راشدالدین سنان
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
یکشنبه 1 دی 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/246145/راشدالدین-سنان
یکشنبه 31 فروردین 1404
چاپ شده
24
راشِدُالدّینْ سِنان (528- 588 ق / 1134-1192 م)، داعی اسماعیلیۀ نزاری، و مهمترین رهبر نزاریان شام در دورۀ الموت. باوجود شهرت فوقالعادۀ راشدالدین سنان در منابع اسلامی و مسیحی، اطلاعات مربوط به زندگی و اقدامات او در طول دورۀ رهبریاش بر نزاریان شام محدود و مبهم است.بهاستناد مهمترین شرح حال برجایمانده از سنان، او در روستایی به نام عَقرالسُدن، میان بصره و واسط، به دنیا آمد (یاقوت، 3 / 274، 697). پدرش امامیمذهب بود و از اعیان بصره به شمار میرفت. سنان در بصره رشد کرد و معلم کودکان شد. در نوجوانی با آموزههای نزاریان آشنا شد و در پی پیشامدی، قصد سفر به الموت کرد. در الموت مورد توجه کیا محمد بن بزرگامید قرار گرفت و در کنار فرزندان او به تحصیل پرداخت و الٰهیات اسماعیلی و شماری از آثار فلسفی همچون رسائل اخوان الصفا را مطالعه کرد (نک : ابنعدیم، 261-262).هنگامیکه حسن على ذکره السلام (ﻫ م) در 557 ق / 1162 م در الموت به قدرت رسید، سنان را به قلعههای نزاریان در شام مأمور کرد. سنانْ پنهانی راه شام را در پیش گرفت و از طریق موصل و رقه به حلب، در قلمرو اتابکان زنگی رفت و سرانجام به قلعۀ کهف، از قلاع نزاریان شام رسید. سنان بیآنکه مدعی رهبری باشد، تا مرگ شیخ ابومحمد، داعی منطقۀ جبل و رهبر نزاریان شام، در قلعۀ کهف اقامت داشت. او موفق شد مشاجرات داخلی نزاریان شام را پس از شیخ ابومحمد پایان دهد و بهاستناد دستوری از سوی الموت، رسماً بهعنوان رهبرِ دعوت نزاری شام تعیین شود (همو، 262-264؛ صفدی، 15 / 282-284).سنان پس از رسیدن به رهبری، دستبهکار تحکیم قلمرو و سازماندهی دعوت نزاری در شام شد. او قلعههای اسماعیلی در جبل بهراء را مستحکم، قلعههای رصافه و خوابی را بازسازی، و منطقۀ علیقه را تسخیر کرد. افزونبر اینها، نیروهایی را با عنوان «فدایی» سازماندهی کرد که مسئول اجرای مأموریتهایی خطرناک، همچون قتل مخالفان نزاریان بودند (لویس، 373-374؛ دفتری، «ادبیات ... »، 56). به نظر میرسد سنان سپاه یا لشکری از نیروهای نزاری نداشت و مهمترین اقدامات او علیه دشمنان و مخالفانش، توسط فداییان صورت میپذیرفت (هاجسن، 190).مناسبات سنان با همسایگان خود در شام بهاقتضای سیاستِ بقای پایگاههای نزاریان، متفاوت بود و گاه مورد تجدیدنظر قرار میگرفت. برای نزاریان شام، نورالدین زنگی حاکم شام، و صلاحالدین ایوبی که در اوج قدرت بودند، دشمنانی مهمتر از صلیبیان به شمار میآمدند (همو، 186-187)؛ بااینحال، در طول زعامت سنان بر نزاریان شام، و تا هنگام مرگ نورالدین، نبردی میان این دو صورت نگرفت. نورالدین پیش از مرگ، قصد حمله به قلاع نزاریان را داشت و مکاتباتی قهرآمیز نیز میان سنان و نورالدین جریان داشت (ابنخلکان، 5 / 185-187)، اما با مرگ نورالدین در 569 ق / 1174 م، عملاً خطر حمله دور شد (دفتری، «تاریخ ... »، 398).پس از نورالدین زنگی، صلاحالدین ایوبی مصمم شد شام را ضمیمۀ قلمرو خود سازد. او که در 567 ق با غلبه بر فاطمیان مصر، دولتی سنی در آنجا بنا نهاده بود، پس از تصرف دمشق، حمص و حماه، حلب را نیز در محاصره گرفت. در حلب گمشتکین، وزیر اسمـاعیل ــ فرزنـد خردسـال نورالدین ــ بـرای مقـابله بـا صلاحالدین از سنان کمک خواست. نزاریان میان سالهای 570-571 ق / 1174-1175 م، دو بار به جان صلاحالدین سوءقصد کردند (ابناثیر، 9 / 407- 408، نیز 417- 418؛ ابنعدیم، 366-367؛ ابنشداد، 96). یک سال بعد، صلاحالدین برای انتقام، قلعۀ مِصیاف را به محاصره درآورد. اینبار سنان با میانجیگری شهابالدین حارمی، حاکم حماه، توانست صلاحالدین را از محاصره منصرف کند (ابناثیر، 9 / 423). دربارۀ جزئیات صلح صلاحالدین با راشدالدین سنان و نیز نفوذ نیروهای وفادار به سنان در اردوی صلاحالدین، گزارشهایی برجا ست (نک : ابنعدیم، 264-267؛ ابوفراس، 460-461).با وجود مصالحۀ صلاحالدین با سنان، اتابکان زنگیِ حاکم حلب، مناسبات دوستانه با سنان نداشتند. نزاریان در 573 ق به تحریک گمشتکین، شهابالدین ابوصالح بن عجمی وزیر ملک صالح اسماعیل را ترور کردند. دیگر بار، در 575 ق / 1179 م، هنگامیکه ملک صالح روستای نزاری «حجیرا» در نزدیکی حلب را اشغال کرد و چون به درخواست سنان برای عقبنشینی پاسخ رد داد، فداییانْ بازار حلب را به آتش کشیدند (ابنعدیم، 374، 378).مناسبات سنان با مسیحیان نیز بهمانند دیگر همسایگان بهاقتضای شرایط تغییر مییافت. سنان در برابر صلیبیان دستکم برای مدتی سیاستی مسالمتآمیز برقرار کرد. دراینمیان دشمنی جدید برای نزاریان شام پیدا آمد و آن، گروهی از مسیحیان شام به نام شهسواران مهماننواز بودند که مستقیماً از پاپ فرمان میبردند و در 537 ق / 1142 م، قلعۀ معروف حصنالاکراد را در جنوب جبل بهراء در اختیار داشتند. نزاریان سالانه به شهسواران معبد خراج میپرداختند. سنان در حدود سال 569 ق / 1174 م هیئتی به نزد آمالْریک اول فرستاد و خواهان تجدید روابط رسمی با مملکت اورشلیم گردید؛ بدان امید که از پرداخت خراج به شهسواران معبد خلاصی یابد. پادشاه مملکت اورشلیم وعدۀ لغو خراج سالانه را داد. هیئت نزاری هنگام بازگشت، مورد حمله قرار گفت و همگی افراد آن بهدست یکی از شهسواران معبد به نام والتر منیلی کشته شدند. گرچه آمالریک قصد تنبیه شهسواران معبد را داشت، اما حادثۀ مرگ او در 570 ق / 1174 م مذاکرات را بینتیجه گذاشت (صوری، 2 / 967- 969؛ دفتری، همانجا).در سال 588 ق / 1192 م، کُنراد اهل مونفرا، پادشاه اورشلیم، به ضرب خنجرِ دو راهب کشته شد. چنان شایع شد که ضاربان از فداییان اسماعیلی هستند و از سوی سنان ــ که در میان مسیحیان بـه شیخالجبل شهـرت داشت ــ فرستـاده شدهاند. به اظهـار منـابع اسلامی، صلاحالدین از سنان درخواست قتل کنراد را کرده بود (ابناثیر، 10 / 105). حادثۀ قتل کنراد مورد توجه تاریخنگاران مسیحی قرار گرفت و توضیحاتی دربارۀ فرقۀ اسماعیلیه در متون خود آوردند. این توضیحات به همراه نوشتههایی که مارکوپولو، سیاح ونیزی، دربارۀ شیخالجبل و چگونگی پرورش فداییان داشت، برای مدتها اساس آشنایی اروپاییان با مذهب اسماعیلیه بود که از آن با لفظ اساسین (برگرفته از حشیشین) یاد میکردند (دفتری، «تاریخ»، 6).افزونبر حکومتهای منطقۀ شام، گروهی از مسلمانان سنی افراطی نیز به نام «نبویه» در منطقۀ شام فعالیت داشتند و از جملۀ دشمنان نزاریان به شمار میآمدند (ابنجبیر، 252). ابوفراس از حیلهای که سنان برای غلبه بر این طایفه به عمل آورد، یاد کرده است (ص 470-471).سنان با حسن على ذکره السلام سابقۀ دوستی داشت. هنگامیکه حسن در الموت اعلام قیامت کرد (نک : ه د، 20 / 635)، سنان وظیفۀ افتتاح این دور را در شام بر عهده گرفت. بااینحال، عقیده به قیامت در میان نزاریان شام بازتابی محدود داشت. مؤلفان نزاری شام بیش از آنکه دلبستۀ آموزۀ قیامت باشند، به جهانشناسی و تاریخ دوری فاطمیان وفادار بودند. روایاتی دربارۀ کشمکش خداوند الموت با سنان در دست است که نشان از عدم پیروی تام و تمام سنان از آموزههای الموت دارد. متون برجایمانده از نزاریان شام اشارۀ مستقیم به آموزۀ قیامت ندارد و بهجای آن، شماری از عقاید منسوب به فرقۀ نصیریه همچون اعتقاد به تناسخ و حلول در آنها به چشم میخورد (دفتری، همان، 400-402؛ هاجسن، 190-192).سنان محبوبیت و شهرتی بیسابقه در جامعۀ نزاری شام داشت، بهطوریکه میتوانست مستقل از پایگاه اصلی نزاریان در الموت باشد. بااینحال، روشن نیست که او چه جایگاه و مرتبهای برای خود قائل بود. به گزارش برخی منابع، شماری از نزاریان شام که نام سنانیه بر آنها دادهاند، او را بهمانند امام، احترام میکردند (ابنخلکان، 5 / 185). علاوهبراین، ظاهراً در میان نزاریان شام اعتقاداتی افراطی نسبت به سنان رواج داشته است. بنابه گزارشی در 572 ق / 1176 م، شماری از اهالی جبلالسماق، سنان را معبود خود میدانستند و خود را آلوده به فسقوفجور کرده بودند. اینها که خود را «صُفاة» (اهل صفا) مینامیدند، محرمات دینی را کنار گذاشته، و مدعی بودند سنان معبود است. پس از آنکه ملک صالح با قشون حلب برای سرکوب آنها روانه شد، این گروه در جبال پناه گرفتند. سنان پس از آگاهی از ماجرا، اهالی حلب را متقاعد به بازگشت کرد و خود بر آنها حمله برد و شماری از آنها را به قتل رساند (ابنعدیم، 261، نیز 373-374).راشدالدین سنان در ادبیات دورههای بعدی اسماعیلیان شام بهمانند اولیاءالله دانسته شده، و مرتبهای علوی در حد جایگاه امام به او داده شده است (دفتری، همانجا).راشدالدین سنان در 588 ق در قلعۀ کهف درگذشت (صفدی، 15 / 282؛ ابوالفدا، 3 / 85).
ابناثیر، الکامل، به کوشش عمر عبدالسلام تدمری، بیروت، 1417 ق / 1997 م؛ ابنجبیر، محمد، رحلة، بیروت، دار صادر؛ ابنخلکان، وفیات؛ ابنشداد، یوسف، النوادر السلطانیة، به کوشش جمالالدین شیال، قاهره، 1415 ق؛ ابنعدیم، عمر، زبدة الحلب من تاریخ حلب، به کوشش خلیل منصور، بیروت، 1417 ق / 1996 م؛ ابوالفدا، المختصر فی اخبار البشر، [قاهره]، المطبعة الحسینیه؛ صفدی، خلیل، الوافی بالوفیات، به کوشش احمد ارناؤوط و ترکی مصطفى، بیروت، 1420 ق / 2000 م؛ صوری، ویلیام، تاریخ الحروب الصلیبیة، ترجمۀ سهیل زکار، بیروت، 1424 ق؛ لویس، برنارد، «پیدایش اسماعیلیه»، اسماعیلیان، ترجمۀ یعقوب آژند، تهران، 1363 ش؛ یاقوت، بلدان؛ نیز:
Abū Ferās, «Section du noble écrit, vertus de notre seigneur Râschid ad-Dîn», tr. S. Guyard, JA, 1877, vol. IX(3); Daftary, F., Ismaili Literature, London, 2004; id., The Ismāʿīlīs: Their History and Doctrines, Cambridge, 1990; Ebn-e Adīm, O., «Biography of Rāšid al-Dīn Sinān», tr. B. Lewis, Arabica, 1966, vol. XIII(3); Hodgson, G. S., The Order of Assassins, Chicago, 1955.
مسعود تاره
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید