صفحه اصلی / مقالات / دانشنامه ایران / اسلام /

فهرست مطالب

از اواخر سدۀ 2ق/ اوایل سدۀ 9م مهاجمان دریایی مسلمان به جزیرۀ كُرس هجوم بردند. اینان با پناهگاه ساختن بندرهای تونس و سوسه در افریقیه، به جزیره‌های نزدیك کرانه‌های اروپا حمله می‌كردند. تدریجاً دریازنان نُرماندی نیز به مسلمانان پیوستند و شارلْمانی برای مقابله با این دست‌اندازیها به ساختن برجها و استحكامات در کرانه‌های دریا و در دهانۀ رودخانه‌ها پرداخت و ناوگانی برای راندن آنان تدارك دید. آخرین حملۀ مسلمانان به كرس در زمان مجاهد عامری در 406ق/ 1015م بود (شكیب‌ارسلان، 140-142؛ عنان، 285، 459، 469). 

سیسیل (صقلیه)

سیسیل بزرگ‌ترین جزیرۀ مدیترانه است كه به‌سبب موقعیت ممتازش توجه مسلمانان را به خود جلب كرد و به تصرف آنان درآمد و در دورۀ استقرار ایشان، آثار اسلامی نسبتاً پایداری در آنجا ساخته شد. فتح سیسیل تقریباً 80 سال به درازا كشید (احمد، 25-26)؛ با این‌همه، بخش شرقی جزیره كاملاً به انقیاد مسلمانان در نیامد. در زمان استیلای عبیدیان و كلبیان، لشكركشی مجدد به دمنش و طبرمین ضروری شد و حكمرانان مسلمان سیسیل به دریافت جزیه از مردم این مناطق اكتفا كردند و بیشتر كوشش خود را متوجه ایتالیا و جلوگیری از استیلای رومیان بر جزیره ساختند (عباس، 39). حكمرانی مسلمانان در سیسیل تا نیمۀ دوم سدۀ 5 ق/ 11م به درازا كشید و به دست نرمانها منقرض شد (نک‍‍ : احمد، 81 -100). 
كرِت (اقریطش)، جزیره‌ای دراز و باریک در جنوب جزایر دریای اژه و یونان، در میان سیسیل و قبرس، و مقابل اسكندریه، با موقعیت جغرافیایی بسیار مهم بود كه سه قارۀ دنیای قدیم را به هم متصل می‌كرد. این جزیره ظاهراً از روزهای نخست قدرت‌یابی مسلمانان در دریا نظر آنان را جلب كرده بود. به گفتۀ بلاذری (ص 237- 238)، مسلمانان پس از تصرف جزیره‌های رودس و ارواد در 54ق/ 674م، به فرماندهی جنادة بن ابی امیه، به كرت حمله بردند و یك بار دیگر در زمان ولید، بخشی از آن را گشودند. فتوح مسلمانان در آنجا متوقف شد، تا آنكه در زمان هارون‌الرشید و مأمون، بخشهای دیگری از آن را فتح كردند و تدریجاً همۀ جزیره به دست مسلمانان افتاد. 
مالت (مالطه)، جزیرۀ كوچك ناآباد، اما مشهور آن زمان، كه میان سیسیل، كرت و افریقیه واقع بود (ابن‌حوقل، 185)، به‌سبب قرار داشتن بر سر راه سیسیل، از زمانی كه اغلبیان به سیسیل حمله كردند، توجه مسلمانان را جلب كرد. نخستین حملۀ مسلمانان به مالت شاید در زمان زیادة الله اغلبی در 221ق/ 836م اتفاق افتاد (İA, 260، به تفسیر نقلی نادرست از ابن‌اثیر؛ مونس، معالم ... ، 87). در زمان برادر و جانشین این امیر اغلبی، به نام ابوعقال اغلب بن ابراهیم نیز، كه در سالهای 224 و 226ق/ 839 و 841م دوبار از افریقیه به سیسیل نیرو فرستاد، به جزیرۀ مالت توجه شد (İA، همان‌جا). خبر قطعی تصرف مالت به دست مسلمانان مربوط به 255ق/ 869 م در زمان حكمرانی ابوالغرانیق محمد (دوم) بن احمد بن محمد بن اغلب (ابن‌خلدون، 201) به دست احمد بن عمر بن عبیدالله بن اغلب است (İA, 261). از آن زمان، مالت تدریجاً به صورت جزیره‌ای اسلامی درآمد (مونس، همان، 91)، با این‌همه، تصرف آن را به زمان حكمرانی ابوالعباس محمد بن ابی عقال (محمد یکم، حك‍ : 226-242ق/ 841 -856م) نسبت داده‌اند (نک‍‍ : بازورث، 51 -52). 

مآخذ

ابن‌اثیر، الكامل؛ ابن‌حوقل، محمد، صورة الارض، مكتبة الحیاة، بیروت، بی‌تا؛ ابن‌خلدون، العبر، بیروت، 1391ق، ج 4؛ ابن‌عذاری، احمد، البیان المغرب، بیروت، 1950م؛ ابن‌قوطیه، محمد، تاریخ افتتاح الاندلس، به‌كوشش عبدالله انیس طباع، بیروت، 1958م؛ ابوعبید بكری، معجم ما استعجم، به‌كوشش مصطفى سقا، بیروت، 1403ق؛ احمد، عزیز، تاریخ سیسیل در دورۀ اسلامی، ترجمۀ نقی لطفی و محمد جعفر یاحقی، تهران، 1362ش؛ اخبار مجموعة، به‌كوشش امیلیو لافوئنته ای آلكانتارا، مادرید، 1867م؛ اصطخری، ابراهیم بن محمد، مسالك و ممالك، ترجمۀ كهن فارسی، به‌كوشش ایرج افشار، تهران، 1347ش؛ الامامة و السیاسة، منسوب به ابن‌قتیبه، بیروت، 1378ق، ج 2؛ بازورث، كلیفرد اِدمُند (ض: کلیفورد ادموند بوسورث)، سلسله‌های اسلامی، ترجمۀ فریدون بدره‌ای، تهران، 1349ش؛ بلاذری، احمد بن یحیى، فتوح البلدان، به‌كوشش رضوان محمد، قاهره، 1959م؛ حتی، فیلیپ خلیل، تاریخ عرب، ترجمۀ ابوالقاسم پاینده، تبریز، 1344ش، ج 1؛ حمیدی، محمد بن فتوح، جذوة المقتبس، به‌كوشش محمد بن تاویت طنجی، قاهره، 1372ق؛ شكیب‌ارسلان، تاریخ غزوات العرب، قاهره، 1352ق؛ طبری، تاریخ، ج 4؛ عباس، احسان، العرب فی صقلیة، بیروت، 1975م؛ عنان، محمد عبدالله، تاریخ دولت اسلامی در اندلس، ترجمۀ عبدالمحمد آیتی، تهران، 1366-1371ش، ج 1؛ فیصل، شكری، حركة الفتح الاسلامی فی القرن الاول، قاهره، 1371ق؛ قلقشندی، احمد بن علی، صبح الاعشى، قاهره، 1383ق/ 1963م، ج 5؛ مقری، احمد بن محمد، نفح الطیب، به‌كوشش احسان عباس، بیروت، 1388ق، ج 1؛ مونس، حسین، فجرالاندلس، قاهره، 1959م؛ همو، معالم تاریخ المغرب و الاندلس، قاهره، 1980م؛ نیز: 
 

İA, vol. VII.
یوسف رحیم‌لو (دبا)

اسلام در شرق آفریقا و آفریقای مركزی 

قارۀ آفریقا قاره‌ای بزرگ با حوزه‌های فرهنگی و مدنی بسیار متنوع است كه بخشهایی از آن تا سده‌های اخیر نیز بر ساكنان آسیا و اروپا ناشناخته بوده، و قسمت قابل ملاحظه‌ای از بخشهای شناختۀ آن نیز همواره با هاله‌ای از تاریكی و ابهام احاطه شده بوده است. آثار تاریخی نوشته‌شده توسط بومیان، در فراسویِ صحرا و بخش عمده‌ای از شرق آفریقا، عموماً به روزگاران نزدیك بازمی‌گردند و اصولاً در پیش روی هر پژوهشگری دربارۀ تاریخ درون قاره، نخستین مشكلی كه روی می‌نماید، نبودِ منابع كهنِ محلی است. از این رو، كمبود دانسته‌ها دربارۀ چگونگی و میزان گسترش اسلام در درون قارۀ آفریقا در سده‌های دورتر، الزاماً به معنی محدود بودن این گسترش نمی‌تواند بود. 

اسلام در نیل علیا و شاخ آفریقا

مهاجرت جماعتی از مسلمانان در اوایل دعوت رسول اكرم (ص) از مكه به حبشه، باید نخستین گام نفوذ اسلام به آفریقا دانسته شود (نک‍‍ : طبری، وقایع سال 6ق). 
دربارۀ منطقۀ نیل علیا باید گفت كه به دنبال فتح مصر در 20ق، عمروعاص، فرمانده لشكر مصر، بخشی از سپاه خود را به جنوب فرستاد تا پادشاهیِ مسیحی نوبه را براندازد و آن سرزمین را به متصرفات خود ملحق سازد؛ اما این حركت و تحرک نظامی دیگری که در 31ق از سوی مسلمانان در مرزهای نوبه صورت گرفت، نافرجام ماند (بلاذری، 238- 239، ابن‌اثیر، 567؛ ابن‌عبدالحکم، 188- 189). با این‌همه، مسلمانان به موازات گسترش دادن نفوذ اقتصادی ـ تجاری خود در منطقۀ نوبه، در طی روزگاری دراز و به‌گونه‌ای صلح‌آمیز، زمینۀ گسترش دیانت اسلام را در منطقۀ نیل علیا فراهم ساختند (نک‍ : ابن‌عنبه، 183؛ نیز بدوی، 116). 
در دهۀ 80 ق، هم‌زمان با پیشرویها در قلمرو بیزانس، در آفریقا نیز سواحل حبشه هدف فتوح عبدالملک، خلیفۀ اموی، قرار گرفت و در 84 ق، جزایر دهلك و بخشی از نوار ساحلی در ناحیۀ مصوّع ــ در جنوب سرزمین بجه ــ به تصرف درآمد (نک‍‍ : سبی، 135؛ نیز یاقوت، ذیل دهلك). 
دربارۀ نفوذ اسلام به سواحل جنوبی سومالی و بنای شهر موگادیشو، روایات سخن از آن دارند كه تاجران مسلمان در عصر عبدالملك بن مروان (حك‍ : 65 -86 ق) به این سرزمین راه یافتند و مسلمانان مهاجر، اعم از بازرگانان و مخالفان فراری، در سده‌های بعد، شهر موگادیشو (مقدشو) را بنیاد نهادند. 
در طول سده‌های 2-4ق گسترش نفوذ اقتصادی و فرهنگی مسلمانان روندی تدریجی در اسلامی شدن منطقه ایجاد كرده بود، به طوری كه شمار مسلمانان از یك سو، با امواج مهاجرت از شمال و شرق، و از سوی دیگر، با اسلام آوردن روزافزون بومیان غیرمسلمان، روی به فزونی نهاده بود. 
در سدۀ 6ق، در بخش شرقی ارتفاعات حبشه، شاهزاده‌نشین مسلمانِ شوآ به صورت رقیب سلطنت مسیحی در حال انحطاط درآمد كه هنوز بخش غربی را در اختیار داشت (نک‍‍ : مك‌اِوِدی، 78). در حدود 530 ق، در جزایر دهلك یك سلطان‌نشین مستقل مسلمان بنیاد نهاده شد (نک‍‍ : كوك، 461) كه در كتیبه‌های به‌دست‌آمده از این جزایر، به‌عنوان «مرزدار بلاد اسلام» شناخته می‌شده است (نک‍‍ : «گزارش»، IX/ 113, 184). باز در همین سده، بندر مهم زیلع چهره‌ای اسلامی به خود گرفته (نک‍‍ : ابوحامد، 44)، و در سدۀ 7ق به‌عنوان بخشی از دارالاسلام شناخته می‌شده است (نک‍‍ : یاقوت، ذیل زیلع). 
در سدۀ 6ق، در میان قبایل سومالی، شمار مسلمانان با غیرمسلمانان برابری داشت (نک‍‍ : مك‌اودی، همان‌جا). 
جریان اسلام‌گرایی در سودان شرقی، از سدۀ 9ق، شدتی افزون گرفت و با پیشروی تدریجی و درازمدت، این منطقه را به دارالاسلام ملحق کرد، حركتی كه قطعاً نباید نقش مبلغان صوفیه را، از طریقه‌های گوناگون، در آن نادیده گرفت (نک‍‍ : فضلی، 5 بب‍ ؛ نیز بِكِر، 153 ff.؛ كوك، 421 بب‍‌ ). 

اسلام در کرانه‌های شرقی آفریقا

در سخن از نفوذ اسلام به کرانه‌های شرقی آفریقا، نخست باید از مهاجرنشینهایی مسلمان در سواحل كنیا، تانزانیا و موزامبیك كنونی، به‌ویژه در دو بندر كهن كلوه و سفاله، و نیز در جزیرۀ زنگبار یاد كرد كه ساكنان آن مردمانی از كشورهای عربی و ایران بوده‌اند، مهاجرانی كه در میان آنان ممكن بود پیروان مذاهب گوناگون اسلامی، از شیعه، اباضیه و البته مذاهب اهل سنت، یافت شود. دربارۀ جریانِ نخستینِ ورود اسلام به منطقه، روایات گوناگونی در منابع نقل شده است. بر پایۀ یك تاریخ عربی محلی، كه پرتغالیها در 1505م بر آن دست یافتند، نخستین گروه مسلمان كه در محل كلوه سكنا گزیدند، پیروان شخصی از سادات علوی به نام زید بودند و از همین‌رو، به «آمودزیخ» (امت زید) شهرت یافتند (نک‍‍ : آرنلد، 249). روایتی دیگر از گریختن یك امیرزادۀ فارسی، به نام علی، پسر سلطان حسن شیرازی، در پی مخالفت با حكومت مركزی به بلاد زنج سخن به میان آورده، و بنیادگذاری شهر كلوه را بدو نسبت داده است (همو، 250). 

اسلام در آفریقای غربی و مركزی

در طول سده‌های 2-4ق، بازرگانان مسلمان ــ بیشتر مالكی و اباضی‌مذهب ــ كه صحرا را درنوردیدند و با نواحی سودان غربی و مركزی، چون غانه، مالی، سنغای و كانم، رابطۀ تجاری مستحكمی برقرار كردند، نخستین مبلغان اسلام در نواحی داخلی غرب آفریقا بوده‌اند (نک‍‍ : لویتسكی، 1-27؛ كوك، 137). 
در سدۀ 5 ق، فرقۀ اسلامی مرابطون كه در ابتدا از یك رباط مخفی، احتمالاً در یكی از جزایر تدرا در اطراف سواحل موریتانی هدایت می‌شد، در اوایل 442ق، بیشتر قبایل بربرِ صنهاجه را هوادار خود ساخته بود. این قدرت جدید خیلی زود دامنۀ قلمرو خود را با تصرف سجلماسه در 446ق/ 1054م و اودغست در 447ق/ 1055م به سمت جنوب گسترش داد. 
در سدۀ 6 ق، در سودان مركزی پادشاهان سیفاویِ كانم به اسلام گرویدند، ولی اسلام آنان درپی دعوتی بود كه از مصر بدانجا راه یافته بود (مك‌اودی، همان‌جا؛ آرنلد، 234). در نیجریۀ علیا نیز، كانبورو، پادشاه سرزمین جنی، در اواخر سدۀ 6 ق مسلمان شد و سكنۀ شهر هم در این باره از وی پیروی كردند (همو، 232). بر پایۀ آنچه تلویحاً از رسالۀ شاذان بن جبرئیل در تعیین قبله برمی‌آید، در سدۀ 6 ق از سرزمین زغاوه در غربِ نوبه تـا تكرور در سنگال، اسلام رواجی نسبی داشته است (نک‍‍ : شاذان، 80؛ نیز برای چند كتیبۀ اسلامی از آفریقای مركزی در این سده، نک‍‍ : «گزارش»، VIII/ 83-84, IX/ 234-235).
در سدۀ 7ق، با تشكیل دو دولت اسلامی مالینكه در مالی و مندینگو در غنا، بر نفوذ اسلام در منطقه افزوده شد (نک‍‍ : آددیران، 63-73؛ مك‌اودی، 80؛ آرنلد، 233) و در سدۀ بعد، در سودان غربی، همۀ نوار ساحلی از سنگال تا دریاچۀ چاد، بخشی از دارالاسلام بود (نک‍‍ : ابن‌بطوطه، 680 بب‍ ؛ نیز مك‌اودی، 86). 

مآخذ

ابن‌اثیر، الكامل، ج 2؛ ابن‌بطوطه، رحلة، بیروت، 1384ق/ 1964م؛ ابن‌عبدالحكم، عبدالرحمان، فتوح مصر و اخبارها، به‌كوشش چارلز کاتلر تاری، نیوهِـیوِن، 1922م؛ ابن‌عنبه، احمد، عمدةالطالب، نجف، 1380ق/ 1961م؛ ابوحامد غرناطی، محمد، تحفۀ الالباب (نک‍‍ : مل‍ ، فران)؛ آرنلد، تامس واکر (ض: سیرتوماس آرنولد)، تاریخ گسترش اسلام، ترجمۀ ابوالفضل عزتی، تهران، 1358ش؛ بدوی، عبده، مع حركة الاسلام فی افریقیة، قاهره، 1970م؛ بلاذری، احمد بن یحیى، فتوح‌البلدان، به‌كوشش رضوان محمد رضوان، قاهره، 1398ق/ 1978م؛ شاذان بن جبرئیل قمی، «ازاحة العلة فی معرفۀ القبلة»، بحار الانوار مجلسی، بیروت، 1403ق/ 1983م، ج 81؛ طبری، تاریخ؛ فضلی، محمد ضیف‌الله، الطبقات فی خصوص الاولیاء و الصالحین و العلماء و الشعراء فی السودان، المكتبة الثقافیه؛ كوك، ژوزف ام.، مسلمانان آفریقا، ترجمۀ اسدالله علوی، مشهد، 1373ش؛ مك‌اودی، كالین، اطلس تاریخی آفریقا، ترجمۀ فریدون فاطمی، تهران، 1365ش؛ یاقوت، بلدان؛ نیز: 

Adediran, B., «Islam and State-Formation in West-Africa: the Experi- ence of Mali c. 1200-1450», Islamic Culture, 1984, vol. LVIII; Becker, C. H., «Zur Geschichte des östlichen Sūdān», Der Islam, 1910, vol. I; Ferrand, G., «Le Tuhfat al-Albab», JA, 1925, vol. CCVII; Lewicki, T., «Quelques extraits in édits relatifs aux voyages des commerçants et des missionnaires ibāḍites nord- africains au pays du Soudan occidental et central au moyen âge», Folia Orientalia, 1960-1961, vol. II; Répertoire chronologique d'épigraphie arabe, ed. E. Combe et al., Cairo, 1943- 1944; Sabby, O. S., The History of Eritrea, Beirut, 1974. 
احمد پاكتچی (دبا)

اسلام در آسیای صغیر و شبه‌جزیرۀ بالكان 

آسیای صغیر

بزرگ‌ترین ایالت قلمرو امپراتوری روم شرقی در مجاورت سرزمینهای اسلامی را باید در چهارچوب تاریخ این سرزمین بعد از اسلام و همچنین روابط مسلمانان با دولت بیزانس بررسی كرد. ظهور اسلام در سدۀ 7م در عربستان، واقع در جنوب شرقی قلمرو بیزانس، و توسعه و تبدیل آن به یك قدرت سیاسی ـ مذهبی، تأثیر عمیقی در امپراتوری روم شرقی بر جای نهاد. برخوردهای سیاسی ـ نظامی اعراب مسلمان و بیزانس مسیحی مقدمات نفوذ تدریجی و پایدار اسلام را در قلمرو روم، به‌ویژه آسیای صغیر، فراهم آورد و این روند با فراز و فرودهایی تا نیمۀ دوم سدۀ 9ق/ 15م ادامه یافت كه به سقوط دولت بیزانس و حاكمیت كامل مسلمانان بر آسیای صغیر انجامید. 
ظهور قبایل ترك مسلمان در سدۀ 5 ق/ 11م و ورود آنها به آسیای صغیر دورۀ جدیدی در تاریخ این منطقه و روند اسلامی شدن آن گشود. به عقیدۀ بابینگر، این تركها ــ و به عبارت دیگر، سلجوقیان ــ بودند كه به سادگی بر بیزانس چیره شدند و ضمن تصاحب میراث آن، اسلام را در سرزمین جدید به پیروزی قطعی رسانیدند (p. 127). 
یكی از بزرگ‌ترین پیروزیهای سلاجقه نفوذ در آسیای صغیر بود كه موطن ملل مختلف با تمدنهای گوناگون، و به منزلۀ پلی میان 3 قاره به‌شمار می‌رفت. نخستین هجوم تركمانان مسلمان به آسیای صغیر، كه بیشتر جنبۀ شناسایی داشت، در 409ق/ 1018م روی داد. سپس سلاطین بزرگ سلجوقی شمار فراوانی از تركمانان را به آناتولی كوچ دادند و قدرتی علیه بیزانس در آنجا پدید آوردند. با این‌همه، مهاجرت بزرگ سلاجقه پس از نبرد ملازگرد و پیروزی الب‌ارسلان بر رُمانوس دیوگِنِس، امپراتور روم شرقی، در ذیقعدۀ 463/ اوت 1071 (آقسرایی، 16-17؛ توران، «تاریخ...»، 137-144، «آناتولی...»، 231-232)، و به‌عنوان مدافعان و پیشاهنگان اسلام، به آسیای صغیر آغاز شد (همان‌جا). 
می‌توان گفت كه دورۀ 200 سالۀ فرمانروایی سلجوقیان در آسیای صغیر موجب گسترش سریع اسلام در این سرزمین شد. وجود آثار اسلامی مربوط به روزگار سلجوقیان در سراسر آسیای صغیر دلیل روشن این امر است. 
با حملۀ مغولها به آسیای صغیر و شكست سلجوقیان در 641 ق/ 1243م در محل كوسه‌داغ (توران، «تاریخ»، 228-230)، قلمرو آنان به دست امیرانی افتاد كه پیش‌تر تابع سلاجقه بودند و از تركمانانی به‌شمار می‌رفتند كه از تركستان به آناتولی آمده، و با موافقت كشیشان ارتدكس در اراضی بیزانس ساكن شده (همو، «آناتولی»، 251) و با شركت در جنگهایی كه در زمان دولت سلجوقی جریان داشت، امارتهایی تشكیل داده بودند (شاو، 1/ 31). هر یك از این امارتها با استقلال فرمان می‌راندند و در گسترش و تثبیت فرهنگ اسلامی و نیز اسلامی شدن آسیای صغیر سهم مهمی داشتند (اوزون چارشیلی، «امیرنشینها...»، 228-234, passim).
عثمانیها که در یكی از این امیرنشینها، و می‌توان گفت در كوچك‌ترین آنها، مستقر بودند، در نیمۀ نخست سدۀ 8 ق/ 14م به‌تدریج در آسیای صغیر به سوی دریای مرمره حركت كردند و بخش عمدۀ شبه‌جزیرۀ ازنیق و سواحل خلیج ازمیت و سپس شهر ازمیت (نیكومدیا) و اسكوتاری و امیرنشین قراسی را گرفتند و به سواحل جنوبی مرمره دست یافتند و مقدمات گذر به اروپا را فراهم آوردند (شاو، 44- 45؛ نیز نک‍‍ : ه‍ د، ازنیق، نیز ازمیت؛ برای آگاهی از چگونگی ورود عثمانیهای مسلمان به شبه‌جزیرۀ بالكان و بخش جنوب شرقی اروپا، نک‍‍ : دنبالۀ مقاله). 

با تصرف ازنیق، دومین شهر بیزانس، در 731ق/ 1331م به‌دست اورخان، دومین شاه عثمانی (نک‍‍ : هامر پورگشتال، 1/ 148-149؛ اینالجیك، 274؛ ه‍ د، ازنیق)، تنها قسطنطنیه و نواحی پیرامون آن در قلمرو دولت بیزانس باقی ماند. سرانجام، آرزوی دیرین عثمانیان به‌روزگار سلطان محمد دوم (حك‍ : 855 -886ق/ 1451-1481م) به حقیقت پیوست و با تسخیر قسطنطنیه و سقوط دولت بیزانس در 25 ربیع‌الاول 857 ق/ 5 آوریل 1453م، دورۀ جدیدی در تاریخ آسیای صغیر آغاز شد (صولاق‌زاده، 191-192؛ هامر پورگشتال، 2/ 263، 301؛ اوزون چارشیلی، «تاریخ...»، 157-158؛ نشری، 690، 704-707). 

شبه‌جزیرۀ بالكان

پس از تبدیل عثمانی از امارتی كوچك به دولتی بزرگ و قدرتمند در آسیای صغیر، فرمانروایان این دولت از سدۀ 8ق/ 14م به سوی شبه‌جزیرۀ بالكان و جنوب شرقی اروپا دست به پیشروی زدند. 
 

صفحه 1 از36

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: