آشتیانی \āštiyānī\، جلالالدین، شارحِ فلسفۀ متعالیه و عرفان نظری.
او در ۱۳۰۴ ش / ۱۹۲۵ م در آشتیان متولد شد؛ در همان شهر، نخست در دبستانی درس خواند و در مکتبخانهای نیز نصاب الصبیان، تاریخ معجم، جامع المقدمات و قدری ریاضیات، و نیز شرح سیوطی خواند. جلالالدین در ۱۳۲۳ ش / ۱۹۴۴ م برای ادامۀ تحصیلات به قم رفت؛ نخست نزد آیتالله صدوقی مغنی، مطول و بخشهایی از شرح لمعه را خواند، و در درسهای رسائل و مکاسب شیخ انصاری نیز حضور یافت. افزون بر این، آشتیانی در قم به مدت ۸ سال در درسهای اصول و فقه آیتالله بروجردی شرکت کرد و به گفتۀ خودش مورد توجه او قرار گرفت. آشتیانی پساز آن عازم تهران شد و به سفارش آقا میرزا مهدی آشتیانی به خدمت حاج شیخ مهدی امیرکلاهی مازندرانی ــ از شاگردان سید محمدکاظم یزدی، شیخ فضلالله نوری و شریعت اصفهانی ــ رسید و به تعلّم شرح منظومۀ حاج ملاهادی سبزواری، نیمی از شوارق الالهام عبدالرزاق لاهیجی و بخشهایی از مکاسب شیخ انصاری پرداخت («استاد ... »، ۱۴؛ آشتیانی، «سرگذشتنامه»، ۱۷).
در همین زمان، سید محمدحسین طباطبایی از تبریز به قم آمده، و حوزۀ درسی دایر کرده بود. آشتیانی به مدت ۵ سال در درسهای حکمت و فلسفه، اصول فقه، و تفسیر او شرکت کرد. به گفتۀ خود آشتیانی، طباطبایی کفایۀ آخوند خراسانی را با حواشی استاد خود، شیخ محمدحسین اصفهانی، برای آشتیانی و جمعی دیگر تدریس میکرده است. آشتیانی آنگاه عازم قزوین شد و اسفار صدرالمتألهین را نزد میرزا ابوالحسن رفیعی قزوینی آموخت؛ بخشهایی از همین کتاب را نیز در تهران نزد میرزا احمد آشتیانی فرا گرفت. جلالالدین آشتیانی از شاگردان خاص رفیعی قزوینی بود و دربارۀ او نوشته است: «هنر او در آثار ملاصدرا ظاهر و بارز بود» و پساز شرکت در چند جلسه از درسهای او «گمشدۀ خود» را یافتم (همانجاها).
آشتیانی مدت دو سال مقیم نجف بود و در همین شهر با آقا میرزا حسن بجنوردی ــ که به گفتۀ آشتیانی «از افراد نادر زمان خود بود»، در فلسفه دستی داشت و از شاگردان با واسطۀ حاج ملاهادی سبزواری بـود ــ محشور شد؛ اگرچه او فلسفه تدریس نمیکرده، اما آشتیانی با او «بحث» میکرده است. میرزا حسن بجنوردی فقه و اصول درس میداد و آشتیانی به مدت دو سال، در درسهای او حاضر میشد. جلالالدین در مدت اقامت در نجف، در جلسات درس فقه سید عبدالهادی شیرازی نیز حضور مییافت (همانجاها).
آشتیانی پساز فراغت از تحصیل، حدود دو سال پیشاز عزیمت به قم، گویا کوششی برای ورود به دانشکدۀ الٰهیات دانشگاه تهران کرده بوده، اما این کوشش، بهسبب «بعضی کارشکنیها»، به نتیجۀ مطلوبی نرسیده بوده است (مهدوی، ۱۰۱). وی در ۱۳۳۸ ش / ۱۹۵۹ م، به عضویت هیئت علمی دانشکدۀ الٰهیات و معارف اسلامی دانشگاه فردوسی مشهد درآمد و دو سال پساز آن نیز به رتبۀ دانشیاری ارتقا یافت. او در شهریور ۱۳۴۹ / سپتامبر ۱۹۷۰، به مدیریت گروه فلسفه و حکمت اسلامی دانشکدۀ الٰهیات دانشگاه فردوسی رسید و بار دیگر نیز در ۱۳۵۲ ش / ۱۹۷۳ م، در این مقام ابقا شد. در ۱۳۷۵ ش / ۱۹۹۶ م، با بیش از ۳ دهه تدریس، در همان دانشگاه بازنشسته شد (خرمشاهی، ۲۸-۳۰؛ حقدار، ۳۷؛ «سالشمار ... »، ۲۱۹). او دو سال پساز بازنشستگی، در ۱۳۷۷ ش بار دیگر بهعنوان استاد «پیمانی» در دانشگاه فردوسی به تدریس پرداخت و یک سال پساز آن نیز نکوداشتی برای او برگزار گردید. آشتیانی سرانجام، به دنبال کسالتی مزمن در تیر ۱۳۸۳ / ژوئیۀ ۲۰۰۴، در بیمارستان سینای مشهد بستری شد، اما معالجات مؤثر نیفتاد و در سوم فروردین ۱۳۸۴ بر اثر بیماری آلزایمر روی در نقاب خاک کشید و در صحن آزادی حرم امام رضا (ع) به خاک سپرده شد (همان، ۲۲۱-۲۲۲).
آثـار
آثار جلالالدین آشتیانی را میتوان به دو گروهِ تألیفات و تصحیحات تقسیم کرد:
الف ـ تألیفات
نخستین اثر تألیفی مهم آشتیانی رسالۀ هستی از نظر فلسفه و عرفان است که بر مبنای تقریرات او در دانشکدۀ الٰهیات در ۱۳۳۸ ش، گویا «در ۲۰ روز ... به سلک تحریر» کشیده شده است (آشتیانی، همان، ۱۸). رفیعی قزوینی در تقریظی بر این رساله، آن را «بهترین کتابی» میداند که در مباحث راجع به وجود نوشته شده است (ص ۹۰). این رساله از نخستین رسالههای مستقل در باب وجود است که به مشرب صدرالمتألهین تألیف شده، و در آن همۀ مباحث وجود، تعریف وجود، اصالت وجود و اعتباریبودن ماهیت، ادلۀ اصالت وجود، تشکیک وجود، و وجود حق تعالى و صفات او، به دو طریقۀ حکما و عرفا مورد بحث و تحقیق قرار گرفته است. آشتیانی در این رساله از مشرب ملاصدرا دفاع نموده و وجه فساد اقوال حکمای متقدم مانند شهابالدین یحیى سهروردی، فخرالدین رازی، قاضی سعید قمی و عبدالرزاق لاهیجی را در این باره بیان داشته، و بر آنها مناقشه کرده است. افزون بر این، آشتیانی بحث مفصلی نیز دربارۀ «اوهام» حائری مازندرانی آورده است که اندکی پیشاز آن، حائری در کتاب حکمت بوعلی سینا (۲ / ۳۵۴ بب ) از موضع اعتباریبودنِ وجود نزد شیخالرئیس، دفاع کرده بود. آشتیانی به تفصیل وجه فساد و ایرادهای حائری را توضیح داده، و بـر آنها منـاقشه کـرده است (هستی ... ، ۹۸ بب ). هستی از نظر فلسفه و عرفان رسالهای معتبر در شرح مباحث وجود بر مشرب اصالت وجود ملاصدرا به زبان فارسی است که در آن زبدۀ مباحث صدرالمتألهین در اسفار اربعه و آراء شارحان او آمده است.
دومین تألیف مهم آشتیانی، که در نخستین سالهای تدریس در دانشکدۀ الٰهیات دانشگاه فردوسی مشهد فراهم آمده، اثری با عنوان شرح حال و آراء فلسفی ملاصدرا ست که در ۱۳۴۰ ش / ۱۹۶۱ م ــ تاریخ مقدمۀ علیاکبر فیاض (ص «ج») ـ مقارن چهارصدمین سال تولد ملاصدرا، در مشهد انتشار یافت. این رساله با شرحی دربارۀ سوانح احوال صدرالدین شیرازی آغاز میشود و یکی از نخستین نوشتههایی است که در آن به سال تولد صدرالمتألهین اشاره شده است (ص ۱). شرح حال و آراء فلسفی ملاصدرا در واقع خلاصهای از همۀ مطالب ابتکاری ملاصدرا را که به تفصیل در اسفار و دیگر نوشتههای او آمده است، در بر دارد.
این مباحث با بحث در اصالت وجود و اعتباریت ماهیت آغاز میشود و تا بحث دربارۀ مُثُل افلاطونی و ارباب انواع ادامه مییابد، که عمدهترین مباحث ابتکاری صدرالدین شیرازی در اسفار را شامل میشود. آشتیانی مینویسد: این «مباحث و تحقیقاتِ جالب توجه ... سرنوشت فلسفه را عوض کرده است و صدرالمحققین را بزرگترین فیلسوف و یکهتاز میدان حکمت و فضیلت معرفی نموده است» (ص ۸). در بخش پایانی این رساله فهرستی از مهمترین نوشتههای مسلّم او، ذیل ۳۶ عنوان، و رسالههای منسوب به ملاصدرا، ذیل ۵ عنوان آمده است که توضیح دربارۀ اسفار از اهمیت برخوردار است (ص ۲۱۰ بب ).
اثر تألیفی دیگری که از آشتیانی باقی مانده، کتاب مفصلی با عنوان شرح مقدمۀ قیصری بر فصوص الحکم است که چنانکه از عنوان آن برمیآید، شرحی بر شرح داوود قیصری بر فصوص الحکم ابنعربی است. این کتاب که چاپ نخست آن در ۱۳۴۴ ش / ۱۹۶۵ م انتشار یافت، افزونبر تقریظ عربی رفیعی قزوینی، حاوی دو مقدمه از سید حسین نصر به زبان انگلیسی و ه . کربن به زبان فرانسه و ترجمۀ آنها به زبان فارسی است. در چاپ دوم، ترجمۀ مقدمۀ نصر و تقدیمنامه به احمد مهدوی دامغانی حذف شده است. رفیعی قزوینی در تقریظ خود بر کتاب مؤلف آن را بسیار ستوده، و او را «عالم فاضل نحریر، محقق متألّه خبیر»، جامع معقول و منقول، و دانشمندی دانسته که بهویژه بر «معضلات مباحث اسفار» تسلط داشته است (ص ۹۰). کربن نیز در مقدمهای به زبان فرانسه از شخص جلالالدین آشتیانی و شرح او بر مقدمۀ قیصری تجلیل کرده، و نویسندۀ آن را «ملاصدرای عصر ما» و ملاصدرایی که «دوباره زنده شده»، دانسته است (ص 1).
شرح مقدمۀ قیصری بر فصوص الحکم رسالهای است مفصل بالغ بر ۹۰۰ صفحه که در آن شرحی دقیق دربارۀ همۀ مباحث مهم عرفان نظری آمده. اگرچه این کتاب نیز مانند دیگر نوشتههای آشتیانی طرح دقیق و منظمی ندارد، عمدۀ مباحث آن را میتوان حول ۳ محور اصلی تقسیم کرد: ۱. بخش اول با توضیحی دربارۀ مفهوم وجود، حقیقت مراتب آن، اثبات تشکیک وجود، و مباحث وحدت و صدور آغاز میشود و با بحثی مربوط به ذات و صفات باری ادامه مییابد. ۲. بخش دوم از مهمترین بخشهای کتاب است و در آن، دربارۀ عالم مثال و برزخ، اثبات تجرد برزخی خیال صعودی و نزولی، وحی، کشف و مشاهده، و نیز انسان کامل و مراتب و مقامات او، از طریق عقل و نقل، نیز به طریقۀ عرفا و فیلسوفان، بحث شده است. ۳. سومین بخش کتاب شامل مباحثی در حقیقت قیامت، حقیقت محمدیه، نسبت خلافت حقیقت محمدیه با ولایت، مراتب ولایت، و فرق میان ولایت مطلقه و مقیده و عامه و خاصه است.
این کتاب ازلحاظ شمول بر عمدهترین مباحث عرفان نظری و تطبیق آن با دیدگاههای فیلسوفان، بهویژه حکمت متعالیۀ صدرالدین شیرازی، در زبان فارسی اثری کمنظیر محسوب میشود که از اهمیت ویژهای برخوردار است و بهمنزلۀ دائرةالمعارفی در علوم عقلی و نقلی، و حاوی نظرهای متقدمین و متأخرین است. تسلط آشتیانی به همۀ منابع و آشنایی او با اقوال قدما و متأخرین، موجب شده است که کتاب به گنجینهای از همۀ مباحث عرفان نظری و فلسفۀ شیعی تبدیل شود.
ب ـ تصحیحات
آشتیانی متنهای مهمی از نوشتههای حکمای دورۀ اسلامی ایران را تصحیح کرد، و در مواردی با مقدمه و حواشی مفصل به چاپ رساند. از میان این تصحیحها میتوان به رسالة المشاعر ملاصدرا با شرح ملامحمد لاهیجی، اثولوجیا با تعلیقات قاضی سعید قمی، لمعات الٰهیه اثر ملاعبدالله زنوزی، شرح فصول الحکم محمد داوود قیصری، الشواهد الربوبیة اثر صدرالدین شیرازی، و المبدأ و المعاد نوشتۀ صدرالمتألهین اشاره کرد (برای تفصیل کتابشناسی آشتیانی، نک : حقدار، ۳۵ بب ).
از آشتیانی اثر تصحیحی دیگری نیز باقی مانده است که در اینجا به آن اشاره میشود. بهگونهای که کربن توضیح داده است، در حدود سال ۱۳۴۴ ش / ۱۹۶۵ م، برنامهای با همکاری او و جلالالدین آشتیانی در انجمن فلسفۀ ایران تنظیم شده بود تا منتخباتی از آثار حکمای الٰهی ایران، از زمان میرداماد تا زمان حاضر فراهم آید و انتشار یـابد (نک : کربن، فلسفه ... ، ۵۶ بب ). برابر طرح آغازین، هر مجلدی میبایست از دو بخش متن آثار فیلسوفان به زبان عربی و فارسی و تحلیل همان متنها به زبان فرانسه فراهم آید. متنها بهکوشش آشتیانی انتخاب و تصحیح میشد و کربن نیز شرحی به زبان فرانسه بر آنها مینوشت. کربن، که پیشتر مجلد نخست تاریخ فلسفۀ اسلامی خود را انتشار داده بود، در صدد تهیۀ مجلد دوم آن بود که در همان سالها تحریر کوتاهی از آن را بهعنوان فصلی از کتاب مفصل تاریخ عمومی فلسفه به زبان فرانسه منتشر کرده بود (برای توضیح در این باره، نک : طباطبایی، «آ» بب ).
نخستین مجلد از این اثر که شمار آن قرار بود به ۶ مجلد برسد، در ۱۳۵۰ ش / ۱۹۷۱ م در سلسلهانتشارات انجمن فلسفه منتشر شد. این مجلد بخشهای مهمی از متن عربی یا فارسی آثار میرفندرسکی، ملاصدرا، ملارجبعلی تبریزی، عبدالرزاق لاهیجی، آقا حسین خوانساری و ملاشمسا را شامل میشد. مجلدات دوم و سوم در ۱۳۵۴ و ۱۳۵۵ ش / ۱۹۷۵ و ۱۹۷۶ م منتشر شدند که مانند مجلد نخست مقدمۀ تحلیلی کربن را نیز شامل میشدند. هانری کربن در شهریور ۱۳۵۷ روی در نقاب خاک کشید و واپسین مجلد منتخباتی از آثار حکمای الٰهی نیز در ۱۳۵۷ ش بدون مقدمۀ تحلیلی او انتشار یافت و ازآنپس نیز اجرای آن طرح، که در نظر کربن بسیار مهم مینمود و قرار بود مواد لازم برای تدوین سیر فلسفه در ایران را فراهم آورد، در بوتۀ تعویق افتاد.
از ویژگیهای علمی جلالالدین آشتیانی آشنایی او با مکتبها و جریانهای فلسفی سدههای اخیر و بهویژه سدۀ اخیر ایران و نمایندگان مهم آن است. آشتیانی در مقدمهها و در خلال کتابهای تألیفی و تصحیحی خویش، اشارههای مهمی به این جریانها و نمایندگان آنها کرده است که با توجه به فقدان تاریخ فلسفهای منظم، ازنظر تاریخ فلسفه در ایران، اهمیت بسیاری دارد. به نظر میرسد برخی از اطلاعاتی که در دومین مجلد از تاریخ فلسفۀ اسلامی کربن دربارۀ فیلسوفان متأخر و مکتبهای جدید فلسفۀ ایرانی آمده، از آثار جلالالدین آشتیانی گرفته شده است (نک : جمشیدی، سراسر اثر).
مآخذ
«استاد سید جلالالدین آشتیانی، شارح و مورخ حکمت و عرفان»، کیهان فرهنگی، تهران، ۱۳۶۴ ش، س ۲، شم ۶؛ آشتیانی، جلالالدین، «سرگذشتنامه»، کیهان فرهنگی، تهـران، ۱۳۶۴ ش، س ۲، شم ۶؛ همو، شرح حال و آراء فلسفی ملاصدرا، مشهد، چاپخانۀ خراسان؛ همو، هستی از نظر فلسفه و عرفان، تهران، نهضت زنان مسلمان؛ جمشیدی، حسن، چهرههای درخشان از نگاه سید جلالالدین آشتیانی، مشهد، ۱۳۸۴ ش؛ حائری مازندرانی، محمدصالح، حکمت بوعلیسینا، بهکوشش حسن فضایلی، تهران، ۱۳۳۵ ش؛ حقدار، علیاصغر، «کتابشناسی استاد سید جلالالدین آشتیانی»، خرد جاودان، بهکوشش علیاصغر محمدخانی و حسن سید عرب، تهران، ۱۳۷۷ ش؛ خرمشاهی، بهاءالدین، «نقشی از جوانی استاد آشتیانی»، خرد جاودان (نک : هم ، حقدار)؛ رفیعی قزوینی، ابوالحسن، «تقریظ»، شـرح مقدمۀ قیصری بر فصوصالحکم جلالالدین آشتیانی، تهران، ۱۳۶۵ ش؛ «سالشمار زندگی استاد سید جلالالدین آشتیانی»، زندگینامه و خدمات علمی و فرهنگی مرحوم استاد سید جلالالدین آشتیانی، تهران، ۱۳۸۴ ش؛ طباطبایی، جواد، مقدمه بر تاریخ فلسفۀ اسلامی ه . کربن، تهران، ۱۳۷۳ ش؛ کربن، ه . ، فلسفۀ ایرانی و فلسفۀ تطبیقی، ترجمۀ جواد طباطبایی، تهران، ۱۳۶۹ ش؛ مهدوی دامغانی، احمد، «خاطراتی از قریب شصت سال دوستـی»، زندگینامه ... (نک : هم ، «سالشمار ... »)؛ نیز:
Corbin, H., «Preface» (vide: PB, Rafiʾi Ghazvini).
جواد طباطبایی