صفحه اصلی / مقالات / دشت میشان /

فهرست مطالب

دشت میشان


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : چهارشنبه 6 آذر 1398 تاریخچه مقاله

دَشْتِ میشان، سرزمینی کهن در غرب خوزستان. نام این سرزمین در متون فارسی میانه میشون، در عبری میشان، در سریانی مَیشان، در یونانی مِسِنه، و در دورۀ اسلامی به‌صورت مَیسان آمده است (نک‍ : بازورث، 594؛ نولدکه، 13 نیز حاشیۀ 5).
محدودۀ جغرافیایی و حدود و ثغور دشت میشان در طول تاریخ دستخوش تغییرات بوده است؛ این تغییرات غالباً از ویژگیهای اقلیمی این منطقه ناشی می‌شده است. به‌سبب وجود رودهای دائمی، آب کشاورزی آن از طریق کانال‌کشی تأمین می‌شده است. کانال‌کشیهای گسترده منجر به ایجاد نخستین شهرها و جوامع پیچیده در هزارۀ 4 ق‌م در این منطقه شد؛ از طرفی، این کانال‌کشیها و طغیان و تغییر مسیر رودها در طول تاریخ مشکلاتی در شناسایی موقعیت شهرهای میشان ایجاد کرده است (نک‍ : محمدی‌فر، 114).
میشان به‌واسطۀ موقعیت خود ــ کـه بـر راههای بازرگانی در رأس خلیج فارس تسلط داشت ــ رونـق یافت (بازورث، همانجا). براساس نوشته‌های مورخان، دولت سلوکی پس از تصرف مناطق اطراف پایین دجله، شهر خاراسِن (بعدها خاراکْس <کرخه، به‌معنی ماندگاه و شهر مستحکم>)، را به‌عنوان پایتخت میشان بنیان نهاد (نک‍ : سِلْوود، 310-314؛ محمدی‌فر، 115؛ نیز استرابن، VII / 205-209). میشانِ دورۀ سلوکی در بازرگانی دریاییِ حاشیۀ خلیج فارس، نیز تجارت با هند نقش حیاتی داشت (برانر، 755-756).
در حدود سال 126 یا 127 ق‌م، سلوکیان و اشکانیان بر سر تسلط بر این منطقه در جنگ بودند؛ شهربان ناحیۀ خاراکسِ میشان، هوسپائوسینس نام داشت، که بی‌گمان ایرانی بوده است؛ چنان‌که خاراکس هم با نام خاراکس هوسپائوسینس معروف گردید. وی گویا مدتی کوتاه سلوکیه را نیز در دست داشته، و در خاراکس سکه‌‌خانه‌ای هم بنیان نهاده بود (سلوود، همانجا؛ بیوار، 40؛ برانر، 754-755)؛ بدین‌ترتیب، میشان به‌عنوان یکی از ساتراپیهای دولت اشکانی به‌صورت گاهی مستقل و گاهی نیمه‌مستقل، بیش از 3 سده به پادشاهی خود ادامه داد و سرانجام، با برآمدن ساسانیان برافتاد (بازورث، همانجا).
در حدود سال 224 م، اردشیر یکم ساسانی، آخرین فرمانروای خاراکس را به قتل رساند. پس از آن، اردشیر میشان را به‌صورت ولایت وابسته به شاهنشاهی خود درآورد و در آنجا فرمانروایی گمارد که لقب «میشون شاه» داشت (همانجا؛ لوکونین، 701؛ نیز نک‍ : حمزه، 33)؛ چنان‌که نام میشان در کتیبۀ شاپور یکم در کعبۀ زردشت در شمار سرزمینهای ایرانشهر آمده است (لوکونین، 729-730).
در دورۀ ساسانی نیز میشان از مراکز پررونق اقتصادی بود و در آنجا افزون‌بر مردمانی که آرامی‌زبان بودند، اعراب یکجانشین و بیابان‌گرد نیز سکنا داشتند (برانر، 754). در آن روزگار در میشان پیروان ادیان صابئی و مانوی برای ترویج و تبلیغ دین خود فعالیت می‌کردند (کولپه، 858؛ ویدن‌گرن، 965). از منابع موجود این‌گونه پیدا ست که در روزگار ساسانیان، شهری نیز در خوزستان به نام میشان وجود داشته که مطران‌نشین مسیحیان نسطوری بوده، و 4 حوزۀ اسقفی داشته است (بازورث، همانجا؛ نیز نک‍ : آسموسن، 925).
جغرافی‌نویسان نخستین سده‌های اسلامی نیز از دشت میشان و شهر میشان جداگانه یاد کرده‌اند (نک‍ : ابن‌خردادبه، 7). یاقوت هم در سدۀ 7 ق / 13 م «دستمیسان» را کوره‌ای معتبر میانۀ واسط، بصره و اهواز ذکر کرده که بسامتی (احتمالاً بستان امروزی) مرکز آن، به اهواز نزدیک‌تر بوده است. به نوشتۀ یاقوت کورۀ دشت میشان غیر از میشان بوده، ولی آن را به میشان پیوسته دانسته است (2 / 574، 4 / 714).
به نوشتۀ طبری قیامهای زنگیان در سدۀ 3 ق بر دشت میشان هم اثرگذار بوده است (9 / 520، 521). به‌نظر می‌رسد در آن روزگار دشت میشان زمانی هم به نام مرکز خود شهر تیری / نهر تیری معروف بوده است (نک‍ : امام، 240؛ آرمند، 6؛ نیز نک‍ : اصطخری، 93: که در آنجا جامه‌های گران‌قیمت خریدوفروش می‌شده است). در منابع دورۀ قاجار از این منطقه با نام ولایت حویزه (نجم‌الدوله، 70؛ امام، همانجا) و پس از آن به‌سبب زیستگاه قبیلۀ بنی‌طرف به این نام شهرت یافت (همانجا)، تا اینکه در 1312 ش طبق مصوبۀ فرهنگستان به دشت میشان موسوم شد (آرمند، همانجا). اما با پیروزی انقلاب اسلامی برپایۀ مصوبۀ هیئت وزیران (مورخ 1 / 8 / 1358 ش)، دشت میشان به دشت آزادگان تغییر نام یافت (نک‍ : فریدی‌مجید، 3 / 433).

مآخذ

آرمند، عبدالصاحب، جغرافیای تاریخی دشت میشان ... ، سوسنگرد، 1347 ش؛ ابن‌خردادبه، عبیدالله، المسالک و الممالک، به کوشش دخویه، لیدن، 1306 ق / 1889 م؛ اصطخری، ابراهیم، مسالک الممالک، به کوشش دخویه، لیدن، 1927 م؛ امام شوشتری، محمدعلی، تاریخ جغرافیایی خوزستان، تهران، 1331 ش؛ حمزۀ اصفهانی، تاریخ سنی ملوک الارض و الانبیاء، برلین، 1922 م / 1340 ق؛ طبری، تاریخ؛ فریدی‌مجید، فاطمه و دیگران، سرگذشت تقسیمات کشوری ایران، تهران، 1388 ش؛ محمدی‌فر، یعقوب و علیرضا خونانی، «خاراسن و جایگاه سیاسی و تجارتی آن در شاهنشاهی اشکانی»، فصلنامۀ مطالعات تاریخ فرهنگی، تهران، 1392 ش، س 4، شم‍ 16؛ نجم‌الدوله، عبدالغفار، سفرنامۀ خوزستان، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، 1341 ش؛ یاقوت، بلدان؛ نیز:

Asmussen, J. P., «Christians in Iran», The Cambridge History of Iran, vol. III(2), ed. E. Yarshater, Cambrdige etc., 1983; Bivar, A. D., «The Political History of Iran Under the Arsacids», ibid., vol. III(1); Bosworth, C. E., «Iran and the Arabs Before Islam», ibid.; Brunner, Ch., «Geographical and Administrative Divisions: Settlements and Economy», ibid., vol. III(2); Colpe, C., «Development of Religious Thought», ibid.; Lukonin, V. G., «Political, Social and Administrative Institutions: Taxes and Trade», ibid.; Nöldeke, Th., Geschichte der Perser und Araber zur Zeit der Sasaniden, Leiden, 1879; Sellwood, D., «Parthian Coins», The Cambridge ... (vide: Bivar); Strabo, The Geography, tr. H. L. Jones, London, 1949; Widengren, G., «Manichaeism and its Iranian Background», The Cambridge ... (vide: Asmussen).

شیوا جعفری

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: