خیرالدین بارباروس
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
شنبه 7 دی 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/245258/خیرالدین-بارباروس
چهارشنبه 3 اردیبهشت 1404
چاپ شده
23
خِیْـرُالدّیـنْ بـارْبـاروس (871-953 ق / 1466-1546 م)، دریاسالارِ (قپودانِ دریا) مشهور عثمانی و از نامآورترین دریاسالاران تاریخ دریانوردی، بهویژه در جهان اسلام.تاریخ تولد او را منابع گوناگون از 855 تا 888 ق / 1451-1483 م نوشتهاند (نک : دانشمند، I / 307). به استناد مندرجات تحفة الکبار حاجیخلیفه که درگذشت او را در 80سالگی آورده اسـت (نک : EI2, IV / 1155؛ «دائـرةالمـعارف ترک»، XIX / 110)، ظاهراً در 871 ق / 1466 م متولد شده است (همانجاها؛ دانشمند، همانجا). مآخذ اروپایی او را بهسبب داشتن ریش قرمز، بارباروسا یـا بارباروس (ریشقرمز) مینامند (IA, II / 311). برخی نیز بارباروس را تحریفشدۀ بابا اوروج، نام برادر بزرگ او، دانستهاند (سامی، 2 / 1187- 1188)؛ اما نام اصلی او خضر بوده است.وی در مِدلّی یا متلین (لسبوس) از جزایر دریای اژه (همو، 6 / 4242-4243) متولد شد. پدرش یعقوب، از سپاهیان زمیندار (صاحبتیمار، نوعی زمینداری در عثمانی) بود که پس از فتح جزیره در 866 ق / 1462 م توسط سلطان محمد فاتح، در آنجا اقامت گزید (هامر پورگشتال، III / 164-165؛ اوزون چارشیلی، II / 369؛ ابن ابی الضیاف، 2 / 9؛ سرهنگ، تاریخ الدولة ... ، 83؛ EI2، همانجا)، و مادرش، کاتالینا، بیوۀ کشیشی از اهالی همان جزیره بود (همان، نیز «دائرةالمعارف ترک»، همانجاها).خضر (خیرالدین) سومین پسر از 4 پسر یعقوب است که همراه برادر بزرگترش اوروج به دریانوردی در مدیترانه روی آورد. این هر دو در آغاز به حملونقل دریایی اشتغال داشتند و سپس به دریازنی پرداختند و از راه حمله به کشتیهای بازرگانی و غارت آنها، چنان ثروت و قدرتی کسب کردند که برخی از فرمانروایان اطراف مدیترانه، بهویژه در شمال افریقا، ازجمله بنیحفص، خواهان دوستی و همکاری آنها شدند. بدین ترتیب آنان با موافقت این خاندان در حلقالوادی (گولتا) پایگاه دریایی به دست آوردند و مقرر شد که 1/5 از غنایم کسبشده از دریازنی را به فرمانروای تونس بدهند (ابن ابی الضیاف، 2 / 10؛ هامر پورگشتال، سرهنگ، همانجاها؛ اوزون چارشیلی، II / 364-366؛ شاو، 1 / 176؛ یوجل، II / 282).با شهرت یافتن این دو برادر ــ خضر و اوروج ــ دیگر دریازنان مدیترانه نیز به اینان پیوستند و بدین گونه ناوگانی مرکب از دریازنان و همچنین مسلمانان راندهشده از اندلس که به شمال افریقا پناهنده شده بودند، تشکیل شد (یوجل، شاو، همانجاها). این ناوگان که ریاست و فرماندهی آن با این دو برادر بود، با حمله به کشتیهای بازرگانی ونیزیها و اسپانیاییها و دیگران، که در مدیترانه رفتوآمد داشتند، و مصادرۀ اموالشان، بر ثروت خود افزودند و درصدد تشکیل حکومت برآمدند. در پی یاری خواستن مردم الجزایر از آنان برای بیرون راندن اسپانیاییها از شمال افریقا، خضر و اوروج به الجزایر آمدند و اگرچه نتوانستند اسپانیاییها را کاملاً از آنجا بیرون کنند، اما این ناحیه را تحت نفوذ خود درآوردند و اوروج خود را حاکم الجزایر خواند (همانجا؛ هامر پورگشتال، III / 165؛ اوزون چارشیلی، II / 366-367؛ IA، همانجا). پس از قتل اوروج در یکی از جنگها با اسپانیا، خضر (خیرالدین) به حکومت الجزایر رسید (همانجاها؛ سرهنگ، همانجا).خیرالدین یا خضررئیس، بهرغم پیروزیهای بسیار، از اتحاد اسپانیاییها با برخی از امیران شمال افریقا اندیشناک بود؛ از این روی بهمنظور تحکیم موقعیت خود در جستوجوی حامی و پشتیبانی قدرتمند برآمد. بنابراین هیئتی نزد سلطان سلیم اول (سل 918-927 ق / 1512-1521 م) فرستاد و خود را مطیع او خواند و پیشنهاد کرد قسمتی از سرزمینهای شمال افریقا شامل تونس و الجزایر به قلمرو دولت عثمانی ملحق شود. سلطان از این پیشنهاد استقبال کرد و او را «نصرالدین و خیرالدین» لقب داد («دائرةالمعارف دیانت»، V / 66). بهسبب همین خدمت بزرگ به امپراتوری عثمانی برخی منابع از او با عنوان «خیر الدین و الدنیا» نیز نام بردهاند (ابن ابی الضیاف، 2 / 9). در کتیبۀ مورخ 926 ق / 1520 م در سردر مسجد الجزیره که خیرالدین ساخته است، از او با عنوان «سلطان المجاهد ... مولانا خیرالدین» یاد شده است (دانشمند، I / 307). لقب خیرالدین در اسناد ایتالیایی به صورتهای کاریودینو یا آریادِنو آمده است (IA, II / 311). به هر حال سلطان سلیم با اعطای مقام بیگلربیگی به خیرالدین، به او اجازه داد که از آناتولی سپاه گردآوری نماید. همچنین با دادن کشتی و سایر ملزومات جنگی او را مورد حمایت قرار داد (یوجل، II / 283؛ هامر پورگشتال، III / 165-166؛ اوزون چارشیلی، II / 368-369؛ دانشمند، II / 51-52).با پیوستن خیرالدین پاشا به دولت عثمانی و پشتیبانی آن دولت از او، امیران تلمسان و تونس به مخالفت برخاستند و مردم الجزایر را به شورش برضد او تشویق کردند. از سوی دیگر سیسیلیها نیز با نیرویی مرکب از 40 فروند کشتی و 000‘5 نفر به الجزایر حمله بردند. ازاینروی، خیرالدین ناگزیر به ترک الجزایر شد و بار دیگر به دریازنی روی آورد (هامر پورگشتال، III / 167؛ اوزون چارشیلی، II / 369؛ یوجل، همانجا). او در این دوره چنان پرآوازه شد که دیگر دریازنان ترک نیز به خدمت او درآمدند.خیرالدین در فاصلۀ سالهای 927-932 ق / 1521-1526 م دوباره برخی از شهرهای شمال افریقا را تصرف کرد و این بار قبایل عرب و مردم شهرهای الجزایر به حمایت از او برخاستند؛ از اینرو، احمد بن قاضی حکمران الجزایر را شکست داد و بر آن سرزمین مستولی شد (یوجل، همانجا؛ IA, II / 312؛ هامر پورگشتال، اوزون چارشیلی، همانجاها) و پس از آن آداقلعه یا پنیون را از تصرف اسپانیاییها بیرون آورد (همانجاها). چندی بعد آندرئا دوریا دریاسالار نامدار ونیزی که در خدمت اسپانیاییها بود، به مقابله با خیرالدین برخاست و بر جزیرۀ شرشل (چرچل) حمله کرد، اما کاری از پیش نبرد (همانجاها). پس از آن خیرالدین با ناوگانی مرکب از 35 فروند کشتی سواحل متعلق به دولت اسپانیا را مورد حمله قرار داد و غنایم بسیاری به دست آورد و گروه دیگری از مسلمانان اندلس را به شمال افریقا منتقل ساخت (IA، همانجا؛ یوجل، II / 284).در این سالها، که دولت عثمانی و سلطان سلیمان (سل 926-976 ق / 1520- 1568 م) در جانب شرق قلمرو خود با دولت صفوی در کارزار بود (برای آگاهی بیشتر، نک : هامر پورگشتال، III / 141 ff.؛ اوزون چارشیلی، .II / 345 ff؛ روملو، 247-252، 256، جم )، آندرئا دوریا به فرمان شارلکن پنجم، پادشاه اسپانیا، و امپراتور آلمان بنادر و جزایر دریای اژه ازجمله لوپانتو و کورون (قورون) را مورد حمله قرار داد (یوجل، همانجا؛ هامر پورگشتال، III / 166-167؛ دانشمند، II / 152-153؛ اوزون چارشیلی، II / 370-371؛ شاو، 1 / 177). سلطان سلیمان از خیرالدین، فرمانروای الجزایر یاری خواست و او را به استانبول فراخواند (همانجاها؛ سرهنگ، تاریخ الدولة، 85؛ عسلی، 53). خیرالدین نیز در اجرای این فرمان با بخشی از ناوگان خود به سوی استانبول حرکت کرد و در سر راه خود قسمتی از ناوگان شارلکن را نابود ساخت و غنایم و اسیران بسیار به دست آورد (یوجل، شاو، همانجاها؛ دانشمند، II / 160-161). وی پس از ورود به استانبول (11 جمادیالآخر 940 ق / 28 دسامبر 1533 م) مورد استقبال سلطان قرار گرفت و به مقام دریاسالاری (قپودان پاشایی یا قپودان دریا) و عنوان بیگلربیگی منصوب و مفتخر شد (یوجل، همانجا؛ دانشمند، II / 161-162؛ هامر پورگشتال، III / 167-168؛ اوزون چارشیلی، II / 371-372).از این تاریخ الجزایر بهطور رسمی به قلمرو امپراتوری عثمانی پیوست و حکمرانی دائمی آن به قپودان دریاها و دریاسالاران بزرگ سپرده شد که موظف بودند با استفاده از درآمدهای ایالت الجزایر، هزینۀ کشتی و کارکنان را تأمین نمایند (شاو، همانجا). سلطان به خیرالدین فرمان داد که ناوگان عثمانی را برای رویارویی با دولتهای حوزۀ مدیترانه تقویت و آماده کند (همانجا). آنگاه او را برای ملاقات با ابراهیم پاشا (ه م)، صدراعظم، که فرماندهی جنگ با ایران را به دست داشت و در شهر حلب قشلاق کرده بود، اعزام داشت (یوجل، II / 285).خیرالدین بارباروس پس از بازگشت از حلب به استانبول، نخستین سفر دریایی خود را با عنوان «قپودان دریا» آغاز کرد. در ذیقعدۀ 940 / مۀ 1534 همراه با 80 فروند کشتی رهسپار سواحل ایتالیا شد و جزایر کورون و لوپانتو را بازپس گرفت (شاو، یوجل، همانجاها؛ عسلی، 54؛ سرهنگ، همانجا؛ اوزون چارشیلی، II / 372). پس از آن به الجزایر رفت و از آنجا به فرمان سلطان عازم تونس شد. در این زمان مولای حسن از بنیحفص که فرمانروایی سفاک و بیکفایت بود، بر آنجا فرمان میراند و از اینرو، یکی از بـرادران او به نام مولای رشید بـه خیرالدین پناهنده شده بـود، و بهعلاوه مردم تونس هم برای رهایی از این وضع از پادشاه عثمانی یاری خواسته بودند (سرهنگ، همانجا). خیرالدین که به حوالی تونس آمد، مردم به تصور آنکه مولای رشید برادر فراری حسن نیز همراه او ست، از وی استقبال کردند. اما مولای حسن از خیرالدین هم گریخت و به شارل پنجم پناهنده شد و او را به بیرون راندن خیرالدین از تونس تشویق کرد (یوجل، همانجا؛ دانشمند، II / 168-169؛ سرهنگ، تاریخ دول ... ، 205-206؛ پچوی، 1 / 492-493؛ اوزون چارشیلی، همانجا). مردم تونس بعد از مدتی چون از ماجرا مطلع شدند و دانستند مولای رشید همراه خیرالدین نیست، بر او شوریدند، چنانکه وی ناگزیر شهر را ترک کرد و نخست به الجزایر رفت و سپس به استانبول بازگشت (پچوی، 1 / 494؛ لطفی پاشا، 356-357؛ هامر پورگشتال، III / 168؛ یوجل، II / 285-286).بعد از این اتفاقات، پاپ پُل سوم در صدد تشکیل اتحادیهای از دولتهای مسیحی برضد دولت عثمانی برآمد. نخست بین فرانسه و اسپانیا متارکۀ جنگ برقرار کرد و دولتشهر ونیز را نیز به این اتحادیه ملحق ساخت و آمادۀ جنگ با دولت عثمانی شد. ناوگان عثمانی به فرماندهی خیرالدین بارباروس در ذیحجۀ 943 / مۀ 1537 برای رویارویی با قوای این اتحادیه وارد دریای آدریاتیک شد. اگرچه آندرئادوریا، دریاسالار ونیزی، شماری از کشتیهای ناوگان عثمانی را منهدم کرد (هامر پورگشتال، III / 183-185؛ یوجل، II / 286)، اما خیرالدین پاشا جزیرۀ کورفو از جزایر یونانی (نام کنونی آن: کرکیرا یا کورکورا، نک : هامر پورگشتال، III / 184-186) را محاصره کرد. با این حال چون زمستان فرارسید، از محاصرۀ جزیره صرفنظر کرد (اوزون چارشیلی، II / 374-375؛ دانشمند، II / 196). پس از آن بخشی از ناوگان را به استانبول فرستاد و خود با 60-70 فروند قادرغه (نوعی کشتی جنگی) وارد دریای مدیترانه شد و جزایر بسیاری ازجمله شیرا، پاتموس و ناکسوس را گرفت و تحت حاکمیت دولت عثمانی قرار داد (همو، II / 197-198, 200-201؛ هامر پورگشتال، III / 192-193؛ اوزون چارشیلی، II / 375؛ یوجل، همانجا). بدین ترتیب با اقدامات و فتوحات خیرالدین دولت عثمانی موفق شد نفوذ و حاکمیت خود را در دریای اژه و مدیترانه تقویت و تکمیل نماید.پس از این رویدادها، پاپ دومین اتحاد مقدس برضد مسلمانان را سازماندهی کرد و برای یک جنگ صلیبی دیگر آماده ساخت. در اتحادیۀ جدید افزون بر ونیزیها، اسپانیاییها، پرتغالیها، جمهوری ژن (جنووا) و امیران جزیرۀ مالت نیز شرکت داشتند (همو، II / 287؛ IA, II / 314؛ اوزون چارشیلی، II / 375-376). با ورود ناوگان اتحاد مقدس جدید به دریاسالاری آندرئا دوریا به دریای اژه، جنگ میان اتحادیه و عثمانی آغاز شد. آندرئا دوریا به سوی بندر پرهوزا از بنادر آلبانی حرکت کرد. خیرالدین نیز پس از آماده ساختن ناوگان عثمانی برای مقابله وارد دریای آدریاتیک شد. این جنگ که در تاریخ جنگهای دریایی به نام همین بندر به «جنگ پرهوزا» معروف است، با پیروزی ناوگان عثمانی به فرماندهی خیرالدین پاشا خاتمه یافت (بویوک طغرل، 51-85؛ دانشمند، II / 210-216؛ یوجل، II / 287-289). پس از آن دولتهای متحد، ادامۀ جنگ را بینتیجه دانستند و در صدد صلح برآمدند. دولت ونیز پیمان صلح (مورخ 947 ق / 1540 م) با عثمانی امضا کرد و فتوحات خیرالدین را به رسمیت شناخت (شاو، 1 / 181؛ هامر پورگشتال، III / 218-219؛ اوزون چارشیلی، II / 379؛ دانشمند، II / 220؛ یوجل، II / 289).پیروزیهای پیدرپی خیرالدین در دریا بهویژه در جنگ پرهوزا او را نامآورترین دریانورد جهان ساخت و موجب شگفتی اروپاییها شد (IA، همانجا)؛ چنانکه شارل پنجم اعلان کرد که به شرط رویگردان شدن از دولت عثمانی، حاکمیت او را بر سرتاسر شمال افریقا به رسمیت خواهد شناخت. خیرالدین به این پیشنهاد وقعی نگذاشت و شارل برای تصرف شمال افریقا جنگی دیگر به راه انداخت که دریانوردان مشهور مانند دوریا، کورتز، و شوالیههای مالت در آن شرکت داشتند. این جنگ نیز که در 948 ق / 1541 م روی داد، با شکست متحدین پایان یافت (اوزون چارشیلی، II / 380؛ دانشمند، II / 228-229, 236؛ سرهنگ، تاریخ الدولة، 91).چندی بعد فرانسوای اول، پادشاه فرانسه که قلمروش در 950 ق / 1453 م، مورد تجاوز شارل پنجم، امپراتور آلمان و پادشاه اسپانیا قرار گرفته بود، از دولت عثمانی کمک خواست. خیرالدین با ناوگان عثمانی به سوی سواحل جنوب فرانسه حرکت کرد و با استقبال پرشور مردم، وارد بندر مارسی شد و شهر نیس را باز پس گرفت (یوجل، II / 289-290؛ دانشمند، II / 340-341؛ اوزون چارشیلی، II / 380-382). در این اثنا پادشاه فرانسه که از کمکخواهی از مسلمانان پشیمان شده بود، از تعهدات خود مبنی بر همکاری با عثمانیها صرفنظر کرد. خیرالدین که شهر تولون را هم گرفته بود، به این سبب و همچنین امضای قرارداد صلح میان فرانسه و خاندان هابسبورگ در 951 ق / 1544 م، از ادامۀ کمک و همکاری با فرانسویان منصرف شد و در همان سال به استانبول بازگشت (همانجاها؛ شاو، 1 / 187).خیرالدین بارباروس در راه بازگشت به استانبول جزیرۀ ساردنی و برخی از سواحل اسپانیا را مورد حمله قرار داد (یوجل، II / 290) و 400 پاروزن را که در کشتیهای فرانسوی کار میکردند، با خود به استانبول آورد (اوزون چارشیلی، II / 383). او از این تاریخ تا زمان مرگ در عملیات دریایی شرکت نکرد و با تمام نیرو به تقویت ناوگان دریایی عثمانی همت گماشت. خیرالدین بهعنوان نوزدهمین قپودان دریا در عثمانی، مدت 12 سال در این مقام خدمت کرد (IA, II / 315)، تا سرانجام در 5 جمادیالاول 953 ق / 4 ژوئیۀ 1546 م در پی چند روز بیماری، در استانبول درگذشت (هامر پورگشتال، III / 269؛ یوجل، II / 290-291) و در صحن مدرسهای که خود در محلۀ بشیکتاش در کنار آبراه بسفر ساخته بود، به خاک سپرده شد. مادهتاریخ وفاتش «مات امیر البحر» است. تندیس بزرگی از او در کنار اسکلهای در کنار بسفر در بلواری که امروز به نام او اسکله و بلوار بارباروس نام دارد، ساخته شده است (همـو، II / 291؛ اوزون چـارشیلی، II / 383؛ دانشمند، II / 249-250؛ EI2, IV / 1158؛ IA، همانجا).خیرالدین با قدرت، مهارت و قابلیت شخصیاش بهعنوان دریانوردی بزرگ، و جنگاوری شجاع و ماهر و زیرک سراسر دریای مدیترانه را زیر سلطه گرفت و اروپاییها از او با ترس و وحشت یاد میکردند. او حاکمیت عثمانی در شمال افریقا را استقرار داد و قلمرو این دولت در آن ایام تا تونس گسترش یافت (EI2، IA، همانجاها). خیرالدین در زمان حیاتش خاطرات خود را املا کرد و سعید مرادی آن را نوشت. این خاطرات زیر عنوان «غزوات خیرالدین پاشا» اکنون موجود است و قسمتی از آن به زبانهای فرانسوی، ایتالیایی و عربی ترجمه شده است («دائرةالمعارف دیانت»، V / 67).
ابن ابی الضیاف، احمد، اتحاف اهل الزمان، به کوشش محمد شام، تونس، 1990 م؛ پچوی، ابراهیم، تاریخ، استانبول، 1283 ق؛ روملو، حسن، احسن التواریخ، به کوشش چ. ن. سیدن، کلکته، 1931 م؛ سامی، شمسالدین، قاموس الاعلام، استانبول، 1316 ق؛ سرهنگ، میرالای اسماعیل، تاریخ الدولة العثمانیة، بیروت، 1312 ق؛ همو، تاریخ دول المغرب، بیروت، 1408 ق / 1988 م؛ شاو، ا. ج. و ا. ک. شاو، تاریخ امپراتوری عثمانی و ترکیۀ جدید، ترجمۀ محمود رمضانزاده، مشهد، 1370 ش؛ عسلی، بسام، القانونی القائد، بیروت، 1406 ق / 1986 م؛ لطفی پاشا، تواریخ آل عثمان، به کوشش عالی، استانبول، 1341 ق؛ نیز:
Büyüktuğrul, A., «Prevze deniz muharebesine iliŞkin gerçekler», Belleten, Ankara, 1973, vol. XXXVII, no. 145; DaniŞmend, İ. H., İzahlı Osmanlı tarihi kronolojisi, Istanbul, 1948; EI2; Hammer-Purgstall, J., Geschichte des Osmanischen Reiches, Graz, 1963; IA; NeŞrî, M., Cihan-Nümâ, Ankara, 1995; Türk ansiklopedisi, Ankara, 1971; Türkiye dianet vakfı İslâm ansiklopedisi, Istanbul, 1992; UzunçarŞılı, İ. H., Osmanlı tarihi, Ankara, 1998; Yücel, Y. and A. Sevim, Türkiye tarihi, Ankara, 1995.
علیاکبر دیانت
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید