اجاق
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
دوشنبه 7 بهمن 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/238317/اجاق
جمعه 24 اسفند 1403
چاپ شده
1
اُجاق، جایگاهی سنگی یا گلی که محل افروختن آتش در داخل خانههای سنتی است و برای پختوپز، گرما و روشنایی از آن استفاده میشود. اجاق همچنین نمادی از خانواده، کانون سعادت و اصالت و خوشنامی فرد در جامعه (شاملو، 1 / 127)، نماد زندگی دسته جمعی، خانه، ازدواج و نماد ارتباط میان آتش و ظرف آتش است (شوالیه، 1 / 80). در جامعههای سنتی بهویژه جامعههای روستایی و عشایری ایران، اجاق از حرمت و قداست ویژهای برخوردار است و نماد روشنایی، امید، آینده، و تسلسل نسل بهشمار میرود (نک : دنبالۀ مقاله).
از روزی که انسان آتش و فواید آن را کشف کرد، اجاق نیز در میان جوامع انسانی جایی برای خود باز کرد. درواقع، انسان از آغازین روزهای حیات در کنار اجاق بوده، و آثار آن در یافتههای باستانشناسی در نقاط مختلف جهان کاملاً نمایان است. برای نمونه، در کاوشهای دشت لوت اجاقهایی کوتاه در وسط اتاقها به دست آمده که شاهدی از افروختن آتش در یک جایگاه ویژه است (کابلی، 115، 119). همچنین در ایوان معبدی متعلق به تمدن باستانی ایلام در جلگۀ انشان (انزان) مربوط به هزارۀ 3 قم یک اجاق بزرگ در کف معبد به چشم میخورد («هفت تپه»، 2). در دورۀ باستان ایزدان آذر و آگنی در آغاز مظهرآتش اجاق بودهاند؛ آتشی که همیشه در خانههای مردم (= نمانامشیاکنام) روشن است نه در آسمانها (بویس، 89). همچنین گزنفن در کورشنامه مینویسد: در نخستین روزی که کورش شاهنشاهی خود را آغاز کرد و به کاخ شاهی قدم گذاشت، به هنگام ورود بـه درگاه قصر، برای هستیا ــ خدای اجاق خانوادگی ــ و اهورهمزدا ــ پروردگار عالم ــ و دیگر خدایان که مغها اسم برده بودند، قربانی کرد (کتاب VII، ص 116). کاوشهای باستانشناسی در پاکستان نشان میدهد که در دوران هخامنشی گونهای خاص از آتشدان دیواری یا اجاق در اتاقها وجود داشته است (کیانی، 9). افزونبرآن، در گوشۀ جنوبغربی معبد تپۀ حسنلو، آتشگاهی به چشم میخورد که عبارت از اجاق مستطیل شکلی با آثار سوختگی است (معصومی، 50). در حفاریهای منطقۀ تالش در شمال ایران نیز اجاقهایی مربوط به دوران تاریخی کشف شده که بسیار شبیه اجاقهای فعلی است (سلیمیمؤید، «معماری ... »، شم 2، ص 44). در شهر تاریخی بندر سیراف در جنوب ایران شماری اجاق و تنور در کف برخی از اتاقها و حیاط بهدست آمده است (بختیاری، حسین، 49). افزون بر اینها، هیچ سند و شاهدی گویاتر از وجود بقایای آتشکدهها و آتشگاههای متعدد، و اسامی کهن و دیرینه نظیر «گور گبر» و «اجاق گبر» و یا مَثَلهای متعدد (مهیار، 36)، افسانهها، قصهها، چیستانها، کنایات و سوگندهای بیشماری که به اجاق مربوط میشود و نشان از ارتباط تنگاتنگ اجاق با زندگی روزمرۀ مردم است، وجود ندارد.
اجاق همانند بسیاری از مظاهر زندگی که به نوعی به انسان کمک میکند تا زنده بماند، مورد توجه و احترام انسانها بوده و هست. اجاق خانه، مقدس و نشانۀ زندگی و بقای نسل بوده (اسدیان، 95)، و در تمام جوامع حرمت داشته است.نشانههای تقدس و احترام اجاق را هم اکنون نیز در برخی جامعههای اولیه میتوان دید. برای نمونه در ایل سرخی فارس، 3 اجاق حالت تقدس دارند: اجاق «مشهدی محمد»، اجاق «دهدار کدبدین / قطبالدین»، اجاق «شمس یار احمد». ازاینرو، اعضای این واحد ایلی برای خود نوعی روحانیت قائلاند. در عین حال اجاق «کلهرحمان» نیز بهسبب تدبیر و کیاست بسیاری که در حفظ و احیای ایل به کار برده، مورد احترام فراوان است. اجاق «کرمعلی» بیانگر ریاست ایل است و روشنکردن اجاق کرمعلی بدان معنا ست که فردی از نسل او بتواند با کاری بزرگ، موجب سرفرازی ایل شود (شهبازی، ایل ... ، 74). در سیرجان اجاق «حسینیۀ پاریز»، در میان ایل قرائی، اجاق «حاج امیر بیگ» و اجاق «نوروز علی» برای سوختهچالیها محترم شمرده میشود و علاوه بر زیارت آنها، برای این اجاقها نذر و نیاز نیز میکنند (بختیاری، علیاکبر، 312). ساکنان روستای دماب بیماران خود را به اجاق خانۀ حاج سیدرضا میبرند (میرزایی، 350). اهالی بخش تازهکند انگوت شهرستان مغان به اجاق «شاهزاده قاسم» در قرهداغ اعتقاد دارند، و غالباً برای زیارت به آنجا میروند. ساکنان روستای غلامحسین کندی برای زیارت به اجاق روستای زیوه که امروزه اثری از آن نمانده است، میرفتهاند (سپهرفر و قندهاریزاده، 57). در شهرستان خوی مراکز متعددی وجود دارد که به اجاق معروفاند، ازجمله: اجاق «خرابامخین»، اجاق «سید عبدالوهاب»، اجاق «حضرت عباس(ع)»، اجاق «سید تاجالدین»، اجاق «سید آقامیر»، اجاق «سید میرفتاح آقا»، اجاق «قرقان بابا»، و اجاق «مامیش خان» که مهمترین آنها اجاق حضرت عباس (ع) است (علیاکبرزاده و سپهرفر، مردم نگاری ... خوی، 64-65). در روستای صومعۀ زرین نزدیک شهرستان سراب اجاقی وجود دارد که مورد تقدیس اهالی منطقه است (فلسفی و سپهرفر، 61). در روستای ماهنشان اجاقهایی وجود دارد که علاوه بر تقدس، جنبۀ شفادهی نیز دارند (اشجع، 29-30). در شهرستان اردبیل هر نوع مکان زیارتی را اجاق مینامند و برای زیارت به آنجا میروند. برای مثال در روستای قیه چمن برای زیارت به «باغ اجاقی» یا «چوبان اوجاقی» میروند. اهالی روستای گلتپه هم به اجاق «میران» یا به اجاق «رحیم بیگلو»، و اهالی روستای آتشگاه به اجاق «امامزاده عبدالله اکبر» یا به اجاق «پرگوش» در شهر سراب میروند. اهالی روستای سوغانلو برای زیارت به اجاق «بایدی قلی و ابوذری» میروند. ساکنان روستای هیر به اجاق «پیر» یا «تؤربه» در روستای خانقاه، و اهالی «شندیر شامی» به اجاق «سید سلیمان» در روستای فخرآباد مشکینشهر میروند (سپهرفر و دیگران، 48- 49).
در لرستان اجاق خانه، مقدس، و نشانۀ بقای نسل است و در موارد بسیار به مفهوم «خانوار» نیز میآید؛ حال ممکن است که منظور از خانوار «خانوادۀ گسترده» باشد و یا ساده. عروس و دامادی که تازه ازدواج کردهاند و خانهای جداگانه دارند، خود یک «اجاق» بهشمار میآیند. این بیت تصویری است از سیاهچادر زوجی جوان و اجاق شعلهور آن در لرستان: شعلۀ آتش [درون] سیاهچادر نو / در پناه کوه، خوش خوش میسوخت (اسدیان، 95). گاهی حاکمیت و دودمان یک سلسله در عرف سیاسی، اجاق محسوب میشود. برای نمونه، در نامهای که از تهمورث فرزند گرگینخان، حاکم گرجستان، به ناپلئون نوشته شده است، حاکم گرجستان خود را صاحب اجاق میداند و از ناپلئون کمک میخواهد تا اجاق خاموش خانواده را روشن کند (نوایی، 2 / 34-35). در برخی نقاط بهویژه در مازندران برای برقراری آتش اجاق دودمان، در شب چهارشنبه سوری دعا میکنند (پورکریم، «آیین ... »، 17).
در نظام ایلی و عشایری، همۀ افرادْ خود را متعلق به اجاق میدانند و بر این باورند که خون واحدی در رگ آنها جریان دارد (شهبازی، مقدمهای ... ، 32). اجاق در ایل سرخی، مکانهای توتم مانندی است که وحدت ایل را استحکام میبخشد. اگر در ایل فرد شاخصی پیدا شود و سبب سربلندی آن گردد، اصطلاحاً میگویند: «اجاق سرخی را روشن کرده» و برعکس اگر فردی باعث سرشکستگی ایل شود، آن را خاموش کرده است (همو، ایل، 74). در میان ایل پاپی به قهرمانان ایل و خانواده اصطلاحاً «اجاق ایل» و «اجاق خانه» میگویند (رخشا، 268).
در تقسیمبندی فرعی ایلها، وجه تسمیۀ «تش» که مخفف آتش است، برمیگردد به سلسلهمراتب دودمانی خانوادههای آریایی که دور یک اجاق (آتش یا کانون خانه که به آن نمان میگفتند) جمع میشدند و مؤمن به یک دین بودند. بنابراین سابقه، بختیاریها هنگام کوچ اجاق خانواده را خاموش نمیکنند (طبیبی، 137). در بخش نهم وندیداد برای کسی که آتش آتشدان خانوادگی را به «آتش دادگاه» بازگرداند، پاداش و اجر در نظر گرفته شده است (نک : اوستا، 2 / 768). واژۀ اجاق بنیادیترین واژۀ خویشاوندی در ایل سرخی است و تعلق به اجاق واحد، نیرومندترین پیوند خویشاوندی را در نظام قبیلهای ایجاد میکند. افراد ایل به اجاق نیا قسم میخورند. این اجاق گاهی نیای طایفه است، مانند اجاق مشهدی محمد در طایفۀ جیحون؛ گاهی اجاق، نیای اولاد (در تقسیمبندی ایلی واحد پایینتر از طایفه) است، مانند اجاق کرمعلی در طایفۀ ناصرو، اجاق دهدار کدبدین در طایفۀ دهدار، و اجاق شمس یاراحمد در طایفۀ بگی. در مواردی نیز اجاق، نیای زاد (در تقسیمبندی ایلی واحد کوچکتر از طایفه یا تیره) است، مانند اجاق کله رحمون در زاد رحمانی طایفۀ ناصرو. گاهی اطلاق اجاق به معنای اجاق پدربزرگ و جد بزرگ است (شهبازی، همان، 73-74). در میان عشایر بویراحمد «تش» به آتش مقابل سیاهچادر اطلاق، و یک واحد اجتماعی محسوب میشود. اعضای تش را برادرها و عموزادههای درجه یک تا 3 شامل میشوند (غفاری، 68، نیز حاشیۀ 1). در ایل پاپی تنها پسران هستند که میتوانند اجاق خانواده را روشن نگه دارند؛ ازاینرو، اگر چندین فرزند دختر در یک خانه متولد شوند، آب در اجاق آن خانه میریزند، زیرا بر این باورند که اجاق خانواده خاموش شده است (رخشا، 186، 241).
در بیشتر مناطق ایران، افرادی که از جایگاه بالای مذهبی و اجتماعی و از شأن و مرتبۀ والایی برخوردار باشند، صاحب اجاق تلقی میشوند. برای نمونه، ساکنان روستای سفیدکمر شهرستان ایجرود زنجان دست چنین افرادی را شفابخش دانسته، و اجاق مینامند (عبداللهپور و بهرامی، 345). در اسدآباد همدان افراد دعانویس را اجاق مینامند (حمیدی، 18). در چدرویۀ جهرم افراد متدین و متعهد به اجاقداری معروفاند و مردم برای درمان بعضی امراض به آنها مراجعه میکنند (عزیزی، 70). نزد ساکنان کوهپایۀ تالش چنین کسانی با عنوان «سوپیشرن» که مفهومی مانند صاحب اجاق دارد، نامیده میشوند (سلیمیمؤید، تالش ... ، 2 / 324).
مردم ایران به کسانی که فرزند پسر ندارند «اجاقکور» میگویند؛ همچنین اگر کسی دارای فرزند ناصالح باشد، در شمار افراد اجاقکور قرار میگیرد، زیرا در باور عامه فرزند ناصالح اجاق خانواده را خاموش و آن را کور میکند. در سیرجان اگر تمامی فرزندان کسی دختر باشند، یا فرزندان پسرْ اهل، عاقل و فهمیده نباشند، میگویند فلانی اجاقش کور است (بختیاری، علیاکبر، 311). در شهرستان آبدانان به کسانی که دچار نازایی میشوند، اصطلاحاً «وِجاقکور» میگویند (سلیمیمؤید و دامیار، 3 / 432). در شهرستان بانه اگر کسی فرزند پسر نداشته باشد، اصطلاحاً او را «وجاخ کویر» خطاب میکنند (معروفی، 180). در اسدآباد و بهار همدان، اجاقکور لفظی است که به مردان و زنان عقیم اطلاق میشود (حمیدی، همانجا). در بین مردم ایل پاپی و قشقایی اگر کسی فرزند پسر نداشته باشد یا اینکه چندین دختر داشته باشد، او را اجاقکور مینامند (رخشا، همانجا). مردم روستای حجیج دربارۀ چگونگی پیدایش قوم و طایفۀ خود روایت جالبی دارند: پس از امامزاده حجیج که اجاقش کور بود، 7 مرید امامزاده به «پیر معصومی» دل بستند که 7 دختر داشت. این شد که دود و دم زندگی را به راه انداخته، و حجیج را برپا نهادند و حجیجیها از اولاد و احفاد آناناند. یکی از 7 مرید به نام «مرید سرخ» همچون مرادش اجاقکور بود و 6 طایفۀ حجیج از آنها هستند (پورکریم، «دهکدۀ حجیج»، 34). همچنین در قصهای عامیانه با نام «پرندۀ آبی» آمده است: پادشاهی اجاقش کور بود، درویشی به او سیبی داد و گفت نصف سیب را خودت بخور و نصف دیگر را به همسرت بده تا فرزندی به دنیا آورد. فرزند را باید تا 6 ماه در بغل نگه دارید و حتى یک لحظه هم بر زمین نگذارید و گرنه ناپدید خواهد شد. «اجاق کوری» کنایه از بیفرزندی است (اسدیان، 37، 95).
با توجه به تنوع فرهنگی، قومی، اقلیمی و زبانی در ایران، اجاق دارای نامهای متعدد است، برای مثال: در روستاهای گیلان اجاقی که در تابستان مورد استفاده قرار میگیرد، با نام «کَله» و اجاق بلند را گلِ اجاق و بخاری را هم با عنوان اجاق فرنگی مینامند (برومبرژه، 38، 119-120). در مناطق تات زبان کرج اجاق را «کِله» (سلیمیمؤید، مردمنگاری ... ، 2 / 162)، در شهرستان کردکوی آن را «کِله» (حسنی، مردم نگاری ... کردکوی، 138)، و مردم روستای سمای استان مازندران اجاقی را که برای پخت نان بهکار میبرند، «کَله» مینامند (پورکریم، «دهکدۀ سما»، 33). در میان عشایر بلوچ «آسجا» به اجاقی که در مقابل در ورودی قرار دارد، گفته میشود. در میرجاوه «آجِدگان» به آتشدان یا اجاق اطلاق میشود (جانباللٰهی، 32، 57). در مناطق لرزبان شهرستان آبدانان «تَشگا» یا «تَژگا»، و در مناطق لکزبان، «گئر» اصطلاح کلی برای انواع اجاق است و در موارد بسیار به محلی که اجاق در آنجا قرار دارد، اطلاق میشود. «تژگا» معمولاً با تختهسنگ و قلوهسنگ ساخته میشود (سلیمیمؤید و دامیار، 2 / 221، 239). در ابیانه اجاق دیواری را «کرونا» مینامند (نظری، 2 / 523). در شهرستان دشت آزادگان برای گرمکردن فضای خانه و پخت و پز در فصل زمستان اجاقی در وسط اتاق درست میکنند و آن را «موگِد» مینامند (طلاییانپور، 55). در شهرستان سرپل زهاب «کانی» به اجاقی اطلاق میشود که با ملات خاک و سنگ ساخته شده و نان و غذا را در آن میپزند (عبداللهپور و دیگران، 127). در شهرستان ایوان اجاق داخل مطبخ را «کوانِک» مینامند (شوهانی، 119). در شهرستان آستارا اتاقکی که اجاق در آنجا قرار دارد با عنوان «هوتاکه» نامیده میشود (عباسی، 223). در روستاهای جنوبی هشتپر اجاق اسامی متعددی دارد، به طوری که در دران آن را «کُلوستو»، در تندبین «کچوله»، در طولسر «کِیه» یا «کیره»، در مریان «کولوسدور»، در روستای رشه یوردی «کُلوستور»، و در نقاط ترک زبان آن را «اُجاخ» مینامند (سلیمیمؤید، معماری ... ، 184). محل قرارگیری اجاق نیز «پیچ یری» نام دارد (همو، «معماری»، شم 3، ص 21).
تنوع اقلیمی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی در مناطق مختلف ایران باعث شده است تا تفاوتهایی در انواع اجاقها دیده شود. برای مثال در گیلان و آذربایجان شرقی اجاق به شکل دایره یا نیمدایره است که در آشپزخانه قرار دارد (بازن، 97). در مناطق روستایی گیلان کله یا اجاق شامل حفرهای استوانهای شکل و کمعمق است که بالاتر از سطح زمین قرار دارد، و با دیوارهای پوشیده از کاهگل محصور میشود (برومبرژه، 125). در سیرجان اجاق شامل 3 عدد قطعه سنگ است که در 3 رأس مثلث متساویالاضلاعی در زمین کار گذاشتهاند و بسته به مکان و محل، بزرگی قطعه سنگها متفاوت است. در نقاط شهری اجاق را به شکل مکعب مستطیل در دیوار یا کنار آن درست میکنند (بختیاری، علیاکبر، 310). در روستای درتوجان بندرعباس برای ساخت اجاق ابتدا حفرهای به عمق و گشادی یک کاسۀ بزرگ در زمین ایجاد، و دیوارۀ آن را با ملات گل یا خاکستر اندود میکنند و بر روی لبۀ آن 3 قطعه سنگ یا کلوخ بزرگ قرار میدهند (پیشدادفر، 174-175). در ابیانه «کِرونا» به اجاق گلیای اطلاق میشود که در بیرون از خانه است، و از آن در عروسی و عزا بهره میگیرند (نظری، همانجا). در نطنز اجاق را با گل یا با سنگ میسازند (نوبان، 125). در روستای دماب در استان چهارمحال بختیاری برای ساخت اجاقِ «چهارسنگ»، 4 قطعه سنگ بلند مستطیلشکل و محکم را به طور عمودی در یک محیط مربعشکل نصب میکنند. در فضای داخل سنگها نیز آتش روشن میکنند و نان را به بدنۀ سنگها چسبانده، میپزند. نوع دیگر اجاق موسوم به «کِلَک» است که در دو نوع سنگی و گلی ساخته میشود؛ در نوع سنگی آن 6 عدد قطعهسنگ را دو به دو در 3 زاویۀ مثلث روی هم قرار میدهند. در نوع گلی، اجاق به صورت دو دیوارۀ کوتاه نزدیک به هم است که با گل روی زمین ساخته میشود و انتهای دو دیواره را با یک دیوارۀ گلی به هم وصل میکنند. بهاینترتیب، کلک گلی شبیه یک چهارضلعی است که یک ضلع آن خالی است. «سنگِداغ» گونهای دیگر از اجاق صحرایی است، و شامل یک قطعه سنگ بزرگ و مسطح است که به طور افقی بر روی چند قلوهسنگ قرار میگیرد. در زیر این تختهسنگ آتش روشن میکنند و پس از داغشدن سنگ، خمیر بر روی سنگ چسبانده میشود (میرزایی، 286، 297). عشایر منطقۀ سبلان برای ساخت اجاق ابتدا گودالی به عمق 20 و پهنای 40 سانتیمتر در زمین حفر میکنند، تا خاکستر به اطراف پخش نشود (محسنزاده، 75). در روستای قاسمآباد گیلان اجاق به شکل استوانه ساخته میشود که قسمت پایین و بالای آن عریضتر است (عسکری خانقاه، 88). در شهرستان قروه، بیرون از خانه کنار تنور، سهپایهای از خشت برای پخت و پز درست میکنند که در گویش کردی منطقه آن را «کووانه» یا «چَرس» مینامند (علیاکبرزاده و فلسفی، 30). در ارتفاعات شهر هشتپر گیلان اجاقها 4 نوعاند: در نوع اول، 3 قطعه سنگ تخت بزرگ را به شکل اضلاع یک مثلث در کنار هم، عمود در زمین فرو میکنند، به طوری که یک زاویۀ آن بازتر است. این نوع اجاقها را «داشاجاق» مینامند و مخصوص پخت نان است (سلیمیمؤید، تالش، 1 / 92). نوع دوم نیز همانند نوع اول است و ساختار آن از چند قطعه سنگ باریک و بلند در کنار هم تشکیل میشود که 3 طرف آن بسته و یک سمت آن باز است (همان، 1 / 154). در نوع سوم سنگها را با کاهگل به همدیگر محکم میکنند. شکل این نوع اجاق مخروطی، اما دارای پلانی مربع شکل است که یک طرف آن باز و 3 طرف آن بسته است. دیوارۀ اجاق نیز هر چه به سمت بالا میرود، به داخل متمایل، و در رأس اجاق به هم نزدیک میشود و تنها یک سوراخ برای خارج شدن حرارت باقی میماند. نوع چهارم اجاق، بسیار سادهتر از 3 نوع اول است و تنها 3 قطعه سنگ است که در 3 ضلع مستطیل قرار دارد (همو، معماری، 1 / 182-183). اجاق پختوپز در شهرستان رامسر، «کلچال» نامیده میشود و شامل چند تخته سنگ است (ترابزاده، 184). در شهرستان ایرانشهر، «چلدان» اجاق کوچکی است که در وسط اتاق یا داخل دیوار قرار دارد و از آن برای پخت و پز و بهخصوص تهیۀ چای استفاده میشود (جانباللٰهی و سلیمیمؤید، 48). در گذشته زنان در شهرستان سرخس اقدام به ساختن اجاق میکردند. این اجاقها گوناگون بودند. در برخی موارد گودالی در زمین حفر میشد و 3 زائده در 3 جانب آن ایجاد میگردید و به این ترتیب اجاق درست میشد. در روستای شیرتپۀ سرخس از گل، استوانهای به ارتفاع نیم متر و با قطری به اندازۀ ته دیگ خوراک پزی میساختند. این نوع اجاق را «کلوکه» مینامیدند و مخصوص زمان کوچ بود (مکاری، 30). در شهرستان آستارا در کنار تنور 3 قطعه سنگ را کنار هم قرار میدادند و از آن به عنوان اجاق خانه استفاده میکردند (عباسی، 241). در شهرستان فسا و اقلید برای ساخت اجاق، زمین را به عمق نیممتر گود و به ارتفاع 20 سانتیمتر دور آن را آجر میچینند و با کاهگل دیوارۀ آن را اندود میکنند (حسنی، مردمنگاری ... مسنا، 1 / 122؛ ثابتقدم، مردمنگاری ... اقلید، 340). در شهرستان سوادکوه «چنده کله» به اجاقی گلی که در گوشهای از اتاق قرار دارد، اطلاق میشود (قلیپور و دیگران، مردمنگاری ... سوادکوه، 113)؛ همچنین «کلهتش» فضایی در وسط اتاق است که اجاق در آنجا قرار دارد. اگر کلهتش داخل طاقچه باشد، آن را کوره مینامند و ارتفاع آن حدود 15 سانتیمتر بالاتر از سطح کف اتاق است (همان، 169-170). اجاق فرنگی یا کورۀ فرنگی، نوعی اجاق است که در آن برای سوخت از زغال استفاده میشود، و آن استوانهای است حلبی به ارتفاع 35 و به قطر 20 سانتیمتر. سر و ته این استوانه بهوسیلۀ دو صفحۀ حلبی بسته شده، که یکی کاملاً در پایین آن قرار دارد و دیگری حدود 10 سانتیمتر پایینتر از دهانۀ فوقانی آن است. این صفحه دارای سوراخهایی است و در دیوارۀ استوانه نیز، پایینتر از محل قرارگرفتن صفحۀ فوقانی دریچهای تعبیه کردهاند. روی صفحۀ فوقانی زغال میریزند و با آتشگیرانهای آن را برمیافروزند. تا زمانی که دریچۀ زیر، باز است جریان هوا از آن داخل میشود، از سوراخهای صفحۀ فوقانی صعود میکند و آتش را افروخته نگه میدارد. اگر بخواهند کوره را خاموش کنند، کافی است با بستن دریچه مانع جریان هوا شوند. ضمناً خاکستری که تولید میشود در آتشدان باقی نمیماند و از سوراخهای زیر صفحۀ فوقانی به پایین میریزد و بر سطح زیرین انباشته میشود تا آن را به موقع خالی کنند. اجاق فرنگی را روستاییان شمالی با گل رس نیز میسازند (شاملو، 1 / 126-127). در آبدانان اجاق کوچک داخل خانه شامل چند قطعه تختهسنگ است که آنها را «کوچانه» مینامند. معمولاً هنگام پخت نان صفحۀ فلزی ساج روی کوچانه قرار میگیرد. در روستای چمکبود، اجاق داخل سیاهچادر قرار دارد (سلیمیمؤید و دامیار، 2 / 239). در غالب نقاط چوپانها چای را روی اجاق سنگی درست میکنند (میرشکرایی، 157). اجاق کردان قوچان، چالۀ کوچکی است که در 3 سمت آن 3 قطعه سنگ قرار دارد و در زمان پخت نان، ساج را روی آن قرار میدهند (پورکریم، «کردان ... »، 26-27). هنری بایندر در سفرنامۀ خود به اجاقهایی گلی اشاره دارد که آنها را در کوره میپزند (ص 302، که ظاهراً وی تنور را با اجاق اشتباه گرفته است). شاردن در سفرنامۀ خود به مکان مخصوص اجاق اشاره میکند که در تابستان روی آن را با چوب پوشانده و زمستانها روی آن را باز کرده و یک میز چوبی (کرسی) را به ارتفاع یک پا بر روی آن میگذاردند (4 / 223).
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید