چارقل
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
دوشنبه 9 دی 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/240490/چارقل
سه شنبه 5 فروردین 1404
چاپ شده
3
چارْقُل، یا چهارقل، عنوان 4 سورۀ کافرون، اخلاص، فلق و ناس که با فعل امر «قُل: بگو» آغاز میشوند: کافرون (109) با «قُلْ یا اَیُّها الکافِرونَ»، اخلاص (112) با «قُلْ هُوَ اللّٰهُ اَحَدٌ»، فلق (113) با «قُلْ اَعوذُ بِرَبِّ الفَلَقِ» و ناس (114) با «قُلْ اَعوذُ بِرَبِّ النّاسِ». افزون بر این 4 سوره، سورۀ جن (72) نیز با فعل امر «قل» آغاز میشود، اما در کتب تفسیر و حدیث و حتى در باورهای مردم این سوره همراه با چارقل نیامده است (دانشنامه ... ). افزون بر چارقل، به این سورهها «ذاتُ القَلاقِل» هم میگویند. در روایتی از فرد سالخوردهای آمده است که از سن هفتسالگی پیش عمویم زندگی میکردم. روزی عمویم پیش پیامبر (ص) آمد و گفت: یا رسول الله! حِرزی (دعایی برای حفظ جان و دفع چشمزخم) به من تعلیم کن که به فرزند برادرم بیاموزم. پیامبر (ص) در پاسخ، «ذات القلاقل» یعنی سورههای کافرون، اخلاص، فلق و ناس را به او یاد میدهد (راوندی، 85). در باب فضایل قرائت این 4 سوره به طور همزمان روایتهای اندکی وجود دارد، ازجمله روایتی که از جُبَیر مُطعِم نقل شده است که در آن پیامبر خطاب به جبیر میفرماید: «ای جبیر، اگر میخواهی در سفر نسبت به همراهانت موفقتر باشی، سورههای کافرون، اخلاص، فلق، ناس (چارقل) و نصر را بخوان و در ابتدای هر سوره <بسم اللّٰه الرحمٰن الرحیم> را بخوان» (ابوالفتوح، 19 / 433؛ طبرسی، 16 / 1443؛ سیوطی، 5 / 406؛ تفسیر ... ، 27 / 381- 382). از میان این 4 سوره، دو سورۀ فلق و ناس را مُعَوِّذَتَین مینامند (برای اطلاعات بیشتر در این باره، نک : ه د، معوذتین). چارقل در فرهنگ باورها و معتقدات مردم مناطق مختلف ایران جایگاهی ویژه دارد. قرائت چارقل یا حک آن بر ظروف و اشیاء، قدرت شرزدایی و باطلالسحری یا رمانندگی دارد. همچنین از چارقل برای برآوردن حاجات و آسانی سختیها و رفع بیماریها نیز استفاده میشود. در اینجا به نمونههایی از کاربرد چارقل در رفع بیماریها، دفع آفات و برآوردن حاجات اشاره میشود: مردم کازرون معتقدند کسی که دربارۀ مقدسان و پریان دروغ بگوید یا آنها را نفرین کند، در دو جدارۀ گلویش دُملهایی چرکین به اندازۀ بادام میروید که بادُمَک نام دارد. برای درمان بادمک، بیمار را رو به قبله مینشانند و ظرفی پر از آب پاکیزه و نیز ظرفی پر از خاکستر در برابرش قرار میدهند؛ یکی از بستگان بیمار یا زنی مسن، روبهرویش مینشیند، بر او چارقل میخواند و بیمار آیات را تکرار میکند. کسی که چارقل را میخواند، پس از قرائت هر سوره بر گلوی بیمار میدمد و سکهای را دور سرش میگرداند و در ظرف آب میاندازد. سپس انگشتش را در خاکستر فرو برده، آن را در گلوی بیمار قرار میدهد و دملها را فشار میدهد تا بترکد و بیمار دچار تهوع شود و چرک و خون را بالا آورد، و باور دارند با این عمل به همراه چند دعا و عمل دیگر بیمار شفا مییابد (حاتمی، 69). هم اینان برای درمان «تو سییک» یا «تب سهیک» (نوعی تب شدید طولانی)، دستمال خونین شب زفاف (ه م) دختری را که عروسیاش در خانۀ پدری صورت گرفته، میدزدند یا آن را از صاحبش طلب میکنند و بر آن آیةالکرسی (ه م)، چارقل و سورههای قدر (97)، نصر (110) و کوثر (108) را میخوانند و دستمال را زیرپای بیمار میسوزانند تا بیمار شفا یابد (نک : حاتمی، 70-71). در سیرجان مردم برای درمان هر نوع بیماری، 40 روز پس از نوروز اگر بارانی ببارد، ظرفی را از آب این باران پر میکنند و 70 بار سورۀ اخلاص، 70 بار سورۀ ناس، 70 بار سورۀ کافرون و 70 بار سورۀ فلق (چارقل) را میخوانند و 70 بار صلوات میفرستند و به آب فوت میکنند، سپس آب را برای شفا به بیمار میدهند (بختیاری، 316). افزون بر این، برای درمان چشمزخم نیز دستمالی را که هر روز غروب بر سر بیمار میگذارند، با قند و پول برای نظرگیر (دعانویس) میبرند و نظرگیر هنگام گرهزدن 3 چوب اسپند، به گوشۀ دستمال آیةالکرسی و چارقل میخواند؛ گره را در دست چپ میگیرد و گوشۀ دیگر دستمال را که روبهروی گره است، زیر آرنج دست راست و روی زانوی پای راست میگذارد و دست راست را روی دستمال میخواباند؛ با این کار جنسیت نظرکننده را تشخیص میدهد و برای درمان نظرخورده اقدام میکند (همو، 325-326). قرائت چارقل علاوه بر جنبۀ درمانی در برخی از مراسم نیز به کار میرود؛ مثلاً شیرازیها در روز عروسی رسمی با نام «آب چلهزنی» دارند. در این رسم عروس را مینشانند و سپس در یک شیردان، یک دسته کلید و یک شانه و مقداری اسپند میگذارند و آن را از آب پر میکنند؛ یک نفر ظرفی را بالای سر عروس قرار میدهد. آن وقت زنی مسن و باتجربه، 41 مشت آب از شیردان برداشته و در ظرف میریزد و در هنگام ریختن آب، چارقل میخواند و نام پریزادها را بر زبان میآورد (همایونی، 115-116).ازجمله نوشتههای روی جام چهلکلید و باطل سحر (ه م) چارقل است. جام چهلکلید جام برنجی یا مسی کوچکی است که بر دیوارۀ آن چارقل، سورۀ یاسین و دعاهای دیگر حک شدهاست، و 40 کلید کوچک نیز که روی هر کدام «بسم الله الرحمٰن الرحیم» نوشته شده، به جام بند شده است (برای اطلاعات بیشتر، نک : ه د، جام چهلکلید). کتیرایی درمان سختزایی را به روشی بیان میکند که در آن از قرائت چارقل به جای نگارش آن بهره میجویند. در این روش چادرِ زن پابهماه را در دکان بقالی گرو میگذارند و هموزن آن خرما، برنج یا گندم میگیرند؛ پس از اینکه صاحب چادر زایید، خرما را خیرات میکنند و برنج یا گندم را به فرد نیازمندی میدهند. چادر را هم با دادن پول جنسی که برداشتهاند، پس میگیرند. همچنین دعایی را بر روی پارچۀ چلواری نوشته، به کمر زن، و دعایی دیگر را بر ران راست او میبندند؛ بالای سرش قرآن ورق میزنند و آیةالکرسی و چارقل میخوانند، با این باور که این اعمال به درمان سختزایی زن یاری میرساند (ص 46). گاهی مردم افزون بر استفاده از جام چهلکلید و نگارش چارقل به طور همزمان به قرائت این 4 سوره نیز میپردازند. مثلاً مردم شاهرود، 40 روز پس از تولد نوزاد، او را به حمام میبرند و پس از استحمام، بر سر او «آب چهلمشت» میریزند، به این ترتیب که مادر نوزاد یا زنی دیگر 40 مرتبه کف دست خود را از آب پر میکند و در جام چهلکلید میریزد و بر آن چارقل و آیةالکرسی میخواند؛ سپس آب جام را به سر نوزاد میریزند تا با این عمل از این پس آسیبی به نوزاد نرسد (شریعتزاده، 255). اگرچه چارقل بیشتر بر روی جام نوشته میشود، اما نگارش چارقل را بر روی اشیاء دیگر هم میتوان دید؛ مانند گردنبندهایی که مردم بهعنوان تعویذ و حرز به گردن میآویزند. این گردنبندها از 40 قطعۀ کوچک نقره ساخته شده که بر روی هر قطعه «بسم الله الرحمٰن الرحیم» یا چارقل حک شده است (نک : مهدوی، 456؛ موسىپور، 140). چارقل بهعنوان حرز و تعویذ در اشعار برخی شعرا نیز به چشم میخورد، مانند این بیت سنایی: پس در این راه با سلاسل و غل / چارقل حرز تو ست بر سر کل (ص 404).
ابوالفتوح رازی، روض الجنان، به کوشش محمدجعفر یاحقی و محمدمهدی ناصح، مشهد، 1378 ش؛ بختیاری، علیاکبر، سیرجان در آیینۀ زمان، کرمان، 1378 ش؛ تفسیر نمونه، به کوشش ناصر مکارم شیرازی، تهران، 1352 ش؛ حاتمی، حسن، باورها و رفتارها، گذشته در کازرون، شیراز، 1385 ش؛ دانشنامۀ جهان اسلام، تهران، 1386 ش؛ راوندی، سعید، الدعوات، به کوشش عباس فقیه احمدآبادی، قم، 1407 ق؛ سنایی، حدیقة الحقیقة، به کوشش مدرس رضوی، تهران، 1359 ش؛ سیوطی، الدر المنثور، قم، 1404 ق؛ شریعتزاده، علیاصغر، فرهنگ مردم شاهرود، تهران، 1371 ش؛ طبرسی، فضل، مجمع البیان، به کوشش و ترجمۀ علی کرمی، تهران، 1380 ش؛ قرآن کریم؛ کتیرایی، محمود، از خشت تا خشت، تهران، 1378 ش؛ موسىپور، ابراهیم، دوازده + یک، تهران، 1387 ش؛ همایونی، صادق، گوشههایی از آداب و رسوم مردم شیراز، شیراز، 1353 ش؛ نیز
Mahdawī Dāmgānī, A., «Doʿā-Nevīsī», Iranica, vol. VII.سمیه متقی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید