صفحه اصلی / مقالات / دموکرات کردستان ایران، حزب /

فهرست مطالب

دموکرات کردستان ایران، حزب


آخرین بروز رسانی : پنج شنبه 21 آذر 1398 تاریخچه مقاله

دِموکْراتِ کُرْدِسْتانِ ایران، حِزْب، حزبی که پس از جنگ جهانی دوم، در بخشی از مناطق و شهرهای کردنشین غرب کشور تشکیل شد. در این مقاله زمینه‌های پیدایش این حزب و تحولات آن تا دورۀ معاصر به لحاظ سیاسی و تاریخی بررسی می‌شود.

زمینه‌های پیدایش

الف ـ جنبشهای محلی در کردستان ایران

در ایران همواره بر هم‌بستگی نژادی و تاریخی کردها با دیگر ایرانیان تأکید می‌شود؛ اما این پیوند مانع بروز برخی بحرانهای اجتماعی و سیاسی میان کردها و حکومت مرکزی نشده است. در سالهای آغازین قرن 14 ش / 20 م، برخی شورشها در مناطق کردنشین و ازآن‌جمله شورش اسماعیل آقا سمکو (سمیتقو) سالارالدولۀ قاجار، ملا خلیل و محمد رشید خان بانه رخ داد. اغلب این حرکتها تا قبل از جنگ جهانی دوم (شهریور 1320 / سپتامبر 1941) دارای ویژگیهای مشترکی مانند تنگی پهنۀ جغرافیایی قیام و عدم سازمان‌دهی بوده‌اند؛ درواقع بیشتر شورشی موقت در اعتراض به رفتار دولت مرکزی و کارگزاران محلی، و همه فاقد اهداف معین یا منسجم بودند. رهبر این حرکات را بیشتر رؤسای عشایر منطقه و رهبران مذهبی تشکیل می‌دادند، و معمولاً با کشته‌شدن آنها، قیام به‌کلی از بین می‌رفت؛ به‌علاوه چون میدان اندیشۀ قیام آنها تنگ و سطحی بود، زود گرفتار می‌شدند، یا وقتی حرکت در جهت اهداف و خواسته‌های فردی آنها پیش نمی‌رفت، دست از جنبش برمی‌داشتند و طبعاً با شکست مواجه می‌شدند (قاسملو، کردستان ... ، 86- 88؛ ایگلتن، 18- 19، 25، 121-123؛ مولودی، 28-33).
اما حوادث سالهای 1320 ش و اشغال ایران توسط متفقین، موقعیتی به وجود آورد که به روند مسائل جاری در کردستان سرعت و ماهیت دیگری بخشید. به‌رغم استقرار نیروهای متفقین در منطقه، مهاباد و اطراف آن در امتداد بوکان تا سقز در وضع خاصی قرار گرفت. به این معنی که هیچ‌یک از نیروهای متفقین در آنجا حضور نداشتند. سابقۀ وجود حرکات محلی از یک سو و خلأ ایجادشده در منطقه دو عامل مؤثر در ایجاد اولین سازمان نیرومند سیاسی کردی به نام جمعیت احیای کرد (ژ. ک.) در مهاباد در مرداد 1321 بود (همو، 32-33). تأسیس جمعیت احیای کرد توسط چند تن از مردم مهاباد یک حرکت مستقل تلقی می‌شد که مصادف با ایجاد فرقۀ دموکرات آذربایجان در تبریز با حمایت شوروی و نهایتاً تأسیس جمهوری خودمختار آذربایجان به رهبری پیشه‌وری بود.

ب ـ جنبش چپ و تأثیر آن بر شکل‌گیری حزب دموکرات کردستان

فعالیتهای مارکسیستی در ایران، قبل از تشکیل حزب کمونیست آغـاز شده بود. انجمنهـای غیبی اجتمـاعیون ـ عـامیون، هرچند به معنای واقعی مارکسیست نبودند، اما مقدمه‌ای برای تشکیل حزب کمونیست شدند. در 1316 ش با اوج‌گیری مبارزۀ رضا شاه پهلوی برضد مارکسیستها، فعالیتهای حزب با دستگیری گروه موسوم به 53 نفر به پایان رسید؛ اما با جنگ جهانی و اشغال ایران و استعفای رضا شاه در شهریور 1320، باقی‌ماندۀ این گروه آزاد شد و هستۀ اولیۀ حزب توده را در مهر 1320 تشکیل دادند (همو، 37- 39).
بعد از پایان جنگ، دولت شوروی برای ضربه‌زدن به منافع نظام سرمایه‌داری در حلقه‌های ضعیف‌تر آن و اعمال فشار بیشتر به ایران، علاوه‌بر حزب توده، فرقۀ دموکرات آذربایجان را تشکیل داد و متعاقب آن جمهوری خودمختار آذربایجان در تبریز آغاز به کار کرد (همو، 43-44).
تا اواخر سال 1323 ش / 1945 م، حکومت شوروی توانست در جمعیت احیای کرد نفوذ یابد و زمینه را برای تغییر کلی آن فراهم نماید. علاوه بر آن دو بار شخصیتهای سرشناس کرد در فاصلۀ سالهای 1320-1324 ش برای سفر به باکو دعوت شدند (نادری، 48- 49) و در هر بار کوشیده شد تا نظر مهمانان کرد، مخصوصاً قاضی محمد، به این نکته جلب شود که شوروی علاقه دارد کردستان به آذربایجان بزرگ بیشتر نزدیک شود. به نظر می‌رسد هدف روسها، بیشتر استفادۀ ابزاری از کردها برای اعمال فشار بر دولت ایران بوده است، نه تأمین خواسته‌های مردم کرد. درهرصورت درنتیجۀ این سفرها، جمعیت احیای کرد به حزب دموکرات کردستان تغییر نام داد.

پیدایش حزب دموکرات کردستان

قاضی محمد، بعد از بازگشت از سفر دوم در روز 25 مرداد 1324 ش / 16 اوت 1945 م، در اجتماع اعضای جمعیت پیشنهاد کرد که جنبش از حالت مخفی بیرون آید و آشکارا زیر عنوان حزب دموکرات کردستان فعالیت کند (ایگلتن، 102- 109؛ نادری، 53؛ کوچرا، 208). بدین‌ترتیب حزب موجودیت یافت و برنامۀ خود را در قالب مواد هشت‌گانه‌ای منتشر کرد که عبارت بودند از درخواست خودمختاری برای کردها، به‌رسمیت‌شناختن زبان کردی، تشکیل انجمن ولایتی کردستان، تعیین مأموران دولتی از میان مردم محلی، صرف عایدات و درآمد منطقه در خود منطقه، برقراری وحدت و برادری میان ملت کرد و آذربایجان و اقوامی که در آن زندگی می‌کنند، کوشش برای ارتقای امور کشاورزی، بازرگانی، فرهنگی، بهداشتی و رفاه اقتصادی و معنوی مردم کرد، و ایجاد فرصت و اجازۀ فعالیت آزاد برای همۀ اقوام ایرانی جهت نیل به سعادت و پیشرفت (نادری، 56-57). با این تمهیدات در بهمن‌ 1324 / ژانویۀ 1946 موجودیت دولت خودمختار کردستان توسط قاضی محمد در میدان «چوارچرا»ی مهاباد طی مراسمی اعلام گردید.
روند تحولات منطقه و توافق دولت شوروی با ایران مبنی‌بر خروج نیروهای این کشور بعد از جنگ از ایران، و دست‌کشیدن از حمایت دو دولت خودمختار آذربایجان و کردستان در قبال اعطای امتیاز نفت شمال به شوروی، و مهم‌تر از آن اولتیماتوم آمریکا به شوروی مبنی‌بر حملۀ نظامی به آن کشور در صورت خارج‌نکردن نیروهایش از ایران، طومار عمر دو جمهوری را در هم پیچید و قاضی محمد 11 ماه بعد از تأسیس جمهوری کردستان، در همان محلی که اعلام جمهوری کرده بود، در 10 فروردین 1326 ش / 28 مارس 1947 م، به دار آویخته شد.
جنبش یادشده ازنظر شکلی پایان‌یافته تلقی می‌شد؛ اما اندیشه و احساسی که در نهان زنده و فعال بود، چون آتش زیر خاکستر باقی ماند. تفاوت بارز جنبش در این مقطع تاریخی با حرکات محلی گذشته در این است که خواسته‌های جنبش به سمت شفافیت و نهادینگی پیش می‌رفت، و در جمعیت (ژ. ک.) تبلور عینی می‌یافت؛ ازاین‌رو، تحت تأثیر عامل خارجی به صورت یک حزب سیاسی برای تجمیع و طرح خواسته‌های جنبش ظاهر ‌شد و تداوم یافت. نباید از نظر دور داشت که اهداف این جمعیت با آنچه حزب دموکرات تحت تأثیر نفوذ دولت وقت شوروی بیان ‌کرد، متفاوت بود، اما پدیده‌ای که جنبش و خواسته‌های آن را تداوم می‌بخشید، وجود عنصر کردی و ناسیونالیسمی بود که «ژ. ک.» معرف آن بود و به حزب جدید منتقل شد (نک‍ : همو، 78- 99؛ کوچرا، 211، 225).
از دیدگاه جامعه‌شناسی سیاسی، عمده‌ترین عواملی که در هر سازمان و حزبی وجود آنها لازم و ضروری است، ایدئولوژی یا اندیشۀ حاکم بر آنها، ساختار سازمانی و چهارچوبهای عمل سازمانی است. از این نظر و در نگاهی گذرا موارد زیر در مورد حزب دموکرات کردستان ایران قابل تأمل است:

ایدئولوژی

اگر نقش ایدئولوژی را در ایجاد هم‌گرایی گروهی مورد توجه قرار دهیم که براساس آن افراد می‌توانند یکدیگر را بشناسند و روحیه و احساس استقرار به آنها القا شود، می‌توان گفت سنگ‌بنای اولیۀ اندیشه و ایدئولوژی حزب دموکرات را همان آرمانهای جمعیت «ژ. ک.»، تشکیل می‌داد. تفکر غالب و حاکم بر فضای فکری جمعیت، ناسیونالیسم کردی همراه با التزام به دین بود و در ابتدای تأسیس حزب نیز این اندیشه تداوم داشت. بعد از شکست جمهوری و از ابتدای سال 1327 ش حزب دموکرات با کمیتۀ کمونیستی کردستانِ حزب توده همراه بود و اعضای حزب که به تهران می‌رفتند، به‌عنوان اعضای حزب توده شناخته می‌شدند. بنابراین می‌توان گفت تفکر رایج در حزب، آموزه‌های حزب توده بود (نک‍ : کاتم، 73-82؛ مولودی، 65-70). دراین‌باره عبدالرحمان قاسملو معتقد است که سیاست رهبری حزب توده نسبت به کردستان دچار آشفتگی بود. هیئت اجرایی بیشتر اوقات توصیه می‌کردند که اعضای رهبری حزب دموکرات برای پیشرفت امور حزبی به رادیو فرقۀ دموکرات آذربایجان که از شوروی پخش می‌شد، گوش دهند. درحالی‌که رادیوی فرقه اصولاً از تحولات منطقه اطلاع درستی نداشت (چهل سال ... ، 2 / 87).
با کودتای 28 مرداد 1332 ش / 19 اوت 1953 م، روند جدایی حزب دموکرات از حزب توده آغاز، و در سال 1334-1335 ش حزب به‌طور کامل از حزب توده جدا شد و به‌رغم یک چرخش به راست در کنگرۀ دوم بـه رهبری عبدالله اسحاقـی (احمد توفیق)، مجدداً حزب در کنگرۀ سوم (1352 ش / 1973 م) با چرخش به چپ، بر فعالیت مسلحانه و همکاری با آرمانهای سیاسی ایرانی که برضد شاه مبارزه می‌کردند، تأکید کرد. برنامۀ حزب، ساختار سوسیالیستی (بنای سوسیالیسم) در کردستان براساس عدالت و با شعار استراتژیک خودمختاری برای کردستان در چهارچوب ایران دموکراتیک دارای نکات ضد فئودالی بود و اصول مساوات میان حقوق زن و مرد را مطرح می‌کرد و از جدایی دین و دولت سخن می‌راند (نک‍ : مولودی، 71).
عبدالرحمان قاسملو، از رهبران بانفوذ حزب، دربارۀ رابطۀ میان سوسیالیسم و دموکراسی با حقوق مردم کرد، معتقد است که هر اندازه دموکراسی و سوسیالیسم در خاورمیانه پیش رود، ملت کرد بهرۀ بیشتری از مبارزه خواهد برد. تأمین خودمختاری هم تنها از طریق برقراری سوسیالیسم امکان‌پذیر است ( کردستان، 331). اما او بعد از انقلاب اسلامی، در یک جمع‌بندی کلی باتوجه‌به شرایط موجود، معتقد شد که باید خودمختاری را در چهارچوب جمهوری اسلامی بخواهند؛ نیز درحالی‌که در اساسنامۀ حزب آمده است که از فعالیت این حزب ایجاد سوسیالیسم است، چون اکنون شرایط آماده نیست، نباید این شعار مطرح و دنبال شود (بهجت، 91).
به نظر می‌رسد که به‌رغم جدایی جناح توده‌ای حزب به رهبری غنی بلوریان در کنگرۀ چهارم (1359 ش / 1980 م) و جناح چپ و غیر توده‌ای (انقلابی) به رهبری جلیل گادانی در کنگرۀ هشتم (1366 ش / 1987 م) از جناح قاسملو که مدعی ناسیونالیسم کرد و چپ سوسیالیستی بود و بر درخواست خودمختاری برای کردها و مذاکره با دولت جمهوری اسلامی تأکید می‌کرد، همچنان اندیشه‌های او به‌عنوان برنامۀ رسمی حزب مورد تأکید بوده است. در این دوره حزب با داشتن هیئت نمایندگی، در نشست انترناسیونال سوسیالیست در اتریش (1367 ش) شرکت کرد و متعاقب آن در 1371 ش / 1992 م، رسماً به عضویت انترناسیونال سوسیالیست در آلمان پذیرفته شد. اتخاذ خط مشی سوسیالیسم دموکراتیک از سوی حزب باعث شد تا از سوی احزاب و سازمانهای سوسیالیست دنیا، مورد استقبال واقع شود و از حمایتهای آنها بهره‌مند گردد.
بعد از ترور قاسملو (1368 ش / 1989 م)، و جانشینی صادق شرفکندی (معروف به دکتر سعید) به جای وی و تشکیل کنگرۀ نهم (1370 ش / 1991 م) موسوم به کنگرۀ قاسملو، اندیشه‌های او در باب ایدئولوژی و عمل حزب مورد تأیید مجدد قرار گرفت. بنابراین به نظر می‌رسد بعد از ترور قاسملو، حزب دموکرات مواضع خود را در مورد مذاکره و گفت‌وگو و اینکه مسئلۀ کردستان راه حل نظامی ندارد، تغییر نداد (انتصار، 41؛ بلوریان، 397- 398؛ نادری، 354 بب‍‌ ، 365 بب‍ ، 421؛ مولودی، 83، 86-87، 91). به‌طورکلی ایدئولوژی حاکم بر حزب دموکرات را می‌توان اندیشۀ چپ‌گرایانۀ معتدل با خط مشی ناسیونال سوسیالیست دانست.
باید توجه داشت که چنان‌که بعضی محققان معتقدند، احزاب سیاسی در کشورهای در حال توسعه را غالباً باید یک جنبش اجتماعی دانست تا حزب سیاسی. این احزاب پیش از آنکه متأثر از منافع قشر خاصی از جمعیت باشند، تحت تأثیر اقتدار فرد یا گروهی از نخبگان اداره‌کنندۀ آن قرار دارند. به نظر می‌رسد که حزب دموکرات نیز خصلت جنبش‌بودن خود را بیشتر حفظ کرده است، زیرا به‌رغم وجود نهاد و سازمان حزبی، رهبران آن بیشترین تأثیر را در خط مشی کلی حزب بر جای گذارده‌اند (مدیر شانه‌چی، 10؛ مولودی، 92).

سلسله‌مراتب سازمانی

از نظر ساختار سازمانی، احزاب سیاسی را به دو ردۀ کلی احزاب خواص و احزاب عوام تقسیم می‌کنند. احزاب خواص معمولاً در پی افزودن بر شمار اعضای آن نیستند، بلکه می‌کوشند خواص و سرشناسان را جذب کنند و کیفیت کار برای آنها ارزش بیشتری دارد تا کمیت اعضا. در مقابل آنها احزاب عوام که به‌وسیلۀ نهضتهای سوسیالیستی در قرن حاضر ایجاد شده‌اند، بر بسیج هرچه بیشتر افراد تأکید دارند (دوورژه، 434). حزب دموکرات کردستان در ردۀ احزاب عوام سوسیالیستی قرار می‌گیرد، درحالی‌که دارای مواضع شدید طبقاتی نیست (هرچند در اساسنامۀ کنگرۀ هشتم آن آمده است که حزب دموکرات کردستان عمدتاً به طبقات کارگر، دهقان و روشن‌فکر تعلق دارد) و در نظر دارد از همۀ گروههای اجتماعی عضوگیری کند. طبق این اساسنامه، حزب از سانترالیسم دموکراتیک پیروی می‌کند؛ یعنی همۀ ارگانهای حزبی از پایین به بالا انتخاب می‌شوند. عضو تابع سازمان است و اقلیت اعضا نیز باید تابع اکثریت باشد و همۀ اعضا باید از نظم و انضباط پیروی کنند. مصوبات ارگانهای مافوق می‌باید از طرف ارگانهای پایین‌تر اجرا شود و تصمیم‌گیری در همۀ ارگانها و همۀ سطوح جمعی، و تک‌روی محکوم است (نک‍ : مولودی، 93- 99).
گفتنی است که باوجود تصریح در موارد یادشده، آن‌گونه‌که میخلز در بررسی احزاب سوسیالیست می‌گوید، مسئلۀ انتخابات دموکراتیک در همۀ احزاب به‌ویژه احزاب سوسیالیست تحت‌تأثیر شخصیت رؤسا قرار می‌گیرد و درواقع مقدرات حزبی را رؤسا خود تعیین می‌کنند. او می‌گوید درحقیقت اِعمال مستمر و منطقی اصول دموکراتیک، اقتضا می‌کند که ملاحظات شخصی و وابستگی به سنت کنار گذاشته شود و پستهای مهم حزب سوسیالیست را باید طرف‌داران گرایشهایی بر عهده گیرند که در کنگرۀ حزب ارزشی برای خود کسب کرده‌اند. به‌این‌ترتیب صاحب‌منصبان قدیمی باید جای خود را به نیروهای جوان دهند. اما هیچ‌یک از اینها از سوی احزاب سوسیالیستی تأیید نمی‌شوند، زیرا رؤسای عالی این احزاب که از طریق آراء عمومی غیرمستقیم انتخاب می‌شوند، به‌محض‌اینکه یک بار قدرت را به دست آوردند، آن را حفظ می‌کنند (ص 71-73). اگر هم کسانی در داخل حزب نظر مخالفی داشته باشند، یا در اقلیت قرار می‌گیرند یا اگر اختلاف نظر شدید باشد، منجر به انشعاب و جدایی می‌گردد؛ پدیده‌ای که در مورد حزب دموکرات کردستان، چند بار اتفاق افتاده است.

پایگاه اجتماعی

احزاب سوسیالیست از نظر پایگاه اجتماعی، تمایل دارند تا از همۀ طبقات عضوگیری کنند. حزب نه معرف وحدت اجتماعی است و نه معرف وحدت اقتصادی، بلکه اساس آن را برنامۀ حزب تشکیل می‌دهد. برنامه می‌تواند بیانِ نظریِ منافعِ یک طبقۀ خاص باشد؛ اما در عمل هرکس بدون توجه به اینکه منافع خصوصی‌اش با اصول اعلام‌شده در برنامه مطابقت دارد یا نه، می‌تواند وارد حزب گردد (همو، 228).
از نظر بسیج توده‌های مختلف مردم، برنامه‌ای که به هویت ملی متوسل می‌شود، احتمالاً قدرتمندترین وسایل نمادین را برای بسیج هواداران دارا ست. بنابراین برای بیشتر جنبشها، ناسیونالیسم مطرح است و بیشترین انعطاف را در جلب طبقات مختلف جامعه دارد. حزب دموکرات نیز برای گسترش سازمان و دامنۀ نفوذ خود، در عمل از ناسیونالیسم کردی برای جذب اقشار مردم بهره گرفته است. دراین‌باره قاسملو معتقد است که براساس آمار موجود، بیشتر از نیمی از اعضای رهبری حزب یا کمیتۀ مرکزی زمین‌دارند و بعضی از زمین‌داران بزرگ هم در بین آنها هستند. دیگر اعضای حزب از میان افراد حقوق‌بگیر و روشن‌فکر یا طبقۀ خرده‌بورژوازی شهری‌اند (چهل سال، 1 / 43).

انقلاب اسلامی و حزب دموکرات کردستان ایران

کردستان ایران در فاصلۀ سقوط دولت خودمختار کرد تا وقوع انقلاب اسلامی در ایران (1357 ش / 1979 م) از آرامش نسبی برخوردار بود (جلایی‌پور، کردستان ... ، 57)، زیرا به تبع سرکوب شدید نیروهای سیاسی فعال در سطح کشور، در این منطقه نیز این فعالیتها براثـر سرکـوب و فشار به‌صورت زیرزمینی، و به‌ویـژه در خارج از مرزهای کشور استمرار یافت. در این سالها، کردستان عراق به کانون مبارزات کردها تبدیل شد. حزب دموکرات کردستان عراق به رهبری ملا مصطفى بارزانی، بعد از بازگشت به عراق در 1337 ش / 1958 م، مبارزۀ نظامی وسیعی را برضد بغداد آغاز کرد. شاه ایران، کردها را مورد حمایت نظامی قرار داد و از آن به‌عنوان اهرم فشاری برضد عراق استفاده کرد. اما چون در 1354 ش / 1975 م قراردادی میان دولتین ایران و عراق برای پایان‌دادن به اختلافات منعقد شد، شاه از حمایت کردها دست برداشت و به دنبال آن، موج آوارگان کرد عراقی به ایران سرازیر گشت. انقلاب اسلامی ایران در 1357 ش نقطۀ پایان 50 سال سرکوب و بارقۀ امیدی بود برای همۀ کسانی که تحت تأثیر سیاستهای این حکومت قرار گرفته بودند (کوچرا، 397- 399، 427-432؛ نادری، 122، 158 بب‍ ، 200-202).
تقریباً همۀ پژوهشگران مسائل ایران بر آن‌اند که انقلاب ایران حاصل ائتلافی طبقاتی برضد دیکتاتوری نظامی‌گونه بود. در این میان اقلیتهای قومی خارج از مقولۀ طبقاتی به‌صورت یکدست در ائتلاف شرکت کردند (فوران، 566- 569). اعتقاد بر این است که در سالهای اولیۀ بعد از انقلاب اسلامی باتوجه‌به ضعف دولت مرکزی، تقاضای اقوام برای خودمختاری و خودگردانی و بهبود اوضاع اقتصادی شدت گرفت. در کردستان دو گروه عمده یعنی حزب دموکرات کردستان و سازمان کومله دست به تجدید سازمان زدند و خواستار خودمختاری محلی شدند و نیروهای پیش‌مرگه ایجاد کردند (بشیریه، 287). افزون‌بر آنها، در مهاباد نیز شیخ عزالدین حسینی، امام‌جمعۀ این شهر، در مقام رهبر معنوی کردها، خواستار خودمختاری کردستان شد. در سنندج احمد مفتی‌زاده، رهبر مذهبی این منطقه نیز از حق خودمختاری حمایت کرد. حزب دموکرات در نامه‌ای که کمیتۀ مرکزی آن در تاریخ 19 / 11 / 1357 ش به رهبر انقلاب فرستاد، مسئلۀ ملیتهای ستمدیدۀ ایران را تشریح کرد و ضمن رد تجزیه‌طلبی، خواهان آموزش به زبان محلی و ترویج فرهنگ بومی اقوام شد (براهنی، 156-157). احمد مفتی‌زاده هم با انتشار اعلامیه‌ای تجزیه‌طلبی کردها را به‌شدت رد کرد ( اطلاعات، 11 بهمن 1357، ص 3).
عبدالرحمان قاسملو نیز اتهام تجزیه‌طلبی را رد کرد و پشتیبانی کامل خود را از رهبر انقلاب و دولت انقلابی بازرگان اعلام داشت (همان، 13 اسفند 1357، ص 8؛ مولودی، 79-80)؛ درحالی‌که اخبار منتشره در پایتخت، به‌نحوی درخواست کردها برای خودمختاری را تجزیه‌طلبی و مخالفت با دولت قلمداد می‌کردند ( اطلاعات، 2 اسفند 1357، ص 1).
بنابراین با طرح مسئلۀ کردستان به‌صورت یکی از مهم‌ترین مشکلات دولت موقت، داریوش فروهر از سوی نخست‌وزیر برای مذاکره با کردها به منطقه آمد. گفت‌وگو میان فرستادۀ دولت موقت و کردها به صدور یک بیانیۀ هشت‌ماده‌ای که حاوی خواستهای مردم کرد بود، انجامید و آن را تسلیم فرستادۀ دولت موقت کردند تا به اطلاع رهبری انقلاب و رئیس دولت موقت برسانند. پیش‌از‌آن فرستادۀ دولت موقت در نشستی با مردم پیرانشهر پیام رهبر انقلاب، مشتمل بر درود و سلام گرم به اهالی کردستان، و دعوت آنان به هم‌بستگی و هشیاری و وحدت در زیر درفش جمهوری اسلامی را ابلاغ کرده بود. پس از مذاکرات، نمایندۀ دولت اعلام داشت که دولت با تمام قدرت به خواستهای مردم کردستان رسیدگی، و برای احقاق حق و آزادی آنها و دیگر ایرانیان پافشاری می‌کند (همان، 1 اسفند 1357، ص 3، نیز 3 اسفند 1357، ص 7، 8). بیانیۀ هشت‌ماده‌ای کردها نیز که بیشتر چپ‌گرایانه بود، به نام مطالبات مردم کردستان به نمایندۀ دولت تسلیم شد.
کردها ضمن تأکید بر تأمین حق سرنوشت خود به‌صورت حضور در چهارچوب کشور و حکومت فدراتیو ایران و مردود‌شناختن تجزیه‌طلبی، خواهان تصفیۀ ارتش، شرکت زحمت‌کشان کرد در دولت انقلابی، ارتقای سطح اقتصادی کردستان و اخراج ملا مصطفى بارزانی و یاران او شدند (همان، 2 اسفند 1357، ص 1). همچنین مادۀ هشتم این بیانیه دربارۀ اخراج بارزانی و یاران او از گروه قیاده، چنان‌که مورد توجه عبدالرحمان شرفکندی (هه‌ژار) در کتاب چیشتی مجیور قرار گرفته است (نک‍ : ص 512-517)، در درون خود آبستن بحرانی خونین بود؛ زیرا با اجرای این ماده، چند هزار نیروی جوان بارزانی در مرزهای ایران و عراق آواره می‌شدند و درعین‌حال به‌صورت مسلحانه در برابر کردهای ایران قرار می‌گرفتند. عدم توجه به این مسئله زمینه‌ساز یک دوره حوادث خونین در کردستان از آغاز سال 1358 ش شد.
به‌دنبال تشدید درگیریها و استعفای دولت موقت، که به تعبیر رئیس دولت به‌سبب تعدد مراکز قدرت از نفوذ کافی برای ختم مسئله برخوردار نبود، شورای انقلاب رشتۀ کارها را به دست گرفت و تا 1362 ش نیروهای دولتی در کلیۀ شهرها و روستاهای منطقه مستقر شدند. حزب دموکرات و کومله که خود را در عمق کوهستانهای مرزی ایران نگاه داشته بودند، پایگاههای خود را به کردستان عراق در کنار مرزهای ایران منتقل کردند (نک‍ : جلایی‌پور، کردستان، 123-124).

تحولات داخلی حزب دموکرات کردستان بعد از انقلاب اسلامی

جنگ در کردستان و جدایی 7 تن از اعضای کمیتۀ مرکزی حزب دموکرات در خرداد 1359 در خلال کنگرۀ چهارم در مهاباد، با این استدلال که رهبری حزب از خط مشی مصوب کنگره منحرف شده است، برخی از حوادث داخلی حزب دموکرات بود (نادری، 421). افزون‌بر اینها موضوع ارتباط با عراق، نقش حزب توده در ایجاد انشعاب در حزب دموکرات و مخالفت آنها با عبدالرحمان قاسملو، شروع جنگ عراق در 1359 ش، بحران داخلی و ارتباط با سازمان مجاهدین تا تشکیل شورای ملی مقاومت و عضویت حزب در آن، و نیز رقابت با سازمان کومله، از دیگر چالشهای حزب دموکرات در خارج از حزب تا 1360 ش بود. در نتیجۀ درگیریها در کردستان و پیشروی نیروهای نظامی اعم از ارتش و سپاه، حزب دموکرات و دیگر نیروهای سیاسی کردستان از 1362 ش مجبور به عقب‌نشینی از کردستان شدند (جلایی‌پور، همان، 124-125).
کنگرۀ ششم حزب در بهمن 1362 در یکی از روستاهای مرزی عراق به نام «گلاله» منعقد شد (همو، فراز و ... ، 123). در این کنگره بحث بر روی جزوۀ معروف به «کورته باس»، به نام بحثی کوتاه پیرامون سوسیالیسم که توسط عبدالرحمان قاسملو و با همراهی صادق شرفکندی تهیه شده بود، منجر به مناقشاتی شد؛ اما مورد تصویب کنگره قرار گرفت. تلاش برای استقرار یک جامعۀ دموکراتیک سوسیالیستی که از یک سو استقلال را در حزب تضمین کند و هم مبنای مناسبی برای دوستی با کشورهای سوسیالیستی و نیروهای ترقی‌خواه شود، سیاست حزب تلقی شد (نادری، 495-497؛ مولودی، 85-86). در این بین مسئلۀ مذاکره با دولت جمهوری اسلامی از سوی حزب دموکرات، از موضوعات چالش‌برانگیز در شورای مقاومت بود. اختلاف نظرها، درنهایت به خروج حزب از شورای ملی مقاومت، و قطع ارتباط با آنها در 1364 ش منجر شد (نادری، 515-516).
کنگرۀ هشتم حزب در دی 1366 در شهر سلیمانیۀ عراق برگزار شد. چالش مهم کنگره، شکل رأی‌گیری برای تعیین و انتخاب اعضای کمیتۀ مرکزی بود. قاسملو معتقد به انتخاب از طریق رأی به لیست بسته و تعیین‌شده بود، یعنی به‌طور یکجا افراد به یک لیست رأی دهند نه به فرد به‌صورت جداگانه (همو، 532)؛ ازاین‌رو دو ماه پس از کنگرۀ هشتم، انشعابی موسوم به رهبری انقلابی در حزب صورت گرفت. آنها به‌شیوۀ انتخاب با لیست بسته مخالف بودند و معتقد بودند بدین‌طریق مخالفان قاسملو در انتخابات کمیتۀ مرکزی رأی نیاوردند و عملاً حذف شدند. همچنین با دیدگاه قاسملو در زمینۀ سوسیال دموکراسی نیز مخالف بودند و معتقد بودند که هدف از آن سازش با محافل امپریالیستی و بورژوازی ایران است.
انشعابیون از کنگرۀ هشتم، خود را حزب دموکرات کردستان جناح رهبری انقلابی نام نهادند (مولودی، 86-87). آنها در اطلاعیه‌ای که در 27 تیر 1368 ش / 18 ژوئیۀ 1989 م، در اروپا منتشر کردند، ضمن موضع‌گیری دربارۀ ترور قاسملو (نک‍ : دنبالۀ مقاله)، به انتقاد از حزب و قاسملو برخاستند و نوشتند که او شیوۀ مذاکره و سازش را بر فعالیت مسلحانه ترجیح داده، و این ضربۀ سنگینی بر آرمان کردها وارد کرده است (انتصار، 43؛ مولودی، 87- 88).
در‌همان‌حال، در یک موضع‌گیری رسمی، حزب دموکرات، گروه انشعابـی را منحـرف نـامید («چـرا قاسملـو ... ؟!»، 4). سپـس در گزارش کمیتۀ مرکزی به کنگرۀ نهم، افراد انشعابی را به‌عنوان کسانی معرفی کرد که توانایی ادامۀ راه را نداشتند و به‌دنبال بهانه‌ای برای ترک فعالیت بودند و انشعاب آنها به پاک‌شدن حزب از افراد ناباب کمک کرده است (مولودی، 87).
در همین احوال در 22 تیر 1368 ش / 13 ژوئیۀ 1989 م، قاسملو همراه با چند نفر دیگر در مذاکره با نمایندگان ایران در اتریش مورد حمله قرار گرفتند و ترور شدند (نادری، 546). طیفور بطحایی، از کادرهای سابق حزب، در انتقاد از روش قاسملو در این مذاکره، بر آن است که وی برای چاره‌جویی در مورد شرایط نامساعدی که حزب در آن زمان گرفتار آن بود، راه مذاکره را انتخاب می‌کند تا شاید بتواند آن بار سنگین را از دوش حزب بردارد. شرایط نامساعد عبارت بود از گیرافتادن و زمین‌گیرشدن در اردوگاههای عراق، سنگین‌بودن بار زن و بچه‌های پیش‌مرگه‌ها و دیگر اعضا، پایان‌یافتن جنگ عراق و ایران و ترس از توافق‌نامه‌ای شبیه به الجزایر، انشعاب در حزب و جنگ با کومله، ازدست‌دادن شمار زیادی از پیش‌مرگه‌ها و کادرهای باتجربۀ حزب، و شکست برنامه‌های سیاسی اتحاد با مجاهدین و امیدهایی که به فرانسه بسته شده بود. بااین‌وصف او معتقد است که در این مذاکره، قاسملو هیچ‌کدام از شرطهای پلنوم حزب را دربارۀ مذاکره رعایت نکرده بود (ص 185).
کنگرۀ نهم حزب دموکرات بعد از قاسملو، دکتر صادق شرفکندی را به اتفاق آراء به‌عنوان دبیرکل حزب انتخاب کرد. این کنگره به کنگرۀ قاسملو معروف شد و در آن اندیشه‌های وی در باب ایدئولوژی و عمل حزب مورد تأیید مجدد قرار گرفت. بر اساس آن، ضمن تأکید مجدد بر سوسیالیسم دموکراتیک از طریق برقراری دموکراسی سراسری در ایران و خودمختاری منطقه‌ای، دو پایۀ تفکر حزب را دموکراسی و حقوق ملی برمی‌شمارد (مولودی، 88- 89، 122، حاشیه؛ نادری، 561-562).
بعد از حملۀ عراق به کویت و فشار آمریکا بر عراق، فرصتی فراهم شد تا احزاب کرد کردستان عراق در منطقۀ پروازممنوع، دولتی محلی در کردستان عراق برپا کنند. از این دوره به‌بعد، حزب دموکرات کردستان در اقلیم کردستان و زیر سلطۀ دو حزب پارت دموکرات کردستان به رهبری مسعود بارزانی و اتحادیۀ میهنی به رهبری جلال طالبانی قرار گرفت (همو، 560).
در سال 1372 ش، دکتر شرفکندی به همراه تنی چند از اعضای حزب در رستوران میکونوس در شهر برلین ترور شدند (بطحایی، 191؛ نادری، 562). در کنگرۀ دهم حزب در فروردین 1374 / مارس 1995، در اربیل (هولیر) کردستان عراق، عبدالله حسن‌زاده به دبیرکلی حزب انتخاب شد. در 1375 ش حزب دموکرات به‌عنوان حزب ناظر در انترناسیونال سوسیالیست شرکت کرد و در آن عبدالله حسن‌زاده ضمن سخنرانی اعلام داشت که حل مسئلۀ کردها از طریق سیاسی و از کانال گفت‌وگوهای سازنده و مسالمت‌آمیز میسر است (همو، 585).
نقطۀ عطف دیگر در کنگرۀ سیزدهم حزب دموکرات روی داد که در تیر 1383 / ژوئیۀ 2004 در شهر «کوی سنجاق» برگزار شد. در گزارش کنگره، شعار استراتژیک حزب از خودمختاری به فدرالیسم تغییر کرد که به نظر می‌رسد این تغییر باتوجه‌به تغییرات ایجادشده در قانون اساسی عراق و ایجاد منطقۀ فدرال کردستان در این کشور بوده است. در این کنگره مصطفى هجری به‌عنوان دبیرکل انتخاب شد. بروز اختلاف میان دیدگاههای عبدالله حسن‌زاده و مصطفى هجری، درنهایت منجر به پیدایش جناح سوم در حزب شد: عبدالله حسن‌زاده با انتشار اطلاعیه‌ای، در آذر 1385 اعلام انشعاب کرد. در این انشعاب، اعضای منشعب کنگرۀ هشتم نیز حسن‌زاده را همراهی کردند. انشعاب‌کنندگان خود را ابتدا حزب دموکرات کردستان ایران نامیدند، ولی بعدها به حزب دموکرات کردستان بسنده کردند. درحالی‌که پیش از آن و در زمان انشعاب در کنگرۀ هشتم، عبدالله حسن‌زاده از آنان خواسته بود که از نام حزب دموکرات کردستان استفاده نکنند. آنها کنگرۀ چهاردهم خود را در اسفند 1386 / مارس 2008، برگزار کردند. این کنگره با تأکید بر اصلاحات در حزب، به بازخوانی نقادانۀ گذشتۀ حزب پرداخت، تأسیس جمهوری کردستان در چهارچوب ایرانی دموکراتیک و فدرال را به تصویب رساند و خالد عزیزی را به عنوان دبیرکل حزب انتخاب کرد (نادری، 616 بب‍ ، 642-643).
این انشعاب، حزب را در داخل با بحران مواجه کرد و به یک دوره تشنج در میان اعضا و پیش‌مرگه‌‌ها انجامید. آنها با مداخلۀ مقامات اقلیم کردستان، سرانجام از یکدیگر دور شدند تا از تعرض به یکدیگر در امان باشند. از آن دوره به‌بعد اگرچه براثر شرایط سخت و فشار افکار عمومی در داخل و خارج، تلاشهایی برای پیوستن مجدد دو لایۀ اقلیت و اکثریت صورت گرفته است، ولی تاکنون تغییری در وضعیت به وجود نیامده است. حتى هنگامی‌که تلاشها برای اتحاد مجدد، به برخی نشستهای مشترک طرفین منجر شده بود، مصطفى هجری دبیرکل فعلی حزب دموکرات با چاپ کتابی با عنوان نسکو و دابران که در زبان کردی به معنای سرخوردن و جداشدن است، به انتقاد از روند جدایی انشعاب‌کنندگان پرداخت (هجری، بش‍‌‌ ) و درواقع زمینه‌های ایجادشده برای به‌هم‌پیوستن دو حزب دموکرات را مجدداً بحرانی کرد. انتشار این کتاب موج جدیدی از پاسخهای متقابل طرفین را در پی داشت و به‌جای کاهش اختلافات و نزدیکـی دو حزب، به گسست و جدایی بیشتر منجر شد. حزب دموکرات کردستان ایران در پانزدهمین کنگرۀ خود در مهر 1391 / اکتبر 2012، شعار آماده‌سازی جهت مبارزه در شرایط نوین کردستان ایران و منطقه را مطرح، و بر فدرالیسم و تشکیل حکومت اقلیم کردستان در چهارچوب ایران فدرال تأکید کرد. این کنگره را به نام دکتر صادق شرفکندی نام نهادند (نک‍ : نادری، 652، 654، 657- 668). درعین‌حال بخش منشعب نیز کنگره‌های خود را پی‌درپی برگزار کرده، و شانزدهمین کنگرۀ آن در بهمن 1394 منعقد شده است. حزب دموکرات کردستان ایران، از ابتدای سال 1395 ش برنامۀ موسوم به «راسان» یا «بیداری و دوباره برخاستن» را اعلام کرد و اعلام داشت که می‌خواهد ایدۀ آزادی را از زیر آوار مدلهای مختلف بزک‌شدۀ استبداد نجات دهد و دوباره به جامعه معرفی نماید. شاهو حسینی از اعضای مطرح حزب دموکرات کردستان، راسان را بخشی جدایی‌ناپذیر از حزب دموکرات تلقی کرد (بش‍ ‌). به نظر می‌رسد که دست‌یازی مجدد به فعالیت نظامی، به‌رغم عدم اعتقاد به نتیجه‌بخش‌بودن آن و اعلام رسمی آن در کنگره‌های مختلف و اخیر حزب دموکرات کردستان، نه برنامه‌ای از قبل اندیشیده‌شده است و نه با شرایط فعلی کردستان ایران همخوانی دارد.

مآخذ

اطلاعات، تهران، شماره‌های مختلف؛ ایگلتن، ویلیام، جمهوری 1946 کردستان، ترجمۀ محمد صمدی، آکسفرد، 1963 م؛ براهنی، رضا، در انقلاب ایران چه شده است و چه خواهد شد؟، تهران، 1358 ش؛ بشیریه، حسین، جامعه‌شناسی سیاسی، تهران، 1374 ش؛ بطحایی، طیفور، سفر خیال، گوتنبرگ، 2012 م؛ بلوریان، غنی، برگ سبز (ئالۀ کوک)، ترجمۀ رضا خیری، تهران، 1379 ش؛ بهجت، علی، انقلاب اسلامی، کردستان و مواضع گروهها و سازمانها، تهران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی؛ جلایی‌پور، حمیدرضا، فراز و فرود جنبش کردی 1357-1367، تهران، 1385 ش؛ همو، کردستان و علل تداوم بحران آن پس از انقلاب اسلامی، تهران، 1372 ش؛ «چرا قاسملو ... ؟!»، اصحاب انقلاب، نشریۀ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، تهران، 1368 ش، س 4، شم‍ 27؛ حسینی، شاهو، «گفت‌وگو»، کوردستان میدیا 1 (مل‍‌‌ )؛ دوورژه، موریس، جامعه‌شناسی سیاسی، ترجمۀ ابوالفضل قاضی، تهران، 1367 ش؛ شرفکندی، عبدالرحمان، چیشتی مجیور، گوتنبرگ، 2007 م؛ فوران، جان، مقاومت شکننده، تاریخ تحولات اجتماعی ایران، ترجمۀ احمد تدین، تهران، 1377 ش؛ قاسملو، عبدالرحمان، چهل سال مبارزه در راه آزادی، بی‌جا، 1367 ش؛ همو، کردستان و کرد، انتشارات بنکه پیشوا، 1352 ش؛ کاتم، ریچارد، ناسیونالیسم در ایران، ترجمۀ احمد تدین، تهران، 1374 ش؛ کوچرا، کریس، جنبش ملی کرد، ترجمۀ ابراهیم یونسی، تهران، 1373 ش؛ مدیر شانه‌چی، محسن، «احزاب سیاسی و توسعه‌نیافتگی جامعۀ ایران»، ایران فردا، تهران، 1372 ش، س 2، شم‍ 8؛ مولودی سبیان، عبدالعزیز، تحلیل جامعه‌شناختی حزب دموکرات کردستان ایران، پایان‌نامۀ کارشناسی ارشد و مدرسی علوم سیاسی، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، 1373 ش؛ میخلز، ربرت، جامعه‌شناسی احزاب، ترجمۀ احمد نقیب‌زاده، تهران، 1369 ش؛ نادری، محمود، حزب دموکرات کردستان ایران، تهران، 1394 ش؛ هجری، مصطفى، «گفت‌وگو»، کوردستان میدیا 2 (مل‍‌‌ )؛ نیز:

Entessar, N., Kurdish Ethnonationalism, London, 1992; Kurdistan Media 1, www.kurdistan media.com / chap.php?id=253421&ziman=farsi (acc. Jul. 7, 2017); Kurdistan Media 2, www.kurdistan media.com / farsi / idame / 18701 (acc. Jul. 7, 2017).

عبدالعزیز مولودی سبیان

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: