دست می‌داد تا خواننده به روشنی بداند مراد او از این واژه‌ها چیست؟ و اینکه «هر ملتی دارای ویژگیهای استواری است که در درازای تاریخ دگرگون نخواهد شد»، بر پایۀ چه دلایل و پژوهشهای فرهنگی و انسان‌شناختی بیان شده است (برای آگاهی بیشتر دربارۀ تعریف روحیات و ویژگیهای پایدار ملل، نک‍ : زیگفرید، 1-3). 
اشکال دیگر این جستار دوپاره بودن آن است که به شیوۀ درستی به هم پیوند نخورده است و همان دوپارۀ چاپ‌شده در مجلۀ مسائل ایران را در کنار هم به کتابی یگانه تبدیل ساخته‌اند که به ایراداتی ازجمله گسستگی و نیز بازآوری و تکرار بخشها انجامیده است. 
از سوی دیگر، بسیاری از نمونه‌های آورده‌شده از نویسندگان به تنهایی گواه بر دیدگاه اصلی نویسنده دربارۀ ایرانیان نیست و باید همۀ نوشته‌های آن نویسنده بررسی شود تا دید کلی او به دست آید. جایگاه نویسنده و نوشتۀ او و وضعیتی که در آن بوده و بر او چیره شده، و میزان آگاهی و آشنایی او با فرهنگ ایرانیان نیز باید آشکار شود تا ارزش داوری او نمودار گردد (نک‍ : سراوانی، 414). از این‌رو، بسیاری از نمونه‌هایی که نویسنده آورده، بسیار کوتاه و فشرده است و خارج از متن و فضای سخن نویسنده داوری و بررسی شده است. بسیاری از نمونه‌ها و پانوشتهای این کتاب، با نشانی روشن یا ذکر مأخذ و منبع همراه نیست و این از ارزش و جایگاه علمی یک پژوهش می‌کاهد. 

مآخذ

آراسته، رضا، «ایران، مسائل و امکانات»، مسائل ایران، تهران، 1344 ش، س 3، شم‍ 2-3؛ افشار، ایرج، «خلقیات ما ایرانیان» (نامه‌ای از جمال‌زاده)، آینده، تهران، 1358 ش، س 5، شم‍ 7- 9؛ جمال‌زاده، محمدعلی، خلقیات ما ایرانیان، تهران، 1345 ش؛ همو، «خلقیات ما ایرانیان»، آینده، تهران، 1358 ش، س 5، شم‍ 7-9؛ همو، لحظه‌ای و سخنی، تهران، 1372 ش؛ همو، نامه‌ها، تهران، 1378 ش؛ جنابیان، شاهرخ، «در حاشیۀ خلقیات ما ایرانیان»، مسائل ایران، تهران، 1345 ش، س 3، شم‍ 11؛ داوری، رضا، «خلقیات ما ایرانیان و مقدمۀ جمال‌زاده بر کتاب یونانیان و بربرها»، انتقاد کتاب، تهران، 1345 ش، س 3، شم‍ 8؛ دهباشی، علی، برگزیدۀ آثار سید محمدعلی جمال‌زاده، تهران، 1378 ش؛ زیگفرید، آ.، روح ملتها، ترجمۀ احمد آرام، تهران، 1342 ش؛ سراوانی، سهراب، «نفی حکمت مکن از بهر دل عامی چند»، ایران‌نامه، واشینگتن، 1365 ش، س 4، شم‍ 3؛ متینی، جلال، «دربارۀ خلقیات ما ایرانیان»، همان، 1364 ش، س 4، شم‍ 2؛ مسائل ایران، تهران، 1342 ش، س 2، شم‍ 4.  

زاگرس زند

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: