دشتکی
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
شنبه 7 دی 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/245589/دشتکی
چهارشنبه 3 اردیبهشت 1404
چاپ شده
23
دَشْتَکی، نام دو تن از فیلسوفان و دانشمندان قرن 9 و 10 ق / 15 و 16 م.
فرزند غیاثالدین منصور بن صدرالدین محمد بن ابراهیم بن محمد بن اسحاق حسنی حسینی شیرازی در 828 ق / 1425 م در شیراز، شاید در محلۀ قدیمی دشتک، که خود به آنجا منسوب است، متولد شد. نسب وی به امام زینالعابدین (ع) میرسد (زرکلی، 5 / 301). کنیۀ وی ابوالمعالی و ملقب به عناوینی چون سید سند، سیدالکبیر، سیدالحکما، صدرالعلما، صدر الحکما، صدر الحقیقه و صدرالدین کبیر و مانند آن بود (نک : صدرالدین، الاسفار، 5 / 292؛ مدرس، 2 / 464؛ قاضی احمد، 2 / 411؛ خوانساری، 7 / 176).سید صدرالدین دشتکی ادبیات و علوم نقلی را از پدرش میر غیاثالدین منصور و میر نظامالدین احمد (پسرعمویش) و نیز میر حبیبالله (پسرعمهاش) فراگرفت (شوشتری، 2 / 229). وی همچنین فلسفه را در محضر سید فاضل مسلم فارسی آموخت و دراینخصوص مباحثاتی با قوامالدین کربالی (از شاگردان جرجانی) داشت (نک : همانجا). سید صدرالدین دشتکی افزونبراین، در علومی چون ریاضیات و کشاورزی، تبحر داشت. او در 883 ق / 1478 م، مدرسۀ منصوریه را در شیراز تأسیس کرد (نک : همو، 2 / 230).اوج حیات علمی صدرالدین، مناظرات وی با جلالالدین دوانی بود. این مناظرات بهصورت شفاهی، و در حضور والی شیراز انجام میشد. صدرالدین بهدلیل استعداد در فن بیان، در مناظرات پیروز بود. این مناظرات سپس در قالب نوشتار درمیآمد. البته صدرالدین مناظرات مکتوب نیز داشت که بیشتر در قالب حاشیه بر آثار کلامی، همانند حاشیه بر شرح قوشچی بر تجرید الاعتقاد نوشته میشد، و گاه تا چند نوبت با عنوان حاشیهبر حاشیه ادامه مییافت (همو، 2 / 229-230).میر صدرالدین دشتکی دو فرزند به نامهای غیاثالدین منصور و عمادالدین مسعود داشت. وی همچنین شاگردان بزرگی تربیت کرد که از آن جمله میتوان به پسرش غیاثالدین منصور، شمسالدین خفری، محمود بن نحنّد نیریزی و محمدتقی بن محمد فارسی اشاره کرد.صدرالدین دشتکی در روز جمعه 12 رمضان 903 ق / 4 مۀ 1498 م، بر اثر حملۀ گروهی از ترکمانان بایندریه به منزلش، به قتل رسید. پیکر وی را در مدرسۀ منصوریه که خود بنیانگذارش بود، به خاک سپردند (روملو، 2 / 925؛ مدرس، 2 / 465).صدرالدین دشتکی اگرچه خود دارای یک دستگاه فلسفی خاص نبود، اما در برخی از مسائل آن صاحبنظر بود؛ ازجمله در بحث اصالت وجود؛ ملاصدرا معتقد است که صدرالدین به مبانی آن باور داشته، و آن را بهعنوان یک احتمال عقلی مطرح کرده است. صدرالدین همچنین از گزارۀ «مفهوم وجود زاید بر ذات، واجب نیست، بلکه او واجب بحث است» به اثبات واجبالوجود میپردازد (صدرالدین، همان، 6 / 74، 80). همچنین وی قائل به امتناع عروض وجود بر ماهیت و نیز ترکیب اتحادی ماده و صورت است (همو، «رسالة ... »، 293، الاسفار، 5 / 294). سید صدرالدین در باب گزارۀ «ماهیت واجب، انیّت او ست» تقریری متفاوت از تفسیر مشهور آن ارائه میدهد.آثار و تألیفات سید صدرالدین دشتکی را میتوان به چند بخش تقسیم کرد: در حوزۀ فلسفه و کلام، کتابهای اثبات الواجب، الشرح الکبیر على شرح التجرید (حاشیه بر حاشیۀ دوانی بر شرح تجرید قوشچی)، حاشیۀ شرح المطالع قطبالدین رازی (حاشیه بر حاشیۀ دوانی بر شرح مطالع) و کتاب حاشیه بر شرح الشمسیۀ قطبالدین رازی از آثار او ست. در حوزۀ فقه، صدرالدین دشتکی کتاب تعلیقات علی التیسیر (تیسیر الفصول الى جامع الاصول) در موضوع فقه شافعی را تألیف کرده است. در موضوع منطق و ریاضیات، میتوان به کتاب الجذر الاصم؛ در حوزۀ علوم غریبه به کتاب رسالة فی تحقیق الحروف؛ و در حوزۀ طبیعیات به کتابهای قوس و قزح و جواهر اشاره کرد.
فرزند صدرالدین محمد، در 866 ق / 1462 م در شیراز متولد شد. دوران زندگی وی را میتوان به 3 بخش تقسیم کرد: دوران تحصیل، صدارت و تدریس. اگرچه از جزئیات دوران تحصیل وی و نیز نام اساتیدش اطلاع چندانی در دست نیست، اما بهطور حتم برخی از دانشها را نزد پدرش فراگرفته بود. علاوهبر پدرش، دیگر اعضای خاندان دشتکی نیز که به فضل و حکمت شهره بودهاند، در تربیت و تحصیلات وی نقش مؤثری داشتهاند (خوانساری، 7 / 181-182).غیاثالدین در 14سالگی ادعای مناظره با متکلم بزرگی چون جلالالدین دوانی را داشت و در 20سالگی تمام دانشهای معمول زمان خویش را آموخته بود (شوشتری، 2 / 230؛ خوانساری، 7 / 178). در منابع تاریخی به جامعیت وی در دانشهای منقول و معقول (همو، 7 / 176؛ آقابزرگ، طبقات ... ، 254)، و تبحرش در ریاضیات، نجوم، پزشکی، و حتى علوم غریبه اشاره شده است (خوانساری، 7 / 180). او نیز به القابی چون خاتمالحکما، استادالبشر، عقل حادیعشر (این عنوان نخستینبار برای خواجه نصیرالدین طوسی به کار رفته است)، غیاثالحکما و مانند آن نامبردار بود. البته لقب اخیر بعدها برای میرداماد نیز به کار رفت (همو، 7 / 176؛ مدرس، 3 / 166؛ آقابزرگ، همانجا؛ فسایی، 2 / 1141؛ قاضی احمد، 1 / 149، 296؛ شوشتری، همانجا).پس از رویکارآمدن صفویه، منصب صدارت شرعی در دستگاه حکومتی ایجاد شد. از جملۀ وظایف صدر شرعی، تلاش در جهت بسط و گسترش آموزههای دینی و نیز مسئولیت نظارت بر کلیۀ نهادهای دینی اعم از قضایی، تبلیغی، اقتصادی و جز آنها بود. این منصب به علما و روحانیون اختصاص داشت. اولین روحانی متصدی این منصب، میر جلالالدین استرابادی نام داشت که بهعنوان فقیه با مباحث فلسفی میانهای نداشت. میر جلالالدین استرابادی با غیاثالدین منصور دشتکی مناظراتی نیز داشت. شاه اسماعیل صفوی کوشید تا غیاثالدین منصور را با میر جلالالدین استرابادی در منصب صدارت شرعی شریک کند، اما غیاثالدین امتناع کرد. پس از آن، از غیاثالدین برای بازسازی و مرمت رصدخانۀ مراغه دعوت شد. غیاثالدین ابتدا دعوت شاه اسماعیل را پذیرفت و از شیراز روانۀ مراغه شد. اما به دلایلی نامعلوم، این پیشنهاد را نیز رد کرد و به شیراز بازگشت (قاضی احمد، 1 / 296).شاه طهماسب صفوی، پس از رسیدن به قدرت، تلاشهای پدرش را در بهخدمتگرفتن غیاثالدین منصور ادامه داد و منصب صدارت را به وی پیشنهاد کرد. غیاثالدین اینبار دعوت شاه صفوی را پذیرفت، اما پس از مواجهه با میر جلالالدین استرابادی، زمینه را مساعد نیافت و دوباره به شیراز بازگشت. وی در شیراز همچنان، ریاست مدرسۀ منصوریه را بر عهده داشت (همانجا).در 936 ق / 1530 م، زمانیکه غیاثالدین منصور 70ساله بود و در اوج اقتدار و مقبولیت عامه قرار داشت، نیز برای چندمینبار از سوی شاه صفوی به تبریز دعوت شد. غیاثالدین منصور اینبار دعوت را پذیرفت، چراکه در ظاهر از مخالفان، و به زعم او، از قشریمسلکان در دربار صفوی، خبری نبود. وی ابتدا با مشارکت امیر نعمتالله جلی، صدارت شرعیه را بر عهده گرفت. پس از عزل نعمتالله، غیاثالدین دو سال و اندی دیگر، بهتنهایی عهدهدار این منصب بود (روملو، 2 / 1196).در سال 938 ق / 1532 م، شاه طهماسب از محقق کرکی نیز برای منصب صدارت شرعی دعوت کرد. در آغاز، همکاری غیاثالدین و محقق کرکی صمیمانه بود، اما بهتدریج اختلاف میان این دو پدید آمد. زمانی که منازعه میان این دو به اوج خود رسید، شاه جانب محقق کرکی را گرفت که نمایندۀ فقها و علمای ظاهری بود. غیاثالدین از صدارت کناره گرفت یا به روایتهایی معزول شد و اندکی بعد تبریز را به قصد شیراز ترک کرد (همو، 3 / 1210، 1283-1284؛ معصومعلیشاه، 3 / 122؛ شوشتری، 2 / 231؛ فسایی، 1 / 390-391).از جملۀ موارد اختلافنظر میان این دو یکی آنکه ذهن کرکی را دربارۀ تقید دشتکی به شریعت مشوب کردند، و دیگر آنکه در یکی از مجالس علمی، مباحثۀ میان آن دو به نزاع و خشونت شدید انجامید و شاه نیز به حمایت از کرکی برخاست. بهتدریج عرصه برای غیاثالدین دشتکی و خویشان و نزدیکان وی که گرایشهای فلسفی نیز داشتند، تنگ شد و مورد بیمهریهایی نیز قرار گرفت، که ازجمله میتوان به تردید در تشیع و اعتقادات وی (روملو، 2 / 1283؛ خوانساری، 7 / 177؛ شوشتری، همانجا) و نیز منتسبکردن آثار دشتکی به دیگران اشاره کرد (خوانساری، 7 / 179).غیاثالدین دشتکی پس از بازگشت به شیراز در 938 ق / 1532 م، به تدریس، تألیف و تربیت شاگردان همت گماشت. از جملۀ شاگردان وی میتوان به پسران خود او، شرفالدین و صدرالدین، و نیز جمالالدین محمود شیرازی، مصلحالدین لاری، میر قوامالدین شیرازی، فخرالدین سماکی، فخرالدین محمد استرابادی و کمالالدین حسین الٰهی اردبیلی (روملو، 3 / 1430، 1480؛ خوانساری، 7 / 176؛ آقابزرگ، الذریعة، 2 / 86) اشاره کرد. غیاثالدین منصور دشتکی در 948 یا 949 ق / 1541 یا 1542 م در شیراز درگذشت (خوانساری، 7 / 178؛ شوشتری، همانجا؛ قس: مدرس، 3 / 167) و پیکرش در مدرسۀ منصوریه به خاک سپرده شد (فسایی، 2 / 1221).غیاثالدین صاحب سبک نبود، اما در شکلگیری تدریجی مکتب فلسفی شیراز بر اثر تعارض میان اندیشههای پدرش ــ سید صدرالدین دشتکی ــ با جلالالدین دوانی سهیم بود.وی بستر مناسبی برای نزدیکساختن رهیافتهای فلسفی و مکاتب فلسفی مشاء و اشراق با آموزههای شیعی و نضجگرفتن حکمت متعالیۀ صدرایی فراهم آورد؛ اما شیوۀ تفکر فلسفیاش بیشتر اشراقی بود و برای دفاع متعصبانه و افراطی از اندیشههای پدرش در مقابل اندیشههای جلالالدین دوانی کوششها میکرد. از جملۀ آراء او درخصوص تعلق نفس به بدن آن است که نفس پس از آفرینش بدن نخست به روح حیوانی، و بعد به اعضای بدن تعلق میگیرد؛ زمان مرگ و جدایی از بدن، از تعلق به روح حیوانی رها میشود، اما همچنان تعلقی ضعیف به اجزاء بدن دارد تا زمان حشر و معاد فرارسد. این دیدگاه اگرچه در ظاهر شبهات معاد جسمانی را حل میکرد، با انتقاد شدید ملاصدرا روبهرو شد (نک : صدرالدین، الشواهد ... ، 272-273، نیز نک : المبدأ ... ، 398-400).غیاثالدین همچنین قائل به شدتیافتن بساطت و وحدت مبدأ اول بر اثر ازدیاد ترکیب و کثرت معلولات، منحصرنبودن اسباب و علل حوادث در اوضاع فلکی و دخالتداشتن ارادۀ الٰهی و اسباب زمینی، و اختلاف حرکات آسمانهای بسیط و متشابه بر اثر اختلاف و تفاوت در معشوقات آنها بود. او دربارۀ حادث و قدیم نیز میگوید هر حادثی مسبوق و معلل به امتداد زمانی موهوم و حد غیرمتناهی است و حدوث آن حادث ممکن نیست، مگر پس از انقضای آن امتداد، و حوادث بر اثر اختلاف در امتداد تکثر مییابند. هر حادثی در این عالم، ظل مثالی موجود فلکی است؛ بنابراین، بروج آسمانی، ظلّ عالم نوری و حوادث عنصری، ظلّ مُثُل فلکیهاند. پس آنچه در عالم است، ظلّ ظل، یعنی ظلّ حادث از اظلال اشخاص فلکیهاند. همچنین وی معتقد است که بنابر قاعدۀ امکان اشرف، وجود معتدل حقیقی ضروری است، اما لازم نیست موجود مستقلی باشد، بلکه میتواند جزئی از موجود دیگر باشد (اوجبی، 64-82).دشتکی بهدلیل احاطه بر معارف متنوع، نزدیک به 55 اثر از خود به یادگار گذاشت که آنها را میتوان در 10 موضوع معرفی کرد:
آداب القرائة، تحفة الفتى فی تفسیر سورة هل اتى، تفسیر آیۀ سبحان الذی اسرى، تهلیلة، الحاشیة على اوائل تفسیر الکشاف، شرح الصحیفة الکاملة، و مطلع العرفان.
آداب البحث و المناظرة، تعدیل المیزان، الحاشیة على حاشیة تهذیب المنطق الدوانیة ( الردّ على حاشیة الدوانی علی التهذیب)، الحاشیة علی الحاشیة الدوانیة على شرح الشمسیة ( الرد على حاشیة الدوانی علی الشمسیة)، الحاشیة على شرح آداب البحث، و معیار الافکار ( معیار العرفان).
اثبات الواجب تعالى، الاشارات و التلویحات ( التجرید / التجرید فی الحکمة)، اشراق هیاکل النور لکشف ظلمات شواکل الغرور ( اشراق هیاکل النور عن ظلمات شواکل الغرور)، الامالی، تجرید الغواشی، الحاشیة على اثبات الواجب الدوانیة، الحاشیة على شرح الاشارات، حجةالکلام لایضاح محجة الاسلام، الرسالة الروحیة، الردّ على رسالة الزوراء، تجوهر الاجسام ( رسالة فی النفس و الهیولى / رسالة فی الهیولى و الصورة / رسالة فی جزء لایتجزى)، ریاض الرضوان، شرح شفای ابنسینا، شرح الطوالع، شرح اثبات الواجب صدرالدین دشتکی، شفاء القلوب ( الحاشیة على الٰهیات الشفاء / حاشیه بر شفا)، ضیاء العین (ضیاء العین و الفیاضیة / الحاشیة على شرح حکمة العین)، کشف الحقایق المحمدیة، المحاکمات بین الحواشی القدیمة و الجدیدة، مرآة الحقائق و مجلی الدقائق، و المشارق فی اثبات الواجب از آثار او ست.
آثاری چون اخلاق منصوری، التصوف و الاخلاق، الحکمه العملیة، رسالة الخلافة، رسالة فی السیر و السلوک، قانون السلطنة، و مقامات العارفین پدید آورده است.
الحاشیة على مفتاح العلوم للسکاکی، خلاصة التلخیص (خلاصۀ تلخیص المفتاح خطیب قزوینی) و دیوان شعر.او در عرصۀ چنددانشی، کتاب جام جهاننما (جام گیتینمـا) و الرد على انموذج العلوم الدوانیة را تألیف کرده است (خوانساری، 7 / 179-197؛ مدرس، 3 / 166-167؛ آقابزرگ، طبقات، 256-257، الذریعة، 7 / 221، 10 / 186، 193، 198، 14 / 206، 15 / 91، 119، 125، 18 / 94، 20 / 131-132، 21 / 32، 156، 200، 278، جم ؛ نیز نک : فهرستوارۀ دستنوشتهها ... ، 11 / 492؛ فهرستوارۀ نسخهها ... ، 148، جم ؛ آثار دشتکی در زمینههای پزشکی و ریاضیات و اخترشناسی را، نک : سطور پایین).
آقابزرگ، الذریعة؛ همو، طبقات اعلام الشیعة (قرن دهم)، به کوشش علینقی منزوی، تهران، 1362 ش؛ اوجبی، علی، مقدمه بر اشراق هیاکل النور دشتکی، به کوشش همو، تهران، 1382 ش؛ خوانساری، محمدباقر، روضات الجنات، به کوشش اسدالله اسماعیلیان، قم، 1392 ق؛ روملو، حسن، احسن التواریخ، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، 1384 ش؛ زرکلی، اعلام؛ شوشتری، نورالله، مجالس المؤمنین، تهران، 1376 ش؛ صدرالدین شیرازی، محمد، الاسفار، قم، 1386 ق؛ همو، «رسالة شواهد الربوبیة»، مجموعه رسائل فلسفی، به کوشش حامد ناجی اصفهانی، تهران، 1375 ش؛ همو، الشواهد الربوبیة، به کوشش جلالالدین آشتیانی، تهران، 1360 ش؛ همو، المبدأ و المعاد، به کوشش جلالالدین آشتیانی، تهران، 1354 ش؛ فسایی، حسن، فارسنامۀ ناصری، به کوشش منصور رستگار فسایی، تهران، 1367 ش؛ فهرستوارۀ دستنوشتههای ایران (دنا)، به کوشش مصطفى درایتی، تهران، 1389 ش؛ فهرستوارۀ نسخههای خطی مجموعۀ مشکوٰة، به کوشش محمد شیروانی، تهران، 1355 ش؛ قاضی احمد قمی، خلاصة التواریخ، به کوشش احسان اشراقی، تهران، 1359 ش؛ مدرس، محمدعلی، ریحانة الادب، تهران، 1328 ش؛ معصومعلیشاه، محمدمعصوم، طرائق الحقائق، به کوشش محمدجعفر محجوب، تهران، 1318 ش.
علی اوجبی
آثار مختلفی در اخترشناسی، ریاضیات، نورشناسی و پزشکی به غیاثالدین منصور دشتکی منسوب است:
اثری در هیئت، که در آن به نقد و ابداع روشهایی برای حل مشکلات الگویِ بطلمیوسی حرکت کواکب پرداخته است. آنگونهکه از میان دیگر آثار وی برمیآید، این رساله مهمترین و مفصلترین اثر دشتکی در هیئت بوده است (نک : السفیر ... ، گ 16 پ، 119 ر، 120 ر).
در هیئت، که تاکنون از آن نسخهای یافت نشده است. از آنچه دشتکی در دیگر آثار خود دربارۀ این رساله آورده است، برمیآید که در آن چون اللوامع به طرح و حل اشکالات الگوی حرکتی کواکب پرداخته است (برای نمونه، نک : همان، گ 116 پ، 119 ر).
در هیئت، که برخی آن را همراه با نام اثر پیشین (بهصورت اللوامع و المعارج)، نام یک رساله پنداشتهاند. وی در مقدمۀ این رساله به برخی از آثار خود، چون الهیئة المنصوریة، المعارج، تکملة ( المجسطی؟) و المناظر اشاره کرده است؛ ازاینرو، باید آن را بعد از المعارج و قبل از السفیر فی الهیئة نگاشته باشد. وی در این رساله، برخلاف سبک رایج کتابهای هیئت، تنها به مسائلی کـه خود در آنها ابداعاتی داشته ــ ازجمله 16 مسئلهای که در خاتمۀ رسالۀ السفیر فی الهیئة آورده ــ پرداخته است (نک : شورا، 19 / 310-311).
در هیئت، رسالهای مختصر به عربی است که براساس آنچه در پایان یکی از نسخ آن آمده، به سال 906 ق / 1500 م در شهر طارم نگاشته شده است (نک : همان، 19 / 308- 309). این رساله در 4 باب و یک خاتمه تنظیم گشته، و در آنها بهترتیب به: 1. شمار افلاک، دوایر فلکی، بروج دوازدهگانه و کواکب ثابته؛ 2. هیئت فلک خورشید، ماه، عطارد و زهره؛ 3. خسوف، کسوف، و تعریف و تعیین طول ساعت، روز، ماه و سال؛ و 4. ابعاد و اجرام پرداخته شده است (نک : همانجا).دشتکی ذیل هریک از فصول باب دوم در تکملهای به بیان برخی اشکالات الگوی حرکتی کواکب مذکور پرداخته، و تاریخچۀ حل آنها را آورده است؛ ازجمله هنگام بحث از فلک ماه، به یکنواختنبودن حرکت ماه به دور مرکز فلک حاملش، روش خواجه نصیرالدین طوسی و قطبالدین شیرازی در حل این اِشکال (جفت طوسی و فلک محیطه) و روشهای ابداعی خود در الهیئة المنصوریة، اللوامع و المعارج اشاره کرده است (نک : گ 116 پ؛ نیز صلیبا، 284-285). وی مشابه همین اشکال را در مورد حرکت عطارد (یکنواختی حرکت عطارد حول مرکز فلک معدلالمسیر بهجای مرکز فلک حامل) مطرح، و به روش قطبالدین در التحفة الشاهیة و نیز روشهای ابداعی خود اشاره کرده است (گ 118 پ ـ 119 ر).دشتکی در خاتمۀ این اثر به 16 مشکل در الگوی بطلمیوسی حرکات کواکب پنجگانه اشاره کرده است که عبارتاند از: 1. حرکت یکنواخت ماه حول مرکز عالم بهجای مرکز فلک حاملش؛ 2. قرارنگرفتن مرکز فلک حامل ماه بر امتداد قطر فلک تدویر آن؛ 3-7. حرکت یکنواخت هریک از کواکب پنجگانه حول مرکز فلک معدلالمسیر بهجای مرکز فلک حامل؛ 8-12. میل کواکب پنجگانه نسبت به سطح فلک حامل در نقاط اوج و حضیض؛ 13-14. میل قطر فلک تدویر زهره و عطارد نسبت به سطح فلک حامل آنها؛ 15-16. میل فلک حامل زهره و عطارد نسبت به فلک ممثل آنها.دشتکی تصریح کرده که از این میان خواجه نصیرالدین طوسی اشکال اول، سوم، چهارم، پنجم و ششم را با روش ابداعی خود (جفت طوسی) حل کرده، و قطبالدین شیرازی نیز برای حل مشکل هفتم، 9 روش مطرح کرده، و خود به خطابودن 8 تای آنها اعتراف نموده است (گ 127 پ ـ 128 ر؛ برای تحلیل این اشکالات نزد خواجه نصیر، نک : رجب، 48-51).
که گویا مختصر یا تحریری از مجسطی بطلمیوس است. وی خود در مقدمۀ اللوامع از این رساله یاد کرده است. نسخهای از این اثر در کتابخانۀ آستان قدس (شم 263‘5) برجای مانده است (نک : آستان ... ، 8 / 107- 108).
از جملۀ رسائلی است که در متون کهن بدان اشارهای نشده است. شرح به روش «قال ـ اقول» نگاشته، و در آن بیشتر بـر نظرات خواجه ایراد گرفته شده است (نک : گ 129 پ ـ 130 ر).
که تعلیقاتی است بر شرح قاضیزادۀ رومی بر الملخص فی الهیئة چغمینی، که دشتکی آن را در رد حاشیۀ جلالالدین دوانی بر همین اثر، نگاشته است (نک : گ 1 پ).
رسالهای به عربی، در 4 مقصد و هر مقصد در چندین مقاله. مقصد اول در شناخت قبله و تعیین سمت آن، مقصد دوم در شناخت ابزارهای تعیین جهت در تاریکی هنگامی که نشانههای سماوی قابل رؤیت نباشند، مقصد سوم در شناخت اوقات نماز، و مقصد چهارم دربارۀ مکانی است که شناخت وقت در آن بهآسانی ممکن نباشد (نک : گ 1 پ ـ 2 ر؛ برای نسخ باقیمانده از این اثر، نک : شورا، 19 / 387، 507؛ نیز روزنفلد، 332). دشتکی در این رساله نقلقولهای متعددی از آثار ابوریحان بیرونی، قطبالدین شیرازی و عبدالرحمان صوفی آورده است (گ 12 پ، 13 ر، 13 پ، 23 پ).دشتکی همچنین مجلای یکم از وجه نخستین جام جهاننما را به بحث از «هیئةالعالم» اختصاص داده، و در آن به تعریف مفاهیم کلی چون نقطه، سطح، جسم تعلیمی، کرۀ فلکی، افلاک کواکب، تقسیمات زمان و گاهشماری پرداخته است (نک : گ 61 ر ـ 68 پ).
دو اثر در ریاضیات از وی بر جای مانده است: یکی الکفایة فی الحساب، به زبان عربی در 6 فصل، دربارۀ اعمال اصلی حساب، کسر، جذر، مساحت، و «جبر و مقابله»، که نسخهای از آن در کتابخانۀ لیدن به شمارۀ 4 / 759 موجود است؛ دیگری گزیدهای از آن با عنوان خلاصة کفایة الطلاب که نسخهای از آن در کتابخانۀ سپهسالار (شم 5 / 641) بر جای مانده است (نک : قربانی، 337؛ نیز سپهسالار، 4 / 386).
دشتکی در مقدمۀ اللوامع از اثـر خود بـا نـام المناظر یاد کرده است (نک : شورا، 19 / 310). هرچند در دیگر متون کهن به این اثر اشارهای نشده، ولی نسخهای ناقص در همین زمینه به عربی در دست است (کتابخانۀ مرکز، شم 925‘1)، که مؤلف آن خود را منصور بن محمد الحسینی نامیده، و فهرستنویسْ وی را همان دشتکی پنداشته است.رسالهای نیز به فارسی با عنوان رساله در ابصار منسوب به وی بر جای مانده است (برای بحث نسخهشناسی و دلایل صحت این انتساب، نک : منزوی، فهرست ... ، 1 / 3، فهرستواره، 4 / 2593). این رساله در یک مقدمه، دو مقاله و یک تکمله تنظیم شده است. دشتکی در مقدمه، ضمن 4 فصل به تحلیل ابزار دیدن (چشم)، ماهیت دیدن، ماهیت نور، تاریکی، رنگ و برخی از قواعد انعکاس؛ در مقالۀ اول و دوم به نقد دیدگاههای مختلف در این زمینه؛ و در تکمله به بیان روشهای خود در حل مشکلات نورشناسی پرداخته است. ازآنجاکه نسخۀ در دست تنها تا میانۀ مقالۀ یکم را دارد، ایرادات و ابداعات دشتکی به دست نیامد (نک : الابصار، 259-260، 268).
دو اثر از وی در این زمینه شناخته شده که هر دو به عربی است؛ یکی معالم الشفا که کتابی مفصل بوده، و دیگری الشافیة که آن را بهعنوان گزیدهای از معالم الشفا تألیف کرده، و گویا برای تدریس به کار میرفته است (نک : الشافیة، 25؛ شوشتری، 2 / 231). الشافیة در یک فاتحه و دو جزء نظری و عملی مرتب شده، و هر جزء مشتمل بر چندین مجله و مقصد است. دشتکی در چندین موضع از ابنسینا و جالینوس نقلقول کرده است (نک : همان، 27، 31؛ شورا، 19 / 134-135).همچنین در برخی از منابع آثاری به دشتکی منسوب شده که نه خود از آنها نام برده، و نه نسخهای از آنها بر جای مانده است؛ چون: الاساس در هندسه، تحفۀ شاهیه در هیئت، و رساله در تحقیق جهات (نک : شوشتری، 2 / 231-232؛ فسایی، 2 / 1148). نیز دو رساله یکـی در صنعـت تسطیـح اسطرلاب و دیگری مفتـاح المنجمین ــ رسالهای مختصر در تصحیح زیج الغ بیگ بـه فارسی ــ در دست است که نام نگارندۀ آنها غیاثالدین منصور شیرازی ذکر شده است و برخی از فهرستنگاران، وی را همان دشتکی دانستهاند (برای دلایل موافقان و مخالفان این انتساب، نک : منزوی، همان، 4 / 2860، 3064). همچنین رسالهای در «تحقیق درجات طلوع و غروب و ممر کواکب» منسوب به وی بر جای مانده است که تاریخ نگارش جداول آن (946 یزدگردی = 984 ق) با دوران زندگی دشتکی همخوانی ندارد (نک : شورا، 19 / 312).
آستان قدس، فهرست؛ دشتکی، منصور، الابصار، نسخۀ خطی موجود در کتابخانۀ مرکز، شم 3 / 925‘1؛ همو، جام جهاننما، نسخۀ خطی موجود در همانجا، شم 1؛ همو، حاشیه بر شرح ملخص فی الهیئة، نسخۀ خطی موجود در کتابخانۀ مجلس شورای ملی، شم 1 / 385‘6؛ همو، السفیر فی الهیئة، نسخۀ خطی موجود در همانجا، شم 3 / 360‘5؛ همو، الشافیة، نسخۀ خطی موجود در همانجا، شم 149‘6؛ همو، شرح التذکرة النصیریة، نسخۀ خطی موجود در همانجا، شم 4 / 360‘5؛ همو، قبلة، نسخۀ خطی موجود در همانجا، شم 394‘6؛ سپهسالار، فهرست؛ شورا، خطی؛ شوشتری، نورالله، مجالس المؤمنین، تهران، 1376 ق؛ فسایی، حسن، فارسنامۀ ناصری، به کوشش منصور رستگار فسایی، تهران، 1367 ش؛ قربانی، ابوالقاسم، زندگینامۀ ریاضیدانان دورۀ اسلامی، تهران، 1375 ش؛ منزوی، احمد، فهرست نسخههای عکسی کتابخانۀ مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، تهران، 1382 ش؛ همو، فهرستواره؛ نیز:
Ragep, F. J., introd. Naṣīr al-Dīn Ṭūsī’s Memoir on Astronomy (al-Tadhkira fīʿilm al-hay’a), ed. and tr. id., New York etc., 1993; Rosenfeld, B. A. and E. Ihsanoglu, Mathematicians, Astronomers, and Other Scholars of Islamic Civilization and Their Works (7th-19th C.), Istanbul, 2003; Saliba, G., A History of Arabic Astronomy, New York, 1994.
حسین روحاللٰهی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید