خوانساری، محمدباقر
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
شنبه 7 دی 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/245147/خوانساری،-محمدباقر
پنج شنبه 30 اسفند 1403
چاپ شده
23
خوانْساری، محمدباقر (22 صفر 1226- 8 جمادیالاول 1313 ق / 12 مارس 1811-1 نوامبر 1895 م)، فقیه اصولی، محدث رجالی و صاحب کتاب پرشهرت روضات الجنات. وی در خوانسار در خاندانی اهل علم به دنیا آمد. خوانساری در روضات الجنات نسب خود را تا ابوالقاسم جعفر کبیر، مشهور به میر، ذکر کرده است (2 / 105)، اما جعفر روضاتی سلسلهنسب او را به امام موسی بن جعفر (ع) برمیکشد (ص 63؛ نیز نک : همایی، 352).میر کبیر، جد اعلای خوانساری، در اصفهان متولد شد، اما هنگام فتنۀ افغان، اصفهان را به مقصد خوانسار ترک گفت و در آن شهر سکنا گزید. خوانساری در همان شهر زیر نظر پدرش میرزا زینالعابدین، و جدش، سید ابوالقاسم جعفر، علوم متداول زمان را فراگرفت (خوانساری، 2 / 106). در 1240 ق / 1825 م بعد از رحلت جدش، به اصفهان بازگشت و به همراه خانواده در محلۀ چهارسوی شیرازیها ساکن شد؛ نسبت چهارسویی (چهارسوقی) ایشان نیز ازاینرو ست (نک : روضاتی، محمدعلی، دو گفتار، 105-106؛ همایی، 353؛ معلم، 3 / 798- 799؛ انصاری، 489؛ جزی، 96). خـوانساری از محضر استادانی همچـون محمدتقی ایوانکـی، سید صدرالدین عاملی، محمدابراهیم کرباسی (کلباسی)، حجتالاسلام شفتی، محمدتقی مسجدشاهی، سید محمد شهشهانی، و میر سید حسن مدرس اصفهانی بهره برد و اجازه دریافت نمود (خوانساری، 2 / 106- 108؛ روضاتی، احمد، 37-41؛ معلم، 3 / 800، 802-804). وی در 1253 ق برای تکمیل تحصیلات راهی حوزههای علمیۀ نجف و کربلا شد و در محضر سید ابراهیم موسوی قزوینی، شیخ قاسم بن محمد نجفی، و محمدابراهیم کربلایی دانش آموخت (خوانساری، 1 / 49، 2 / 107- 108؛ روضاتی، احمد، 10-11؛ موسوی، 1 / 130؛ کتابی، 1 / 146).خوانساری پس از بازگشت از عتبات و اخذ اجازۀ اجتهاد مطلق بر کرسی استادی تکیه زد، و بدینترتیب به حوزۀ دینی علمای بزرگ اصفهان، که مرکز نشر علم اصول و فقه اجتهادی بود، راه یافت (نک : همو، 1 / مقدمه، 66). او از طریق پدر و نیای خویش با مجتهدان اصولی عتبات و اصفهان، که از طرفداران نهضت وحید بهبهانی بودند، مرتبط بود؛ این ارتباط سبب شد وی یکی از داعیان بیچونوچرای مکتب فقاهتی ـ اجتهادی وحید بهبهانی و استادش، شیخ مرتضى انصاری، به شمار آید. تلاشهای خوانساری در چالش میان اخباریان و اصولیان در اثر ماندگارش روضات الجنات، کاملاً مشهود است (نیومن، 168-171، نیز 23).در میان شاگردان و مجازین وی میتوان به بزرگانی چون سید محمدکاظم یزدی طباطبایی، سید محمدباقر درچهای، شیخ قاسم بن محمد نجفی، و فرهاد میرزا معتمدالدوله اشاره کرد (معلم، 3 / 804 - 806؛ روضاتی، احمد، 41-44).خوانساری در نهایت تقوا و ورع زیست و زیاده مورد احترام همگان بود (موسوی، 1 / 127- 128)، چنانکه خود گوید: «این داعی دوام دولت علیه، هرگز مداخله در امورات ولایتی و ایالتی نداشته ... و عرایض حقیر مدلل به غرض دنیوی و طلب مال و جاه نبوده ... » (نک : جعفریان، 6). در میان اسناد خاندان روضاتی، نامههای ناصرالدین شاه به محمدباقر خوانساری و دیگر اعضای خاندان، بهترین گواه بر احترام و اعتبار ایشان است (همو، 2، 3، 4؛ نیز نک : رجایی، 13، 24-25: تلگرام وی به ظلالسلطان و دیدارها).خوانساری در 87سالگی درگذشت و بنابه وصیتش در تخت فولاد (ه م) به خاک سپرده شد. چندی بعد از فوت خوانساری، رکنالملک تکیهای بر مزار وی بنا نهاد که به تکیۀ آقا میرزا محمدباقر یا تکیۀ چهارسوقی معروف شد (دربارۀ معماری و پلان بقعه، نک : فقیه، 1 / 88، 121؛ همایی، 350-352، 356-357). یکسال پس از فوت وی، مظفرالدین شاه نامهای در مقام تسلیت و امحای تعزیت نگاشت و به علامت اشفاق و تفقدات خسروانی، با ارسال حلقۀ انگشتری الماس فرزندان او را از لباس سوگواری خارج کرد، تا به نشر احکام مبین و ترویج شریعت پردازند (جعفریان، 5).
عمدۀ آثار خوانساری در باب فقه، اصول و مواعظ به رشتۀ تحریر درآمده است و تقریباً تمامی آثار وی در کتابخانۀ این خاندان موجود است. اگرچه او تنها به برخی از آثار خود در شرح احوالش اشاره کرده (نک : 2 / 109-110)، احمد روضاتی فهرستی کامل از آثار وی ارائه نموده است (ص 33-37).نظم و نثر خوانساری به شیوۀ معمول آن دوره بود، اما برای ابراز صلاحیت و اهلیت خود در زبان عربی دست به کارهای شگفتی زده که البته بیسابقه نیست؛ ازجمله، دیباچهای بینقطه تدوین کرده، و سپس برای نمایش قدرت نگارش خود قطعهای سراسر خالی از «الـف» نگـاشتـه است (همـو، 12-16). شیـوۀ گفتـار خـوانسـاری نظمسرایی است و نه شاعرانه سخن گفتن؛ او برای نمایاندن توان ادبی خویش، با بهکارگیری آرایههای لفظی و صنایع ادبی عملاً دچار تکلف شده است. افزونبراین کوشیده است تا برای دستیابی به نثری آهنگین تا حد ممکن به نثر خود نوعی سجع و قافیه ببخشد (همایی، 355). جملۀ خوانساری در تکفیر آقا سید حسن واعظ کاشی، که در رسالۀ مواعظ حسنه، مفهوم اولوالامر قرآنی (نساء / 4 / 59) را به سلاطین و حکام تفسیر کرده بود، از این دست نثر آهنگین است. جملۀ مسجع و معروف وی که در قالب ردی بر عقیدۀ سید کاشی و در تقابل با حکومت وقت مدتها بر سر زبانها افتاده بود، عبارت بود از: «این سید کاشی [ناشی]، مشغول به دینتراشی، یا در متن کفر است، یا در حواشی» (نک : روضاتی، احمد، 16؛ جزی، 97- 98؛ دربارۀ سید حسن کاشی و مواعظ حسنه، نک : جناب، 594-596؛ الفت، 421-422؛ صفری، 1056- 1058؛ اباذری، 15 بب ).دربارۀ شعر خوانساری باید گفت که از نظر ادبی تفاوت چندانی با شعر معاصرانش ندارد. بیشتر اشعار وی در قالب قصیده و در مضامین گوناگونی چون مدح ائمه، پند و اندرز، و عقاید سروده شده است. وی نخستین اشعار خود را در 1250 ق سرود و به استادش شفتی عرضه نمود (روضاتی، احمد، 17- 18؛ نیز نک : معلم، 3 / 801).خوانساری آثار بسیاری تألیف نموده، که مهمترین آن روضات الجنات فی احوال العلماء و السادات (ه م) است؛ این کتاب یکی از بزرگترین موسوعههای رجالی شیعی است که مؤلف آن را در مدت 30 سال تدوین کرده است. گویند به دستور ناصرالدین شاه نسخهای از این کتاب برای تألیف نامۀ دانشوران ناصری از اصفهان درخواست شد (نک : اعتمادالسلطنه، 1 / 217؛ روضاتی، محمدعلی، زندگانی ... ، 89؛ موسوی، 1 / 130-132؛ براون، 4 / 252؛ قزوینی، 7- 8 / 234). پس از انتشار این کتاب خوانساری به صاحب روضات، و خاندان وی به روضاتی نامبردار شدند (روضاتی، احمد، 44؛ جعفریان، 15).اثر دیگر خوانساری قرة العین و سرور النشأتین، منظومهای بالغ بر 000‘ 3 بیت، به فارسی در اصول عقاید است؛ این کتاب در 1320 ش در اصفهان به چاپ رسید.النهریة نیز رسالهای فقهی است که مؤلف خود نامی بر آن ننهاده بود، اما احمد روضاتی با توجه به موضوع رساله، نام النهریة را بر آن نهاد (نک : ص 36-37). این رساله به همراه دیگر اثر خوانساری، «تلویح النوریات من الکلام فی تنقیح الضروریات من الاسلام» به کوشش احمد روضاتی در 1337 ش / 1377 ق در اصفهان منتشر شد.تسلیة الاحزان عند فقه الاحبه و الاخوان، در لزوم صبر و شکیبایی بر مصائب، به فارسی نیز اثر دیگر خوانساری است که در 1339 ش در اصفهان چاپ سنگی شده است.برخـی از آثـار خوانساری هنـوز تصحیح و چـاپ نشده، و بـه صورت نسخۀ خطی در اختیار است که از آن جملهاند: احسن العطیة در شرح الفیۀ شهید اول؛ ادب اللسان، به فارسی در مواعظ؛ جواهر الآثار و جواز الابرار فی شرح حدیث النبی، به فارسی؛ درر نظیم فی رسم تحیة و تسلیم، شامل قصاید بیستوسهگانه در مدح ائمه و نیز خطبهای بدون نقطه و دیباچهای بدون «الف» که میتوان آن را دیوانِ اشعار صاحب روضات نامید؛ رسالة فی ترجمة آبائه و عشیرته و اعلام العلماء من اسرته؛ رسالة فی فضل الجماعة؛ طرف الاخبـار لتحفة الاخیـار (خوانساری، 2 / 110؛ روضاتی، احمد، 35؛ معلـم، همانجا؛ منـزوی، 2 / 539؛ حافظیان، 1 / 147؛ آقـابزرگ، 9(2) / 575، 15 / 161).
آقابزرگ، الذریعة؛ اباذری، علیرضا، «جدال دو اندیشۀ سیاسی در اصفهان عصر ظلالسلطان»، فصلنامۀ پیام بهارستان، تهران، 1388 ش، س 2، شم 5؛ اعتمادالسلطنه، محمدحسن، المآثر و الآثار، به کوشش ایرج افشار، تهران، 1363 ش؛ الفت، محمدباقر، گنج زری بود درین خاکدان، اصفهان، 1384 ش؛ انصاری، میرزاحسن، «علمای اصفهان»، به کوشش ناصر باقری بیدهندی، میراث اسلامی ایران، به کوشش رسول جعفریان، قم، 1374 ش، دفتر 2؛ براون، ادوارد، تاریخ ادبیات ایران، ترجمۀ غلامرضا رشیدیاسمی، تهران، 1345 ش؛ جزی (گزی)، عبدالکریم، رجال اصفهان، به کوشش مصلحالدین مهدوی، اصفهان، 1328 ش؛ جعفریان، رسول، اسنادی از خاندان روضاتیان، قم، 1382 ش؛ جناب اصفهانی، علی، رجال و مشاهیر اصفهان، به کوشش رضوان پورعصار، اصفهان، 1385 ش؛ حافظیان بابلی، ابوالفضل، نسخهپژوهی، قم، 1383 ش؛ خوانساری، محمدباقر، روضات الجنات، تهران، 1390 ق؛ رجایی، عبدالمهدی، تاریخ اجتماعی اصفهان در عصر ظلالسلطان، اصفهان، 1383 ش؛ روضاتی، احمد، مقدمه و حاشیه بر النهریۀ محمدباقر خوانساری، اصفهان، 1377 ق / 1337 ش؛ روضاتی، جعفر، «صاحب روضات الجنات»، دوماهنامۀ مسجد، تهران، 1371 ش، شم 6؛ روضاتی، محمدعلی، دو گفتار، قم، 1378 ش؛ همو، زندگانی حضرت آیتالله چهارسوقی، اصفهان، چاپخانۀ داد؛ صفری، علیاکبر، «نامهای از صاحب روضات»، فصلنامۀ پیام بهارستان، تهران، 1389 ش، س 3، شم 10؛ فقیه میرزایی، گیلان و دیگران، تخت فولاد (یادمان تاریخی اصفهان)، تهران، 1384 ش؛ قرآن کریم؛ قزوینی، محمد، یادداشتها، به کوشش ایرج افشار، تهران، علمی؛ کتابی، محمدباقر، رجال اصفهان، اصفهان، 1375 ش؛ معلم حبیبآبادی، محمدعلی، مکارم الآثار، اصفهان، 1351 ش؛ منزوی، خطی؛ موسوی اصفهانی، محمدمهدی، احسن الودیعة، بغداد، 1348 ق؛ نیومن، آ. ج.، «احساسات ضد اخباریگری در بین علمای عصر قاجار»، ترجمۀ محمدنبی سلیم، فصلنامۀ تاریخ اسلام، قم، 1386 ش، س 8، شم 31؛ همایی، جلالالدین، تاریخ اصفهان (مجلد ابنیه و عمارات، فصل تکایا و مقابر)، به کوشش ماهدختبانو همایی، تهران، 1381 ش؛ نیز:
Newman, A. J., «The Nature of the Akhbārī / UŞūlī Dispute in Late Ṣafawid Iran. Part 1: ʿAbdallāh al-Samāhijī’s Munyat al-Mumārisīn», Bulletin of the School of Oriental and African Studies, 1992, vol. LV (1).
ایرانناز کاشیان
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید