جوامع الحکایات و لوامع الروایات
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
یکشنبه 13 بهمن 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/240480/جوامع-الحکایات-و-لوامع-الروایات
شنبه 25 اسفند 1403
چاپ شده
3
جَوامِعُ الْحِکایاتْ وَ لَوامِعُ الرِّوایات، مجموعه داستانی بزرگ تألیف سدیدالدین محمد عوفی در سدۀ 7 ق / 13 م. این کتاب شامل 4 قسم، و هر قسم دارای 25 باب است؛ یعنی در مجموع، 100 باب دارد و در کل کتاب 113‘2 حکایت روایت شده است. 4 قسم، با این عناوین در کتاب مشخص شدهاند: قسم اول، در معرفت آفریدگار و معجزات انبیا و کرامات اولیا و تواریخ ملوک و خلفا؛ قسم دوم، در بیان اخلاق حمیده و سیر مرضیه؛ قسم سوم، در بیان اخلاق مذموم؛ قسم چهارم، در بیان احوال عباد و عجایب بحار و بلاد و طبایع حیوانات (نک : سراسر اثر). این کتاب را بهراستی دائرةالمعارف قصه و حکایت دانستهاند (نظامالدین، 25) که داستانهایش بیشتر دربارۀ مسائل تاریخی و ادبی و اخلاقی و حکمی و جز اینها ست. از نکات بسیار مهم و برجستۀ کتاب، مستند بودن مطالب آن است و مؤلف در بیان بعضی حکایتها نام مآخذ و منابع مورد استفادۀ خویش را ذکر کرده که نشاندهندۀ وفاداری و ادای دین وی نسبت به نویسندگان پیش از خود است. البته به حکایات فراوانی نیز برمیخوریم که هیچگونه اشارهای به منبع و مأخذ آنها نشده است و از این جهت میتوان گفت که نویسنده اطلاعات فراوانی اندوخته داشته و برحسب دلخواه از آنها بهره گرفته و جایجای به مآخذ و منابع اشاره کرده است (امیری، 45). در این اثر از 93 مأخذ نام برده شده که امروزه بسیاری از آنها یا کمیاباند، یا از میان رفتهاند. از منابع شناختهشده در تدوین بابهای مختلف کتاب میتوان به آثارالباقیۀ بیرونی، احیاء علوم الدین، کیمیای سعادت، اسرار التوحید، تاریخ یمینی، سندبادنامه، بختیارنامه، سیاستنامه، شاهنامۀ فردوسی، غرر اخبار ملوک الفرس ثعالبی، المغازی محمد بن اسحاق، و الحیوان جاحظ اشاره کرد (همو، 51-53). گفتنی است که عوفی اصل داستانها را از همین منابع گرفته، ولی با سبک و شیوۀ خاص خویش در آنها دستکاری و دخل و تصرف کرده است (همو، 54). در جوامع الحکایات از شخصیتهای واقعی و تاریخی بسیاری نام برده شده است: از پیامبران و امامان و خلفا و شاهان و وزیران گرفته تا شاعران و نویسندگان و دیگران. در ابتدای کتاب دیباچۀ منشیانۀ مفصلی به نثر مصنوع آمده که سرشار از صنایع ادبی است. همچنین هریک از 100 باب کتاب یک مقدمه و یک نتیجه دارد که در مقدمۀ هر باب با آوردن آیهای از قرآن کریم یا حدیثی از پیامبر (ص) به موضوع اصلی آن باب اشاره، و در نتیجۀ هر باب به مدح نظامالملک جنیدی، وزیر التتمش، پرداخته میشود و در انتها، مؤلف ابیاتی از خود میآورد که معمولاً سست و به دور از زیباییاند. نثر کتاب بهجز در مقدمهها، ساده و روان است و تنها گاه در توصیفات، به آوردن تشبیهات و استعارات زیبا و معتدل پرداخته است (همو، 67-70). این کتاب به سبب اهمیت فراوانش در حوزۀ ادب و بهخصوص تاریخ، بعدها مورد استفادۀ بسیاری از مؤلفان قرار گرفت که ازجمله به امین احمد رازی در تألیف هفت اقلیم، منهاج سراج در طبقات ناصری، قزوینی در عجایب المخلوقات، هندوشاه در تجارب السلف، و حمدالله مستوفی در تاریخ گزیده و نزهةالقلوب میتوان اشاره کرد (صفا، 2 / 1028). در جوامع الحکایات بالغ بر 650‘1 بیت شعر آمده است که یا سرودۀ خود مؤلف، یا شاعران پارسیگوی نظیر سنایی، فردوسی، خاقانی، انوری، امیرمعزی و جز اینها، و یا از شاعران عرب است (نک : سراسر اثر؛ نظامالدین، همانجا). البته این کتاب بزرگ اشکالاتی نیز دارد. مؤلف در تلاش ستودنی خویش برای گردآوردی مجموعهای کلان از روایتهای پیش از خود، متأسفانه از رخدادهای تاریخی زمان خویش غافل مانده و به آنها اشارهای نکرده است. مشخص نکردن تاریخ دقیق حکایتهای تاریخی کتاب یکی دیگر از ایرادهای جدی آن است. علاوه بر این، آوردن حکایتهایی دربارۀ یک شخص خاص در بابهای گوناگون و تحت عناوین مختلف ــ بدون داشتن نظم تاریخی یا پیروی از طرحی طبقهبندی شده ــ کاستی بزرگی در بهرهگیری از کتاب است (همانجا). این کتاب بهرغم اهمیت بینظیرش، تاکنون بهصورت کامل منتشر نشده است. ملکالشعرا بهار در 1324 ش و جعفر شعار در 1363 ش گزیدههایی از آن را چاپ کردند. محمد رمضانی از روی نسخهای از کتاب که شامل 15 باب آن بود، در 1335 ش چاپی عکسی از آن ارائه داد. پس از آن در 1340 ش محمد معین تصحیح انتقادی کتاب را از ابتدا آغاز نمود، ولی پس از چاپ دو جلد از آن، با درگذشت وی، کار ناتمام ماند. از 1352 ش، امیربانو امیری فیروزکوهی (مصفا) با همراهی مظاهر مصفا کار معین را ادامه دادند و تاکنون 7 مجلد از این کتاب منتشر شده، ولی هنوز تصحیح و نشر آن به اتمام نرسیده است (صفری، 29-30). جوامع الحکایات به سبب شهرت فراگیرش مدتی بعد از تألیف، مورد توجه شاهان عثمانی قرارگرفت و 3 بار به ترکی ترجمه شد. حاجی خلیفه در کشف الظنون مشخصات این ترجمهها را ذکر کرده است (1 / 540؛ نیز نک : نظامالدین، 31). از این کتاب نسخههای بسیاری در کتابخانههای ایران و جهان وجود دارد که کهنترین آنها در 699 ق / 1300 م یعنی تقریباً 70 سال پس از تألیف کتاب استنساخ شده، ولی کامل نیست و فقط شامل قسم اول و بابهای اول تا پنجم قسم دوم است (امیری، 96). گفتنی است که جوامع الحکایات عوفی را نباید با جامع الحکایات (ه م) اشتباه کرد. جامع الحکایات، نام عمومی کتابهایی است مشتمل بر مجموعهای از افسانهها، قصهها و حکایتهایی کوتاه و بلند (خدیش، 10) که افسانههایش بیشتر حالوهوای ماجراجویانه و عاشقانه دارند و اغلب برای سرگرمی خوانندگان نوشته شدهاند، نه با اهداف خاص آموزشی و تربیتی. البته شمار اندکی از حکایتهای جوامع الحکایات عوفی با تفصیل بسیار بیشتر در کتابهای جامع الحکایات نیز آمده است. نویسندۀ این کتاب بزرگ ــ سدیدالدین (یا نورالدین) محمد ابن محمد عوفی بخاری ــ احتمالاً میان سالهای 567-572 ق / 1172-1177 م در بخارا متولد شد. کودکی و تحصیلات خود را در همان شهر گذراند. پس از آن به سفر پرداخت و از بسیاری از شهرهای ماوراءالنهر و خراسان و سیستان دیدن کرد. در این سفرها ضمن ملاقات با فضلا و دانشمندان نامدار آن شهرها، به جمعآوری اطلاعاتی مشغول بود که در کتابهای خویش استفاده کرده است. در اوان حملۀ مغول، به سرزمین سند گریخت و به خدمت ناصرالدین قباجه (د 625 ق / 1228 م) از ممالک غوریه درآمد و در همین مدت به فرمان این پادشاه، شروع به تألیف کتاب جوامع الحکایات نمود. پس از شکست قباجه از سلطان شمسالدین التتمش و فوت او، عوفی نیز به خدمت التتمش درآمد و در دهلی ساکن شد و کتاب جوامع الحکایات را در حدود سال 630 ق / 1233 م به نام وزیر التتمش، نظامالملک جنیدی، تمام کرد (صفا، 2 / 1026-1027؛ امیری، 11). عوفی در جوامع الحکایات گاه روح انتقادی خود را نشان میدهد و داستانهای عجیب و غریب را غیرمعقول میداند، ولی همین مؤلف در فصل مربوط به عارفان، کرامات و خوارق عادات آنان را از امور عادی تلقی میکند (معین، 38). عوفی به جز جوامع الحکایات، آثار دیگری نیز داشته است؛ ازجمله لباب الالباب، تذکرهای در شرح حال شاعران نامدار ایران تا زمان وی، که برخلاف جوامع الحکایات، به نثر مصنوع نوشته شده است. همچنین وی الفرج بعد الشدة نوشتۀ قاضی تنوخی را نیز به فارسی ترجمه کرده و برخی از حکایات آن را در ضمن کتاب جوامع الحکایات آورده است. ترجمۀ وی متأسفانه به صورت مستقل باقی نمانده، اما چنانکه گفته شد، بسیاری از داستانهای این اثر در بخشهای مختلف جوامع الحکایات موجود است (همو، 34-36).
جوامع الحکایات به سبب عظمت و جامعیتش، گنجینهای از آداب و رسوم و سنتها و نیز مثلها و زبانزدهای مردم است. همچنین آیینهای است صیقلی و درخشان از جامعه و فرهنگ زمان عوفی، و اوضاع و احوال اقتصادی و اجتماعی آن روزگار. اطلاعات گرانقدری در باب اقشار گوناگون مردم و معاملاتشان، شیوۀ زندگی و آداب و رسوم روزمرۀ مردم، سلوک اجتماعی طبقات مختلف با یکدیگر، مشکلات و گرفتاریهای زندگی روزانه، و بسیاری نکات مردمشناسی و جامعهشناسی و نیز روانشناسی تاریخی از این کتاب دریافت میشود. عوفی در این کتاب در بازتاب فرهنگ اخلاقی مردم، نگاه جامعه به زنان و گروهها و اقشار مختلف و افراد محروم، مانند دزدان و گدایان، خصوصیات مثبت پادشاهی، فرهنگ مذهبی آن عصر، و خرافات رایج بین مردم، بسیار تیزبین بود (عقیقی، 41). مؤلف خود گاه صراحتاً در اشاره به چیزی میگوید که این از آداب مردم است: «دید که امیر میآید، به راهگذار او به نظاره بایستاد، چنانکه رسم عوام باشد» (3(2) / 410). و البته در بسیاری موارد هم بدون تصریح به این مطلب، رسمی را بیان کرده است؛ از جمله نان و نمک خوردن، یا نشاندن مجرم بر قاطر یا شتر گَرگین و چرخاندنش در میدان شهر و بازار. امثال بسیاری در این کتاب آمده است که بسیاری هنوز رایجاند و برخی دیگر در گذر زمان کاربرد عام خود را از دست دادهاند؛ از آن جملهاند: درازریش احمق بود؛ کسان کشتند و خوردیم، کاریم و خورند؛ بد مکن که بد افتی، چه ممکن که خود افتی؛ چینه دید و دام ندید؛ هرچه جوان در آینه بیند، پیر در خشت خام؛ مردن به از زیستن به دشمنکامی؛ اسب اگرچه رونده بود، روزی به سر درآید؛ عفو در مقام قدرت زیباتر از انتقام؛ خویی که با شیر پرورد با جان برآید؛ و جز اینها (جم ). روایتهای شفاهی برخی از داستانهای کتاب در گوشه و کنار ایران ثبت شده است که به شماری از آنها اشاره میشود: 1. پادشاه شتابکار که بیعلت بازِ خود را کشت (نک : 3(2) / 509-602)، مطابق با تیپ c 178 آرنه ـ تامپسون. روایتهای شفاهی این افسانه در آذربایجان (انجوی، 2 / 172-174) و خوزستان (جعفری، 121-123) ثبت شده است. روایتی از آن در هزار و یک شب و طی شب پنجم نیز آمده است (1 / 31-32). 2. مردی که تتبع مکرهای زنان کردی (نک : 3(2) / 741-744). از این افسانه که مطابق با تیپ 351‘1 آرنه ـ تامپسون است، انجوی 3 روایت شفاهی نقل، و به چند روایت دیگر نیز اشاره کرده است (1 / 193-196، 2 / 133-134؛ برای روایتهای دیگر، نک : بیهقی، 143-144؛ مارتسلف، 207). روایتهایی از این داستان در سندبادنامه (ظهیری، 265) و جامع التمثیل (هبلهرودی، 759) نیز آمده است. 3. داستان مرد غیورپیشه (نک : 3(2) / 744)، که مطابق با تیپ 418‘1 آرنه ـ تامپسون است و الول ساتن روایتی شفاهی از آن را ثبت کرده است (نک : مارتسلف، 216). 4. حکایت 4 کس که به باغی رفتند (نک : 1(2) / 406- 408). این قصه در مثنوی نیز آمده است (مولوی، 228- 229). سادات اشکوری ( افسانههای دهستان ... ، 75) و جعفری و وکیلیان (ص 120) روایتهایی شفاهی از آن را ثبت کردهاند. 5. گرگ و روباه در خدمت شیر (نک : 2(1) / 171-173)، مطابق با تیپ 51 آرنه ـ تامپسون. از این افسانه روایتهای شفاهی فراوانی در ایران ثبت شده است (نک : مارتسلف، 57- 58؛ پوراحمد، 27- 28). 6. مردی که صبر و مدارا داشت (نک : 2(1) / 349- 355)، مطابق با تیپ 938 آرنه ـ تامپسون. روایتهایی از این افسانه را انجوی (2 / 175-182)، الول ساتن (ص 232)، سادات اشکوری ( افسانههای اشکور ... ، 135)، رحمانیان (ص 118-121) و جعفری (ص 159) ثبت کردهاند (برای روایتهای دیگر، نک : مارتسلف، 183-184). افزون بر این در هزار و یک شب (3 / 184 بب ) و اسکندرنامۀ منثور (ص 176-185) نیز روایاتی از آن نقل شده است. 7. شاهزادهای که پند میخرید (نک : 2(2) / 589-596). از این افسانه که مطابق با تیپ 910 آرنه ـ تامپسون است، روایتهایی در مازندران (سادات، همان، 167) و نطنز (الول ساتن، 257) ثبت شده است.
اسکندرنامه، روایت فارسی کالیستنس دروغین، تحریر عبدالکافی بن ابیالبرکات، به کوشش ایرج افشار، تهران، 1343 ش؛ الول ساتن، ل. پ.، توپوزقلیمیرزا، به کوشش احمد وکیلیان و دیگران، تهران، 1386 ش؛ امیری فیروزکوهی (مصفا)، امیربانو، مقدمه بر ج 3 جوامع الحکایات (نک : هم ، عوفی)؛ انجوی شیرازی، ابوالقاسم، قصههای ایرانی، تهران، 1352-1353 ش؛ بیهقی، حسینعلی، چهل افسانۀ خراسانی، تهران، 1380 ش؛ پوراحمد جکتاجی، محمدتقی، افسانههای گیلان، تهران، 1380 ش؛ جعفری (قنواتی)، محمد، روایتهای شفاهی هزار و یک شب، تهران، 1384 ش؛ همو و احمد وکیلیان، مثنوی و مردم، تهران، 1393 ش؛ حاجی خلیفه، کشف؛ خدیش، پگاه و محمد جعفری (قنواتی)، مقدمه بر جامعالحکایات، تهران، 1390 ش؛ رحمانیان، داریوش، افسانههای لری، تهران، 1379 ش؛ سادات اشکوری، کاظم، افسانههای اشکور بالا، تهران، 1352 ش؛ همو، افسانههای دهستان برزرود، تهران، 1388 ش؛ صفا، ذبیحالله، تاریخ ادبیات در ایران، تهران، 1336 ش؛ صفری آققلعه، علی، «اندر بیان طبع انتقادی کتاب جوامع الحکایات»، گزارش میراث، تهران، 1386 ش، س 2، شم 15-16؛ ظهیری سمرقندی، محمد، سندبادنامه، به کوشش احمد آتش، تهران، 1362 ش؛ عقیقی، فائزه، «ناگفتههایی از جوامع الحکایات»، پژوهشگران، تهران، 1387 ش، شم 16-17؛ عوفی، محمد، جوامع الحکایات و لوامع الروایات، به کوشش امیربانو امیری فیروزکوهی (مصفا)، تهران، 1386 ش؛ مارتسلف، اولریش، طبقهبندی قصههای ایرانی، تهران، 1371 ش؛ معین، محمد، مقدمه بر جوامع الحکایات و لوامع الروایات محمد عوفی، تهران، 1335 ش؛ مولوی، مثنوی معنوی، به کوشش نیکلسن، تهران، 1382 ش؛ هبلهرودی، محمدعلی، جامع التمثیل، به کوشش حسن ذوالفقاری و زهرا غلامی، تهران، 1390 ش؛ هزار و یک شب، ترجمۀ عبداللطیف طسوجی، به کوشش محمد رمضانی، تهران، 1315-1316 ش؛ نیز:
Ṇizâmu’d-Din, M., Introduction to the Jawāmiʿ u’l-ḥikāyāt wa Lawāmiʿ u’r riwāyāt of al-ʿAwfī, London, 1929. پگاه خدیش
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید