دیکالجن حمصی
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
چهارشنبه 27 آذر 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/246009/دیکالجن-حمصی
چهارشنبه 3 اردیبهشت 1404
چاپ شده
24
دیکُالْجِنِّ حِمْصی، لقب عبدالسلام بن رَغبان بن عبدالسلام کَلبی سَلَمانی (161-235 یا 236 ق / 778- 849 یا 850 م)، شاعر شامی عصر عباسی. نیای بزرگ او، تمیم که از مردم روستای مؤته در شام بود، نزد حبیب بن مَسلَمۀ فِهْری (د 42 ق / 662 م)، یکی از فرماندهان نظامی معاویه، اسلام آورد (ابنعساکر، 36 / 201-202؛ ابنخلکان، 3 / 184؛ ضیف، 324). پدربزرگش، حبیب، در زمان خلافت منصور، دومین خلیفۀ عباسی (136- 158 ق)، کاتب دیوان بود و مسجد ابنرغبان در بغداد منسوب بدو ست (جاحظ، 105؛ جهشیاری، 67؛ حاجری، 361-362؛ ضیف، همانجا؛ قوال، 10؛ ملوحی، 6-7؛ EI2).ابنخلکان به نقل از ابنجراح با تردید گفته که دیکالجن از موالی قبیلۀ طیء است (3 / 184-185). شاعر در بیتی خود به نسبت کلبیاش اشاره کرده است (نک : چ قوال، 126). نسبت سَلَمانی او نیز به خاستگاه اصلی وی، سَلَمیّه (یا سَلَمْیَة، نک : یاقوت، 3 / 123) اشاره دارد (ابنخلکان، 3 / 184).روایات مختلفی برای ملقبشدن وی به دیکالجن نقل شده است: دیکالجن براساس تعریف دمیری (1 / 485) حشرهای (دُوَیْبة) است که در باغها به چشم میخورد؛ این حشره در شراب کهنه افکنده میشود تا بمیرد؛ آنگاه آن را در صدفی مینهند و در وسط خانه زیر خاک میگذارند تا موریانهها را از میان ببرد؛ چون شاعر بسیار به باغها میرفته، به دیکالجن ملقب شده است. نیز گفتهاند دیکالجن حشرهای است که در خم شراب یافت میشود، و ازآنجاکه شاعر به خوردن شراب عادت داشته، بدین نام خوانده شده است. چند روایت دیگر نیز دراینباره داریم، ازجمله اینکه خاستگاه این نامگذاری چشمان سبزرنگ شاعر بوده، و دیگر اینکه او در شعرش به دیک (نک : چ مهنا، 66-67) اشاره کرده است (نک : ثعالبی، 69؛ قوال، 10-11؛ ملوحی، 6؛ حَجی، 5- 8؛ عانی، 87- 88).دیکالجن در حمص متولد شد و شرححالنویسان گفتهاند که بهسبب دلبستگی، تا پایان عمر آنجا را ترک نکرد، نه برای رفتن به دربار خلفا، و نه برای هماوردی با دیگر شاعران. به گمان برخی از منابع سفرنکردن او شاید به احساس ناتوانی در سرودن شعر و رویارویی با دیگر شاعران ارتباط داشته باشد (ابوالفرج، 14 / 15؛ گلدسیهر، I / 144؛ EI1؛ نیز نک : دنبالۀ مقاله)؛ بااینهمه، ابنعساکر آورده است که دیکالجن به دمشق رفته و ابنمدبّر، کارگزار آنجا را مدح گفته است (36 / 201). برخی از نویسندگان معاصر نیز گزارش دادهاند که او سفری به مصر داشته است (نک : مطلوب، 7).شرححالنویسانْ او را شیعۀ میانهرو دانستهاند که امام حسین (ع) را رثا گفته است؛ اما افزودهاند که وی شاعری سبکسر و لاابالی، میگسار و خوشگذران نیز بوده است (ابوالفرج، 14 / 51، 52؛ ابنخلکان، همانجا)؛ اما محققان معاصر، او را شیعهای سختگیر خواندهاند (مثلاً نک : حجی، 21؛ ضیف، 324-325). گفتنی است که دیکالجن سخت مورد حمایت احمد بن علی هاشمی و برادرش جعفر بود و آنان را مدح و پس از مرگ رثا گفته است. این دو برادر از اعقاب صالح بن علی بن عبدالله بن عباس در سلمیه بودند که خاندان آنان از آغاز حکومت عباسی در آنجا نفوذ و اقتدار داشته اسـت (نک : بلاذری، 1 / 136؛ ابنحزم، 1 / 22؛ ابوالفرج، 14 / 52، 63- 64؛ نیز دیکالجن، چ قوال، 29-32؛ دربارۀ اعقاب صالح بن علی، نک : عباسی، 129-132).از سوی دیگر در منابع از دیکالجن بهعنوان یک شاعر شعوبی و ضدعرب متعصب و یک میهنپرست شامی یاد شده است (نک : دنبالۀ مقاله) و روایت کردهاند که گفته است: عربها بر ما برتری ندارند؛ ما نیز همانند آنان از نژاد ابراهیم (ع) هستیم و چون آنان اسلام آوردهایم؛ اگر یکی از آنان فردی از ما را به قتل برساند، با مرگ مجازات میشود (ابوالفرج، 14 / 51؛ ابنخلکان، همانجا؛ مردمبک، 406؛ گلدسیهر، همانجا؛ GAL, I / 85). ابیاتی منسوب بدو در دست است که در آنها خود را غیرعرب دانسته، و به قیصر و کسرى بالیده و آنان را قلۀ شرف و بزرگواری معرفی کرده است (ابنعساکر، 36 / 203).به گفتۀ شرححالنویسان، دیکالجن به دختری نصرانی به نام وَرْد (یا دنیا) دل بست و پس از آنکه ورد اسلام آورد، با او ازدواج کرد، اما چندی بعد بهسبب وضعیت بد اقتصادی به دوست و حامی خود، احمد بن علی هاشمی، در سلمیه پناه برد و مدتی را نزد او گذراند. در زمان اقامت شاعر در سلمیه، پسرعمویش که از سوی شاعر هجو شده بود و بدو کینه میورزید، داستانی ساخت و همسر دیکالجن را به عشقورزیدن به یکی از غلامان شاعر متهم کرد. پس از انتشار این خبر، دیکالجن به حمص بازگشت و همسرش را به قتل رساند؛ اما پس از آنکه دروغبودن خبر برایش آشکار شد، پشیمان گشت و اندوه و ندامت خود را در اشعار بسیاری بیان کرد. این داستان در منابع گوناگون بسط یافته و با جزئیاتی غیرواقعی ارائه شده است و حتى براساس آن، حکایتهای دیگری هم ساختهاند. برخی از معاصران گفتهاند که عمر ابوریشه، شاعر سوری معاصر، قصیدۀ معروف خود «کأس» را با الهام از این حکایت سروده است (ابوالفرج، 14 / 55-57؛ ابنخلکان، 3 / 186-187؛ «دائرةالمعارف ... »، I / 194؛ عوض، 216؛ قوال، 13).برخی روایتها حکایت از آن دارد که وی خود را در شاعری همپایۀ شاعران همعصرش نمیدانسته، و از رویارویی با آنان خودداری میکرده است؛ ازجمله گزارش شده است که ابونواس (ح 140- 198 ق / 757-814 م)، شاعر مشهور عصر عباسی، هنگام سفر به مصر برای مدح خصیب بن عبدالحمید، حاکم مصر، در حمص توقف کرد و دیکالجن که میدانسته او شاعری بزرگ است، نخست خود را از او پنهان ساخت تا ناتوانیاش در برابر وی آشکار نگردد؛ اما ابونواس به منزل او رفت و توسط کنیز دیکالجن برای او پیام فرستاد که اهل عراق شیفتۀ تو هستند؛ آنگاه شاعر با او ملاقات کرد (ابنخلکان، 3 / 185).گفتهاند که ابوتمام (د 231 ق / 846 م) در حمص به دیکالجن پیوست و برخی از اسلوبهای شعری، بهویژه بهکارگیری صنایع لفظی را از او آموخت (همو، 3 / 184-185؛ فاخوری، 729). دیکالجن پس از درگذشت ابوتمام، وی را رثا گفت. به گزارش برخی از منابع، شاعر خود در زمان حکومت متوکل درگذشت (ابنخلکان، همانجا).
دیکالجن در همۀ موضوعات متداول زمان خود همچون مدح، غزل، وصف خمر، رثا، هجا، حکمت و وصف شعر سروده است، اما برخی از موضوعات یادشده بهعنوان یک فن مستقل نزد او شناخته نمیشود. بلندترین ساختههای او به مدح و رثای اهل بیت (ع) و بهویژه مدح امام علی (ع) و رثای امام حسین (ع) اختصاص دارند (ح 120 بیت).ابوالفرج اصفهانی که دیکالجن را شاعری زبردست معرفی کرده، سبک شعر او را به ابوتمام و مکتب شعری شام (برای آگاهی از ویژگیهای این مکتب، نک : فروخ، 2 / 42-43) پیوند داده است (14 / 51). بااینهمه، اسلوب سادۀ دیکالجن با ابوتمام تفاوت بسیار دارد (نک : مردمبک، 412؛ «دائرةالمعارف»، همانجا). ابنرشیق، شاعر را در فن رثا تواناتر از ابوتمام دانسته، و نمونههایی از رثای او را دربارۀ همسرش، وَرد، آورده است (2 / 149-150). نیز گزارش شده که ابوتمام خود به برتری او اعتراف کرده است (ابنتغریبردی، 3 / 78).صاحب اغانی ابیاتی از او آورده که نشان میدهد شاعر گاه همگام با ذوق فرومایگان زمان، هرزهسرایی آمیخته با هجو نیز داشته است (ابوالفرج، 14 / 60-62؛ عوض، 242-243؛ EI2).اهمیت شعر دیکالجن از نظر شاده2 (نک : EI2) در ندای برابری میان عشیرۀ شامی مستعرب خود و اعراب خالص است، اگرچه او اشاره میکند که شاعر در مواردی رقابت میان عرب شمال ــ عدنانیان ــ و عرب جنوب ــ قحطانیان ــ را ستوده اسـت (نیز نک : GAS, II / 475).
گزارشها حاکی از آن است که در زمان زندگی شاعر کسی سرودههای او را گرد نیاورد؛ به همین سبب احتمال دارد که پارهای از سرودههای او از میان رفته باشد. ظاهراً در اواخر سدۀ 4 ق، ابوالحسن علی بن محمد شمشاطی (زنده در 337 ق) دیوانی از دیکالجن فراهم آورده بود (یوسف، 363؛ GAS، همانجا) که اینک در دست نیست. عبدالمعین ملّوحی و محییالدین درویش نخستینبار سرودههای دیکالجن را که بیش از 417 بیت میشد، از منابع گوناگون ادبی جمعآوری کردند و آنها را همراه با مقدمهای بسیار کوتاه با شیوهای نهچندان علمی با عنوان دیوان دیکالجن الحمصی منتشر ساختند (حمص، 1960 م). پس از آن چندین بار این دیوان توسط محققان تکمیل و منتشر شد؛ ازجمله احمد مطلوب و عبدالله جبوری با استفاده از کتابهایی چون اغانی، دیوان المعانی و محاضرات الادباء، و با استناد به دستنوشتی از سرودههای دیکالجن که بیشتر در مدح اهل بیت بود و شیخ محمد سماوی (د 1370 ق) با عنوان المُلْتَقط من شعر عبدالسلام بن رغبان دیکالجن گردآوری کرده بود، دیوان را دوباره به طبع رساندند (نک : مطلوب، 20). عبدالامیر مهنا با افزودن حدود 30 بیت از سرودههای شاعر که در المحب و المحبوب و المشموم و المشروب سَریّ بن رَفّاء یافته بود، بار دیگر دیوان را نشر داد (بیروت، 1990 م). سپس انطوان محسن قوّال آن را منتشر کرد (بیروت، 1412 ق / 1992 م) که از چاپهای پیشین کاملتر و دقیقتر است. ظاهراً آخرین چاپ دیوان از مَظهر حَجّی است که در دمشق (1987 م) انتشار یافت. حجی دیوان را به دو بخش تقسیم کرده است: بخش اول اشعاری را در بر میگیرد که همۀ منابع در نسبت آنها به شاعر اتفاقنظر دارند، و بخش دوم مشتمل بر اشعاری است که در انتساب آنها به او تردید وجود دارد.
آثار متعددی دربارۀ دیکالجن نوشته شده است، ازجمله: دیکالجن، شاعر الحب و الندم، اثر احمد سویلم (الدار المصریة اللبنانیه، 2002 م)؛ دیکالجن الحمصی، عبدالسلام بن رغبان، عصره و حیاته و فنونه الشعریة، اثر حسن جعفر نورالدین (بیروت، 1411 ق)؛ دیکالجن، الحُبّ المفترِس، اثر رئیف خوری (بیروت، 1984 م)؛ دیکالجن: الذاتیة و الابداع، اثر خالد حلبونی (اردن، 1996 م)؛ و مرثاة دیکالجن الحمصی فوق قبر ورد، اثر یوسف جمیل ابوداهود (اردن، 1994 م).
ابنتغریبردی، النجوم، قاهره، 1351 ق / 1932 م؛ ابنحزم، علی، جمهرة انساب العرب، بیروت، 1403 ق / 1983 م؛ ابنخلکان، وفیات؛ ابنرشیق، حسن، العمدة، به کوشش محمد محییالدین عبدالحمید، بیروت، 1972 م؛ ابنعساکر، علی، تاریخ مدینة دمشق، به کوشش علی شیری، بیروت، 1416 ق / 1996 م؛ ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، به کوشش احمد زکی صفوت، قاهره، 1993 م؛ بلاذری، احمد، فتوح البلدان، بیروت، 1988 م؛ ثعالبی، عبدالملک، ثمار القلوب، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، دارالمعارف؛ جاحظ، عمرو، البخلاء، به کوشش طه حاجری، قاهره، دارالمعارف؛ جهشیاری، محمد، الوزراء و الکتاب، بیروت، 1408 ق / 1988 م؛ حاجری، طه، مقدمه بر البخلاء (نک : هم ، جاحظ)؛ حجی، مظهر، مقدمه بر دیوان دیکالجن، به کوشش همو، دمشق، 1987 م؛ دمیری، محمد، حیاة الحیوان الکبرى، بیروت، 1424 ق؛ دیکالجن، دیوان، به کوشش انطوان محسن قوال، بیروت، 1412 ق / 1992 م؛ همو، همان، به کوشش عبدالامیر مهنا، بیروت، 1990 م؛ ضیف، شوقی، العصر العباسی الاول، قاهره، 2004 م؛ عانی، سامی مکی، معجم القاب الشعراء، دبی، 1402 ق / 1982 م؛ عباسی، حسنی، الاساس فی انساب بنیالعباس، به کوشش احمد عمر هاشم و حسین یوسف دویدار، قاهره، 1421 ق / 2000 م؛ عوض، ابراهیم، شعراء عباسیون، قاهره، 1421 ق / 2000 م؛ فاخوری، حنا، الجامع فی تاریخ الادب العربی، بیروت، 1986 م؛ فروخ، عمر، تاریخ الادب العربی، بیروت، 1401 ق / 1981 م؛ قوال، انطوان محسن، مقدمه بر دیوان دیکالجن (هم )؛ مردمبک، خلیل، «شعراء الشام فی القرن الثالث»، مجلة المجمع العلمی العربی، دمشق، 1344 ق / 1925 م، ج 5 (8)؛ مطلوب، احمد و عبدالله جبوری، مقدمه بر دیوان دیکالجن، به کوشش همان دو، بیروت، 1383 ق / 1964 م؛ ملوحی، عبدالمعین و محییالدین درویش، مقدمه بر دیوان دیکالجن الحمصی، به کوشش همان دو، حمص، 1960 م؛ یاقوت، بلدان؛ یوسف، محمد، «الشمشاطی و کتابه ... »، مجلة مجمع اللغة العربیة بدمشق، دمشق، 1392 ق / 1973 م، ج 48 (1)؛ نیز:
EI1; EI2; Encyclopedia of Arabic Literature, eds. J. S. Maisami and P. Starkey, London / New York, 1998; GAL; GAS; Goldziher, I., Muslim Studies, ed. M. Stern, New York, nd..
بابک فرزانه
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید