خالکوبی
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
چهارشنبه 2 بهمن 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/240706/خالکوبی
شنبه 23 فروردین 1404
چاپ شده
3
خالْکوبی، نوعی آرایش جسمانی ماندگار که با ایجاد خراشهایی شکلدار بر روی پوست و پُرکردن آن با رنگدانههایی مخصوص صورتمیگیرد.
خالکوبی پدیدهای است که سابقهای کهن در میان مردم جهان دارد و گسترۀ مکانی آن مشخص نیست؛ بهطوریکه شواهدی از آن در نقاط مختلف جهان از شرق دور، ایران، عراق، مصر و سرزمینهای دیگر، از ادوار بسیار کهن تاکنون دیده شده است و حتى بین خالکوبیهای اقوام مختلف همانندیهایی نیز وجود دارد (بهزادی، 180-181، 189-190؛ نیز ER, II / 270؛ عزاوی، 71؛ معموری، 17). گراهام کلارک، استاد باستانشناسی دانشگاه کیمبریج، در توصیف معابد و تندیسهای سنگی استرالیا و اقیانوسیه، از خالکوبان در کنار صاحبان مشاغلی چون زورقسازان و کندهکاران نام میبرد که در روزگاران کهن، از اعتبار خاصی برخوردار بودهاند (ص 655). انگیزۀ خالکوبی در نزد اقوام، متفاوت بوده، و همیشه جنبۀ تزیینی و آرایشی نداشته است، بلکه گاهی با انگیزههای قومی، مذهبی، آیینی و درمانی انجام میگرفته است؛ ازاینرو، در بسیاری از مواقع، یکی از راههای شناسایی هویت اشخاص، خالکوبی بوده است، چنانکه در روزگاران گذشته، مصریها، گتها و یونانیها برای شناسایی، بدن بردگان، زندانیان و اسیران جنگی را خالکوبی میکردند (نجابتی، 20). نیز در یونان باستان، روم باستان و خاور نزدیک خالکوبی علامتی برای تشخیص بردگان بود؛ همچنین پیروان یک آیین نام رب خود را با خالکوبی بر تنشان مینگاشتند (جودائیکا، XIX / 526)، بهطوریکه بر روی سینه یا بازوان اجساد مومیاییشدۀ متعلق به 2000 قم که از گورهای مصریان باستان به دست آمده، نامها یا علائمی مربوط به خدایان خالکوبی شده است (بهزادی، 180-181). درواقع بتپرستان با کوبیدن نام بت بر بدنشان، خود را وقف خدمتگزاری به آن بت میکردند؛ ازاینرو، در برخی از متون مذهبی کهن مانند عهد عتیق (سفر لاویان، 19: 28) خالکوبی به هر صورتی و به هر نیتی، بهویژه از نوع کوبیدن نام بت بر تن، ممنوع شده است (جودائیکا، XIX / 526-527). در میان اقوام مختلف بشر، مائوریهای زلاندنو و ژاپنیها جنبۀ هنری خالکوبی را اعتلا داده بودند (دایرةالمعارف ... ) و پیچیدهترین طرحهای خالکوبی روی بدن ساکنان جزایر پولینزی دیده میشد. در آنجا، هم مرد و هم زن، گاهی سراسر بدن را با طرحهای تور مانند میآراستند و حتى پوست سر، پشت پلک چشم و لب را خالکوبی میکردند (بهزادی، 184-185، نیز تصویر 6). در بسیاری از جوامع، مانند گینۀ نو، خالکوبی سنتی آیینی بود و از زمان کودکی یعنی پنجسالگی شروع میشد و هنگامی که فرد به بلوغ فیزیکی میرسید، طی مراسمی پایان مییافت. این خالکوبی تقریباً بر تمام نقاط بدن صورت میگرفت؛ ازاینرو پیروان این سنت بر این باور بودند که خالکوبی نهتنها نشانی از مراحل بلوغ و کامل شدن است، بلکه به کامل شدن افراد و بلوغشان نیز کمک میکند (ER, II / 271). امروزه نیز خالکوبی در اغلب نقاط جهان رایج است، تنها با این تفاوت که انگیزههای انجام این کار تا حدودی تغییر کرده است (در این باره، نک : نجابتی، 21-23). بسیاری از صاحبنظران بر این باورند که خالکوبی در افراد با پوست شفاف رواج فراوانی دارد (ER, II / 270). این سنت در میان ایرانیان نیز سابقهای کهن دارد. گیرشمن احتمال داده است که مردم سیلک کاشان در دورۀ پیش از تاریخ، خالکوبی میکردهاند ( ایران ... ، 12). از نمونههای خالکوبی در دورۀ پیش از تاریخ، بدن مومیاییشدۀ مردی است که در تپۀ شمارۀ دو در پازیریک پیدا شده که بر روی بازوان، قفسۀ سینه، کمر و یک ساق پایش خالکوبی شده است (رایس، 112-113). طرحهای خالکوبی شده بر بدن او شامل صورتهای حیوانی است که با طرحهای مکتب سکایی برابری میکند (همو، 113). همچنین از نمونههای خالکوبی در ایران کهن، مجسمههایی به شکل انسان متعلق به لرستان است (سدۀ 8-7 قم). یکی از این مجسمهها مرد سالخوردهای را نشان میدهد که روی سینهاش دو مار بهصورت خطوط شکسته نقش شده است؛ مارها از تن مرد بالا رفتهاند و سرشان را روی شانههای او قرار دادهاند. در پشت این مجسمه، نقش یک بز کوهی نیز دیده میشود (گیرشمن، هنر ... ، 366، نیز تصویرها). گیرشمن مینویسد: این خالکوبی نشان میدهد که مردم لرستان با صحراگردان سیبری و آسیای مرکزی قرابتی داشتهاند و احتمالاً زمانی با هم در یک مکان زندگی میکردهاند (همانجا). برخی خالکوبی را از سنتهای آیین مهری دانستهاند و گفتهاند: هرکس به آن آیین درمیآمد، پس از طی 3 مرحلۀ نخستِ سلوک، بر پیشانی یا سینه و پشت دست نشان مهر را میکوبید یا خالکوبی میکرد و به این ترتیب، در حلقۀ آگاهان برگشتناپذیر درمیآمد. این نشان نقش چلیپا یا گردونۀ خورشید و گل نیلوفر بود (رضی، 331-332؛ نیز نک : داداشی، 186).
خالکوبی در دورههای مختلف تاریخ به شیوههای مختلفی صورت میگرفته و در هر منطقهای به روشی خاص انجام میشده است؛ اما فردی که قصد خالکوبی داشت، باید رنج آن را که بسیار دردناک بوده و هست، به جان میخرید. در روزگاران کهن که سوزن در دسترس نبود، از ابزارهای نوکتیز مانند تیغ ماهی و استخوانهای تیز استفاده میکردند (نجابتی، 19-20)؛ مغار دندانهدار آغشته به رنگ نیز از ابزاری بود که با کشیدن آن بر پوست، نقش را بر چهره و تن تصویر میکردند (نک : کلارک، 671). در ایران، خالکوبی به شیوۀ سنتی به دو روش انجام میگیرد: در روش اول، ابتدا با سوزن یا جسم نوکتیز سطح آن بخش از پوست را ــ که قبلاً نقاشی کردهاند ــ میخراشند تا موضع خونآلود گردد، یا با سوزنی قوی به موضع خال آنقدر میکوبند تا خون بیاید؛ سپس مقداری نیل ساییده روی زخم میپاشند. پس از التیام زخم، نقش به رنگ آبی بر سطح پوست نمایان میشود (کیوان، 2 / 50؛ نیز نک : صفینژاد، 484؛ مونسالدوله، 27). در روش دوم، ابتدا مقداری دودۀ چراغ را با آب تره مخلوط میکنند تا مایع سیاهی به شکل مرکب تشکیل شود؛ سپس با این مایع نقش و نگار مورد نظر را بر روی پوست نقاشی میکنند. بلافاصله پس از نقاشی، با سوزن محل نقش و نگار را خراش میدهند تا بدین صورت رنگها به سطح زیرین پوست هدایت شود (صفینژاد، همانجا). مواد دیگری که در خالکوبی استفاده میشود عبارتاند از: مرکب چین، جوهر، سرمه، کش سوخته، گل اخرا، سولفور جیوه (شنگرف)، اکسید کرم و لاجورد (نجابتی، 19، حاشیۀ 2). در میان عشایر کهگیلویه و بویراحمد، زنها ابروهایشان را با سوزن ملکیدوزی (دِروش) خالکوبی میکنند (لمعه، 25). امروزه برای خالکوبی از دستگاههای مخصوصی استفاده میشود که بهصورت ضربهای نقش را بر روی پوست حک میکنند که در اصطلاح به آن تاتو میگویند (احمدیان). خالکوبی درواقع نوعی هنر ظریفکاری بود که استادان ماهر و چابکدست آن را طوری انجام میدادند که درد کمتری داشت و خیلی سریع بهبود مییافت (کیوان، همانجا).
ازآنجاییکه خالکوبی هم در میان مردان و هم در میان زنان رایج است، تصویرهایی که هرکدام از این دو گروه بر بدن خود حک میکنند، تفاوت دارد. نقش خالهایی که معمولاً مردان بر بدن خود حک میکنند، عبارتاند از: تصویر گل و بوته، اسم معشوق، اشعار، آیاتی از قرآن کریم مانند «یَدُ اللّٰهِ فَوْقَ اَیْدیهِمْ» (فتح / 48 / 10) یا «على کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ» (بقره / 2 / 20) و نقش شاهان و دلیران افسانهای و باستانی (صفینژاد، همانجا؛ شهری، 3 / 421؛ کیوان، همانجا) و اشکال مختلف حیوانات، که مورد اخیر در میان مردان عشایر کهگیلویه و بویراحمد بیشتر رایج است (نک : ادامۀ مقاله). خالکوبی به قصد زیبایی در میان زنان با کوبیدن تصویر یک بوتۀ گل یا گنجشک بر روی غبغب، یا دو گنجشک در دوسوی بوتۀ گل، یا نقش گل و سرو بر روی سینه صورت میگیرد (کتیرایی، 413؛ لهساییزاده، 150-151؛ شهری، 3 / 422). تصویر خروس (نماد سعادت) در میان زنان، و تصویر کژدم (نماد نیرو) در میان مردان کرمانشاهی نیز به منظور دفع چشم بد، خالکوبی میشود. همچنین خال به صورت تکی یا زنجیرهوار و ستاره از دیگر نقشهایی است که زنان بر روی چانه، پیشانی و میان دو ابرو و بالای ابروها، خالکوبی میکنند (احمدیان).درگذشته، خالکوبی به دلایل گوناگونی انجام میشد، که رایجترین آنها، برای زیبایی بوده است. از دیگر دلایل خالکوبی درمان بیماریها، سحر و جادو، و اظهار عشق و محبت بود که فرد عاشق نام و حتى چهرۀ معشوق را بر تن خود خالکوبی میکرد. همچنین خالکوبی برای بیان نوعی وابستگی به فرقهای خاص بود که در این مورد میتوان به فرقۀ خاکساریه اشاره کرد؛ به گزارش اوبن، پیروان طریقت خاکساریه، بنا بر یک سنت مداوم فرقهای، بر بازوان خود خالکوبی میکردند (ص 256). ظاهراً دراویش در پاسداشت روزی که بنیانگذار فرقۀ مورد اعتقادشان بر پیروانش خشم گرفته بود، بر بازوان خود خالکوبی میکردند (همانجا).
این نوع خالکوبی که رایجترین نوع آن در تمام دنیا و در طول تاریخ است، به قصد آراستگی انجام میشود و میان مردان و میان زنان رواج دارد.
خالکوبی در میان مردان، اکثراً بر روی بازوها، پشت دستها، سینه و کمر صورت میگیرد (صفینژاد، همانجا). افزون بر زیبایی، درواقع خالکوبی سنتی رایج در میان داشمشدیها بود (شهری، 3 / 421) که به آن «کبودی زدن» میگفتند (شمیسا، 1 / 405)؛ مولوی در داستانی با بیت مشهور «شیر بیدم و سر و اشکم که دید / این چنین شیری خدا خود نافرید»، به سنت کبودیزدن بین پهلوانان اشاره میکند (نک : 1 / 117). البته امروزه نیز خالکوبی بر روی بازو، پشت و سینه در میان ورزشکاران و گروههای مختلف جوانان همچنان رایج است (احمدیان). خالکوبی در میان زنان نیز برای زیبایی و افزون شدن مهر شوهر رایج است و اغلب روی چانه، دو سوی گونهها، زیر لب پایین، میان دو ابرو، روی ابروها، بر بند انگشتان دست و پا، پشت دست و پا، و روی سینه پایینتر از گردن صورت میگرفت. محل کوبیدن خال و شکل آن نیز به قصدی که از خالکوبی داشتند، بستگی داشت (دربارۀ خال زیبایی، نک : سطور پیشین). به خالی که برای افزون شدن مهر شوهر و سفیدبختی کوبیده میشد، «خال محبت» میگفتند که بر روی زبان نقش میشد و در مواد آن مهرگیاه کوبیده نیز به کار میرفت (کتیرایی، لهساییزاده، همانجاها؛ شهری، 3 / 422). خال دیگری نیز به منظور زیبایی و دور کردن چشم بد در زیر ناف میکوبیدند که این خال بهویژه در عصر ناصری، بسیار رواج داشت (نک : کتیرایی، 413-414). در میان عشایر کهگیلویه و بویراحمد، خالکوبی از سن هفت ـ سالگی رواج دارد. زنها ابروهایشان را خالکوبی میکنند و میان دو ابرو نیز خال میگذارند و چانۀ آنها پر از خالهای ستارهایشکل است. برخی از زنها سینۀ خود را نیز خالکوبی میکنند؛ اما در میان مردان، خالکوبی تنها بر روی دست صورت میگیرد و بیشتر اشکال مختلف حیوانات را مجسم میسازند (لمعه، 25). در رودبار، خالکوبی آبیرنگ روی بازوها و پاها، میان زنان طبقۀ متوسط بسیار رایج بود؛ حتى کودکان را از سنین پایین با سوزنهایی که در دودۀ نفت خام سیاه شده بود، خالکوبی میکردند (سرنا، 261؛ نیز نک : بیشاپ، 133)؛ گویا خالکوبی کودکان برای حفاظت آنها از مرگ و میر بوده است (معموری، 20). در میان زنان بختیاری، خالهایی به شکل ستاره بر روی چانه، وسط پیشانی و پشت دستها میکوبیدند و ابروها را با کوبیدن خال کمانیشکل میکردند (بیشاپ، 73). بیشاپ در دیدار خود از زنان بختیاری مینویسد که هرکدام از زنان یک خال به شکل کهکشان یا راه شیری بر پشت دستان خود دارد (ص 89). در تهران برخی از زنان به طور معمول مچ پا و دست، میان دو ابرو، کنج لب، زیر چانه و روی گونه، و زنان بدکاره نیز بیشتر پشت دست و روی ساعد را خالکوبی میکردند؛ اما در میان مردان تهرانی، خالکوبی بهطورکلی از نشانههای باجگیران و جوانان بیبندوبار بود؛ اینان تصویر و اسم پهلوانان شاهنامه یا نامهای دوستان و معشوقههای خود را به خطی خوش و گاهی به خطی زشت خالکوبی میکردند و این خالکوبی بیشتر بر روی بازوانشان انجام میگرفت (شهری، همانجا). پولاک، پزشک مخصوص ناصرالدین شاه قاجار (1264- 1313 ق)، مینویسد که پیش از این، خالکوبی [در میان ایرانیان] سنتی عمومی بوده است و فعلاً تنها طبقۀ متوسط جامعه برای زیبایی، نقاطی از بدن خود مانند چانه، گلوگاه و روی شکم را خالکوبی میکنند (ص 155). به نوشتۀ ویلز خالکوبی در میان روستاییان، بهویژه کولیها و چادرنشینان، و بهندرت در میان خانوادۀ اعیان مشاهده میشود (ص 366).
خالکوبی افزون بر زیبایی، در طب سنتی نیز کاربرد داشته است. الیاده بر این باور است که خالکوبی هرچه از مفهوم دینی خود بیشتر فاصله گرفته، به قدرت جادویی و درمانی نزدیکتر شده است (نک : ER, II / 272).
در بسیاری از کشورها مانند عراق، سوریه، کویت، عربستان، فلسطین، پاکستان و ایران کاربرد خالکوبی بهمنظور پیشگیری از بیماریها و حتى درمان آنها ست، مانند بیماریهایی که معتقدند در اثر چشمزخم بهوجود میآیند. برخی از جوامع معتقدند که بیماری بر اثر ترک روح از جسم به وجود میآید؛ ازاینرو فرد درمانگر پس از دعوت مجدد روح به جسم، برای تحکیم این دعوت اقدام به خالکوبی میکند و این خالکوبی همراه با مراسم رقص و پایکوبی انجام میشود (همانجا). در ایران عصر ناصری، بهمنظور مداوای بسیاری از بیماریها ازجمله انواع غدد، از خالکوبی استفاده میکردند؛ بدینصورت که مانند طب سوزنی، پوست را سوراخسوراخ میکردند، سپس گرد مخصوص را در این سوراخهای کوچک وارد میکردند (پولاک، 428). خالکوبی روی غدد در میان مردم گیلان نیز رایج بوده است (نک : پاینده، 256). برای درمان باد فتق پسربچه یا نوجوان، زیر نافش را خالکوبی میکردند تا بیماریاش پیشروی نکند و به همان حال بماند. برای این منظور، نوک سوزن خالکوبی را به زهرۀ گرگ، خرگوش یا مار میزدند، سپس آن را به پشت شرمگاه بیمار فرو میکردند تا خون بیاید و در این هنگام روی آن «سرمۀ هفتجواهر» میپاشیدند تا خال تشکیل شود (کتیرایی، 414). برای درمان گلودرد، بر روی گلوی بیمار خالکوبی میکردند تا دیگر گلودرد نگیرد (همانجا). همچنین به قصد جلوگیری از بیماریهای حاصل از چشمزخم خالکوبی میکردند (همانجا). در تویسرکان برای رفع درد مفاصل، روی پوست ناحیۀ مفصل خالکوبی میکردند (مقدم، 1 / 445). در میان عشایر بویراحمد و کهگیلویه برای درمان درد بیمار ــ خواه زن یا مرد ــ ابتدا یک تکه پنبه یا پارچهای را آتش میزنند و در محل درد میگذارند، که این کار «خَطَک» نامیده میشود؛ سپس برای اینکه درد بازنگردد، آن را خالکوبی میکنند. بیشتر این خالکوبیها بر سر زانوان و کمرگاه است (لمعه، 38).
برخی معتقدند که خالکوبی بهترین حفاظ در مقابل بیماریها و مصائب است. درواقع آنها تصور میکنند که خالکوبی جنبههای مافوق طبیعی دارد (بهزادی، 190). اما گاهی اوقات برخی از زنان برای پیشبرد مقاصد خود، خالکوبی در سحر و جادو را با نیت سحر و افسون به کار میبرند و خالکوبی را بر روی اعضای خاصی انجام میدهند؛ ازجمله وقتی میخواهند بخت و اقبالی نصیبشان شود یا بر دیگران پیروز شوند ــ بهویژه بر همسرشان مسلط گردند ــ بر کف دست راست خالکوبی میکنند (عزاوی، 75). این خالکوبی گویا قبل از ازدواج انجام میگیرد و به آن «سلاح خاتون» میگویند (همو، 74). اگر بخواهند که زبانشان بر دیگران اثرگذار باشد، بهویژه سخنانشان بر همسرشان نفوذ کند، بر روی زبانشان خالکوبی میکنند (همو، 75).
از دیدگاه مذهبی، خالکوبی در ادیان توحیدی (یهود، مسیحیت و اسلام) مورد تأیید نیست (ER, II / 270). در عهد عتیق بهصراحت خالکوبی رد شده است؛ ازاینرو، در نهی خودزنی بههنگام عزاداری آمده است: «برای مردگان بدن خود را مجروح نسازید و روی بدن خود هیچ نشانی داغ [خالکوبی] نکنید» (سفر لاویان، 19: 28). در عهد جدید نیز گذاشتن علامت روی پیشانی و پشت دست نهی شده است (نک : مکاشفات یوحنا، 13: 16). در دین اسلام نیز خالکوبی نهی شده است؛ در روایتی از پیامبر (ص)، در کنار نهی ربا دادن و ربا گرفتن، خالکوبی کردن و خالکوبی شدن نیز نهی شده است (بخاری، 5 / 2219). در روایت دیگری که در صحاح ششگانه آمده، پیامبر (ص) خالکوبیکننده و خالکوبیشونده را لعن کرده است (همو، 5 / 2216، 2218؛ مسلم، 3 / 1678؛ ابوداوود، 4 / 75؛ نسایی، 5 / 422؛ ابنماجه، 1 / 640؛ ترمذی، 5 / 104). این روایت در کتابهای حدیثی شیعه نیز آمده است (نک : کلینی، 5 / 559؛ ابنبابویه، 249-250). بر این اساس، برخی از فقیهان و محدثان اهل سنت با استناد به روایات نقلشده از پیامبر (ص)، خالکوبی را تحریم کرده و گناه کبیره دانستهاند؛ زیرا معتقدند این کار تغییر در آفرینش خداوند است (نک : ابنحجر، 10 / 391، 393؛ امیر صنعانی، 3 / 144). برخی دیگر از محدثین مانند شافعی و یارانش محل خالکوبی را نجس، و از بین بردن آن را ــ چه با دارو، چه با عمل جراحی ــ واجب میدانند؛ از دیدگاه آنها تأخیر در این کار گناه محسوب میشود (شوکانی، 6 / 341)؛ اما در فقه شیعه کراهت خالکوبی مطرح شده است نه حرمت آن (نک : بخاری، همانجا). اگرچه این نهی و تحذیرها گاهی اوقات در جوامع پیروان هر 3 دین (یهود، مسیحیت و اسلام) مؤثر واقع شده، اما در عمل با آسانگیری مواجه گردیده و در ادوار مختلف خالکوبی بهدلایل زیباییشناختی و درمانی، توسط برخی از طرفداران آنان اعمال شده است؛ بهویژه کاتولیکهای بوسنیایی، مراسم کهن بلوغ را ــ که درواقع خالکوبی دختر یا پسری است که به سن بلوغ رسیده است ــ برگزار میکنند (ER، همانجا). با این حال، برخی از مسلمانان تحت تأثیر منع خالکوبی، بر این باورند که زنان خالکوبیشده در روز قیامت معذب خواهند شد و سوزنهای خالکوبی تبدیل به میخهایی خواهد شد که در محل، در بدنشان فرو خواهد رفت (معموری، 20)؛ همچنین این زنان در روز قیامت در مکانی تاریکتر از رنگ خالکوبیشان قرار خواهند گرفت (همانجا).
در داروشناسی قدیم، شیوههای گوناگونی برای از بین بردن خال توصیه شده است، ازجمله اینکه بر روی خال با سوزن، سوراخهای نزدیک به هم ایجاد میکردند و معجون بوره (بوراکس) و عسل را با کُندُس که گیاهی قیآور و مسهل است، درمیآمیختند و بر روی خال میمالیدند و با خمیر و یا مغز نان پخته آن را میپوشاندند. گاهی نیز مصطکی آمیخته با خاکستر انجیر را روی خال میبستند تا رنگ خال زایل شود (رازی، 23(2) / 21). زکریای رازی همچنین تأکید میکند که ابتدا محل خال را با نمک قلیایی شستوشو دهند، سپس مصطکی را به مدت یک هفته بر محل ببندند تا رنگ خال را به خود جذب کند؛ آنگاه دوباره موضع را با نمک مالش دهند، تا رنگ خال بهکلی زایل شود (23(2) / 7). امروزه، طرحهای خالکوبیشده را با عمل جراحی از بین میبرند، بهاین صورت که بخشهای خالکوبیشده را از پوست جدا میکنند، سپس پوست را بخیه میزنند یا از پیوند پوست استفاده میکنند. یکی دیگر از روشها، کاربرد اشعۀ لیزر، یا استفاده از مواد شیمیایی مانند محلولهای غلیظ کلرید روی، جوهر مازون و کلرید سدیم است؛ این مواد باعث مردن نسج زنده میشوند و جای زخم باقی میماند (بهزادی، 195).
ابنبابویه، محمد، معانی الاخبار، به کوشش علیاکبر غفاری، قم، مؤسسة النشر الاسلامی؛ ابنحجر عسقلانی، احمد، فتح الباری، به کوشش محمدفؤاد عبدالباقی و محبالدین خطیب، قاهره، 1407 ق / 1987 م؛ ابنماجه، محمد، سنن، به کوشش محمدفؤاد عبدالباقی، بیروت، دارالفکر؛ ابوداوود سجستانی، سلیمان، سنن، بیروت، 1408 ق / 1988 م؛ احمدیان، مینا، تحقیقات میدانی؛ امیر صنعانی، محمد، سبلالسلام، به کوشش عبدالعزیز خولی، قاهره، 1379 ق؛ اوبن، اوژن، ایران امروز 1906-1907، ایران و بینالنهرین، ترجمۀ علیاصغر سعیدی، تهران، 1362 ش؛ بخاری، محمد، صحیح، به کوشش مصطفى دیبالبغا، بیروت، 1410 ق / 1990 م؛ بهزادی، رقیه، «خالکوبی از دیرباز تاکنون»، چیستا، تهران، 1368 ش، س 7، شم 2؛ بیشاپ، ایزابلا، از بیستون تا زردکوه بختیاری، ترجمۀ مهراب امیری، تهران، 1375 ش؛ پاینده، محمود، آیینها و باورداشتهای گیل و دیلم، تهران، 1355 ش؛ پولاک، یاکوب ادوارد، سفرنامه، ترجمۀ کیکاووس جهانداری، تهران، 1361 ش؛ ترمذی، محمد، سنن، به کوشش ابراهیم عطوه عوض، بیروت، دار احیاء التراث العربی؛ داداشی، احمد، «نگاهی به رسم خالکوبی»، اباختر، ساری، 1378 ش، شم 2؛ دایرةالمعارف فارسی؛ رازی، محمد بن زکریا، الحاوی، حیدرآباد دکن، 1390 ق / 1970 م؛ رایس، ت. ت.، سکاها، ترجمۀ رقیه بهزادی، تهران، 1370 ش؛ رضی، هاشم، آیین مهر (میتراییسم)، تهران، 1371 ش؛ سرنا، کارلا، آدمها و آیینها در ایران، ترجمۀ علیاصغر سعیدی، تهران، 1362 ش؛ شمیسا، سیروس، فرهنگ اشارات ادبیات فارسی، تهران، 1377 ش؛ شوکانی، محمد، نیل الاوطار، بیروت، 1393 ق / 1973 م؛ شهری، جعفر، طهران قدیم، تهران، 1371 ش؛ صفینژاد، جواد، مونوگرافی ده طالبآباد، تهران، 1355 ش؛ عزاوی، ضیاء، «الوشم»، التراث الشعبی، بغداد، 1390 ق / 1970 م، س 2، شم 4؛ عهد جدید؛ عهد عتیق؛ قرآن کریم؛ کتیرایی، محمود، از خشت تا خشت، تهران، 1378 ش؛ کلارک، گراهام، جهان پیش از تاریخ از دیدگاهی نو، ترجمۀ باجلان فرخی و دیگران، تهران، 1379 ش؛ کلینی، محمد، الکافی، به کوشش علیاکبر غفاری، تهران، 1367 ش؛ کیوان، عباس، کیواننامه، تهران، 1311 ش؛ گیرشمن، رمان، ایران از آغاز تا اسلام، ترجمۀ محمد معین، تهران، 1336 ش؛ همو، هنر ایران (در دوران ماد و هخامنشی)، ترجمۀ عیسى بهنام، تهران، 1346 ش؛ لمعه، منوچهر، فرهنگ عامیانۀ عشایر بویراحمدی و کهگیلویه، تهران، 1353 ش؛ لهساییزاده، عبدالعلی و عبدالنبی سلامی، تاریخ و فرهنگ مردم دوان، تهران، 1370 ش؛ مسلم بن حجاج، صحیح، به کوشش محمدفؤاد عبدالباقی، بیروت، 1375 ق / 1955 م؛ معموری، ناجح، «الوشم عند الریفیات فی الحلة»، التراث الشعبی، بغداد، 1391 ق / 1971 م، س 3، شم 2؛ مقدم، محمد، تویسرکان، تهران، 1378 ش؛ مولوی، مثنوی معنوی، به کوشش نیکلسن، تهران، 1378 ش؛ مونسالدوله، خاطرات، به کوشش سیروس سعدوندیان، تهران، 1380 ش؛ نجابتی، مهدی، پلیس علمی (کشف علمی جرایم)، تهران، 1381 ش؛ نسایی، احمد، السنن الکبرى، به کوشش عبدالغفار سلیمان بنداری و کسروی حسن، بیروت، 1411 ق / 1991 م؛ ویلز، چارلز جیمز، ایران در یک قرن پیش، ترجمۀ غلامحسین قراگوزلو، تهران، 1368 ش؛ نیز:
Encyclopaedia Judaica , New York etc. ; ER; The Nomadic People of Iran, eds. R. Tapper and J. Thompson, London, 2002. مینا احمدیان
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید